Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (13 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
waste instruction
U
دستوری که عملی انجام نمیدهد.
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
non operable instruction
U
دستوری که تابعی انجام نمیدهد ولی شمارنده برنامه را افزایش میدهد
steady state
U
مدار یا وسیله یا برنامهای که در وضعیتی می ماند که هیچ عملی انجام نمیدهد ولی ورودی می پذیرد و..
do nothing instruction
U
دستور برنامه نویسی که عملی انجام نمیدهد فقط شمارنده برنامه را به آدرس دستور بعدی افزایش میدهد
operation
U
دستور برنامه که کاری انجام نمیدهد
null
U
دستور برنامه کد کاری انجام نمیدهد
blankest
U
دستور برنامه که هیچ کاری انجام نمیدهد
no op
U
دستور برنامه نویسی که کاری انجام نمیدهد
no operation instruction
U
دستور برنامه نویسی که کاری انجام نمیدهد
blank
U
دستور برنامه که هیچ کاری انجام نمیدهد
kernel
U
توابع دستوری ابتدایی اصلی که پایهای برای هر عملی در سیستم کامپیوتری است
kernels
U
توابع دستوری ابتدایی اصلی که پایهای برای هر عملی در سیستم کامپیوتری است
idlest
U
مدت زمانی که وسیله روشن شده ولی کاری انجام نمیدهد
idle
U
مدت زمانی که وسیله روشن شده ولی کاری انجام نمیدهد
idled
U
مدت زمانی که وسیله روشن شده ولی کاری انجام نمیدهد
idles
U
مدت زمانی که وسیله روشن شده ولی کاری انجام نمیدهد
modal
U
1-مربوط به حالتها. 2-در ویندوز پنجرهای که نمایش داده می شوند و به کاربر امکان انجام کاری خارج از آن را نمیدهد
modals
U
1-مربوط به حالتها. 2-در ویندوز پنجرهای که نمایش داده می شوند و به کاربر امکان انجام کاری خارج از آن را نمیدهد
limit state
U
حالت خاص یک ساختمان که دیگر وفیفه خودرا انجام نمیدهد و یا شرایطی که برای ان طرح شده است جایز نمیباشد
stopped
U
انجام ندادن عملی
stopping
U
انجام ندادن عملی
registering
U
انجام عملی به یک محرک
register
U
انجام عملی به یک محرک
stops
U
انجام ندادن عملی
stop
U
انجام ندادن عملی
verb
U
دستورالعمل انجام عملی
verbs
U
دستورالعمل انجام عملی
registers
U
انجام عملی به یک محرک
pop
U
بسرعت عملی انجام دادن
interrupts
U
انجام عملی پس از تشخیص وقفه
interrupt
U
انجام عملی پس از تشخیص وقفه
pops
U
بسرعت عملی انجام دادن
popped
U
بسرعت عملی انجام دادن
interrupting
U
انجام عملی پس از تشخیص وقفه
avalanches
U
عملی که باعث انجام عملهای بعدی میشود
avalanche
U
عملی که باعث انجام عملهای بعدی میشود
backwash
U
اضطراب یااشفتگی بعداز انجام عملی عواقب
jcl
U
دستوری که مشخصات را شرح میدهد و نیز منابع لازم برای انجام کار توسط کامپیوتر
corrects
U
روش کد گذاری که اجازه میدهد در حین ارسال در بیتها خطا رخ دهد و آنها را به سرعت صحیح میکند و ارسال مجددد انجام نمیدهد
correct
U
روش کد گذاری که اجازه میدهد در حین ارسال در بیتها خطا رخ دهد و آنها را به سرعت صحیح میکند و ارسال مجددد انجام نمیدهد
correcting
U
روش کد گذاری که اجازه میدهد در حین ارسال در بیتها خطا رخ دهد و آنها را به سرعت صحیح میکند و ارسال مجددد انجام نمیدهد
