English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 214 (9 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
ruination U خرابی
destruction U خرابی
demolition U خرابی
demolitions U خرابی
wreckage U خرابی
breakdown U خرابی
breakdowns U خرابی
disrepair U خرابی
malfunction U خرابی
malfunctioned U خرابی
malfunctions U خرابی
devastation U خرابی
failure U خرابی
failures U خرابی
ruin U خرابی
ruining U خرابی
ruins U خرابی
havoc U خرابی
godsend U خرابی
smash U خرابی
smashes U خرابی
wreck U خرابی
wrecking U خرابی
wrecks U خرابی
desolation U خرابی
fault U خرابی
faulted U خرابی
faults U خرابی
dilapidation U خرابی
eversion U خرابی
rottenness U خرابی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
post U بررسی برنامه کامپیوتری یا قطعه سخت افزاری پس از خرابی برای یافتن علت خرابی
post- U بررسی برنامه کامپیوتری یا قطعه سخت افزاری پس از خرابی برای یافتن علت خرابی
posts U بررسی برنامه کامپیوتری یا قطعه سخت افزاری پس از خرابی برای یافتن علت خرابی
posted U بررسی برنامه کامپیوتری یا قطعه سخت افزاری پس از خرابی برای یافتن علت خرابی
power failure U خرابی برق
fail safe U با خرابی امن
failure rate U میزان خرابی
power failures U خرابی برق
wrack U خرابی بدبختی
decays U خرابی تنزل
collapse mechanism U مکانیزم خرابی
catastrophic failure U خرابی فجیع
decay U خرابی تنزل
decayed U خرابی تنزل
fail-safe U با خرابی امن
decaying U خرابی تنزل
disk crash U خرابی دیسک
insulation fault U خرابی نارسانا
crashingly U شکستگی خرابی
car breakdown U خرابی اتومبیل
crashing U شکستگی خرابی
crashes U شکستگی خرابی
crashed U شکستگی خرابی
page fault U خرابی صفحه
crash U شکستگی خرابی
the mischief of it is that' U خرابی ان اینست که
transient failure U خرابی گذرا
defect description U توضیح خرابی
description of error U توضیح خرابی
error description U توضیح خرابی
equipment failure U خرابی تجهیزاتی
fail soft U با خرابی ملایم
fail soft U با خرابی تدریجی
fail softly U با خرابی ملایم
fail softly U با خرابی تدریجی
failure free U بدون خرابی
to do execution U خرابی وارداوردن
failure rate U نرخ خرابی
fault description U توضیح خرابی
ravaging U خرابی وارد اوردن
ravages U خرابی وارد اوردن
ravage U خرابی وارد اوردن
ravaged U خرابی وارد اوردن
reliability U ایمنی در برابر خرابی
drinking was his ruin U باعث خرابی اوشد
failure prediction U پیش بینی خرابی
non destructive test U ازمایش بدون خرابی
failure logcing U ثبت وقوع خرابی
failure safety U ایمنی در برابر خرابی
mean time between failures U زمان میانگین بین دو خرابی
terminals U خرابی که قابل تعمیر نیست
terminal U خرابی که قابل تعمیر نیست
clean U بدون کثیفی یا خرابی یا برنامه
cleaned U بدون کثیفی یا خرابی یا برنامه
cleanest U بدون کثیفی یا خرابی یا برنامه
cleans U بدون کثیفی یا خرابی یا برنامه
wrackful U خراب کننده مسبب خرابی
machine U خطای ناشی از خرابی قطعه
machined U خطای ناشی از خرابی قطعه
machines U خطای ناشی از خرابی قطعه
detritus U چیزی که در نتیجه خرابی بدست اید
destruct U خرابی عمدی موشک قبل ازپرتاب ان
corrective maintenance U جداسازی وتصحیح خرابی ها پس ازوقوع انها
failure U خرابی وسیله ناشی از اثرات جانبی
on line fault tolerant system U سیستم تحمل خرابی درون خطی
maintainability U ویژگی مربوط به جداسازی وتعمیر یک خرابی
