English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 204 (12 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
bomb U خرابی غیر عادی کامپیوتر crash
bombed U خرابی غیر عادی کامپیوتر crash
bombed out U خرابی غیر عادی کامپیوتر crash
bombs U خرابی غیر عادی کامپیوتر crash
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
voice grade channel U ارتباطات کامپیوتر به کامپیوتر بااستفاده از خطوط عادی بکاربرده شده در ارتباطات تلفنی مجرای از دریچه صدایی
power down U خاموش کردن یک کامپیوتر یادستگاه جانبی اقداماتی که به هنگام خرابی برق یا قطع عملیات ممکن است توسط کامپیوتر برای حفافت حالت پردازنده و جلوگیری ازخرابی ان یا دستگاههای جانبی متصل به ان به اجرادراید
power fail restart U سهولتی که یک کامپیوتر راقادر می سازد تا پس از قطع برق به عملیات عادی خودبرگردد
journals U رکورد ذخیره شده از هر ارتباط بین کاربر و کامپیوتر مرکزی برای کمک به بازیابی فایل پس از خرابی سیستم
journal U رکورد ذخیره شده از هر ارتباط بین کاربر و کامپیوتر مرکزی برای کمک به بازیابی فایل پس از خرابی سیستم
autos U توانایی کامپیوتر برای مقدار دهی اولیه و بار کردن مجدد سیستم عامل در صورت بروز خرابی یا قط ع
auto U توانایی کامپیوتر برای مقدار دهی اولیه و بار کردن مجدد سیستم عامل در صورت بروز خرابی یا قط ع
duplexes U دو سیستم کامپیوتر مشخص که در یک برنامه online استفاده می شوند و یکی برای پشتیبانی دیگری در صورت بروز خرابی استفاده میشود
duplex U دو سیستم کامپیوتر مشخص که در یک برنامه online استفاده می شوند و یکی برای پشتیبانی دیگری در صورت بروز خرابی استفاده میشود
post- U بررسی برنامه کامپیوتری یا قطعه سخت افزاری پس از خرابی برای یافتن علت خرابی
posted U بررسی برنامه کامپیوتری یا قطعه سخت افزاری پس از خرابی برای یافتن علت خرابی
post U بررسی برنامه کامپیوتری یا قطعه سخت افزاری پس از خرابی برای یافتن علت خرابی
posts U بررسی برنامه کامپیوتری یا قطعه سخت افزاری پس از خرابی برای یافتن علت خرابی
uptime U پریود زمانی که در طول ان یک سیستم کامپیوتر فعال است یا صحیح عمل میکندیک دوره زمانی که تجهیزات بدون خرابی کار می کنند
routinize U عادی یا روزمره کردن بجریان عادی انداختن
hypermnesia U ازدیاد غیر عادی خاطرات وافکار گذشته افزایش غیر عادی حافظه
minicomputer U کامپیوتر کوچک با محدوده دستوران و توان پردازش بیشتر از ریز کامپیوتر ولی غیرقابل مقایسه با سرعت و فرفیت ارسال داده کامپیوتر main frame
upload U 1-ارسال فایلهای داده یا برنامه از یک کامپیوتر کوچک به CPU اصلی . 2-ارسال فایل از یک کامپیوتر به BBS یا کامپیوتر میزبان .
