English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 205 (15 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
flashless charges U خرج کم کننده شعله
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
flash reducer U کم کننده شعله باروت
flash suppressor U خنثی کننده شعله دهانه توپ
ignisfatuus U چیز گمراه کننده شعله کمرنگ
reducer U کم کننده شعله یا حرارت
Other Matches
lurid U شعله تیره شعله دودنما
luridly U شعله تیره شعله دودنما
flare U شعله زنی شعله
flares U شعله زنی شعله
flame proof U ضد شعله
inflammable U شعله ور
flamy U شعله ور
bonefire U شعله
alighted U شعله ور
alight U شعله ور
alights U شعله ور
flameproof U ضد شعله
flames U شعله
alighting U شعله ور
aflame U شعله ور
flame شعله
flaring U شعله ور
flameless U بی شعله
heating flame U شعله
ingle U شعله
flaming U شعله ور
flashproof U ضد شعله
afire U شعله ور
aphlogistic U بی شعله
backfiring U پس زدن شعله
flashless charges U خرج بی شعله
backfires U پس زدن شعله
backfired U پس زدن شعله
flashproof U لباس ضد شعله
backfire U پس زدن شعله
gaslight U شعله گاز
lurid flame U شعله تیره
flashback U پس زدن شعله
falmethrower U شعله افکن
flash suppressor U شعله پوش
flareback U پس زهنی شعله
flashback U برگشت شعله
flashbacks U برگشت شعله
flamy U شعله مانند
flame test U محک شعله
flashbacks U پس زدن شعله
flame holder U شعله نگهدار
flame damper U شعله خفه کن
flame thrower U شعله افکن
fire thrower U شعله افکن
fire point U نقطه شعله
lurid flame U شعله دودنما
inflammation U شعله ور سازی
oriflamme U شعله زرین
positive glow U شعله مثبت
calenture U شعله ور شدن
positive glow U شعله اندی
reducing flame U شعله احیاگر
oxidizing flame U شعله اکساینده
anode glow U شعله اندی
commissioning pennant U پرچم شعله
twin jet blowpipe U مشعل دو شعله
torch cutting [برشکاری شعله ای]
flamboyant U شعله دار
flamboyant U شعله مانند
white flame U شعله سفید
neutral flame U شعله خنثی
acetylene oxygen flame U شعله استیلن اکسیژن
flashback screen U توری مانع شعله
rate of flame propagation U سرعت انتشار شعله
flame harden U با شعله سخت کردن
inflammable U قابل شعله ورشدن
flame scraf U با شعله پهن کردن
backblast U شعله عقب نشینی
blind coal U زغال سنگ بی شعله
flameproof U عایق شعله ضد اتش
powder cutting U برش توسط شعله
multi flame burner U اجاق چند شعله
oxy hydrogen flame U شعله اکسی ئیدروژن
flame adjustment wheel چرخ تنظیم شعله
multi jet blowpipe U بوری چند شعله
muzzle bell U شعله پوش شیپوری
to smother a flame U شعله ای را خاموش کردن
blazes U شعله درخشان یا اتش مشتعل
whiffle U نا بهنگام وزیدن جنبیدن شعله
blaze U شعله درخشان یا اتش مشتعل
muzzle brake U شعله پوش لوله توپ
to burn blue U شعله یا نور ابی دادن
flames U شعله زدن زبانه کشیدن
flame safety U ایمنی در مقابل شعله اتش
blazed U شعله درخشان یا اتش مشتعل
flamboyant gothic U شیوه گوتیک شعله اسا
flame U شعله زدن زبانه کشیدن
flash U برق زدن ناگهان شعله ور شدن
flashed U برق زدن ناگهان شعله ور شدن
flashed U ناگهان شعله ور شدن نور مختصر
anode glow U شعله مثبت فضای روشن اند
