Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
longevity
U
دراز عمری
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
life estate
U
حق عمری
life estate
U
عمری
on purpose
<idiom>
U
عمری
life right
U
حق عمری
estate for life
U
حق عمری
perpetuity
U
عمری
right of benefit for life
U
حق عمری
termor
U
دارنده حق عمری
usufruct
U
حق عمری و رقبی
tenant for life
U
شخص دارای حق عمری
life rent
U
اجاره به صورت عمری
usufruct
U
حق عمری به مدت عمر منتفع
usufruct
U
از عین ونمائات مالی استفاده کردن حق عمری و رقبی داشتن
quasi entail
U
حق عمری که به مدت عمرثالث برای متنفع و اخلاف اوبرقرار شود
dower
U
درCL این مقدار معادل ثلث کل دارایی مرد اعم از اعیان وعرصه است که به طریق عمری به زوجه اش واگذار میشود
estate by curtesy
U
در CLقسمتی از اموال زوجه است که پس از فوتش به طریق عمری به زوج به زوج منتقل میشود لیکن به وارث وی نمیرسد
soricine
U
موش پوزه دراز شبیه موش پوزه دراز
Loo sanpra
U
[منطقه ای در چین که در آن یک فرش کوچک در ابعاد یک متر در یک متر با رنگ های قرمز، زرد، سیاه و آبی به دست آمده است و عمری بین هزار و هفتصد پانزده تا دو هزار و دویست و نود سال دارد.]
to be prolonged
U
دراز
oblong
U
دراز
verbose
U
دراز
oblongs
U
دراز
to eke out
U
دراز
dolichomorphic
U
دراز تن
longish
U
دراز
to piece out
U
دراز
toom
U
دراز
lengthwise
U
دراز
oblongated
U
دراز
long headed
U
سر دراز
macro
U
دراز
longheaded
U
دراز سر
lengthy
U
دراز
longs
U
دراز
longest
U
دراز
long
U
دراز
linear
U
دراز
long-
U
دراز
longed
U
دراز
prolix
U
دراز
longer
U
دراز
couchant
U
دراز کشیده
drag on
<idiom>
U
دراز کردن
long term
<adj.>
U
دراز مدت
inductile
U
دراز نشو
ileum
U
روده دراز
long run
[American E]
<adj.>
U
دراز مدت
codlin
U
یکجورسیب دراز
lengthened
U
دراز شدن
lengthening
U
دراز کردن
lengthening
U
دراز شدن
lengthens
U
دراز کردن
lengthens
U
دراز شدن
codling
U
یکجورسیب دراز
elongation
U
دراز شدگی
proboscis
U
پوزه دراز
proboscises
U
پوزه دراز
at full length
U
دراز کشیده
blue moon
U
زمان دراز
long-time
U
دراز مدت
lantern jawed
U
چانه دراز
verbalization
U
دراز گویی
morella cherry
U
گیلاس دم دراز
tender fleshed cherry
U
گیلاس دم دراز
oblonated
U
دراز :درازنا
pintail
U
اردک دم دراز
prolixity
U
دراز نویسی
prolongate
U
دراز کردن
long necked
U
گردن دراز
protract
U
دراز کردن
string
U
چسبناک دراز
wader
U
مرغ دراز پا
streek
U
دراز کردن
longhead
U
کله دراز
longeval
U
دراز عمر
long wind
U
دراز نفسی
long-drawn-out
U
دور و دراز
long range
U
دراز مدت
lanternjaws
U
چانه دراز
longer-term
U
دراز مدت
long-term
U
دراز مدت
long bill
U
نوک دراز
long billed
U
نوک دراز
long bone
U
استخوانهای دراز
long eared
U
گوش دراز
long run
U
دراز مدت
long shunt
U
شنت دراز
long term
U
دراز مدت
extend
U
دراز کردن
lengthened
U
دراز کردن
weedy
U
دراز و باریک
long-life
U
عمر دراز
snipe
U
نوک دراز
long winded
U
دراز نفس
sniped
U
نوک دراز
long life
U
عمر دراز
snipes
U
نوک دراز
sniping
U
نوک دراز
oblongs
U
دراز پهنا
oblong
U
دراز پهنا
lanky
U
دراز وباریک
stretch
U
دراز کردن
far-fetched
U
دور و دراز
far fetched
U