it spells ruin to the workmen U متضمن خانه خرابی کارگران است
failures U خرابی وسیله ناشی از اثرات جانبی
bombed out U خرابی غیر عادی کامپیوتر crash
auto U تا از خرابی در صورت قط ع برق جلوگیری شود
machined U خطای ناشی خرابی سخت افزار
bombed U خرابی غیر عادی کامپیوتر crash
bomb U خرابی غیر عادی کامپیوتر crash
cable U ابزار بررسی قط عی یا خرابی در سیم کشی
cabled U ابزار بررسی قط عی یا خرابی در سیم کشی
standby U که در صورت خرابی آماده استفاده است
standbys U که در صورت خرابی آماده استفاده است
machines U خطای ناشی خرابی سخت افزار
machine U خطای ناشی خرابی سخت افزار
autos U تا از خرابی در صورت قط ع برق جلوگیری شود
degradation U کمبود توانایی پردازش به علت خرابی
bent U اسم رمز برای خرابی وسایل
bombs U خرابی غیر عادی کامپیوتر crash
fail U سیستمی که پس از خرابی بخشی از آن هنوز کار میکند
failed U سیستمی که پس از خرابی بخشی از آن هنوز کار میکند
fails U سیستمی که پس از خرابی بخشی از آن هنوز کار میکند
structural damage U خسارت ناشی از خرابی یاترک خوردگی ساختمان
mtbf U زمان میانگین بین دو خرابی Failures Between eanTime
cacogenics U رشتهای از علم درباره فسادو خرابی نژاد
contingency plan U برنامه دوم که در صورت خرابی اولی انجام خواهد شد
it tends to ruin him U وسائل خانه خرابی یاهلاکت اورافراهم میکند منجرمیشودبهلاکت او
MTF U متوسط زمانی که یک وسیله تا پیش از خرابی کار میکند
maintainability U توانایی ترمیم سریع و کارا در صورت بروز خرابی
maintenance U مراقب مرتب از سیستم برای جلوگیری از رویداد خرابی
standby U قطعه پشتبان که در صورت خرابی سیستم فعال میشود
glitches U خرابی تصادفی یا موقتی در سخت افزار گیر در برنامه
redundancy U تامین قط عات اضافی در سیستم در صورت بروز خرابی
shut off mechanism U وسیلهای که در صورت بروز خرابی فرایند را متوقف میکند
redundancies U تامین قط عات اضافی در سیستم در صورت بروز خرابی
standbys U قطعه پشتبان که در صورت خرابی سیستم فعال میشود
glitch U خرابی تصادفی یا موقتی در سخت افزار گیر در برنامه
odd U روش بررسی صحت و عدم خرابی داده دودویی ارسالی
hits U دوره کوتاه اختلال در خط ارتباطی که باعث خرابی داده میشود
hitting U دوره کوتاه اختلال در خط ارتباطی که باعث خرابی داده میشود
odder U روش بررسی صحت و عدم خرابی داده دودویی ارسالی
oddest U روش بررسی صحت و عدم خرابی داده دودویی ارسالی
rerun U محلی دربرنامه که اجرا ازآنجا شروع میشود پس از توقف یا خرابی
mean U مدت زمان متوسط ی که یک قطعه بین دو خرابی کار میکند
meaner U مدت زمان متوسط ی که یک قطعه بین دو خرابی کار میکند
meanest U مدت زمان متوسط ی که یک قطعه بین دو خرابی کار میکند
service U توافق برای سرویس یک قطعه توسط مهندس در صورت خرابی آن
serviced U توافق برای سرویس یک قطعه توسط مهندس در صورت خرابی آن
hit U دوره کوتاه اختلال در خط ارتباطی که باعث خرابی داده میشود
power U منبع تغذیه که میتواند حتی پس از خرابی برق نیرو داشته باشد
powering U منبع تغذیه که میتواند حتی پس از خرابی برق نیرو داشته باشد
powered U منبع تغذیه که میتواند حتی پس از خرابی برق نیرو داشته باشد
powers U منبع تغذیه که میتواند حتی پس از خرابی برق نیرو داشته باشد
graceful degradation U اجازه دادن به بخشهایی از سیستم برای کار کردن پس از خرابی یک بخش
throw the baby out with the bathwater <idiom> U (تروخشک باهم میسوزد)کل چیزی رادور ریختن به خاطر خرابی یک قسمت آن
redundancy U اتصالات اضافی بین نقاط که امکان ادامه عملیات در حین خرابی میدهد
