English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
teratoma U تومور متشکله از انساج مختلف جنینی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
sarcoma U تومور بدخیم بافت پیوندی تومور بدخیم نسج همبند تومور سرطانی
contusions U ضربت کوفتگی انساج
fibrosis U ورم انساج لیفی
animal glue U سریشم از انساج حیوان
contusion U ضربت کوفتگی انساج
tumours U تومور برامدگی
tumour U تومور برامدگی
tumors U تومور برامدگی
syphiloma U تومور سفلیسی
tumor U تومور برامدگی
scirrhus U تومور سفت بدخیم
growth U گوشت زیادی تومور
growths U گوشت زیادی تومور
fetuses U جنینی
foetal U جنینی
fetal U جنینی
embryonic U جنینی
foetuses U جنینی
foetus U جنینی
germinal U جنینی
sarcomatosis U ابتلاء به تومور بدخیم نسج همبند
myeloma U تومور بدخیم سلولهای مغز استخوان
constituent U جزء متشکله
constituent U ماده متشکله
constituents U جزء متشکله
constituents U ماده متشکله
polyembryony U چند جنینی
lanugo U کرک جنینی
embryonic membrane U غشاء جنینی
mantle layer U غشاء جنینی مخ
mechanisms U اجزاء متشکله چیزی
constituent elements of crime U عناصر متشکله جرم
mechanism U اجزاء متشکله چیزی
polyembryony U موجود چند جنینی
precursor U ماده متشکله جسم جدید
precursors U ماده متشکله جسم جدید
target discrimination U قدرت رادار برای درگیری باهدفهای مختلف یا تشخیص هدفهای مختلف
chart U شکلی که ترتیب پردازشهای کاری مختلف را در مراحل مختلف نشان میدهد
charting U شکلی که ترتیب پردازشهای کاری مختلف را در مراحل مختلف نشان میدهد
charts U شکلی که ترتیب پردازشهای کاری مختلف را در مراحل مختلف نشان میدهد
charted U شکلی که ترتیب پردازشهای کاری مختلف را در مراحل مختلف نشان میدهد
scolex U کرم کدو درحالت جنینی
systems analysis U ترکیب محصولات مختلف از تولید کننده مختلف برای یک سیستم
fractional U اختصاص بخشهای مختلف پهنای باند به سیگنالها یا مشتریان مختلف
blocage U [بنایی با مواد مختلف و در اندازه های مختلف که در ساخت دیوارهای رومی بکار می رفت.]
selectable U مدار یا وسیلهای که انتخابهای مختلف آن با قرار دادن اتصالات سیم مختلف انتخاب می شوند
symbiosis U همزیستی وتجانس دوموجود مختلف یا دوگروه مختلف باهم
vortex separation U جداکردن ذرات مختلف از یک سیال توسط نیروهای گریز ازمرکزی مختلف در حرکت حلقوی یا گردابی
heterogeneous network U سیستم ارتباطی تقسیم شده که با کانالهای با نرخ ارسال مختلف و پروتکلهای مختلف کار میکند
fdm U انتساب عددی با سیگنال مختلف به فرکانسهای مختلف تا سیگنالهای زیادی روی کانال فرستاده شوند
acrogamy U جایگیری تخم درانتهای کیسهء جنینی
qualitative analysis U تجزیه جهت تشخیص اجزا متشکله ماده یا مخلوطی
aeolian soil خاکی که از مواد متشکله باد تشکیل یافته است
particularism U اعطا استقلال سیاسی به کشورها و اجزاء متشکله یک امپراطوری
paint program U نرم افزاری که به کاربر امکان رسم تصاویر روی صفحه نمایش با رنگهای مختلف با روشهای مختلف و جلوههای ویژه را میدهد
allocate U به روشهای مختلف و اختصاص آن به کاربرهای مختلف
allocates U به روشهای مختلف و اختصاص آن به کاربرهای مختلف
allocating U به روشهای مختلف و اختصاص آن به کاربرهای مختلف
functions U سیستم برنامه نویسی که در آن توابع مختلف نام یکسان دارند ولی متفاوتند چون روی نوع دادههای مختلف اجرا می شوند
functioned U سیستم برنامه نویسی که در آن توابع مختلف نام یکسان دارند ولی متفاوتند چون روی نوع دادههای مختلف اجرا می شوند
function U سیستم برنامه نویسی که در آن توابع مختلف نام یکسان دارند ولی متفاوتند چون روی نوع دادههای مختلف اجرا می شوند
