English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (12 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
kame U تپه کوچک متشکله ازسنگ وخاک اب اورد متعلق بدوره یخبندان
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
ci devant U متعلق بدوره سابق
subglacial U وابسته به زیر توده یخ وابسته بدوره فرعی یخبندان
gabion U سبد انباشته ازسنگ
dusts U گرد وخاک
dusted U گرد وخاک
dust U گرد وخاک
The dust was laid ( settled ) . U گرد وخاک نشست
Water lays the dust. U آب گرد وخاک رامی خواباند
glacial U یخبندان
frost U یخبندان
frosts U یخبندان
Ice Age U دوره یخبندان
glaciology U یخبندان شناسی
exclave U ناحیهای که ازکشوری جداشده وخاک بیگانه انرافراگرفته باشد
frost heave U تورم خاک در اثر یخبندان
frost hoil U ازدیاد حجم دراثر یخبندان بادکردگی
pliocene U وابسته بدوره پلیوسن
to hand down U بدوره بعدانتقال دادن
triassic U مربوط بدوره تریاسه
constituents U ماده متشکله
constituent U ماده متشکله
constituent U جزء متشکله
constituents U جزء متشکله
Elizabethan U مربوط به بدوره ملکه الیزابت
prebubertal U وابسته بدوره قبل از بلوغ
prepuberal U وابسته بدوره قبل از بلوغ
mechanism U اجزاء متشکله چیزی
constituent elements of crime U عناصر متشکله جرم
mechanisms U اجزاء متشکله چیزی
permian U وابسته بدوره زمین شناسی پرمیان
postglacial U وابسته بدوره بعد از عصریخ بندان
prescientific U مربوط بدوره قبل از علوم جدید
precursor U ماده متشکله جسم جدید
precursors U ماده متشکله جسم جدید
Jacobean U مربوط بدوره سلطنت جیمزاول و دوم در انگلیس
teratoma U تومور متشکله از انساج مختلف جنینی
glaciology U علمی که در باره تجمع برف ویخ و انجماد در دورههای یخبندان بحث میکند
mesolithic U وابسته بدوره بین عصر حجر قدیم وجدید میانسنگی
mesozoic U وابسته بدوره زمین شناسی بین " پرمیان " و " دوره سوم "
aeolian soil خاکی که از مواد متشکله باد تشکیل یافته است
particularism U اعطا استقلال سیاسی به کشورها و اجزاء متشکله یک امپراطوری
qualitative analysis U تجزیه جهت تشخیص اجزا متشکله ماده یا مخلوطی
kaolin U خاک رس سفید رنگ که ماده اصلی متشکله ان سیلیکات الومینیم هیدراته است
dendrochronology U دوران شناسی و مطالعه قدمت محیط از روی حلقههای متشکله در چوب درختان
federal government U دولتهای متشکله یک دولت اتحادی که از نظر دول خارجی فقط واحدهای اداری مستقل تلقی می شوند
gifts U ره اورد
rivals U هم اورد
rivalling U هم اورد
rivalled U هم اورد
rivaling U هم اورد
rivaled U هم اورد
gift U ره اورد
rival U هم اورد
corrival U هم اورد
moraine U یخ اورد
competitor U هم اورد
souvenirs U ره اورد
supplementing U پس اورد هم اورد
souvenir U ره اورد
supplement U پس اورد هم اورد
competitors U هم اورد
antagonist U هم اورد
antagonists U هم اورد
supplements U پس اورد هم اورد
flotsam U اب اورد
supplemented U پس اورد هم اورد
thereof=of that U متعلق به ان
thereof U متعلق به ان
anaclitic U متعلق به
dependent U متعلق
appurtenant U متعلق
cracking U شکستن هیدروکربورهای متشکله نفت خام و تبدیل ان به هیدروکربورهای سبکتر
presenting U ره اورد اهداء
resulting U دست اورد
present U ره اورد اهداء
sizes U بر اورد کردن
adversaries U مبارز هم اورد
consequence U دست اورد
jetsam U کالای اب اورد
presented U ره اورد اهداء
presents U ره اورد اهداء
size U بر اورد کردن
grievous U اندوه اورد
consequences U دست اورد
resulted U دست اورد
result U دست اورد
hereof U متعلق باین