bombed U تابعی در برنامه برای ایجاد خرابی و از بین بردن داده در یک زمان مشخص
fail safe system U سیستمی که برای جلوگیری ازخرابی طراحی شده است سیستم با خرابی ملایم
fall back U دستورات و توابع دادههای موقت مخصوص که در صورت خطا یا خرابی استفاده میشود
surge U افزایش ناگهانی توان الکتریکی در سیستم به علت خرابی یا اختلال یا اشکال قطعه
surges U افزایش ناگهانی توان الکتریکی در سیستم به علت خرابی یا اختلال یا اشکال قطعه
redundancies U اتصالات اضافی بین نقاط که امکان ادامه عملیات در حین خرابی میدهد
bombs U تابعی در برنامه برای ایجاد خرابی و از بین بردن داده در یک زمان مشخص
bombed out U تابعی در برنامه برای ایجاد خرابی و از بین بردن داده در یک زمان مشخص
surged U افزایش ناگهانی توان الکتریکی در سیستم به علت خرابی یا اختلال یا اشکال قطعه
bomb U تابعی در برنامه برای ایجاد خرابی و از بین بردن داده در یک زمان مشخص
maintenance U قرارداد با شرکت تعمیری که بررسیهای مرتب و تعمیر با قیمت مخصوص در صورت خرابی دارد
hottest U سخت افزار که همیشه فعال ست و در صورت خرابی سیستم به عنوان پشتیبان به کار می رود
hot U سخت افزار که همیشه فعال ست و در صورت خرابی سیستم به عنوان پشتیبان به کار می رود
hotter U سخت افزار که همیشه فعال ست و در صورت خرابی سیستم به عنوان پشتیبان به کار می رود
fallout U خرابی مولفههای الکترونیکی که به هنگام کنترل کیفی یک قطعه جدید از تجهیزات به وقوع می پیوندد
replication U 1-قطعه یدکی درسیستم درصورت بروزخطا یا خرابی . 2-کپی کردن دکورد یا داده درمحل دیگری
hole U 1-مدت زمانی که در آن توان توسط UPS تامین میشود. 2-توقف در برنامه یا وسیله به علت خرابی
holes U 1-مدت زمانی که در آن توان توسط UPS تامین میشود. 2-توقف در برنامه یا وسیله به علت خرابی
holing U 1-مدت زمانی که در آن توان توسط UPS تامین میشود. 2-توقف در برنامه یا وسیله به علت خرابی
holed U 1-مدت زمانی که در آن توان توسط UPS تامین میشود. 2-توقف در برنامه یا وسیله به علت خرابی
warm standby U وسیله پشتیبان جانبی که قابل تنظیم برای روشن شدن است در یک لحظه کوتاه پس از خرابی سیستم
autos U توانایی کامپیوتر برای مقدار دهی اولیه و بار کردن مجدد سیستم عامل در صورت بروز خرابی یا قط ع
auto U توانایی کامپیوتر برای مقدار دهی اولیه و بار کردن مجدد سیستم عامل در صورت بروز خرابی یا قط ع
journals U رکورد ذخیره شده از هر ارتباط بین کاربر و کامپیوتر مرکزی برای کمک به بازیابی فایل پس از خرابی سیستم
framing error U خطایی که در اثر عدم موفقیت و خرابی دستگاه پذیرش دربازشناسی صحت بیتهایی که تشکیل یک کاراکتر را میدهندپیش می اید
journal U رکورد ذخیره شده از هر ارتباط بین کاربر و کامپیوتر مرکزی برای کمک به بازیابی فایل پس از خرابی سیستم
maintenance U 1-قرار دادن ماشین در وضعیت کارایی خوب . 2-کارهایی که برای اجرای سیستم انجام می شوند مثل ترمیم خرابی ها
reconstituting U برگرداندن فایل به وضعیت قبلی , ذخیره سازی فایل پس از خرابی یا صدمه
reconstitutes U برگرداندن فایل به وضعیت قبلی , ذخیره سازی فایل پس از خرابی یا صدمه
reconstituted U برگرداندن فایل به وضعیت قبلی , ذخیره سازی فایل پس از خرابی یا صدمه
crashed U توقف سیستم ازطریق خرابی سخت افزاری یااشتباه نرم افزاری
crashes U توقف سیستم ازطریق خرابی سخت افزاری یااشتباه نرم افزاری
crashing U توقف سیستم ازطریق خرابی سخت افزاری یااشتباه نرم افزاری
reconstitute U برگرداندن فایل به وضعیت قبلی , ذخیره سازی فایل پس از خرابی یا صدمه
