Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (14 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
inductivity
U
ثابت دی الکتریسیته قابلیت هدایت دی الکتریکی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
electromagnetic compatability
U
قابلیت انطباق الکترومغناطیسی قابلیت کارهماهنگ الکتریکی
electric conduction
U
هدایت الکتریسیته
insulator
U
مادهای که الکتریسیته را هدایت نمیکند
insulators
U
مادهای که الکتریسیته را هدایت نمیکند
inductive capacity
U
ثابت دی الکتریسیته
anti-
U
ماده کائوچویی خاص برای عبور بار الکتریکی ایستا به یک زمین الکتریکی . یک اپراتور ماده را پیش از کنترل اعضای الکترونیکی حساس که ممکن است در اثر الکتریسیته ساکن آسیب ببیند کنترل میکند
static
U
الکتریسیته ساکن وضعیت ثابت
conductibility
U
قابلیت هدایت
conductivity
U
قابلیت هدایت
three pin plug
U
ورودی استاندارد با سه شاخه برای اتصال وسیلله الکتریکی به منبع اصل الکتریسیته
increase in conductivity
U
افزایش قابلیت هدایت
ideal conductivity
U
قابلیت هدایت ایده ال
heat conductivity
U
قابلیت هدایت حرارت
photoconductivity
U
قابلیت هدایت نور
high conductivity
U
قابلیت هدایت زیاد
electrical conductivity
U
هدایت الکتریکی
induced conductivity
U
قابلیت هدایت القاء شده
conductibility of heat
U
قابلیت هدایت گرما گرمارسانی
high frequency conductivity
U
قابلیت هدایت فرکانس بالا
leads
U
سیر هدایت الکتریکی
conduction
U
رسانش الکتریکی هدایت
specific electrical conductivity
U
هدایت الکتریکی مخصوص
lead
U
سیر هدایت الکتریکی
superconductivity
U
قابلیت هدایت برق بمقدار زیاد
conductivity meter
U
دستگاه اندازه گیری قابلیت هدایت
electric constant
U
ثابت الکتریکی
constant voltage
U
فشار الکتریکی ثابت
Energy Star
U
استانداردی در صفحه نمایش کامپیوتر یا سایر وسایل الکتریکی برای اینکه بگوید محصول به خوبی طراحی شده است و الکتریسیته را هدر نمیدهد
contact electricity
U
فشار الکتریکی تماسی الکتریسیته تماسی
switched
U
وسیله مکانیکی یا با وضعیت ثابت که به صورت الکتریکی دو یا چند خط را بهم وصل یا قط ع میکند
switches
U
وسیله مکانیکی یا با وضعیت ثابت که به صورت الکتریکی دو یا چند خط را بهم وصل یا قط ع میکند
switch
U
وسیله مکانیکی یا با وضعیت ثابت که به صورت الکتریکی دو یا چند خط را بهم وصل یا قط ع میکند
currents
U
جریان الکتریکی با مقدار ثابت که در یک جهت جریان دارد
current
U
جریان الکتریکی با مقدار ثابت که در یک جهت جریان دارد
guidance
U
هدایت کردن وسیله یا هواپیمامنطقه پوشش سیستم هدایت هواپیما منطقه زیر پوشش سیستم هدایت
guidance
U
هدایت کردن سیستم هدایت هدایت
terminal guidance
U
هدایت موشک در مراحل اخرمسیر هدایت هواپیما ازفرودگاه یا به فرودگاه
homing guidance
U
هدایت هواپیما یا موشک بااستفاده از امواج رادار هدایت الکترونیکی
beamrider
U
موشک هدایت شوندهای که به وسیله اشعه رادار هدایت میشود
fighter direction
U
هدایت کردن هواپیماهای شکاری هدایت جنگنده ها ازروی ناو
mace
U
نوعی موشک هدایت شونده که با انرژی جنبشی هدایت میشود
maces
U
نوعی موشک هدایت شونده که با انرژی جنبشی هدایت میشود
inertial guidance
U
سیستم هدایت داخلی موشک هدایت خودکار
stellar guidance
U
سیستم هدایت نجومی موشکهای هدایت شونده
interoperability
U
قابلیت همکاری با قسمتها یایکانهای دیگر قابلیت تعمیم کار یک یکان
range resolution
U
قابلیت رادار برای تعیین مسافت اشیای مختلف قابلیت تفکیک بردی
elasticity
U
خاصیت فنری قابلیت ارتجاع و خم شدن قابلیت انعطاف
airmobility
U
قابلیت حمل به وسیله هوارو قابلیت تحرک هوایی
flotation
U
قابلیت شناوری یک خودرو قابلیت غوطه وری در اب
serviceability
U
قابلیت استفاده مجدد قابلیت به کار بردن
swimming capability
U
قابلیت شناوری یا غوطه وری در اب قابلیت عبور از اب