estate in common U درCL حالتی را گویند که دو یاچند نفر در زمینی با عناوین مختلف و یا با عنوان واحدولی در ازمنه مختلف اشتراک منافع داشته باشند ملک مشاع
kame U تپه کوچک متشکله ازسنگ وخاک اب اورد متعلق بدوره یخبندان
dendrochronology U دوران شناسی و مطالعه قدمت محیط از روی حلقههای متشکله در چوب درختان
kaolin U خاک رس سفید رنگ که ماده اصلی متشکله ان سیلیکات الومینیم هیدراته است
buses U خط وط ارتباطی که از چندین سیم برای اتصال بخشهای سخت افزاری مختلف بهم استفاده میکند و داده توسط مدارهای مختلف در درون سیستم منتقل میشود
bused U خط وط ارتباطی که از چندین سیم برای اتصال بخشهای سخت افزاری مختلف بهم استفاده میکند و داده توسط مدارهای مختلف در درون سیستم منتقل میشود
bussing U خط وط ارتباطی که از چندین سیم برای اتصال بخشهای سخت افزاری مختلف بهم استفاده میکند و داده توسط مدارهای مختلف در درون سیستم منتقل میشود
busses U خط وط ارتباطی که از چندین سیم برای اتصال بخشهای سخت افزاری مختلف بهم استفاده میکند و داده توسط مدارهای مختلف در درون سیستم منتقل میشود
bus U خط وط ارتباطی که از چندین سیم برای اتصال بخشهای سخت افزاری مختلف بهم استفاده میکند و داده توسط مدارهای مختلف در درون سیستم منتقل میشود
bussed U خط وط ارتباطی که از چندین سیم برای اتصال بخشهای سخت افزاری مختلف بهم استفاده میکند و داده توسط مدارهای مختلف در درون سیستم منتقل میشود
busing U خط وط ارتباطی که از چندین سیم برای اتصال بخشهای سخت افزاری مختلف بهم استفاده میکند و داده توسط مدارهای مختلف در درون سیستم منتقل میشود
frequencies U انتساب یک عدد از سیگنالهای مختلف به فرکانسهای مختلف یا سیگنالهای زیادی روی یک کانال ارسال شوند
frequency U انتساب یک عدد از سیگنالهای مختلف به فرکانسهای مختلف یا سیگنالهای زیادی روی یک کانال ارسال شوند
allogamous U مختلف الجنس و مختلف النوع
profiling U امکانی در ویندوز برای ذخیره سازی تنظیمهای مختلف برای کاربران مختلف PC
profiles U امکانی در ویندوز برای ذخیره سازی تنظیمهای مختلف برای کاربران مختلف PC
profile U امکانی در ویندوز برای ذخیره سازی تنظیمهای مختلف برای کاربران مختلف PC
profiled U امکانی در ویندوز برای ذخیره سازی تنظیمهای مختلف برای کاربران مختلف PC
tree of life U درخت زندگی [این نگاره بگونه های مختلف در فرش های مناطق مختلف بکار رفته و جلوه ای از حیات انسان را تداعی می کند.]
federal government U دولتهای متشکله یک دولت اتحادی که از نظر دول خارجی فقط واحدهای اداری مستقل تلقی می شوند
highway U خط ارتباطی تشکیل شده از چندین سیم که بخشهای مختلف سیستم سخت افزاری کامپیوتر را بهم وصل میکند و روی آن ارسال و دریافت داده با مدارهای مختلف درون سیستم انجام میشود
highways U خط ارتباطی تشکیل شده از چندین سیم که بخشهای مختلف سیستم سخت افزاری کامپیوتر را بهم وصل میکند و روی آن ارسال و دریافت داده با مدارهای مختلف درون سیستم انجام میشود
cracking U شکستن هیدروکربورهای متشکله نفت خام و تبدیل ان به هیدروکربورهای سبکتر
hunting design U طرح شکارگاهی [این طرح از زمان صفویه رواج یافته و در آن صحنه های مختلف شکار توسط انسان و یا نزاع حیوانات مختلف نشان داده می شود. منشاء اولیه آن کاشان ذکر شده است.]
abortifacient U سقط جنین کننده سقط جنینی
decollate U جدا کردن موضوعات مختلف به ورقههای مجزا. جدا کردن دو یا سه موضوع مختلف به حالت مجزا و برداشتن کاغذ کاربنی
star design U طرح ستاره ای شکل [این طرح به گونه های مختلف در فرش های مناطق مختلف مورد استفاده قرار می گیرد. گاه بصورت ترنج و گاه بصورت تزئین در متن.]
