Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 212 (13 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
sporogony
U
تولید مثل بوسیله هاگ
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
electro magnetism
U
تولید خواص مغناطیسی بوسیله
electrophorus
U
الت تولید الکتریسته ساکن بوسیله القا
homogamic
U
تولید نسل کننده بوسیله مقارت باهم جنس خود
homogamous
U
تولید نسل کننده بوسیله مقارت باهم جنس خود
hydroelectric
U
وابسته به تولید نیروی برق بوسیله اب یا بخار
magneto electricity
U
نیروی کهربایی که بوسیله نیروی اهن ربایی تولید میشود
paedogenesis
U
تولید مثل بوسیله نوزاد حشرات یا شفیره
photo pattern generation
U
تولید یک پوشش مدار مجتمع بوسیله قرار دادن الگویی ازنواحی مستطیل مجاور یارویهم افتاده
schizogenesis
U
تولید مثل بوسیله شکاف خوردن
schizogony
U
تولید مثل بوسیله شکاف یاتقسیم سلولی
self fruitful
U
تولید مثل بوسیله گرده خود
Other Matches
capacity cost
U
هزینه تولید وقتی که واحدتولید کننده حداکثر فرفیت خودرا برای تولید به کار برد هزینه تولید با حداکثر فرفیت
embryophyte
U
گیاهی که تولید گیاهک تخم زانموده و درنتیجه تولید بافتهای اوندی مینماید
pilot line operation
U
کار تولید حداقل کالاهای نظامی فقط به منظور حفظ سیستم تولید
component
U
1-قطعهای که وارد آخرین تولید میشود 2-وسیله اکترونیک که یک سیگنال الکتریکی تولید میکند
components
U
1-قطعهای که وارد آخرین تولید میشود 2-وسیله اکترونیک که یک سیگنال الکتریکی تولید میکند
producer's goods
U
هرچیزی که تولید کننده یا صاحب کارخانه در جهت تولید جنس دیگری ازان استفاده کند
seconds
U
مجوز دادن به تولیدکننده برای تولید یک قطعه الکترونیکی وقتی که گنجایش تولید درحد نیاز نیست
seconding
U
مجوز دادن به تولیدکننده برای تولید یک قطعه الکترونیکی وقتی که گنجایش تولید درحد نیاز نیست
seconded
U
مجوز دادن به تولیدکننده برای تولید یک قطعه الکترونیکی وقتی که گنجایش تولید درحد نیاز نیست
second
U
مجوز دادن به تولیدکننده برای تولید یک قطعه الکترونیکی وقتی که گنجایش تولید درحد نیاز نیست
euler theorem
U
در صورتی که تابع تولید همگن درجه یک باشد بر اساس قضیه اولر کل تولید مساوی مجموع پرداختی ها به عوامل تولیدمیباشد
production overheads
U
هزینههای بالاسری تولید هزینههای سربار تولید هزینههای غیرمستقیم تولید
increasing cost industry
U
حالتی است که چند موسسه به صنعت خاصی بپردازند ودر نتیجه محدودیت عوامل تولید و کمبود انها هزینه تولید بالا رود
planar
U
روش تولید مدارهای مجتمع بار اعمال مواد شیمیایی به یک قطعه سیلیکن برای تولید قطعه متفاوت
cost fraction
U
نتیجه مستقیم هزینههای مستقیم تولید یا خدمت به تعداد واحدهای تولید شده یاکمیت خدمات
derived demand
U
تقاضابرای یک عامل تولید که خوداز تقاضا برای کالایی که ان عامل تولید در ان بکار میرودناشی میشود .