conventual U متعلق بخانقاه
my U متعلق بمن
heraldic U متعلق به منادی
therof U متعلق بان
alary U متعلق به بال
adamic U متعلق به ادم
hypnic U متعلق بخواب
chromic U متعلق به کرومیوم
arcadian U متعلق به ارکاد
attached U مربوط متعلق
hempen U متعلق به شاهدانه
bridal U متعلق بعروس
our U متعلق بما
subscriber's line U خط متعلق به مشترک
he brought more money U باز پول اورد
opprobriously U چنانکه رسوایی اورد
funnily U چنانکه خنده اورد
he called his kindred together U خوبشاوندان خودرافراهم اورد
annual accumulation of sediment U سال اورد ته نشست
perniciously U چنانکه زیان اورد
snowdrifts U برف باد اورد
gruesomely U چنانکه وحشت اورد
snowdrift U برف باد اورد
waterside U متعلق به کناردریا ساحل
acromial U متعلق بنوک شانه
subscriber's loop U حلقه متعلق به مشترک
archiepiscopal U متعلق به اسقف بزرگ
government owned industries U صنایع متعلق بدولت
eolithic U متعلق به اغاز عصرسنگ
oversea U متعلق بماوراء دریاها
It belongs to him personally. U متعلق بشخص اوست
then U متعلق بان زمان
preschool U وابسته بدوره پیش کودکستان کودکستان
he brought more money U قدری دیگر پول اورد
nauseant U دارو و یا چیزدیگری که تهوع اورد
epispastic U مشمع یاچیزدیگری که تاول اورد
accipitrine U متعلق به مرغان شکاری بازمانند
non-human U غیر متعلق به نژاد انسان
non human U غیر متعلق به نژاد انسان
hostile U متعلق به دشمن خصومت امیز
stablemate U اسب مسابقه متعلق به یک گروه
epigraphical U سرلوحهای متعلق به کتیبه یاسرلوحه
proprietary U متعلق به ملاک وابسته به مالک
epigraphic U سرلوحهای متعلق به کتیبه یاسرلوحه
alar U متعلق به پیوندگاه درخت یابرگ
milch cow U کسیکه باسانی میتوان پول از او در اورد
he lined up his men U مردان خود را در صف اورد صف ارایی کرد
colourably U چنانکه بتوان برای ان بهانهای اورد
can one p a soul out of hell? U ایاکسی میتواندبدعاروحی راازدوزخی بیرون اورد
quicquid plantatur solo , solo cedit U منضمات و نمائات زمین متعلق به ان است
zoon U هر یک از حیوانات منفرد متعلق به حیوان مرکب
piscary U ازادی ماهیگیری در ابهای متعلق به غیر
this house belong tome U این خانه متعلق بمن است
domain U اطلاع یا برنامه که متعلق به عموم است
portfolio entry U قلم متعلق به موجودی اوراق بهادار
domains U اطلاع یا برنامه که متعلق به عموم است
scissors U سگک از رو که فشار زیاد به کمر وارد می اورد
petty cash صندوق ویژه وجوه کوچک حساب هزینه های کوچک
commonest U متعلق بودن به چندین نفر یا برنامه به به همه کس
commoners U متعلق بودن به چندین نفر یا برنامه به به همه کس
extra atmospheric U متعلق بفضای بیرون ازجو خارج الجوی
transmarine U واقع در انسوی دریا متعلق به ماوراء بحار
common U متعلق بودن به چندین نفر یا برنامه به به همه کس
associated company U شرکتی که 05درصد سرمایه ان متعلق به دیگری است
libraries U مجموعهای از برنامه یا بلاکها که متعلق به کسی هستند
privates U متعلق به شخصی یا شرکتی بودن , غیر عمومی
private U متعلق به شخصی یا شرکتی بودن , غیر عمومی
library U مجموعهای از برنامه یا بلاکها که متعلق به کسی هستند
no man's land U سرزمین میان دو کشور که متعلق به هیچ یک از ان دو نباشد
gemmule U یاخته کوچک که ازان جانورتازه پدیدمیاید غنچه کوچک
office of the future U ارتباطات داده و سایر تکنولوژیهای الکترونیکی بعمل می اورد
teething ring U حلقه لاستیکی مخصوص گازگرفتن کودک تا دندان در اورد
chain store U فروشگاه زنجیری فروشگاههای مشابه متعلق به یک شرکت یا کالا
