Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 227 (18 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
vermivorous
U
تغذیه کننده از کرم
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
predatory
U
تغذیه کننده از شکار
predator
U
تغذیه کننده از شکار
predators
U
تغذیه کننده از شکار
anthophagous
U
تغذیه کننده از شهد گل
anthropophagous
U
تغذیه کننده از گوشت انسان
apivorous
U
زنبورخوار تغذیه کننده از زنبور عسل
cut sheet feeder
U
تغذیه کننده کاغذ مجزا
endophagous
U
تغذیه کننده ازروی
endophagous
U
تغذیه کننده از موادفاسد زیرزمینی
feeding group
U
گروه تغذیه کننده
feedway
U
تغذیه کننده
gallivorous
U
تغذیه کننده از مازو
hematophagous
U
تغذیه کننده از خون
holophytic
U
تغذیه کننده از گیاهان سبز همجنس خوار
ichthyophagous
U
تغذیه کننده ازماهی
myrmecophagous
U
تغذیه کننده ازمورچه
oligophagous
U
تغذیه کننده از گیاهان معدود وخاصی
polyphagous
U
تغذیه کننده برگیاهان یا جانوران متعدد
predaceous
U
شکاری تغذیه کننده از شکار
predacious
U
شکاری تغذیه کننده از شکار
predatorial
U
تغذیه کننده از شکار
rose chafer
U
سوسک علفخوار سوسک تغذیه کننده از گل سرخ
saprophagous
U
تغذیه کننده از مواد پوسیده والی
sheet feeder
U
تغذیه کننده ورق کاغذ
stenophagous
U
تغذیه کننده از جانور یانوع بخصوصی
well field
U
حوزه تغذیه کننده چاه
Other Matches
dystrohpy
U
تغذیه معیوب یاناقص نقص تغذیه
friction feed
U
تغذیه کاغذ توسط گیر دادن یک ورقه کاغذ میان دو غلطک تغذیه کاغذ تک
corrector
U
جبرانگر تعدیل کننده تصحیح کننده تنظیم کننده
alimentation
U
تغذیه
diet
U
تغذیه
recharge
U
تغذیه
nurturing
U
تغذیه
recharging
U
تغذیه
recharges
U
تغذیه
recharged
U
تغذیه
nourishes
U
تغذیه
nourished
U
تغذیه
nutrition
U
تغذیه
sustenance
U
تغذیه
feeding
U
تغذیه
nurtures
U
تغذیه
nurtured
U
تغذیه
nurture
U
تغذیه
nourish
U
تغذیه
feedings
U
تغذیه
feeders
U
خط تغذیه
nourishment
U
تغذیه
feeder
U
خط تغذیه
nutriments
U
تغذیه
line feed
U
تغذیه خط
nutriment
U
تغذیه
serial feeding
U
تغذیه نوبتی
downfeed
U
تغذیه رو به پایین
bacteriophagy
U
تغذیه ازباکتری
noises
U
منبع تغذیه
noise
U
منبع تغذیه
natural recharge
U
تغذیه طبیعی
breast-feeding
U
تغذیه پستانی
breast feeding
U
تغذیه پستانی
malnourished
U
بد تغذیه شده
reverse bias
U
تغذیه معکوس
pasture
U
تغذیه کردن
pastures
U
تغذیه کردن
malnutrition
U
سوء تغذیه
undernourished
U
سوء تغذیه
undernourished
U
گرفتارسوء تغذیه
mulnutrition
U
سوء تغذیه
nutritionist
U
ویژه گر تغذیه
nutritionists
U
ویژه گر تغذیه
dystrophy
U
سوء تغذیه
dystrophic nutrition
U
تغذیه دش بار
fed
U
تغذیه شده
malnourished
U
دچارسوء تغذیه
power supplay
U
منبع تغذیه
feeder
U
سیم تغذیه
recharge basin
U
حوضچه تغذیه
ff
U
تغذیه کاغذ
paper feer
U
تغذیه کاغذ
form feed
U
تغذیه کاغذ
pasturage
U
تغذیه کردن
cutler feed
U
تغذیه کاتلر
cross feed
U
تغذیه عرضی
undernourishment
U
سوء تغذیه
pouring gate
U
تغذیه قالب
undernourishment
U
گرفتارسوء تغذیه
power transformer
U
مبدل تغذیه
power pack
U
جعبه تغذیه
power supply
U
منبع تغذیه
food program
U
رژیم تغذیه
feeding problem
U
مشکل تغذیه
feed
U
تغذیه گردن
feed mechanism
U
مکانیزم تغذیه
feed pipe
U
لوله تغذیه
feed pump
U
پمپ تغذیه
feeder canal
U
کانال تغذیه
feed
U
تغذیه کردن
feeds
U
تغذیه کردن
feeds
U
تغذیه گردن
feeder panel
U
تابلوی تغذیه
feeding center
U
مرکز تغذیه
unhealthy diet
U
تغذیه ناسالم
injection well
U
چاه تغذیه
alimentiveness
U
قوه تغذیه
recharge well
U
چاه تغذیه
support
[nourish, feed]
U
تغذیه کردن
magazine feed
U
تغذیه مخزن
bottle feeding
U
تغذیه با بطری
main feed
U
تغذیه اصلی