declassified cost
U
هزینه کالای تولید شده که دران سهم هر یک از عوامل تولید مشخص شده باشد
oem
U
شرکتی ه قط عاتی تولید میکند که بخشهای اصلی را تولید کنندههای دیگر ساخته اند و محصول را برای کاربر خاص ایجاد میکند
matrixes
U
چاپگری که حروف توسط مجموعهای از نقاط کنار هم تولید می شوند و صفحه را خط به خط تولید می کنند. این چاپگر برای چاپ با ریبون یا thermal یا چاپ الکترواستاتیک به کار می رود
matrix
U
چاپگری که حروف توسط مجموعهای از نقاط کنار هم تولید می شوند و صفحه را خط به خط تولید می کنند. این چاپگر برای چاپ با ریبون یا thermal یا چاپ الکترواستاتیک به کار می رود
acceleration principle
U
یعنی سرمایه گذاری مساوی است باحاصلضرب ضریب شتاب میزان سرمایه گذاری لازم برای افزایش یک واحد تولید در تغییرات در تولید
spermary
U
غده تولید کننده منی محل تولید منی
families
U
محدوده ماشین ها از یک تولید کننده که با سایر محصولات در همان خط از همان تولید کننده سازگارند
family
U
محدوده ماشین ها از یک تولید کننده که با سایر محصولات در همان خط از همان تولید کننده سازگارند
mixed capitalism
U
نظام اقتصادی که در ان بیشتروسایل و ابزار تولید درمالکیت خصوصی قرار داشته و بازار چگونگی تعیین قیمت و تولید را به عهده دارد ولی با وجود این دولت نیز ازطریق سیاستهای پولی مالی و قوانین مختلف درفعالیتهای اقتصادی تاثیرمیگذارد
full
U
مدار تفریق دودویی که اختلاف دو ورودی را تولید میکند و یک رقم نقلی ورودی می پذیرد و در صورت لزوم رقم ثقلی خروجی تولید میکند
fullest
U
مدار تفریق دودویی که اختلاف دو ورودی را تولید میکند و یک رقم نقلی ورودی می پذیرد و در صورت لزوم رقم ثقلی خروجی تولید میکند
gnp gap
U
شکاف تولید ناخالص ملی اختلاف بین تولید ناخالص ملی واقعی وتولیدناخالص ملی بالقوه
half
U
جمع کننده دودویی که میتواند نتیجه جمع دو ورودی را تولید کند. و رقم نقل خروجی تولید میکند ولی نمیتواند رقم نقل ورودی بپذیرد
producers burden of tax
U
بار مالیات تولید کنندگان سهم تولید کنندگان از مالیات
via
U
بوسیله
wherewithal
U
که بوسیله ان
by the instrumentality of
U
بوسیله
thruogh the a of
U
بوسیله
per
U
بوسیله
by dint of
U
بوسیله
by
U
بوسیله
whereby
U
که بوسیله ان
with
U
بوسیله
at the hand of
U
بوسیله
of
U
بوسیله
perprep
U
بوسیله
osmose
U
نفوذ کردن در بوسیله تراوش تجزیه کردن بوسیله نفوذ تجزیه کردن
per pais
U
بوسیله مملکت
hydrolysis
U
تجزیه بوسیله اب
per pais
U
بوسیله کشور
by wire
U
بوسیله تلگراف
municipally
U
بوسیله شهرداری
by depty
U
بوسیله نماینده
electrically
U
بوسیله برق
by the f.