external U که به کامپیوتر اصلی وصل است . 2-هر وسیلهای که ارتباطات بین کامپیوتر و خودش را ممکن می سازد ولی مستقیماگ توسط کامپیوتر اصلی پردازش نمیشود
externals U که به کامپیوتر اصلی وصل است . 2-هر وسیلهای که ارتباطات بین کامپیوتر و خودش را ممکن می سازد ولی مستقیماگ توسط کامپیوتر اصلی پردازش نمیشود
mini U کامپیوتر کوچک با محدوده توان پردازش و دستورات بیشتر از یک ریز کامپیوتر ولی قابل رقابت با سرعت یا توان کنترل داده کامپیوتر mainframe نیست
remoter U نرم افزاری که روی کامپیوتر محلی اجرا میشود و یک کامپیوتر راه دور تا به کاربر امکان کنترل کامپیوتر راه دور را بدهد
remotest U نرم افزاری که روی کامپیوتر محلی اجرا میشود و یک کامپیوتر راه دور تا به کاربر امکان کنترل کامپیوتر راه دور را بدهد
remote U نرم افزاری که روی کامپیوتر محلی اجرا میشود و یک کامپیوتر راه دور تا به کاربر امکان کنترل کامپیوتر راه دور را بدهد
load module U یک برنامه کامپیوتر به شکلی که میتواند فورا" توسط کامپیوتر اجرا شود
assembler U اسمبلی که کد ماشین را از یک کامپیوتر در حین اجرای کامپیوتر دیگر تولید ی کند
slaving U کامپیوتر ثانوی راه دور یا ترمینال که با کامپیوتر مرکزی کنترل میشود
slave U کامپیوتر ثانوی راه دور یا ترمینال که با کامپیوتر مرکزی کنترل میشود
literate U قادر به فهمیدن اصط لاحات مربوط به کامپیوتر و نحوه استفاده از کامپیوتر
slaves U کامپیوتر ثانوی راه دور یا ترمینال که با کامپیوتر مرکزی کنترل میشود
slaved U کامپیوتر ثانوی راه دور یا ترمینال که با کامپیوتر مرکزی کنترل میشود
downward U توانایی سیستم کامپیوتر پیچیده برای کار با یک کامپیوتر ساده
downsize U انتقال یک شرکت از یک سیستم کامپیوتر بر پایه کامپیوتر mainframe مرکزی به محیط شبکه .
processor U استفاده از چندین کامپیوتر کوچک در ایستگاههای کاری مختلف به جای یک کامپیوتر مرکزی
interfacing U سخت افزار یا نرم افزاری که واسط بین دو کامپیوتر یا یک کامپیوتر و وسیله است
host computers U کامپیوتر مخصوص نوشتن و تصحیح نرم افزار از کامپیوتر دیگر اغلب با استفاده از کامیایر
host computer U کامپیوتر مخصوص نوشتن و تصحیح نرم افزار از کامپیوتر دیگر اغلب با استفاده از کامیایر
identification U تابعی که توسط کامپیوتر میزبان استفاده میشود تا مافیت و مشخصات کامپیوتر یا کاربر را بیان کند.
identification U حرف که بر کامپیوتر میزبان ارسال میشود تا ماهیت و محل کامپیوتر دور یا ترمینال مشخص شود
CTR U کلید کنترل یا کلیدی روی ترمینال کامپیوتر که در صورت انتخاب شدن یک حرف کنترلی به کامپیوتر می فرستد
naive user U شخصی که می خواهد کاری را با کامپیوتر انجام دهد امافاقد تجربه لازم برای برنامه نویسی با کامپیوتر میباشد
preprocessor U کامپیوتر کوچک که برخی پردازشهای ابتدایی روی داده خام انجام میدهد پیش از ارسال آن به کامپیوتر اصلی
outputs U 1-ارسال یا دریافت داده بین کامپیوتر و وسیله جانبی و سایر نقاط سیستم . 2-دادههای ارسالی و دریافتی توسط کامپیوتر
output U 1-ارسال یا دریافت داده بین کامپیوتر و وسیله جانبی و سایر نقاط سیستم . 2-دادههای ارسالی و دریافتی توسط کامپیوتر
infra red link U سیستمی که به دو کامپیوتر یا یک کامپیوتر و یک چاپگر امکان رد و بدل کردن اطلاعات با استفاده از اشعه مادون قرمز میدهد تا داده را حمل کند
