Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (18 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
shock inducer
U
دستگاه ضربه زن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
energy absorber
U
مکانیسم ضربه گیری مکانیسم دفع فشار حرکت دستگاه دفع فشار
Other Matches
hits
U
ضربه به توپ یا حریف ضربه بدنی به حریف برای خروج او از بازی ضربه
hit
U
ضربه به توپ یا حریف ضربه بدنی به حریف برای خروج او از بازی ضربه
hitting
U
ضربه به توپ یا حریف ضربه بدنی به حریف برای خروج او از بازی ضربه
punted
U
ضربه با پا باانداختن توپ بزمین و ضربه زدن پیش ازتماس ان با زمین
punts
U
ضربه با پا باانداختن توپ بزمین و ضربه زدن پیش ازتماس ان با زمین
punt
U
ضربه با پا باانداختن توپ بزمین و ضربه زدن پیش ازتماس ان با زمین
impluse response
U
پاسخ ضربه رفتار ضربه تابع انتقال ایمپولز
crosser
U
ضربه هوک پس از ضربه حریف
crosses
U
ضربه هوک پس از ضربه حریف
crossest
U
ضربه هوک پس از ضربه حریف
cross
U
ضربه هوک پس از ضربه حریف
synchro
U
دستگاه تنظیم تیر خودکارپدافند هوایی دستگاه کنترل اتش سنکرونیزه
meteorograph
U
دستگاه ضبط پدیدههای جوی از قبیل گردباد وابر وغیره دستگاه هواشناسی
attitude director indicator
U
دستگاه نشان دهنده عملیات دستگاه هدایت زاویه تقرب هواپیما به باند
rawin
U
دستگاه رادارهواسنجی دستگاه هواسنجی دیدبانی بصری مسیر بادهای طبقات بالای جو
transponder
U
فرستنده خودکار صوتی دستگاه کمک ناوبری خودکارموشک دستگاه کشف و رمزخودکار مکالمات
directional gyro indicator
U
دستگاه ژیروسکوپ سمتی دستگاه سمت نمای ژیروسکوپی
sclaff
U
ضربه چوب به زمین و سپس به گوی بجای ضربه مستقیم به گوی
printed
U
دستگاه زیراکس دستگاه کپی مواد چاپی
print
U
دستگاه زیراکس دستگاه کپی مواد چاپی
semaphore
U
دستگاه مخابره به وسیله پرچم دستگاه علامت ده
ac dc set
U
دستگاه جریان دائم و متناوب دستگاه اونیورسال
all mains set
U
دستگاه جریان دائم و متناوب دستگاه اونیورسال
prints
U
دستگاه زیراکس دستگاه کپی مواد چاپی
quad density
U
تکنیکی به اندازه چهار برابرچگالی استاندارد یک دستگاه حافظه خاص بر روی هرواحد فضای ان دستگاه اطلاعات ثبت میکند
facsimile recorder
U
دستگاه عکاسی رادیویی دستگاه فاسیمیل
equilibrator
U
دستگاه متعادل کننده دستگاه موازنه
compressors
U
دستگاه فشار دستگاه متراکم کننده
pulmotor
U
دستگاه تنفس مصنوعی دستگاه اکسیژن
compressor
U
دستگاه فشار دستگاه متراکم کننده
shank
U
ضربه زدن به توپ با قوزک یاکنار پا ضربه زدن به گوی باعقب چوب گلف یا بدنه ان قسمتی از لنگر که طناب به ان وصل شود قسمتی از قلاب ماهیگیری بین سوراخ وانحنا
peripheral device
U
دستگاه جانبی دستگاه پیرامونی
magnetometer
U
مغناطیس سنج دریایی دستگاه ولت سنج دستگاه تعیین ولتاژ جریان
arresting gear
U
دستگاه کم کننده سرعت هواپیما در روی باند دستگاه مهار هواپیما