circuit
U
ارتباط بین عناصر الکترونیکی که عملی را انجام می دهند
circuits
U
ارتباط بین عناصر الکترونیکی که عملی را انجام می دهند
concerted action
U
عمل مرسوم عملی که عدهای برای انجام ان توافق کنند
operate
U
بخشی از دستور کد ماشین که عملی که باید انجام شود را معرفی میکند
operated
U
بخشی از دستور کد ماشین که عملی که باید انجام شود را معرفی میکند
threshholds
U
سطح تنظیم که اگر سیگنال از آن پایین تر برود عملی انجام میدهد
operation
U
بخشی از دستور کد ماشین که عملی باید انجام شود را مشخص میکند
operates
U
بخشی از دستور کد ماشین که عملی که باید انجام شود را معرفی میکند
op code
U
بخشی از دستور کد ماشین که عملی که باید انجام شود را مشخص میکند
thresholds
U
سطح تنظیم که اگر سیگنال از آن پایین تر برود عملی انجام میدهد
threshold
U
سطح تنظیم که اگر سیگنال از آن پایین تر برود عملی انجام میدهد
connective
U
نشانه بین دو عملوند که نشان دهنده عملی است که باید انجام شود
black book
U
دفتر ثبت نام تبه کاران ومجرمین یاکسانی که از انجام عملی ممنوع میشوند
well behaved
U
که هیچ نوع فراخوانی سیستم غیر استاندارد انجام نمیدهد و فقط از فراخوانی ورودی /خروجی BIOS استفاده میکند بجای اینکه وسایل جانبی یا حافظه را مستقیماگ آدرس دهی کند
well-behaved
U
که هیچ نوع فراخوانی سیستم غیر استاندارد انجام نمیدهد و فقط از فراخوانی ورودی /خروجی BIOS استفاده میکند بجای اینکه وسایل جانبی یا حافظه را مستقیماگ آدرس دهی کند
instruction
U
کلمهای در زبان برنامه نویسی که قابل فهم برای کامپیوتر است تا عملی را انجام دهد
instructions
U
کلمهای در زبان برنامه نویسی که قابل فهم برای کامپیوتر است تا عملی را انجام دهد
Boolean connective
U
حروف و نشانه ها در یک عمل Boolen که عملی که باید روی عملوندها انجام شود بیان میکند
go to sleep
U
اصطلاحی برای توقف کامیپوتریا عدم امکان انجام عملی توسط کامپیوتر به دلیل گرفتار شدن در یک حلقه نامحدود
dynamically
U
توقف فرآیند ووووقتی سیستم به کاربر می گوید پیش از خاتمه فرآیند عملی باید انجام شود
dynamic
U
توقف فرآیند ووووقتی سیستم به کاربر می گوید پیش از خاتمه فرآیند عملی باید انجام شود
completing
U
عملی که عملوندهای لازم را بازیابی میکند از حافظه و عمل را انجام میدهد و نتیجه و عملوندها را به حافظه بر می گرداند و دستور بعدی برای اجرا را می خواند
completed
U
عملی که عملوندهای لازم را بازیابی میکند از حافظه و عمل را انجام میدهد و نتیجه و عملوندها را به حافظه بر می گرداند و دستور بعدی برای اجرا را می خواند
completes
U
عملی که عملوندهای لازم را بازیابی میکند از حافظه و عمل را انجام میدهد و نتیجه و عملوندها را به حافظه بر می گرداند و دستور بعدی برای اجرا را می خواند
complete
U
عملی که عملوندهای لازم را بازیابی میکند از حافظه و عمل را انجام میدهد و نتیجه و عملوندها را به حافظه بر می گرداند و دستور بعدی برای اجرا را می خواند
keyword
U