layers U استاندارد ISO/OSI که مراحل عبور پیام از لحظه ارسال از یک کامپیوتر به کامپیوتر دیگر روی شبکه محلی را بیان میکند
reset key کلیدی روی یک صفحه کامپیوتر که معمولا برای برگرداندن قسمتهای یک کامپیوتر به حالت قبل از اجرا شدن برنامه بکار می رود
layer U استاندارد ISO/OSI که مراحل عبور پیام از لحظه ارسال از یک کامپیوتر به کامپیوتر دیگر روی شبکه محلی را بیان میکند
computing U مربوط به کامپیوتر یا اجرا روی کامپیوتر ها
special purpose computer U کامپیوتر تک منظوره کامپیوتر با منظور خاص
number cruncher U کامپیوتر کاملا" عددی کامپیوتر محاسباتی
applebus U امکان میدهد که به سایرکامپیوترها وصل شده و یک شبکه ایجاد کند تا اطلاعات یک کامپیوتر به کامپیوتر دیگرانتقال یابدیک دستگاه بیرونی که به ریزکامپیوتر ACINTOSH
ctrl U کلید کنترل یا کلیدی روی ترمینال کامپیوتر که در صورت انتخاب شدن یک حرف کنترل به کامپیوتر می فرستد
automonitor U ثبت کننده عملیات کامپیوتر برنامه کامپیوتری که وفایف عملیاتی کامپیوتر را ثبت میکند
three address computer U کامپیوتر با سه نشانی کامپیوتر سه ادرسه
primary memory U حافظه کامپیوتر [علوم کامپیوتر]
main store U حافظه کامپیوتر [علوم کامپیوتر]
main memory U حافظه کامپیوتر [علوم کامپیوتر]
computer memory U حافظه کامپیوتر [علوم کامپیوتر]
faults U خرابی
faulted U خرابی
eversion U خرابی
disrepair U خرابی
fault U خرابی
wrecks U خرابی
wreck U خرابی
dilapidation U خرابی
smashes U خرابی
godsend U خرابی
devastation U خرابی
smash U خرابی
desolation U خرابی
havoc U خرابی
malfunctions U خرابی
breakdown U خرابی
ruins U خرابی
ruin U خرابی
rottenness U خرابی
malfunction U خرابی
failures U خرابی
failure U خرابی
ruination U خرابی
destruction U خرابی
malfunctioned U خرابی
breakdowns U خرابی
demolition U خرابی
demolitions U خرابی
ruining U خرابی
wrecking U خرابی
wreckage U خرابی
processor U پردازندهای که بین منبع ورودی و کامپیوتر مرکزی است , کار آن پردازش داده دریافتن برای کاهش بار کاری کامپیوتر اصلی است
catastrophic failure U خرابی فجیع
car breakdown U خرابی اتومبیل
equipment failure U خرابی تجهیزاتی
decay U خرابی تنزل
insulation fault U خرابی نارسانا
page fault U خرابی صفحه
failure free U بدون خرابی
fail softly U با خرابی تدریجی
failure rate U نرخ خرابی
failure rate U میزان خرابی
fail softly U با خرابی ملایم
fail soft U با خرابی تدریجی
decays U خرابی تنزل
fail soft U با خرابی ملایم
decaying U خرابی تنزل
decayed U خرابی تنزل
power failure U خرابی برق
disk crash U خرابی دیسک
fault description U توضیح خرابی
error description U توضیح خرابی
description of error U توضیح خرابی
defect description U توضیح خرابی
crash U شکستگی خرابی
fail safe U با خرابی امن
the mischief of it is that' U خرابی ان اینست که
to do execution U خرابی وارداوردن
transient failure U خرابی گذرا
power failures U خرابی برق
fail-safe U با خرابی امن
wrack U خرابی بدبختی
collapse mechanism U مکانیزم خرابی
crashingly U شکستگی خرابی
crashing U شکستگی خرابی
crashes U شکستگی خرابی
crashed U شکستگی خرابی
non destructive test U ازمایش بدون خرابی
failure logcing U ثبت وقوع خرابی
failure prediction U پیش بینی خرابی
ravage U خرابی وارد اوردن
ravaging U خرابی وارد اوردن