preatorian U وابسته به متعلق گارد ویژه سربازی که جزگاردویژه است
chain stores U فروشگاه زنجیری فروشگاههای مشابه متعلق به یک شرکت یا کالا
widget U آلت کوچک [ابزار ] [اسباب مکانیکی کوچک]
encipher U تبدیل متعلق به کد محافظت شده توسط سیستم رمز گذار
limit velocity U حداقل سرعت ابتدایی توپ یاخمپاره که بتوان با ان نفوذلازم را به دست اورد
probabiliorism U عقیده باینکه بهر طرف بیشتراحتمال درستی دارد بایدروی اورد
bar mitzvahs U پسریهودی که وارد 31 سالگی شده و باید مراسم مذهبی رابجا اورد
an ovoviviparous animal U جانوری که دردرون شکم تخم می گذاردوبچه خودرادرهمانجا ازتخم بیرون می اورد
bar mitzvah U پسریهودی که وارد 31 سالگی شده و باید مراسم مذهبی رابجا اورد
pusher tractor U تراکتور چرخ زنجیری که اسکریپر را هنگام خاکبرداری به حرکت درمی اورد
increments U فواصل کوچک کیسههای کوچک خرج
increment U فواصل کوچک کیسههای کوچک خرج
pig board U تخته کوچک برای موجهای کوچک
jigger U بادبان کوچک یکجور کرجی کوچک
hard contact printing U چاپ تماسی که در ان هدچاپگر با نیروی محسوسی روی لایه زیرین فشار واردمی اورد
setup U توپ اسان برای برگرداندن وضع گویهایی که به اسانی می توان امتیاز بدست اورد
knobble U برامدگی کوچک گره کوچک
pannikin U لیوان کوچک پیمانه کوچک
ethernet U نوعی سیستم شبکه که امکان حمل اطلاعات سمعی و بصری را همانند داده کامپیوتری فراهم می اورد
say's law U عرضه تقاضای خودرا بوجود می اورد بنابراین تعادل همواره در سطح اشتغال کامل وجود خواهدداشت
bogota U نام شهری در جمهوری کلمبیای امریکا که در سال 8491 کنفرانسی در ان منعقدشد و سازمان دولتهای امریکایی را به وجود اورد
neoclassical school U مکتبی که براساس ان رقابت و پیروی ازاصول حداکثرساختن مطلوبیت و سود میتواندتخصیص ایده الی از منابع رادر اقتصاد بوجود اورد
neotropical U متعلق به امریکای جنوبی ونواحی گرمسیری امریکای شمالی
ecdysiast U زن رامشگری که در حین رقص تکه تکه لباس خود رادرمی اورد و تقریبا عریان می رقصد
toolkit software U بسته نرم افزاری که به شخص امکان توسعه کاربردهای خاص خود رابسیار ساده تر از حالتی که شخصا" تمام یک برنامه رامی نویسد فراهم می اورد
demarche U بعمل می اورد . به این معنی که فرستاده ویژهای برای مذاکره درباره مطلب مورد نظر و تقدیم مدارک کتبی به ان کشور نزد وزیرامور خارجه ان می فرستد
lenz' law U جریان القاء شده در یک مدار که نسبت به یک میدان مغناطیسی دارای حرکت نسبی است میدانی در جهت مخالف میدان اصلی بوجودمی اورد
applet U 1-برنامههای کاربردی کوچک 2-برنامه کوچک برای بهبود کارایی برنامه کاربردی وب که توسط Activex یا برنامه جا وا تامین میشود3-
private automatic branch exchange U یک سیستم تلفن سوئیچینگ خودکار خصوصی که در یک شرکت مخابرات تلفنی رافراهم می اورد و انتقال مکالمه ها را به درون شبکه تلفن عمومی یا خارج از ان کنترل میکند
Medici Mamluk rug U قالی مدیسه مملوک [این فرش متعلق به قرن شانزدم میلادی می باشد که به تازگی کشف و در موزه پالازو ایتالیا نگهداری می شود و دارای سه ترنج هشت وجهی است.]
small scale U طبلک کوچک مقیاس نقشه مقیاس کوچک
small-scale U طبلک کوچک مقیاس نقشه مقیاس کوچک
pertain U مربوط بودن متعلق بودن
appertain U مربوط بودن متعلق بودن
appertained U مربوط بودن متعلق بودن
appertaining U مربوط بودن متعلق بودن
appertains U مربوط بودن متعلق بودن
pertained U مربوط بودن متعلق بودن
pertains U مربوط بودن متعلق بودن
your U مربوط به شما متعلق به شما
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com