English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 182 (8 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
subornation U زیر پا نشینی اغواء
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
suasion U اغواء
suborner U اغواء کننده
subornation U اغواء بکار بد
suborn U کسی رابکاربد اغواء کردن
backpedal U عقب نشینی در مقابل حریف عقب نشینی
withdrawals U عملیات عقب نشینی اختیاری عقب نشینی
withdrawal U عملیات عقب نشینی اختیاری عقب نشینی
recoilless U جنگ افزار بدون عقب نشینی بدون عقب نشینی
variable recoil U سیستم عقب نشینی متغیر دستگاه عقب نشینی متغیر
illuviation U ته نشینی
retrocedence U پس نشینی
wake U شب نشینی
sedimentation U ته نشینی
wakes U شب نشینی
evening party U شب نشینی
an eveing party U شب نشینی
recoil U پی نشینی
recoiled U پی نشینی
sedimentary U ته نشینی
settling U ته نشینی
sedinentation U ته نشینی
subsidence U ته نشینی
recoiling U پی نشینی
recoils U پی نشینی
soirTes U شب نشینی
soirees U شب نشینی
soiree U شب نشینی
adsorption U رو نشینی
deposit U ته نشینی
nightlife U شب نشینی
deposits U ته نشینی
precipitation U ته نشینی
waked U شب نشینی
sedimentation U ته نشینی
urbanization U شهر نشینی
eremitism U گوشه نشینی
recoils U عقب نشینی
electrostatic procipitation U ته نشینی الکترواستاتیک
recoiling U عقب نشینی
recoiled U عقب نشینی
fallback U عقب نشینی
urbanism U شهر نشینی
nomadism U کوچ نشینی
reclvsion U گوشه نشینی
retrocedence U عقب نشینی
retrocession U عقب نشینی
ruralize U ده نشینی کردن
solitariness U گوشه نشینی
silting U رسوب ته نشینی
sedimentation pond U حوضچه ته نشینی
line of retreat U خط عقب نشینی
katabasis U عقب نشینی
to burn the midnight oil شب نشینی کردن
break ground U عقب نشینی
cotenancy U هم اجاره نشینی
tenantry U اجاره نشینی
eremitic life U گوشه نشینی
hutment U کلبه نشینی
hypostatic U ناشی از ته نشینی
to burn the midnighoil U شب نشینی کردن
sequestered life U گوشه نشینی
retreated U عقب نشینی
recess U عقب نشینی
retreat U عقب نشینی
sanctuaries U حق بست نشینی
retreating U عقب نشینی
sanctuary U حق بست نشینی
settlements U ته نشینی مسکن
seclusion U گوشه نشینی
recesses U عقب نشینی
suburbia U حومه نشینی
settlement U ته نشینی مسکن
recoil U عقب نشینی
retreats U عقب نشینی
pull away U عقب نشینی کردن
to sound the retreat U شیپورعقب نشینی زدن
retreat U عقب نشینی کردن
long recoil U عقب نشینی طولانی
urbanist U وابسته بشهر نشینی
urbanistic U وابسته بشهر نشینی
To retreat. To withdraw. U عقب نشینی کردن
scuttle U عقب نشینی روزنه
recoil mechanism U دستگاه عقب نشینی
recoil mechanism U مکانیسم عقب نشینی
to lose ground U عقب نشینی کردن
retreating U عقب نشینی کردن
retreated U عقب نشینی کردن
short recoil U عقب نشینی کوتاه
sedimentation analysis U تجزیه بروش ته نشینی
retreats U عقب نشینی کردن
rocket propulsion U فشارعقب نشینی موشک
to beat a retreat U عقب نشینی کردن
to beat a retreat U کوس عقب نشینی
to fall back U عقب نشینی کردن
to give ground U عقب نشینی کردن
drop back <idiom> U عقب نشینی کردن
give ground <idiom> U عقب نشینی کردن
scuttles U عقب نشینی روزنه
blowback U عقب نشینی خودکار
backblast U موج عقب نشینی
backblast U شعله عقب نشینی
withdraw U عقب نشینی کردن
back pressure U فشار عقب نشینی
withdraws U عقب نشینی کردن
sinks U ته نشینی حفره یاگودال
retirement U عقب نشینی اختیاری
sink U ته نشینی حفره یاگودال
setback U فشار عقب نشینی
setbacks U فشار عقب نشینی
companionship U مصاحبت پهلو نشینی