rheostatic
U
دستگاه تنظیم جریانهای متغیر برق دستگاه یا جعبه تنظیم مقاومت
rheostat
U
دستگاه تنظیم جریانهای متغیر برق دستگاه یا جعبه تنظیم مقاومت
cold swaging machine
U
دستگاه قالب و سنبه اهنگری سرد دستگاه فشاری حدیده سرد
performance factor
U
ضربت عمل کرد دستگاه یابازده دستگاه عامل عمل کرددستگاه
gun slide
U
دستگاه سرسره کشو توپ دستگاه کشوی عاید و دافع توپ
placekick
U
ضربه به توپ کاشته شده ضربه کاشته
transducer
U
دستگاه گیرنده نیرو از یک دستگاه ودهنده نیرو بدستگاه دیگری
data transceiver
U
دستگاه مبادله اطلاعات دستگاه گیرنده و فرستنده اطلاعات کامپیوتری
plate milling stand
U
مقام دستگاه فرز غلطکی مقام دستگاه نورد صفحه
cipher device
U
وسیله کشف کردن و کد کردن پیامها دستگاه صفر زنی جعبه یا دستگاه رمز کردن
lazy
U
در رهگیری هوایی یعنی دستگاه یاد شده فعلا مشغول کار است یا از دستگاه یاد شده نمیتوانم استفاده کنم
lazier
U
در رهگیری هوایی یعنی دستگاه یاد شده فعلا مشغول کار است یا از دستگاه یاد شده نمیتوانم استفاده کنم
laziest
U
در رهگیری هوایی یعنی دستگاه یاد شده فعلا مشغول کار است یا از دستگاه یاد شده نمیتوانم استفاده کنم
dial test indicator
U
دستگاه نشاندهنده مدرج دستگاه ازمایش کننده مدرج
unit
U
دستگاه قسمتی از یک دستگاه
units
U
دستگاه قسمتی از یک دستگاه
automatic search jammer
U
دستگاه پخش پارازیت خودکاردر دستگاههای ردیابی دستگاه پخش پارازیت خودکار
computer controlled machine
U
دستگاه با فرمان کامپیوتری دستگاه با فرمان الکترونیکی
direct access storage device
U
اسباب حافظه با دستیابی مستقیم دستگاه با ذخیره دستیابی تصادفی دستگاه انباره دستیابی مستقیم
which transponder
U
علامت رمزی است به معنی چه نوع دستگاه گیرنده وفرستنده رمزی روی دستگاه شناسایی دشمن و خودی پدافند هوایی یا برج مراقبت یا برج رادار شناسایی سوارشده است
insulation testing apparatus
U
دستگاه ازمایش عایق بندی دستگاه اندزه گیری عایق بندی
intercept receiver
U
دستگاه گیرنده مخصوص استراق سمع دستگاه استراق سمع رادیویی
column grinder
U
دستگاه سنگ سمباده با قسمت ساکن دستگاه سنگ سمباده ستونی
telephone repeater
U
دستگاه تقویت صوت تلفنی دستگاه تقویت مکالمه تلفنی
laser linescan
U
دستگاه تجسس هدف لیزری دستگاه مراقبت هدف لیزری
survey meter
U
دستگاه دوزسنج تشعشع اتمی دستگاه تشعشع سنج اتمی
preset vector
U
دستگاه نشانه روی بمب خودکار دستگاه نشانه روی پیش تنظیم بمب
declination constant
U
زاویه انحراف دستگاه انحراف دستگاه
traversing mechanism
U
دستگاه حرکت در سمت دستگاه سمت
brunt
U
ضربه
tits
U
ضربه
kicking
U
ضربه
tit
U
ضربه
impact
U
ضربه
head
U
ضربه با سر
mishit
U
ضربه بد
pulsed
U
ضربه
kicked
U
ضربه
kicked
U
ضربه با پا
kicking
U
ضربه با پا
yee jupkki
U
ضربه پا
kicks
U
ضربه با پا
shot
U
ضربه