commensurability
U
قابلیت قیاس قابلیت اندازه گیری
accession
U
قابلیت دسترسی قابلیت اجرا و انجام
electrostatic
U
ذخیره سازی داده به صورت ناحیههای بار الکتریکی کوچک روی وسیله الکتریکی
conductance
U
ضریب هدایت قدرت هدایت
gyro pilot
U
سیستم هدایت خودکار ناو هدایت ژیروسکوپی ناو هدایت نجومی خودکار ناو
PSU
U
مدار الکتریکی که حاوی ولتاژ مستقیم است و نیز سطح دلتادی از منبع جریان به سایر مدارهای الکتریکی
celestial guidance
U
سیستم هدایت نجومی موشک هدایت موشک یا قمرمصنوعی با استفاده از صورفلکی
reflectance
U
قابلیت بازتاب قابلیت انعکاس
ductility
U
قابلیت کشش قابلیت تورق
static employment
U
کاربرد توپخانه پدافند هوایی در سکوی ثابت یا در پدافندهوایی ثابت
fixed capital
U
سپرده ثابت اموال ثابت یکان
static test
U
ازمایش در وضعیت ثابت یا به حالت ثابت
strain hardenability
U
قابلیت سخت گردانی کششی قابلیت سخت گردانی تغییربعدی قابلیت سخت گردانی سرد
standing order
U
دستورالعملهای ثابت دستورات ثابت
standing orders
U
دستورالعملهای ثابت دستورات ثابت
creepage
U
مد الکتریسیته
electricity
U
الکتریسیته
electro physic
U
فیزیک الکتریسیته
animal electricity
U
الکتریسیته بدن
brain potential
U
الکتریسیته مغز
electrostatics
U
الکتریسیته ساکن
electrically
U
مربوط به الکتریسیته
electrical quantity
U
مقدار الکتریسیته
electrical
U
مر بوط به الکتریسیته
electric doublet
U
دو قطبی الکتریسیته
positive electricity
U
الکتریسیته مثبت
nuclear electricity
U
الکتریسیته هستهای
static electricity
U
الکتریسیته ساکن
electric generator
U
مولد الکتریسیته
electric dipole
U
دو قطبی الکتریسیته
voltage source
U
منبع الکتریسیته
electric conductor
U
هادی الکتریسیته
induced electricity
U
الکتریسیته القائی
negative electricity
U
الکتریسیته منفی
electric current
U
جریان الکتریسیته
generator
U
وسیله تولید الکتریسیته
electrometer valve
U
لامپ الکتریسیته سنج
electrometer tule
U
لامپ الکتریسیته سنج
piezo electric effect
U
اثر پیزو- الکتریسیته
coulomb
U
واحد اندازه الکتریسیته
generators
U
وسیله تولید الکتریسیته
hot-wires
U
سیم حاوی الکتریسیته
magnetoelectric
U
مربوط به الکتریسیته القایی
hot-wiring
U
سیم حاوی الکتریسیته
hot-wired
U
سیم حاوی الکتریسیته
hot wire
U
سیم حاوی الکتریسیته
hot-wire
U
سیم حاوی الکتریسیته
electrical and otherwise
U
الکتریکی و غیر الکتریکی
replenishes
U
شارژکردن مجدد باتری با الکتریسیته
watt
U
واحد اندازه گیری الکتریسیته
replenished
U
شارژکردن مجدد باتری با الکتریسیته
replenishing
U
شارژکردن مجدد باتری با الکتریسیته
ribbon switch
U
مبدل فشار مداوم به الکتریسیته
replenish
U
شارژکردن مجدد باتری با الکتریسیته
watts
U
واحد اندازه گیری الکتریسیته
electric
U
آنچه با الکتریسیته کار میکند
mains electricity
U
منبع الکتریسیته محلی مشتریان
phase difference
U
اختلاف فاز جریان الکتریسیته
polar
U
دارای الکتریسیته مثبت و منفی
sampled
U
مداری که سیگنال ورودی آنالوگ را برای مدت طولانی برای مبدل آنالوگ به دیجیتال ثابت نگه می دارد تا خروجی ثابت تولید شود
sample
U
مداری که سیگنال ورودی آنالوگ را برای مدت طولانی برای مبدل آنالوگ به دیجیتال ثابت نگه می دارد تا خروجی ثابت تولید شود
nonsparking
U
ضد تولید جرقه غیر هادی الکتریسیته
galvanism
U
جریان مستقیم برق الکتریسیته شیمیایی
conductor
U
مادهای مثل فلز که هادی الکتریسیته است
conductors
U
مادهای مثل فلز که هادی الکتریسیته است
hydro-electric
U
وابسته به پیدایش الکتریسیته بوسیله مالش اب یا بخار
hydro electric
U
وابسته به پیدایش الکتریسیته بوسیله مالش اب یا بخار
permittivity
U
واحد اندازه گیری الکتریسیته برحسب فاراده
electrostatic charge
U
بار الکتریسیته ساکن
[که در اثر مالش بوجود می آید.]