blowback U ضربه عقب نشینی
scuttled U عقب نشینی روزنه
scuttling U عقب نشینی روزنه
ebb current U عقب نشینی اب دریا
colonial U معماری کوچ نشینی
forced withrawal U عقب نشینی اجباری
a white collar job U کار پشت میز نشینی
retreat U عقب نشینی اجباری بازگشتن
retreated U عقب نشینی کناره گیری
cloisters U صومعه گوشه نشینی کردن
variable slide U طول عقب نشینی متغیر
to sound a retreat U شیپور عقب نشینی زدن
breakdown U ته نشینی مواد معلق دردوغاب
to sound the retire U شیپور عقب نشینی زدن
retreat U عقب نشینی کناره گیری
alluvial U ته نشینی مربوط به رسوب و ته نشین
cloister U صومعه گوشه نشینی کردن
to have a knock back U عقب نشینی کردن [در موقعیتی]
breakdowns U ته نشینی مواد معلق دردوغاب
they are in full retreat U سخت عقب نشینی می کنند
recoiling U عقب نشینی کردن توپ
retreated U عقب نشینی اجباری بازگشتن
recoils U عقب نشینی کردن توپ
setback U نیروی عقب نشینی توپ
long recoil U طول عقب نشینی زیاد
straddle U میان دو پا قراردادن گشاد نشینی
straddled U میان دو پا قراردادن گشاد نشینی
straddles U میان دو پا قراردادن گشاد نشینی
recoil U عقب نشینی کردن توپ
insula U دستگاه عمارت اجاره نشینی
hightail U باسرعت عقب نشینی کردن
counter recoil U برگشتن لوله پس از عقب نشینی
hermitic U وابسته بگوشه نشینی زهدامیز
setbacks U نیروی عقب نشینی توپ
crawfish U ازموضعی عقب نشینی کردن
retreating U عقب نشینی کناره گیری
recoiled U عقب نشینی کردن توپ
retreating U عقب نشینی اجباری بازگشتن
retreats U عقب نشینی کناره گیری
retreats U عقب نشینی اجباری بازگشتن
recoilless rifle U تفنگ بدون عقب نشینی
obmutescence U خاموش نشینی سکوت عمدی
recoil operated U مجهز به دستگاه عقب نشینی
recoil pit U چاله عقب نشینی لوله
recoil system U سیستم عقب نشینی توپ
retreat U گوشه نشینی [گروهی برای مدتی]
back pressure U فشاراگزوز فشار عقب نشینی اگزوز
retires U عقب نشینی کردن به دلخواه بازنشسته شدن
The army had to retreat from the battlefield. U ارتش مجبور به عقب نشینی از میدان جنگ شد.
blenching U جمع شدن و عقب نشینی کردن برگشتن
blenches U جمع شدن و عقب نشینی کردن برگشتن
blench U جمع شدن و عقب نشینی کردن برگشتن
retire U عقب نشینی کردن به دلخواه بازنشسته شدن
blenched U جمع شدن و عقب نشینی کردن برگشتن
recoil operated U مسلح شونده به وسیله عقب نشینی الات متحرک
To draw in ones houns . Toback down . To retreat. U ماست ها را کیسه کردن ( عقب نشینی از روی ترس )
choke ring U رینگ مانع فرار گاز در تفنگهای بدون عقب نشینی
beauty is in the eyes of the beholder <proverb> U اگر بر دیده مجنون نشینی به غیر از خوبی لیلی نبینی
jet propulsion U نیروی عقب نشینی حاصله از فشار گازفشار خروج گاز
disengagement U جدا شدن ازدشمن عقب نشینی اختیاری قطع تماس با دشمن
inclusus U گوشه نشینی که در غاریا کلبهای می نشست ودرجهانیان رابروی خود می بست
shoot the duck U حرکت جلو و عقب نشینی روی یک پا و پای دیگر کشیده بجلو
gunner's rule U روش تخمین مسافت صحیح در تیراندازی با تیربار یاتفنگ بدون عقب نشینی
rifles U توپ بدون عقب نشینی خان تفنگ خان کشی کردن
rifle U توپ بدون عقب نشینی خان تفنگ خان کشی کردن
safety U اعطای دو امتیاز به تیم مدافع به خاطر عقب نشینی عمدی تیم مهاجم
fall back U تغییر موضع به عقب دادن عقب نشینی کردن
rocket [missile with thrust propulsion] U موشک [پرتابه] [پرتابه با پیشرانش عقب نشینی]
rear party U نیروی پوششی عقب نشینی یا عقب دار
urbanity U شهر نشینی شهر سازی
hermitical U وابسته به گوشه نشینی وابسته بزاهدهای گوشه نشین
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com