1-کلمه دستور در زبان برنامه نویسی برای انجام عملی . 2-کلمه مهم در عنوان یا متنی که محتوای آن را می نویسد. 3-کلمهای که در رابط ه با متنی باشد
notification
U
عملی است که دولتی برای اگاه ساختن دولت دیگر برای اطلاع از مسئله مهمی انجام میدهد و هدف از این عمل ان است که طرف از مسیله مذکور قانونا"مطلع تلقی شود
retorsion
U
عملی است که یک دولت در مقابل عمل دولت دیگری انجام میدهد وعمل اخیر کاملا" مشابه رفتاری است که از دولت اولی سر زده بوده است
cheating does not prosper
U
نمیدهد
it does not make sense
U
معنی نمیدهد
non-starters
U
رویدادی که روی نمیدهد
the law forbids
U
قانون اجازه نمیدهد
he would not bade a biner
U
یک دینارهم تخفیف نمیدهد
non-starter
U
رویدادی که روی نمیدهد
that i snot in keepingwith our
U
این بانظرماوفق نمیدهد
BCC
U
و لیست آنها را نشان نمیدهد
unsigned
U
که اعداد منفی را نشان نمیدهد
blinded
U
آنچه به کدهای خاصی پاسخ نمیدهد
blind
U
آنچه به کدهای خاصی پاسخ نمیدهد
blinds
U
آنچه به کدهای خاصی پاسخ نمیدهد
indifferentist
U
کسیکه بموضوع عای دینی لاقید است و بشناختن حق ازباطل اهمیتی نمیدهد
fail
U
انجام ندادن کاری که باید انجام شود درست کار نکردن
fails
U
انجام ندادن کاری که باید انجام شود درست کار نکردن
failed
U
انجام ندادن کاری که باید انجام شود درست کار نکردن
like a duck takes the water
[Idiom]
U
کاری را تند یاد بگیرند انجام بدهند و از انجام دادن آن لذت ببرند
qui facit per alium facit perse
U
کسی که کاری را بوسیله دیگری انجام بدهد خودش ان را انجام داده است
drop
U
یک تکه کثیفی که روی سطح دیسک یا نوراقراردارد و اجازه ضبط داده در آن محل نمیدهد
dropped
U
یک تکه کثیفی که روی سطح دیسک یا نوراقراردارد و اجازه ضبط داده در آن محل نمیدهد
dropping
U
یک تکه کثیفی که روی سطح دیسک یا نوراقراردارد و اجازه ضبط داده در آن محل نمیدهد
drops
U
یک تکه کثیفی که روی سطح دیسک یا نوراقراردارد و اجازه ضبط داده در آن محل نمیدهد
automate
U
نصب ماشین هایی که کار نهایی را که قبلاگ افراد انجام می دادند انجام دهند
automated
U
نصب ماشین هایی که کار نهایی را که قبلاگ افراد انجام می دادند انجام دهند
automates
U
نصب ماشین هایی که کار نهایی را که قبلاگ افراد انجام می دادند انجام دهند
automating
U
نصب ماشین هایی که کار نهایی را که قبلاگ افراد انجام می دادند انجام دهند
failure
U
انجام ندادن کاری که باید انجام شود
failures
U
انجام ندادن کاری که باید انجام شود
rubrical
U
دستوری
grammatical
U
دستوری
quick format
U
دستوری
reverted
U
دستوری که
reverting
U
دستوری که
reverts
U
دستوری که
n plus one address instruction
U
دستوری که از
imperative
U
دستوری
revert
U
دستوری که
magistral
U
دستوری
imperatives
U
دستوری
instructional
U
دستوری
readers
U
یکی از دو حالت که به کاربر امکان کار کردن با یک برنامه چند رسانهای میدهد ولی آنرا تغییر نمیدهد
logical
U
مسیر Token در بین لایههای هر گره . در توپولوژی فیزیک FDDI حلقه منط قی را تحت تاثیر قرار نمیدهد
