English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (6 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
inductivity U ثابت دی الکتریسیته قابلیت هدایت دی الکتریکی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
electromagnetic compatability U قابلیت انطباق الکترومغناطیسی قابلیت کارهماهنگ الکتریکی
electric conduction U هدایت الکتریسیته
insulator U مادهای که الکتریسیته را هدایت نمیکند
insulators U مادهای که الکتریسیته را هدایت نمیکند
inductive capacity U ثابت دی الکتریسیته
anti- U ماده کائوچویی خاص برای عبور بار الکتریکی ایستا به یک زمین الکتریکی . یک اپراتور ماده را پیش از کنترل اعضای الکترونیکی حساس که ممکن است در اثر الکتریسیته ساکن آسیب ببیند کنترل میکند
static U الکتریسیته ساکن وضعیت ثابت
conductibility U قابلیت هدایت
conductivity U قابلیت هدایت
three pin plug U ورودی استاندارد با سه شاخه برای اتصال وسیلله الکتریکی به منبع اصل الکتریسیته
increase in conductivity U افزایش قابلیت هدایت
ideal conductivity U قابلیت هدایت ایده ال
heat conductivity U قابلیت هدایت حرارت
photoconductivity U قابلیت هدایت نور
high conductivity U قابلیت هدایت زیاد
electrical conductivity U هدایت الکتریکی
induced conductivity U قابلیت هدایت القاء شده
conductibility of heat U قابلیت هدایت گرما گرمارسانی
high frequency conductivity U قابلیت هدایت فرکانس بالا
leads U سیر هدایت الکتریکی
conduction U رسانش الکتریکی هدایت
specific electrical conductivity U هدایت الکتریکی مخصوص
lead U سیر هدایت الکتریکی
superconductivity U قابلیت هدایت برق بمقدار زیاد
conductivity meter U دستگاه اندازه گیری قابلیت هدایت
electric constant U ثابت الکتریکی
constant voltage U فشار الکتریکی ثابت
Energy Star U استانداردی در صفحه نمایش کامپیوتر یا سایر وسایل الکتریکی برای اینکه بگوید محصول به خوبی طراحی شده است و الکتریسیته را هدر نمیدهد
contact electricity U فشار الکتریکی تماسی الکتریسیته تماسی
switched U وسیله مکانیکی یا با وضعیت ثابت که به صورت الکتریکی دو یا چند خط را بهم وصل یا قط ع میکند
switches U وسیله مکانیکی یا با وضعیت ثابت که به صورت الکتریکی دو یا چند خط را بهم وصل یا قط ع میکند
switch U وسیله مکانیکی یا با وضعیت ثابت که به صورت الکتریکی دو یا چند خط را بهم وصل یا قط ع میکند
currents U جریان الکتریکی با مقدار ثابت که در یک جهت جریان دارد
current U جریان الکتریکی با مقدار ثابت که در یک جهت جریان دارد
guidance U هدایت کردن وسیله یا هواپیمامنطقه پوشش سیستم هدایت هواپیما منطقه زیر پوشش سیستم هدایت
guidance U هدایت کردن سیستم هدایت هدایت
terminal guidance U هدایت موشک در مراحل اخرمسیر هدایت هواپیما ازفرودگاه یا به فرودگاه
homing guidance U هدایت هواپیما یا موشک بااستفاده از امواج رادار هدایت الکترونیکی
beamrider U موشک هدایت شوندهای که به وسیله اشعه رادار هدایت میشود
fighter direction U هدایت کردن هواپیماهای شکاری هدایت جنگنده ها ازروی ناو
mace U نوعی موشک هدایت شونده که با انرژی جنبشی هدایت میشود
maces U نوعی موشک هدایت شونده که با انرژی جنبشی هدایت میشود
inertial guidance U سیستم هدایت داخلی موشک هدایت خودکار
stellar guidance U سیستم هدایت نجومی موشکهای هدایت شونده
interoperability U قابلیت همکاری با قسمتها یایکانهای دیگر قابلیت تعمیم کار یک یکان
range resolution U قابلیت رادار برای تعیین مسافت اشیای مختلف قابلیت تفکیک بردی
elasticity U خاصیت فنری قابلیت ارتجاع و خم شدن قابلیت انعطاف
airmobility U قابلیت حمل به وسیله هوارو قابلیت تحرک هوایی
flotation U قابلیت شناوری یک خودرو قابلیت غوطه وری در اب
serviceability U قابلیت استفاده مجدد قابلیت به کار بردن
swimming capability U قابلیت شناوری یا غوطه وری در اب قابلیت عبور از اب