U
بوسیله لمس
hydromancy
U
تفال بوسیله اب
poured
U
تراوش بوسیله ریزش
pouring
U
تراوش بوسیله ریزش
to scent out
U
بوسیله بوجستجوکردن ویافتن
traingulation
U
پیمایش بوسیله مثلثات
in propria persona
U
بوسیله خود شخص
pours
U
تراوش بوسیله ریزش
churn
U
بوسیله اسباب گردنده
photogelatin process
U
چاپ بوسیله ژلاتین
lapped joint
U
اتصال بوسیله پوشش
windblown
U
در حرکت بوسیله باد
phototypography
U
چاپ بوسیله عکسبرداری
brew
U
بوسیله جوشاندن وتخمیرابجوساختن
windswept
U
بوسیله باد جاروشده
postage
U
حمل بوسیله پست
semaphore
U
مخابره بوسیله پرچم
leaching
U
تصفیه بوسیله شستشو
pipage
U
ترابری بوسیله لوله
hydromancer
U
تفال زننده بوسیله اب
hydrolyze
U
بوسیله اب تجزیه شدن
brewed
U
بوسیله جوشاندن وتخمیرابجوساختن
to pick thanks
U
بوسیله سخن چینی
aerotherapeutics
U
معالجه بوسیله هوا
aeromancy
U
تفال بوسیله هوا
brews
U
بوسیله جوشاندن وتخمیرابجوساختن
baptize
U
بوسیله تعمیدنامگذاری کردن
galvanography
U
روی مس بوسیله اندودکهربایی
electric chair
U
اعدام بوسیله برق
baptises
U
بوسیله تعمیدنامگذاری کردن
baptising
U
بوسیله تعمیدنامگذاری کردن
sent via e-mail
U
بوسیله ایمیل فرستاده شد
infiltration
U
پالایش بوسیله تراوش
baptised
U
بوسیله تعمیدنامگذاری کردن
intuitively
U
بوسیله درک مستقیم
eluviation
U
انتقال بوسیله بادوباران
seagirt
U
محصور بوسیله دریا
diathermy
U
معالجه بوسیله حرارت
dragonnades
U
بوسیله سواره نظام
electromotive
U
متحرک بوسیله برق
churns
U
بوسیله اسباب گردنده
churned
U
بوسیله اسباب گردنده
baptized
U
بوسیله تعمیدنامگذاری کردن
patenting
U
بوسیله حق امتیازمحفوظ مانده
baptizing
U
بوسیله تعمیدنامگذاری کردن
pipeage
U
ترابری بوسیله لوله
baptizes
U
بوسیله تعمیدنامگذاری کردن
pipe down
U
بوسیله شیپور یا نای
patents
U
بوسیله حق امتیازمحفوظ مانده
radar scan
U
مراقبت بوسیله رادار
pour
U
تراوش بوسیله ریزش
patented
U
بوسیله حق امتیازمحفوظ مانده
patent
U
بوسیله حق امتیازمحفوظ مانده
latches
U
بوسیله کلون محکم کردن
latch
U
بوسیله کلون محکم کردن
stethoscopy
U
معاینه بوسیله گوشی طبی
seaborne
U
بوسیله کشتی حمل شده
soaks
U
بوسیله مایع اشباع شدن
instantiate
U
معرفی کردن بوسیله کنسرت
perfusion
U
غسل تعمید بوسیله اب پاشی
photocopies
U
رونوشت برداری بوسیله عکاسی
radiograms
U
عکسبرداری بوسیله اشعه مجهول
self-service
U
کمک بوسیله خود شخص
self service
U
کمک بوسیله خود شخص
semaphore
U
بوسیله پرچم مخابره کردن
photocopied
U
رونوشت برداری بوسیله عکاسی
radiogram
U
عکسبرداری بوسیله اشعه مجهول
photocopying
U
رونوشت برداری بوسیله عکاسی
roentgenoscopy
U
معاینه بوسیله اشعه مجهول
soak
U
بوسیله مایع اشباع شدن
photocopy
U
رونوشت برداری بوسیله عکاسی
self administered
U
اداره شونده بوسیله خویشتن
shields
U
بوسیله سپر حفظ کردن
radiophotograph
U
انتقال عکس بوسیله رادیو
chafes
U
بوسیله اصطکاک گرم کردن
chafing
U
بوسیله اصطکاک گرم کردن
pyretotherapy
U
معالجه ناخوشی بوسیله تولیدتب
telekinesis
U
حرکت اجسام بوسیله ارواح
lightproof
U
غیرقابل نفوذ بوسیله نور
rainwash
U
شسته شده بوسیله باران
rainwash
U
شستشوی چیزی بوسیله باران
shield
U
بوسیله سپر حفظ کردن
the block
U
مردن بوسیله گردن زنی
step down
U