reader
U
یکی از دو حالت که به کاربر امکان کار کردن با یک برنامه چند رسانهای میدهد ولی آنرا تغییر نمیدهد
robot
U
وسیلهای که برای انجام یک سری امور تولیدی که مشابه کارهای انجام شده توسط افراد است برنامه ریزی میشود
robots
U
وسیلهای که برای انجام یک سری امور تولیدی که مشابه کارهای انجام شده توسط افراد است برنامه ریزی میشود
gurantee
U
عبارت از ان است که دولت یا دولتهایی طی معاهدهای متعهد شوند که انچه را قادر باشند جهت انجام امر معینی انجام دهند
solecisms
U
غلط دستوری
solecism
U
غلط دستوری
ministry
U
دستوری وزارتخانه
ministries
U
دستوری وزارتخانه
command economies
U
اقتصاد دستوری
command economy
U
اقتصاد دستوری
function word
U
کلمه دستوری
grammatical sense
U
معنی دستوری
grammatical term
U
اصطلاحات دستوری
command language
U
زبان دستوری
command mode
U
وضعیت دستوری
command socialism
U
سوسیالیسم دستوری
solecistic
U
دارای غلط دستوری
directorial
U
مربوط به کارگردان دستوری
statements
U
به مجموعهای از مابارات دستوری
statement
U
به مجموعهای از مابارات دستوری
halt
U
دستوری در برنامه که در حین اجرا
halted
U
دستوری در برنامه که در حین اجرا
halts
U
دستوری در برنامه که در حین اجرا
grammaticize
U
درنکات دستوری بحث کردن
zeros
U
دستوری که آدرس در آن عملوند است
zero
U
دستوری که آدرس در آن عملوند است
zeroes
U
دستوری که آدرس در آن عملوند است
standard
U
حالت اجرای ویندوز ماکروسافت که از حافظه گسترده استفاده میکند ولی امکان چند کاره بودن در برنامههای کاربردی Dos را نمیدهد
standards
U
حالت اجرای ویندوز ماکروسافت که از حافظه گسترده استفاده میکند ولی امکان چند کاره بودن در برنامههای کاربردی Dos را نمیدهد
random number
U
روش ایجاد یک ترتیبی از اعداد تصادفی به طوری که هیچ عددی بیشتر از اعداد دیگر رخ نمیدهد
multiple
U
دستوری با بیش از یک آدرس برای عملوندها
internal
U
دستوری که بخشی از سیستم عامل است
skips
U
نادیده گرفتن دستوری در بین دستورات
skipped
U
نادیده گرفتن دستوری در بین دستورات
skip
U
نادیده گرفتن دستوری در بین دستورات
sentence fragment
U
جملهای که ازلحاظ دستوری کامل نیست
multi-
U
دستوری که حاوی بیش از یک آدرس باشد.
multi
U
دستوری که حاوی بیش از یک آدرس باشد.
Energy Star
U
استانداردی در صفحه نمایش کامپیوتر یا سایر وسایل الکتریکی برای اینکه بگوید محصول به خوبی طراحی شده است و الکتریسیته را هدر نمیدهد
scratch one's back
<idiom>
U
کاری را برای کسی انجام دادن به امید اینکه اوهم برای تو انجام دهد
concatenate
U
دستوری که دو داده یا متغیر را باهم ترکیب میکند
functional shift
U
تغییر یک کلمه یا عبارت برحسب مقتضیات دستوری
stepping motor
U
موتوری که طبق دستوری کامپیوتر به آرامی می چرخد.
operation
U
دستوری که نیاز به آدرس کردن اش نداشته باشد
fetches
U
دستوری که دستور بعدی حافظه را بازیابی میکند
fetch
U
دستوری که دستور بعدی حافظه را بازیابی میکند
stepper motor
U
موتوری که طبق دستوری کامپیوتر به آرامی می چرخد.