commensurability U قابلیت قیاس قابلیت اندازه گیری
accession U قابلیت دسترسی قابلیت اجرا و انجام
electrostatic U ذخیره سازی داده به صورت ناحیههای بار الکتریکی کوچک روی وسیله الکتریکی
conductance U ضریب هدایت قدرت هدایت
gyro pilot U سیستم هدایت خودکار ناو هدایت ژیروسکوپی ناو هدایت نجومی خودکار ناو
PSU U مدار الکتریکی که حاوی ولتاژ مستقیم است و نیز سطح دلتادی از منبع جریان به سایر مدارهای الکتریکی
celestial guidance U سیستم هدایت نجومی موشک هدایت موشک یا قمرمصنوعی با استفاده از صورفلکی
reflectance U قابلیت بازتاب قابلیت انعکاس
ductility U قابلیت کشش قابلیت تورق
static employment U کاربرد توپخانه پدافند هوایی در سکوی ثابت یا در پدافندهوایی ثابت
fixed capital U سپرده ثابت اموال ثابت یکان
static test U ازمایش در وضعیت ثابت یا به حالت ثابت
strain hardenability U قابلیت سخت گردانی کششی قابلیت سخت گردانی تغییربعدی قابلیت سخت گردانی سرد
standing order U دستورالعملهای ثابت دستورات ثابت
standing orders U دستورالعملهای ثابت دستورات ثابت
creepage U مد الکتریسیته
electricity U الکتریسیته
electro physic U فیزیک الکتریسیته
animal electricity U الکتریسیته بدن
brain potential U الکتریسیته مغز
electrostatics U الکتریسیته ساکن
electrically U مربوط به الکتریسیته
electrical quantity U مقدار الکتریسیته
electrical U مر بوط به الکتریسیته
electric doublet U دو قطبی الکتریسیته
positive electricity U الکتریسیته مثبت
nuclear electricity U الکتریسیته هستهای
static electricity U الکتریسیته ساکن
electric generator U مولد الکتریسیته
electric dipole U دو قطبی الکتریسیته
voltage source U منبع الکتریسیته
electric conductor U هادی الکتریسیته
induced electricity U الکتریسیته القائی
negative electricity U الکتریسیته منفی
electric current U جریان الکتریسیته
generator U وسیله تولید الکتریسیته
electrometer valve U لامپ الکتریسیته سنج
electrometer tule U لامپ الکتریسیته سنج
piezo electric effect U اثر پیزو- الکتریسیته
coulomb U واحد اندازه الکتریسیته
generators U وسیله تولید الکتریسیته
hot-wires U سیم حاوی الکتریسیته
magnetoelectric U مربوط به الکتریسیته القایی
hot-wiring U سیم حاوی الکتریسیته
hot-wired U سیم حاوی الکتریسیته
hot wire U سیم حاوی الکتریسیته
hot-wire U سیم حاوی الکتریسیته
electrical and otherwise U الکتریکی و غیر الکتریکی
replenishes U شارژکردن مجدد باتری با الکتریسیته
watt U واحد اندازه گیری الکتریسیته
replenished U شارژکردن مجدد باتری با الکتریسیته
replenishing U شارژکردن مجدد باتری با الکتریسیته
ribbon switch U مبدل فشار مداوم به الکتریسیته
replenish U شارژکردن مجدد باتری با الکتریسیته
watts U واحد اندازه گیری الکتریسیته
electric U آنچه با الکتریسیته کار میکند
mains electricity U منبع الکتریسیته محلی مشتریان
phase difference U اختلاف فاز جریان الکتریسیته
polar U دارای الکتریسیته مثبت و منفی
sampled U مداری که سیگنال ورودی آنالوگ را برای مدت طولانی برای مبدل آنالوگ به دیجیتال ثابت نگه می دارد تا خروجی ثابت تولید شود
sample U مداری که سیگنال ورودی آنالوگ را برای مدت طولانی برای مبدل آنالوگ به دیجیتال ثابت نگه می دارد تا خروجی ثابت تولید شود
nonsparking U ضد تولید جرقه غیر هادی الکتریسیته
galvanism U جریان مستقیم برق الکتریسیته شیمیایی
conductor U مادهای مثل فلز که هادی الکتریسیته است
conductors U مادهای مثل فلز که هادی الکتریسیته است
hydro-electric U وابسته به پیدایش الکتریسیته بوسیله مالش اب یا بخار
hydro electric U وابسته به پیدایش الکتریسیته بوسیله مالش اب یا بخار
permittivity U واحد اندازه گیری الکتریسیته برحسب فاراده
electrostatic charge U بار الکتریسیته ساکن [که در اثر مالش بوجود می آید.]