ravages U خرابی وارد اوردن
drinking was his ruin U باعث خرابی اوشد
reliability U ایمنی در برابر خرابی
failure safety U ایمنی در برابر خرابی
ravaged U خرابی وارد اوردن
terminals U خرابی که قابل تعمیر نیست
machine U خطای ناشی از خرابی قطعه
terminal U خرابی که قابل تعمیر نیست
cleanest U بدون کثیفی یا خرابی یا برنامه
machined U خطای ناشی از خرابی قطعه
cleans U بدون کثیفی یا خرابی یا برنامه
mean time between failures U زمان میانگین بین دو خرابی
machines U خطای ناشی از خرابی قطعه
cleaned U بدون کثیفی یا خرابی یا برنامه
clean U بدون کثیفی یا خرابی یا برنامه
wrackful U خراب کننده مسبب خرابی
regular U عادی
routinely U عادی
wonted U عادی
routine U عادی
customary U عادی
naked U عادی
regulars U عادی
routines U عادی
run of the mill U عادی
uncritically U عادی
commoners U عادی
commonest U عادی
habitual U عادی
groovy U عادی
normal U عادی
uncritical U عادی
common U عادی
privates U عادی
private U عادی
ordinary U عادی
gen U عادی
unexceptional U عادی
run-of-the-mill U عادی
remoter U سیستم پردازش دستهای که دستورات از یک کامپیوتر ترمینال راه دور تا به کاربر امکان کنترل کامپیوتر راه دور را بدهد
remotest U سیستم پردازش دستهای که دستورات از یک کامپیوتر ترمینال راه دور تا به کاربر امکان کنترل کامپیوتر راه دور را بدهد
remote U سیستم پردازش دستهای که دستورات از یک کامپیوتر ترمینال راه دور تا به کاربر امکان کنترل کامپیوتر راه دور را بدهد
FEP U پردازنده بین منبع ورودی و کامپیوتر اصلی که کار آن این است که داده دریافتی را پیش پردازش کند تا بار کاری کامپیوتر اصلی را کم کند
bootstrap U مجموعه دستوراتی که پیش از بار شدن برنامه توسط کامپیوتر اجرا میشود که معمولاگ سیستم عامل را بار میکند وقتی که کامپیوتر روشن میشود
detritus U چیزی که در نتیجه خرابی بدست اید
machines U خطای ناشی خرابی سخت افزار
bent U اسم رمز برای خرابی وسایل
standby U که در صورت خرابی آماده استفاده است
standbys U که در صورت خرابی آماده استفاده است
auto U تا از خرابی در صورت قط ع برق جلوگیری شود
on line fault tolerant system U سیستم تحمل خرابی درون خطی
failures U خرابی وسیله ناشی از اثرات جانبی
cable U ابزار بررسی قط عی یا خرابی در سیم کشی
cabled U ابزار بررسی قط عی یا خرابی در سیم کشی
failure U خرابی وسیله ناشی از اثرات جانبی
machined U خطای ناشی خرابی سخت افزار
machine U خطای ناشی خرابی سخت افزار
it spells ruin to the workmen U متضمن خانه خرابی کارگران است
degradation U کمبود توانایی پردازش به علت خرابی
autos U تا از خرابی در صورت قط ع برق جلوگیری شود
corrective maintenance U جداسازی وتصحیح خرابی ها پس ازوقوع انها
maintainability U ویژگی مربوط به جداسازی وتعمیر یک خرابی
destruct U خرابی عمدی موشک قبل ازپرتاب ان
RPC U روش ارتباط بین دو برنامه روی دو کامپیوتر جدا ولی مرتبط . یک تابع نرم افزاری از کامپیوتر دیگر در شبکه درخواست پردازش یک مشکل را میکند و سپس نتیجه را نمایش میدهد. و در برنامههای client / server استفاده میشود
ordinary share U سهام عادی
ordinary shareholder U سهامدار عادی
ornary U عادی معمولی
overage U سن عادی را گذرانده
normal termination U پایان عادی
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com