دور و دراز
stretched
U
دراز کردن
in the long run
U
در دراز مدت
gangling
U
طولانی و دراز
narrowest
U
دراز وباریک
narrowed
U
دراز وباریک
narrower
U
دراز وباریک
long-winded
U
دراز نفس
elongates
U
دراز کردن
elongates
U
دراز شدن
stretches
U
دراز کردن
elongating
U
دراز کردن
elongating
U
دراز شدن
lengthen
U
دراز کردن
lengthen
U
دراز شدن
elongate
U
دراز کردن
elongate
U
دراز شدن
to stretch out
U
دراز کردن
narrow
U
دراز وباریک
mongoose
U
میمون پوزه دراز
gibbons
U
میمون دراز دست
secular trend
U
روند دراز مدت
chatterboxes
U
ادم روده دراز
chatterbox
U
ادم روده دراز
longevous
U
دارای عمر دراز
mongooses
U
میمون پوزه دراز
windbag
U
نطاق روده دراز
longhorn
U
گوسفند شاخ دراز
longhorn
U
گاو شاخ دراز
daddy-long-legs
U
بابا لنگ دراز
windbags
U
نطاق روده دراز
longicorn
U
دارای شاخک دراز
orang-outang
U
یکجوربوزینه دراز دست
long term memory
U
حافطه دراز مدت
orang outang
U
یکجوربوزینه دراز دست
orang-outangs
U
یکجوربوزینه دراز دست
mygale
U
موش پوزه دراز
to live a long life
U
عمر دراز کردن
rangy
U
ولگرد پا دراز و لاغر
reach
U
دراز کردن دست
ringtail
U
تلیله نوک دراز
weeding
U
دراز و لاغر پوشاک
weeded
U
دراز و لاغر پوشاک
scoldpaceous
U
مانند نوک دراز
scolopax
U
جنس نوک دراز
spindles
U
دراز و باریک شدن
spindle
U
دراز و باریک شدن
chaise longue
U
نوعی نیمکت دراز
to make old bones
U
عمر دراز کردن
chaises longues
U
نوعی نیمکت دراز
gibbon
U
میمون دراز دست
orangutan
U
بوزینه دست دراز
godwit
U
نوک دراز ابی
paidle
U
یکجوربیل دسته دراز
tractile
U
لوله شو دراز شدنی
verbose
U
دراز نویس درازگو
interminably
U
بطور بسیار دراز
porrect
U
دراز کردن جلوگذاردن
proboscis monley
U
بوزینه دراز بینی
prolate
U
دوک وار دراز
orangoutang
U
بوزینه دست دراز
abusive
ناسزاوار زبان دراز
tusk
U
دندان دراز وتیز
hatchet face
U
صورت دراز وباریک
grallatorial
U
وابسته به دراز پایان
full bottomed
U
دارای دنباله دراز
extended pole piece
U
قطبک دراز شده
weed
U
دراز و لاغر پوشاک
tirade
U
سخنرانی دراز وشدیداللحن
tirades
U
سخنرانی دراز وشدیداللحن
verbosity
U
دراز نویسی پرگویی
toboggans
U
سورتمه دراز و باریک
toboggan
U
سورتمه دراز و باریک
tusks
U
دندان دراز وتیز
ileac
U
وابسته به روده دراز
ileal
U
وابسته به روده دراز
long-lived
U
دراز عمر معمر
longer-term
U
دوره دراز مدت
long-lived
U
دارای عمر دراز
long-term
U
دوره دراز مدت
long lived
U
دراز عمر معمر
long lived
U
دارای عمر دراز
repose
U
دراز کشیدن غنودن
long horned grasshopper
U
ملخ شاخک دراز
orang-outans
U
یکجوربوزینه دراز دست
long necked flask
U
بالن گردن دراز
lanternjaws
U
ارواره دراز و لاغر
kick around
<idiom>
U
دراطراف دراز کشیدن
long haul
<idiom>
U
مسافت دراز یا سفرکردن
deferred liability
U
دیون دراز مدت
johnboat
U
قایق دراز و باریک
ileitis
U
اماس روده دراز
Stretch your legs according to your coverlet .
<proverb>
U
پایت را به اندازه گلمت دراز کن .
to reach down
U
سوی پائین دراز کردن
pitpan
U
یکجور کرجی دراز و ته پهن
elongating
U
دراز کردن امتداد دادن
paroquet
U
یکجور طوطی کوچک دم دراز
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com