کم کردن ولتاژجریان بوسیله ترانسفورماتور
mail order
U
سفارش کالا بوسیله پست
memoria technica
U
فن یا شیوهای که بوسیله ان یادوهوش رانیرومندمیسازند
intercommunication system
U
ارتباط بوسیله میکروفون وبلندگو
lyophiled
U
خشک شده بوسیله انجمادسخت
rocket propulsion
U
حرکت بجلو بوسیله موتورموشکی
lyophil
U
خشک شده بوسیله انجمادسخت
massotherapy
U
معالجه بوسیله مشت و مال
chafe
U
بوسیله اصطکاک گرم کردن
steam propulsion of ships
U
راندن کشتی ها بوسیله بخار
incuse
U
نقش شده بوسیله چکش
lure
U
بوسیله تطمیع بدام انداختن
container transport
U
حمل و نقل بوسیله کانتینر
string
U
یک سری تیراندازی بوسیله یک نفر
chemical warfare
U
جنگ بوسیله گازهای شیمیایی
grout stop
U
اب بندی بوسیله تزریق دوغاب
cathodogeaph
U
بوسیله پرتومجهول عکس برداشتن از
carbon arcwelding
U
جوش قوسی بوسیله کربن
lured
U
بوسیله تطمیع بدام انداختن
lures
U
بوسیله تطمیع بدام انداختن
luring
U
بوسیله تطمیع بدام انداختن
self-appointed
U
منصوب شده بوسیله خویشتن
by no one else
U
از
[بوسیله]
هیچ کسی دیگر
nettle
U
بوسیله گزنه گزیده شدن
electrometallurgy
U
ذوب فلزات بوسیله برق
suicide bombing
U
قصد کشت بوسیله خودکشی
suicide attack
U
قصد کشت بوسیله خودکشی
electrotype
U
بوسیله برق چاپ کردن
to buy something at an auction
U
چیزی را در
[بوسیله]
حراجی خریدن
embolic
U
مربوط به انسداد رگ بوسیله جسمی
photomap
U
نقشه برداری بوسیله عکاسی
self appointed
U
منصوب شده بوسیله خویشتن
platinotype
U
عکاسی بوسیله املاح پلاتین
nettles
U
بوسیله گزنه گزیده شدن
lip read
U
کلمات را بوسیله حرکات لب فهمیدن
lip-read
U
کلمات را بوسیله حرکات لب فهمیدن
lip-reads
U
کلمات را بوسیله حرکات لب فهمیدن
wirephoto
U
بوسیله بی سیم عکس فرستادن
wet down
U
بوسیله اب پاشی خیس کردن
phonendoscope
U
اسبابی که بوسیله ان صداهای کوچک
photolighograph
U
عکسبردری بوسیله چاپ سنگی
wigwag
U
ارتباط یا مخابره بوسیله پرچم
waterborne
U
حمل شده بوسیله اب اب برد
photoengraving
U
گراور سازی بوسیله عکاسی
hydrophilous
U
گرده افشانی کننده بوسیله اب
hyphenate
U
بوسیله خط دارای فاصله کردن
argon arc welding
U
جوش قوسی بوسیله گازارگون
hydropathy
U
معالجه امراض بوسیله اب وتجویز اب
hit wicket
U
انداختن میله بوسیله خودتوپزن
in law
U
خویشاوند و منسوب بوسیله ازدواج
permanent magnet centering
U
تمرکز اشعه بوسیله مغناطیسهای پایدار
procrustean
U
بوسیله اعمال زورکاری از پیش برنده
radiobroadcast
U
پخش و سخن پراکنی بوسیله رادیو
roentgenoscope
U
دستگاه معاینه بوسیله اشعه مجهول
roentgenize
U
بوسیله اشعه مجهول معالجه کردن
pipage
U
عوارض یاحق حمل بوسیله لوله
pocket veto
U
رد لایحه قانونی بوسیله معوق گذاردن ان
nutriment
U
کسب نیرو بوسیله غذا بقوت
nutriments
U
کسب نیرو بوسیله غذا بقوت
pipeage
U
عوارض یاحق حمل بوسیله لوله
phototherapy
U
معالجه ناخوشیهای پوست بوسیله روشنایی
photosensitize
U
بوسیله نور به چیزی حساسیت دادن
permanent magnet focusing
U
تمرکز اشعه بوسیله مغناطیسهای پایدار
gravitate
U
بوسیله قوه جاذبه حرکت کردن
faradize
U
بوسیله القای برق معالجه کردن
photoengrave
U
بوسیله عکاسی گراور سازی کردن
policed
U
بوسیله پلیس اداره وکنترل کردن
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com