shots
U
ضربه
impacts
U
ضربه
kicks
U
ضربه
strokes
U
ضربه
push
U
ضربه
pushed
U
ضربه
pushes
U
ضربه
stroked
U
ضربه
impulse
U
ضربه
antiknock
U
ضد ضربه
impulses
U
ضربه
impluse
U
ضربه
flaps
U
ضربه
flapped
U
ضربه
flap
U
ضربه
stroking
U
ضربه
blow
U
ضربه
thuds
U
ضربه
thudding
U
ضربه
thudded
U
ضربه
double kick
U
دو ضربه پی در پی
butt joint
U
ضربه
collisions
U
ضربه
collision
U
ضربه
stroke
U
ضربه
interrupter
U
ضربه گر
pulse
U
ضربه
blows
U
ضربه
thud
U
ضربه
kick
U
ضربه
surges
U
ضربه
sole of the foot kick
U
ضربه با کف پا
sole kick
U
ضربه با کف پا
slugger
U
ضربه زن
bonking
U
ضربه بر سر
shocks
U
ضربه
bonked
U
ضربه بر سر
bonk
U
ضربه بر سر
pops
U
ضربه
popped
U
ضربه
strikeless
U
بی ضربه
pop
U
ضربه
surge
U
ضربه
shock
U
ضربه
whang
U
ضربه
butting
U
ضربه با سر
shockproof
U
ضد ضربه
surged
U
ضربه
sole trap
U
ضربه با کف پا
shock proof
U
ضد ضربه
hack
U
ضربه
bonks
U
ضربه بر سر
hacks
U
ضربه
hacked
U
ضربه
shocked
U
ضربه
left
U
ضربه چپ
kick
U
ضربه با پا
whipped
U
ضربه زدن
c. degrace
U
ضربه مرگ
exchange of blows
U
تبادل ضربه
quash
U
با ضربه زدن
change beat
U
تبادل ضربه
finishing blow
U
ضربه اخر
finishing blow
U
ضربه مرگ
c. degrace
U
ضربه اخر
butt stroke
U
ضربه با ته قنداق
bar stop
U
ضربه میله
bingle
U
ضربه پایگاهی
knocks
U
ضربه زدن
backheader
U
ضربه با عقب سر
axial runout
U
ضربه محوری
birth trauma
U
ضربه تولد
slats
U
ضربه شدید
slat
U
ضربه شدید
at one blow
U
بیک ضربه
atonic interrupter
U
ضربه گر سست
brain concussion
U
ضربه مغزی
knocked
U
ضربه زدن
brisance
U
ضربه انفجاری
whips
U
ضربه زدن
beat of drum
U
ضربه طبل
chip shot
U
ضربه کوتاه
lollipop
U
ضربه اسان
cutting stroke
U
ضربه برش
cut under
U
ضربه زیردست
dabber
U
ضربه زدن
dashpot
U
ضربه گیر
shocks
U
ضربه تکان
dink
U
ضربه اهسته
drumbeat
U
ضربه طبل
dollyo chagi
U
ضربه دورانی پا
double hit
U
دو ضربه غیرمجاز پی در پی
drumbeats
U
ضربه طبل
down stroke
U
ضربه رو به پایین
downward stroke
U
ضربه رو به پایین
shocked
U
ضربه تکان
impacts
U
ضربه زدن
shock
U
ضربه تکان
lollipops
U
ضربه اسان
dub
U
ضربه کم جان
dubbed
U
ضربه کم جان
nears
U
نزدیک به ضربه
nearing
U
نزدیک به ضربه
nearest
U
نزدیک به ضربه
nearer
U
نزدیک به ضربه
neared
U
نزدیک به ضربه
near-
U
نزدیک به ضربه
near
U
نزدیک به ضربه
hammers
U
ضربه زدن
color shock
U
ضربه رنگ
hammered
U
ضربه زدن
compression stroke
U
ضربه تراکم
hammer
U
ضربه زدن
knock
U
ضربه زدن
delivers
U
ضربه زدن
deliver
U
ضربه زدن
dubs
U
ضربه کم جان
whip
U
ضربه زدن
skull
U
ضربه به سر بازیگر
shock absorbers
U
ضربه پذیر
belts
U
ضربه محکم
belted
U
ضربه محکم
belt
U
ضربه محکم
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com