embryonic layer U غشاء جنینی غشاء سلولی
divergent U مختلف
dissimilar U مختلف
discrepant U مختلف
disparate U مختلف
variegated U مختلف
diverse U مختلف
various U مختلف
off U مختلف
sundry U مختلف
miscellaneous U مختلف
varying U مختلف
diversely U به اشکال مختلف
miscellaneous works U کارهای مختلف
asynchronous U مختلف الزمان
diverse U مختلف مخالف
half caste U ازنژاد مختلف
half breed U از نژاد مختلف
heterochromatic U مختلف اللون
polyphyletic U از نژادهای مختلف
variously U بطور مختلف
polyphyletic U مختلف الاجداد
variant U گوناگون مختلف
several U جدا مختلف
two discrepant stories U دو حکایت مختلف
variate U مختلف کردن
play off <idiom> U رفتار مختلف با اشخاص
processes U مراحل مختلف چیزی
stock markets U بورس کالاهای مختلف
stock market U بورس کالاهای مختلف
plugs U ورودی که به وسایل مختلف
intercollegiate U بین کالجهای مختلف
eccentric U مختلف المرکز بودن
heterochromatic U دارای رنگهای مختلف
commodity loading U بارگیری کالاهای مختلف
rank and file U شئون مختلف نظامی
diversiform U دارای اشکال مختلف
disjunctive U دارای دو شق مختلف فصلی
international U مربوط به کشورهای مختلف
plugging U ورودی که به وسایل مختلف
plug U ورودی که به وسایل مختلف
team tennis U بازیهای مختلف تنیس
process U مراحل مختلف چیزی
run around <idiom> U گردش درمناطق مختلف
interrace U بین نژادهای مختلف
interracial U بین نژادهای مختلف
miscellanist U نویسنده مطالب مختلف
stage U مراحل مختلف یک موشک
multi tone horn U بوق با اصوات مختلف
stages U مراحل مختلف یک موشک
holdalls U جعبه اسبابهای مختلف
varisized U دارای اندازههای مختلف
various books U کتابهای گوناگون یا مختلف
syntax U هم اهنگی قسمتهای مختلف
variform U گوناگون مختلف الشکل
multifarious U دارای انواع مختلف
eccentrics U مختلف المرکز بودن
internationals U مربوط به کشورهای مختلف
The various strata of society. U طبقات مختلف اجتماع
holdall U جعبه اسبابهای مختلف
gather U دریافت داده از منابع مختلف
bipolar U تراترسیتور با سه لایه مختلف به صورت -p -n p یا -n -p n
bytes U کامپیوتر با طول کلمه مختلف
scatter around <idiom> U غیرمحتاطانه درجاهای مختلف گذاشتن
interstates U بین ایالتها وکشورهای مختلف
interstate U بین ایالتها وکشورهای مختلف
middling U اجناس مختلف از درجه متوسط
interdisciplinary U مربوط به رشتههای مختلف علمی
blocky U پرشده یا مشخص با قطعات مختلف
adapter U دوشاخهای که به وسایل با ورودیهای مختلف
catamarans U قایق با دو بدنه در دو سطح مختلف
polytechnic U وابسته به علوم عملی مختلف
gathered U دریافت داده از منابع مختلف
allomorph U تصاریف مختلف کلمه یا فعل
polytechnics U وابسته به علوم عملی مختلف
catamaran U قایق با دو بدنه در دو سطح مختلف
FTAM U بین سیستمهای کامپیوتری مختلف
polygenesis U پیدایش انسان ازنژادهاومبادی مختلف
figure skate U اسکیت با انجام حرکات مختلف
fun house U محل سرگرمی وتفریحات مختلف
homonymous U دارای دویاچند معنی مختلف
byte U کامپیوتر با طول کلمه مختلف
general purpose machine U دستگاه برای اهداف مختلف
walleyed U انواع مختلف اردک ماهی
outcross U امیزش کردن دو جنس مختلف با هم
caste U طبقات مختلف مردم هند
walleye U انواع مختلف اردک ماهی
syncretic U تلفیق کننده عقاید مختلف
cat's cradle U ساختن طرحهای مختلف با نخ و انگشتان
multi rate meter U کنتور با چند نرخ مختلف
interbreed U نژادهای مختلف را با هم پیوند کردن
castes U طبقات مختلف مردم هند
polytechnical U وابسته به علوم عملی مختلف
stochastic U دارای تغییردر مواقع مختلف
beef cuts U قطعات مختلف گوشت لاشهء گاو
point U سب زدن به دایرههای مختلف هدف از 01 به پایین
whistle-stop U در نقاط مختلف از مردم دیدارکوتاهی نمودن
whistle stop U در نقاط مختلف از مردم دیدارکوتاهی نمودن
polytechnical U وابسته بتدریس هنرهای فنی مختلف
all purpose machine U دستگاه برای اهداف مختلف انیورسال
proteus U خدای دریا که اشکال مختلف بخودمیگرفته
pantheons U معبد تمام خدایان و ادیان مختلف
pages U با قالب و حاشیه و نمایش گرافیکی مختلف
paged U با قالب و حاشیه و نمایش گرافیکی مختلف
page U با قالب و حاشیه و نمایش گرافیکی مختلف
integration U یکپارچگی اتحاد عناصر مختلف اجتماع
variations of temperature U اختلافات گرما درجات مختلف گرماوسرما
intermarriage U ازدواج افراد ملل یا نژادهای مختلف
multiplex U داده و سیگنال کنترل در رزمانهای مختلف
playback rate scale factor U صوتی که با نرخ مختلف اجرا میشود
packages U گروهی از موضوعات مختلف که با هم ترکیب می شوند
packaged U گروهی از موضوعات مختلف که با هم ترکیب می شوند
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com