charge U 1-کمیت الکتریسیته 2-مقدار کمبود الکترون در یک وسیله یا عنصر
charges U 1-کمیت الکتریسیته 2-مقدار کمبود الکترون در یک وسیله یا عنصر
standing U ثابت دستورالعمل ثابت
powers U خاموش کردن منبع الکتریسیته کامپیوتر یا قطعه الکترونیک دیگر
decibels U واحدی که نسبت بین دو مقدار الکتریسیته یاصوت را بیان میکند
power U خاموش کردن منبع الکتریسیته کامپیوتر یا قطعه الکترونیک دیگر
decibel U واحدی که نسبت بین دو مقدار الکتریسیته یاصوت را بیان میکند
powered U خاموش کردن منبع الکتریسیته کامپیوتر یا قطعه الکترونیک دیگر
ieee U Electronics and ofElectrical Institute Engineers موسسه مهندسین الکتریسیته و الکترونیک
powering U خاموش کردن منبع الکتریسیته کامپیوتر یا قطعه الکترونیک دیگر
steady U مسیر ثابت فرمان مسیر را ثابت نگهدارید
steadying U مسیر ثابت فرمان مسیر را ثابت نگهدارید
steadiest U مسیر ثابت فرمان مسیر را ثابت نگهدارید
steadies U مسیر ثابت فرمان مسیر را ثابت نگهدارید
steadied U مسیر ثابت فرمان مسیر را ثابت نگهدارید
IEC connector U استانداردی برای اتصال سر سوزنه در سوکتی که الکتریسیته اصلی را به کامپیوتر منتقل میکند
iee /s 00 U مشخصه یک استاندارد که توسط موسسه مهندسین الکتریسیته و الکترونیک ساخته شده است
actinoelectric U اجسامی که دارای خاصیت تولید الکتریسیته در اثر تابش طول موجی متناسب با نورباشند
monitor U مداری که منبع الکتریسیته را قط ع میکند اگر خطا داشته باشد یا قطعهای را خراب کند
electronic U میدانهای الکترومغناطیسی و الکتریسیته ساکن که توسط وسایل الکترونی زیاد ایجاد شده است .
monitored U مداری که منبع الکتریسیته را قط ع میکند اگر خطا داشته باشد یا قطعهای را خراب کند
monitors U مداری که منبع الکتریسیته را قط ع میکند اگر خطا داشته باشد یا قطعهای را خراب کند
gas electric generating set U مولد برق بنزینی- الکتریکی مولد برق گاز الکتریکی
azimuth guidance U هدایت هواپیما از نظر سمتی هدایت سمتی هواپیما
photovoltaic cell U مبدلی که مانند سلول فتوالکتریک تابشهای الکترومگنتیک را با طول موجهای مرئی و نزدیک ان به الکتریسیته تبدیل میکند
isolation U مبدلی که برای جدا کردن قط عات از اتصال مستقیم با منبع تغذیه الکتریسیته اصلی به کار می رود
positive U قطب مثبت باطری الکتریسیته مثبت اری یا تصدیق می کنم
fixes U ثابت کردن تصحیح کردن تثبیت کردن ثابت
fix U ثابت کردن تصحیح کردن تثبیت کردن ثابت
electrothermal printer U چاپگری که نوک چاپ به همراه عناصر گرمایی -dot matrix برای فرم دادن به حروف کاغذهای حساس به الکتریسیته به کار می رود
impedance U مقاومت فاهری الکتریسیته مقاومت سیم امپدانس
meter power supply U امکان ای در ویندوز که میزان توان باتری را در laptop نشان میدهد و نیز می گوید آیا از طریق بالا اجرا میشود یا منبع اصلی الکتریسیته
leading U هدایت
leads U هدایت
navigator U هدایت گر
transduction U هدایت
total conductivity U هدایت کل
lead U هدایت
navigators U هدایت گر
conductance U هدایت
steerage U هدایت
guidance U هدایت
conduction U هدایت
direction U هدایت
conned U هدایت کردن
heat conduction U هدایت حرارتی
directing U هدایت کردن
superconductivity U فوق هدایت
conduct U هدایت کردن
con U هدایت کردن
guided U هدایت کردن
convey U هدایت کردن
admittance U هدایت فاهری
guide way U مسیر هدایت
guide U هدایت کردن
rede U هدایت کردن
conveys U هدایت کردن
conveying U هدایت کردن
ionic conduction U هدایت یونی
conveyed U هدایت کردن
conducted U هدایت کردن
conducting U هدایت کردن
joysticks U سکان هدایت
steering U هدایت کردن
hydraulic conductivity U هدایت ابی
steerable U هدایت کردنی
navigated U هدایت کردن
direction U هدایت رهبری
joystick U سکان هدایت
cons U هدایت کردن
fire direction U هدایت اتش
navigate U هدایت کردن
stream line U خط هدایت جریان
conduction U هدایت تنظیم
conduction U هدایت گرم
leading marks U نشانههای هدایت
conning U هدایت کردن
heat conductivity U هدایت حرارتی
conducts U هدایت کردن
leading line U خط هدایت هواپیما
Recent search history Forum search
Search history is off. Activate
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com