charge
U
1-کمیت الکتریسیته 2-مقدار کمبود الکترون در یک وسیله یا عنصر
charges
U
1-کمیت الکتریسیته 2-مقدار کمبود الکترون در یک وسیله یا عنصر
standing
U
ثابت دستورالعمل ثابت
powers
U
خاموش کردن منبع الکتریسیته کامپیوتر یا قطعه الکترونیک دیگر
decibels
U
واحدی که نسبت بین دو مقدار الکتریسیته یاصوت را بیان میکند
power
U
خاموش کردن منبع الکتریسیته کامپیوتر یا قطعه الکترونیک دیگر
decibel
U
واحدی که نسبت بین دو مقدار الکتریسیته یاصوت را بیان میکند
powered
U
خاموش کردن منبع الکتریسیته کامپیوتر یا قطعه الکترونیک دیگر
ieee
U
Electronics and ofElectrical Institute Engineers موسسه مهندسین الکتریسیته و الکترونیک
powering
U
خاموش کردن منبع الکتریسیته کامپیوتر یا قطعه الکترونیک دیگر
steady
U
مسیر ثابت فرمان مسیر را ثابت نگهدارید
steadying
U
مسیر ثابت فرمان مسیر را ثابت نگهدارید
steadiest
U
مسیر ثابت فرمان مسیر را ثابت نگهدارید
steadies
U
مسیر ثابت فرمان مسیر را ثابت نگهدارید
steadied
U
مسیر ثابت فرمان مسیر را ثابت نگهدارید
IEC connector
U
استانداردی برای اتصال سر سوزنه در سوکتی که الکتریسیته اصلی را به کامپیوتر منتقل میکند
iee /s 00
U
مشخصه یک استاندارد که توسط موسسه مهندسین الکتریسیته و الکترونیک ساخته شده است
actinoelectric
U
اجسامی که دارای خاصیت تولید الکتریسیته در اثر تابش طول موجی متناسب با نورباشند
monitor
U
مداری که منبع الکتریسیته را قط ع میکند اگر خطا داشته باشد یا قطعهای را خراب کند
electronic
U
میدانهای الکترومغناطیسی و الکتریسیته ساکن که توسط وسایل الکترونی زیاد ایجاد شده است .
monitored
U
مداری که منبع الکتریسیته را قط ع میکند اگر خطا داشته باشد یا قطعهای را خراب کند
monitors
U
مداری که منبع الکتریسیته را قط ع میکند اگر خطا داشته باشد یا قطعهای را خراب کند
gas electric generating set
U
مولد برق بنزینی- الکتریکی مولد برق گاز الکتریکی
azimuth guidance
U
هدایت هواپیما از نظر سمتی هدایت سمتی هواپیما
photovoltaic cell
U
مبدلی که مانند سلول فتوالکتریک تابشهای الکترومگنتیک را با طول موجهای مرئی و نزدیک ان به الکتریسیته تبدیل میکند
isolation
U
مبدلی که برای جدا کردن قط عات از اتصال مستقیم با منبع تغذیه الکتریسیته اصلی به کار می رود
positive
U
قطب مثبت باطری الکتریسیته مثبت اری یا تصدیق می کنم
fixes
U
ثابت کردن تصحیح کردن تثبیت کردن ثابت
fix
U
ثابت کردن تصحیح کردن تثبیت کردن ثابت
electrothermal printer
U
چاپگری که نوک چاپ به همراه عناصر گرمایی -dot matrix برای فرم دادن به حروف کاغذهای حساس به الکتریسیته به کار می رود
impedance
U
مقاومت فاهری الکتریسیته مقاومت سیم امپدانس
meter power supply
U
امکان ای در ویندوز که میزان توان باتری را در laptop نشان میدهد و نیز می گوید آیا از طریق بالا اجرا میشود یا منبع اصلی الکتریسیته
leading
U
هدایت
leads
U
هدایت
navigator
U
هدایت گر
transduction
U
هدایت
total conductivity
U
هدایت کل
lead
U
هدایت
navigators
U
هدایت گر
conductance
U
هدایت
steerage
U
هدایت
guidance
U
هدایت
conduction
U
هدایت
direction
U
هدایت
conned
U
هدایت کردن
heat conduction
U
هدایت حرارتی
directing
U
هدایت کردن
superconductivity
U
فوق هدایت
conduct
U
هدایت کردن
con
U
هدایت کردن
guided
U
هدایت کردن
convey
U
هدایت کردن
admittance
U
هدایت فاهری
guide way
U
مسیر هدایت
guide
U
هدایت کردن
rede
U
هدایت کردن
conveys
U
هدایت کردن
conveying
U
هدایت کردن
ionic conduction
U
هدایت یونی
conveyed
U
هدایت کردن
conducted
U
هدایت کردن
conducting
U
هدایت کردن
joysticks
U
سکان هدایت
steering
U
هدایت کردن
hydraulic conductivity
U
هدایت ابی
steerable
U
هدایت کردنی
navigated
U
هدایت کردن
direction
U
هدایت رهبری
joystick
U
سکان هدایت
cons
U
هدایت کردن
fire direction
U
هدایت اتش
navigate
U
هدایت کردن
stream line
U
خط هدایت جریان
conduction
U
هدایت تنظیم
conduction
U
هدایت گرم
leading marks
U
نشانههای هدایت
conning
U
هدایت کردن
heat conductivity
U
هدایت حرارتی
conducts
U
هدایت کردن
leading line
U
خط هدایت هواپیما
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com