crashingly U توقف سیستم ازطریق خرابی سخت افزاری یااشتباه نرم افزاری
crash U توقف سیستم ازطریق خرابی سخت افزاری یااشتباه نرم افزاری
ups U منبع تغذیه که حاوی منبع متناوب است به قط عات ,حتی پس از یک خرابی اساسی
standbys U سیستم پشتیبان که در صورت خرابی سیستم فعال میشود
system diagnostics U امکانات عیب شناسی سیستم تشخیص خرابی سیستم
standby U سیستم پشتیبان که در صورت خرابی سیستم فعال میشود
redundancies U نسخه برداری از یک ویژگی به منظور جلوگیری از خرابی سیستم که نتیجه بد عمل کردن ان ویژگی است
timed U آزمایشی که خرابی کابل را با ارسال سیگنال روی کابل و اندازه گیری زمان برگشتن آن می سنجند
times U آزمایشی که خرابی کابل را با ارسال سیگنال روی کابل و اندازه گیری زمان برگشتن آن می سنجند
time U آزمایشی که خرابی کابل را با ارسال سیگنال روی کابل و اندازه گیری زمان برگشتن آن می سنجند
redundancy U نسخه برداری از یک ویژگی به منظور جلوگیری از خرابی سیستم که نتیجه بد عمل کردن ان ویژگی است
uninterruptable power supply U منبع تغذیه که میتواند یک منبع متناوب برای قطعه تولید کند حتی پس از یک خرابی اصلی
problem U خرابی یا اشکال در سخت افزار یا نرم افزار
problems U خرابی یا اشکال در سخت افزار یا نرم افزار
mirrors U کپی کردن تمام عملیات دیسک روی دیسک دوم که در صورت خرابی اولی قابل استفاده است
safety net U وسیله سخت افزاری یا نرم افزاری که فایل ها وسیستم را از خطاهای موجود در صورت خرابی سیستم محافظت میکند
safety nets U وسیله سخت افزاری یا نرم افزاری که فایل ها وسیستم را از خطاهای موجود در صورت خرابی سیستم محافظت میکند
mirrored U کپی کردن تمام عملیات دیسک روی دیسک دوم که در صورت خرابی اولی قابل استفاده است
mirror U کپی کردن تمام عملیات دیسک روی دیسک دوم که در صورت خرابی اولی قابل استفاده است
duplex U دو سیستم کامپیوتر مشخص که در یک برنامه online استفاده می شوند و یکی برای پشتیبانی دیگری در صورت بروز خرابی استفاده میشود
duplexes U دو سیستم کامپیوتر مشخص که در یک برنامه online استفاده می شوند و یکی برای پشتیبانی دیگری در صورت بروز خرابی استفاده میشود
uptime U پریود زمانی که در طول ان یک سیستم کامپیوتر فعال است یا صحیح عمل میکندیک دوره زمانی که تجهیزات بدون خرابی کار می کنند
failed U سیستمی که وضعیتی از پیش تعریف شده دارد که در صورت خرابی برنامه اصلی یا وسیله آن را دنبال میکند برای جلوگیری ازفاجعهای که ناشی از خاموش کردن کابل میباشد
fail U سیستمی که وضعیتی از پیش تعریف شده دارد که در صورت خرابی برنامه اصلی یا وسیله آن را دنبال میکند برای جلوگیری ازفاجعهای که ناشی از خاموش کردن کابل میباشد
fails U سیستمی که وضعیتی از پیش تعریف شده دارد که در صورت خرابی برنامه اصلی یا وسیله آن را دنبال میکند برای جلوگیری ازفاجعهای که ناشی از خاموش کردن کابل میباشد
pincushion distortion U خطای صفحه نمایش که باعث خرابی تصویر نمایش داده شده میشود چون لبه ها به مرکز صفحه خم می شوند
power down U خاموش کردن یک کامپیوتر یادستگاه جانبی اقداماتی که به هنگام خرابی برق یا قطع عملیات ممکن است توسط کامپیوتر برای حفافت حالت پردازنده و جلوگیری ازخرابی ان یا دستگاههای جانبی متصل به ان به اجرادراید
hard failure U نارسایی سخت افزاری خرابی سخت افزاری
head crash U برخورد فیزیکی نوک خواندن /نوشتن با سطح دیسک برخورد نوک خواندن ونوشتن با سطح ضبط شونده یک دیسک سخت که نتیجه اش از دست اطلاعات میباشد خرابی هد
Recent search history Forum search
Search history is off. Activate
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com