flashes U برق زدن ناگهان شعله ور شدن
flashes U ناگهان شعله ور شدن نور مختصر
garish U دارای زرق و برق زیاد شعله ور
flareback U اشتعال برخلاف مسیر عادی شعله
flash U ناگهان شعله ور شدن نور مختصر
corrector U جبرانگر تعدیل کننده تصحیح کننده تنظیم کننده
flame hardening U سخت گردانی سطح فلز توسط شعله
carburizing flame U شعله اکسی استیلن که مقداراستیلن در ان زیاد است
napalm U ماده مخصوص تغلیظ بنزین وتهیه بمب اتش زا و پرتاب شعله
napalmed U ماده مخصوص تغلیظ بنزین وتهیه بمب اتش زا و پرتاب شعله
napalms U ماده مخصوص تغلیظ بنزین وتهیه بمب اتش زا و پرتاب شعله
napalming U ماده مخصوص تغلیظ بنزین وتهیه بمب اتش زا و پرتاب شعله
wet stowage U نوعی روش بارگیر مهمات درخودروها با غوطه ور کردن انها در مایعات ضد شعله
rate of flame propagation U سرعت پخش شدن شعله سرعت احتراق
altitude/height hold U متوقف کننده سقف پروازهواپیما محدود کننده خودکارارتفاع پرواز هواپیما
inhibitor U کنترل کننده سوزش خرج موشک ممانعت کننده ازاشتعال
marshaller U هدایت کننده به محل تجمع جمع اوری کننده یکان
propounder U ابراز کننده یا مطرح کننده وصیت نامه در دادگاه امورحسبی
quick disconnect coupling U کوپلینگی برای لولههای ی سیالات دارای دریچههای مسدود کننده و اجزاء اب بندی- کننده
primer U وسیله به کار اندازنده مشتعل کننده گرم کننده
primers U وسیله به کار اندازنده مشتعل کننده گرم کننده
sensor U گیرنده یادریافت کننده خاطرات حسی ضبط کننده
pearl U مروارید [طرح این سنگ قیمتی در فرش های چینی بکار رفته و یک نوع آن بنام مروارید شعله ور معروف می باشد.]
homogeneous computer network U یچ کننده و توزیع کننده که همه کانالهای داده آن از پروتکل و نرخ ارسال یکسان استفاده می کنند
interceptor U هواپیمای رهگیری کننده استراق سمع کننده
makgi boowi U نقاط حمله کننده و دفاع کننده تکواندو
steam fitter U نصب کننده وتعمیر کننده لولههای بخار
changer U دواتصال کننده که اتصال کننده مادگی را به نری
vasomotor U اعصاب تنگ کننده وگشاد کننده رگها
interceptors U هواپیمای رهگیری کننده استراق سمع کننده
detonators U منفجر کننده مشتعل کننده چاشنی منفجرکننده
detonator U منفجر کننده مشتعل کننده چاشنی منفجرکننده
distractive U گیج کننده برگرداننده یا اشغال کننده فکر
del credere U وصول کننده مطالبات تضمین کننده طلبها
search jammer U تولید کننده پارازیت در انتن رادار وسیله جلوگیری کننده از تجسس رادار وسیله جلوگیری کننده از مراقبت
prepossessing U مجذوب کننده جلب توجه کننده
sprining charge U خرج چال کننده یا گود کننده
expostulator U سرزنش کننده نصیحت کننده باسرزنش
claqueur U تشویق کننده [یا هو کننده] استخدام شده
suppressive U خنثی کننده اتش سرکوب کننده
padding U پنهان کننده یااستتار کننده پیامها
astigmatizer U وسیله استیگمات کننده وسیله تقویت کننده مسافت یاب برای دیدن نور کم در شب
stop order U دستور عدم پرداخت از طرف صادر کننده سند مالی به مرجع پرداخت کننده
divider U جدا کننده تقسیم کننده
intermediary U وساطت کننده مداخله کننده
vibrators U ارتعاش کننده نوسان کننده
vibrator U ارتعاش کننده نوسان کننده
presentor U ارائه کننده معرفی کننده
coordinator U هم اهنگ کننده هماهنگ کننده
contractive U جمع کننده چوروک کننده
intermediaries U وساطت کننده مداخله کننده