fetched
U
دستوری که دستور بعدی حافظه را بازیابی میکند
form
U
دستوری به چاپگر برای قرار دادن صفحه بعدی
two address instruction
U
دستوری که حاوی محل دو عملوند و آدرس نتیجه است
forms
U
دستوری به چاپگر برای قرار دادن صفحه بعدی
legal
U
عبارت یا دستوری که در قوانین زبان قابل پذیرش است
symbolically
U
دستوری که در قالب نشانهای است و نه به صورت اعداد دودویی
symbolic
U
دستوری که در قالب نشانهای است و نه به صورت اعداد دودویی
templates
U
دستوری که باعث تنظیم توابع یا دستورات دیگر میشود
template
U
دستوری که باعث تنظیم توابع یا دستورات دیگر میشود
formed
U
دستوری به چاپگر برای قرار دادن صفحه بعدی
edit
U
کلمات دستوری و دستور العملی که در هنگام ویرایش به کار می روند
edited
U
کلمات دستوری و دستور العملی که در هنگام ویرایش به کار می روند
transfers
U
دستوری که کنترل پردازنده را از یک بخش برنامه به دیگری هدایت کند
indirect speech
U
گفته کسی که تغییرات دستوری دران داده نقل کنند
transfer
U
دستوری که کنترل پردازنده را از یک بخش برنامه به دیگری هدایت کند
transferring
U
دستوری که کنترل پردازنده را از یک بخش برنامه به دیگری هدایت کند
stops
U
دستوری که فرآیند را موقتاگ متوقف میکند تا کاربر داده وارد کند
stopping
U
دستوری که فرآیند را موقتاگ متوقف میکند تا کاربر داده وارد کند
stopped
U
دستوری که فرآیند را موقتاگ متوقف میکند تا کاربر داده وارد کند
stop
U
دستوری که فرآیند را موقتاگ متوقف میکند تا کاربر داده وارد کند
attention code
U
حروف AT در دستور Hayes AT به مودم می گوید که دستوری در ادامه بیان خواهد شد
upward compatible
U
اصلاحی به این معنی که یک سیستم کامپیوتری یا غستگاه جانبی قادر است هر کاری راکه مدل قبلی انجام می داده انجام داده و علاوه بر ان عملکردهای بیشتری هم داشته باشد سازگاری رو به پیشرفت
replaced
U
دستوری به کامپیوتربرای یافتن یک داده مشخص وقرار دادن چیزدیگری درآن محل
replace
U
دستوری به کامپیوتربرای یافتن یک داده مشخص وقرار دادن چیزدیگری درآن محل
return
U
دستوری که باعث میشود اجرای برنامه ازبرنامه اصلی به زیر تابع برگردد
replacing
U
دستوری به کامپیوتربرای یافتن یک داده مشخص وقرار دادن چیزدیگری درآن محل
returned
U
دستوری که باعث میشود اجرای برنامه ازبرنامه اصلی به زیر تابع برگردد
replaces
U
دستوری به کامپیوتربرای یافتن یک داده مشخص وقرار دادن چیزدیگری درآن محل
jump instruction
U
دستوری که کنترل را از یک نقط ه برنامه به دیگری منتقل میکند بدون هیچ شرطی
three address instruction
U
دستوری که حاوی آدرس دو عملوند و محل نتیجه که باید ذخیره شود است
reset
U
دستوری که هر اجرای برنامهای رامتوقف میکندوکاربررابه صحفه نمایش یا BIOS برمی گرداند
returns
U
دستوری که باعث میشود اجرای برنامه ازبرنامه اصلی به زیر تابع برگردد
aggregates
U
دستوری در برنامه مدیریت پایگاه داده که باعث شروع یک تابع محاسباتی میشود
aggregate
U
دستوری در برنامه مدیریت پایگاه داده که باعث شروع یک تابع محاسباتی میشود
returning
U
دستوری که باعث میشود اجرای برنامه ازبرنامه اصلی به زیر تابع برگردد
resets
U
دستوری که هر اجرای برنامهای رامتوقف میکندوکاربررابه صحفه نمایش یا BIOS برمی گرداند
applied
U
عملی
ex post
U
عملی
applicative
U
عملی
pragmatics
U
عملی
pragmatic
U
عملی
applicatory
<adj.>
U
عملی
purposeful
<adj.>
U
عملی
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com