trimmer U دستکاری کننده صاف کننده
hangers U اویزان کننده معلق کننده
corruptor U فاسد کننده منحرف کننده
corrupter U فاسد کننده منحرف کننده
prosecutor U پیگرد کننده تعقیب کننده
practicer U تمرین کننده مشق کننده
prosecutors U پیگرد کننده تعقیب کننده
spell binder U مسحور کننده مجذوب کننده
hanger U اویزان کننده معلق کننده
venerator U تکریم کننده ستایش کننده
provisioner U تدارک کننده تهیه کننده
cogitator U اندیشه کننده مطالعه کننده
supplicant U درخواست کننده تضرع کننده
accaimer U هلهله کننده تحسین کننده
the producer and the consumer U تولید کننده و مصرف کننده
modifiers U اصلاح کننده تعدیل کننده
suberter U سرنگون کننده تضعیف کننده
striking force U نیروی تک کننده یا کمین کننده
acknowledger U تصدیق کننده قبول کننده
whetstone U تیز کننده تند کننده
modifier U اصلاح کننده تعدیل کننده
toasters U سرخ کننده برشته کننده
thwarter U خنثی کننده مسدود کننده
toaster U سرخ کننده برشته کننده
presenters U ارائه کننده معرفی کننده
diverting U سرگرم کننده منحرف کننده
sniffy U افهار تنفر کننده فن فن کننده
thickeners U غلیظ کننده پرپشت کننده
thickener U غلیظ کننده پرپشت کننده
supplicants U درخواست کننده تضرع کننده
presenter U ارائه کننده معرفی کننده
transmitters U منتقل کننده مخابره کننده
gesticulant U اشاره کننده وحرکت کننده
desolater U ویران کننده متروک کننده
transmitter U منتقل کننده مخابره کننده
homager U تجلیل کننده کرنش کننده
insulators U جدا کننده عایق کننده
modulator demodulator U تلفیق کننده- تفکیک کننده
oppressive U خورد کننده ناراحت کننده
insulator U جدا کننده عایق کننده
discriminant U تفکیک کننده جدا کننده
designative U اشاره کننده تعیین کننده
favourer U یاری کننده مساعدت کننده
desolator U ویران کننده متروک کننده
lifter U مرتفع کننده برطرف کننده
preventive U حفافت کننده جلوگیری کننده
skeletonizer U تهیه کننده استخوان بندی یا کالبد چیزی تهیه کننده رئوس مطالب
fuel cooled oil cooler U خنک کننده روغن که در ان ازسوخت بعنوان ماده خنک کننده استفاده میشود
dragger U شرکت کننده در مسابقه اتومبیلرانی سرعت شرکت کننده درمسابقه سرعت موتورسیکلت رانی شرکت کننده در مسابقه قایقرانی سرعت
procuring activity U یکان تهیه کننده و تحویل دهنده اماد قسمت اماد کننده
plasticizer U ماده سخت کننده و کشدار کننده خرج انفجار یا خرج تلاش
lanceolate leaves U برگ های اسلیمی [شاه عباسی] [نیزه ای] [شعله] [اغلب در یک یا دو سمت برگ بصورت کنگره بوده و در اغلب فرش های لچک ترنج و باغی بکار می رود.]
parity bit U عدد یا علامت طراز کننده متعادل کننده عدد تعادل
agent authentication U معرفی قسمت مخابره کننده اعلام معرف مخابره کننده
component U اجزای تشکیل دهنده نیروی مسلح شرکت کننده در عملیات جزء یا قطعهای از یک وسیله کامل یکان شرکت کننده در عملیات
components U اجزای تشکیل دهنده نیروی مسلح شرکت کننده در عملیات جزء یا قطعهای از یک وسیله کامل یکان شرکت کننده در عملیات
user freindly U اسان برای استفاده کننده ارتباط دوستانه با استفاده کننده سیستم محاسباتی که امکانات لازم برای توانایی هاو محدودیتهای اپراتور رافراهم می سازد
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com