anti parallel feeding
U
تغذیه مخالف
anthophagous
U
تغذیه شده با گل
ab power pack
U
جعبه تغذیه ا.ب
ad lib feeding
U
تغذیه ازاد
nourish
U
تغذیه کردن
artificial recharge
U
تغذیه مصنوعی
innutrition
U
عدم تغذیه
feeders
U
سیم تغذیه
aliment
U
تغذیه کردن
supply cable
U
کابل تغذیه
anode supply
U
تغذیه صفحه
main supply line
U
خط تغذیه اصلی
bottle-feeding
U
تغذیه با بطری
plate supply
U
تغذیه صفحه
power feed cable
U
کابل تغذیه برق
magazine feeding attachment
U
تجهیزات تغذیه مخزن
gates
U
راه تغذیه لشعلث
positive feeder
U
سیم تغذیه مثبت
to eat an unhealthy diet
U
خوردن تغذیه ناسالم
feed
U
خوراندن تغذیه کردن
gate
U
راه تغذیه لشعلث
turn off
U
قط ع منبع تغذیه یک ماشین
power supply switch
U
کلید منبع تغذیه
turn-off
U
قط ع منبع تغذیه یک ماشین
turn-offs
U
قط ع منبع تغذیه یک ماشین
power supply cable
U
کابل منبع تغذیه
switches
U
قط ع منبع تغذیه از یک وسیله
negative feeder
U
سیم تغذیه منفی
switched
U
قط ع منبع تغذیه از یک وسیله
loop feeder
U
سیم تغذیه حلقوی
tractor feed mechanism
U
مکانیسم تغذیه تراکتوری
internal power supply
U
منبع تغذیه داخلی
grazed
U
تغذیه کردن از چریدن
dozzle
U
مخزن کمکی تغذیه
switch
U
قط ع منبع تغذیه از یک وسیله
long distance supply
U
تغذیه مسافت دور
axial feed method
U
روش تغذیه محوری
ration method
U
روش تغذیه پرسنل
autotroph
U
قابل تغذیه خودبخود
form feed character
U
کاراکتر تغذیه فرم
graze
U
تغذیه کردن از چریدن
feeds
U
خوراندن تغذیه کردن
pin feed
U
تغذیه ممتد کاغذ
electronic power supply
U
منبع تغذیه الکترونیکی
tractor feed
U
تغذیه کاغذ پیوسته
petrol feed pump
U
پمپ تغذیه بنزین
grazes
U
تغذیه کردن از چریدن
energizing in field o phase rotation
U
تغذیه میدان دوار
input of current
U
تغذیه و هدایت جریان
ingot feeder head
U
مخزن کمکی تغذیه شمش
mains power supply unit
U
واحد منبع تغذیه شبکه
active zone of well
U
حوزهای که چاه را تغذیه میکند
powering
U
توقف منبع تغذیه الکتریکی
mains supply unit
U
واحد تغذیه جریان شبکه
supplied
U
تحویل دادن تغذیه کردن
supply
U
تحویل دادن تغذیه کردن
power
U
توقف منبع تغذیه الکتریکی
tractor feed printer
U
چاپگر تغذیه شده تراکتوری
powers
U
توقف منبع تغذیه الکتریکی
sitology
U
علم تغذیه ورژیم غذایی
low voltage supply system
U
سیستم تغذیه فشار ضعیف
downfeed milling machine
U
دستگاه فرز با تغذیه از زیر
lf
U
تعویض سطر تغذیه کاغذ
supplying
U
تحویل دادن تغذیه کردن
uninterruptable power supply
U
منبع تغذیه وقفه ناپذیر
powered
U
توقف منبع تغذیه الکتریکی
flight sister
U
افسر مسئول بهداشت و تغذیه هواپیما
malnutrition
U
تغذیه ناقص نرسیدن مواد غذایی
turn on
U
وصل کردن منبع تغذیه یک ماشین
switches
U
یچ برای اتصال خط وط منبع تغذیه به مدار
switched
U
یچ برای اتصال خط وط منبع تغذیه به مدار
updraft
U
کاربوراتوری که هوااز زیربدان تغذیه شود
bedbugs
U
ساس که از خون انسان تغذیه میکنند
switch
U
یچ برای اتصال خط وط منبع تغذیه به مدار
bedbug
U
ساس که از خون انسان تغذیه میکنند
powering
U
خاموش کردن یا قط ع یک وسیله الکتریکی از منبع تغذیه اش
sags
U
کاهش ناچیز سطح ولتاژاز منبع تغذیه
powers
U
خاموش کردن یا قط ع یک وسیله الکتریکی از منبع تغذیه اش
power
U
خاموش کردن یا قط ع یک وسیله الکتریکی از منبع تغذیه اش
sagged
U
کاهش ناچیز سطح ولتاژاز منبع تغذیه
powered
U
خاموش کردن یا قط ع یک وسیله الکتریکی از منبع تغذیه اش
ray
U
ماهی چهارگوش عمق زی که از حلزون تغذیه میکند
sag
U
کاهش ناچیز سطح ولتاژاز منبع تغذیه
jacamar
U
پرندگان منقار درازبرزیلی و مکزیکی که ازحشرات تغذیه می کنند
tusser or sur orsore
U
یکجور کرم ابریشم که ازدرخت بلوط تغذیه میکند
flex
U
سیم یا کابلی که وسیله را به منبع اصلی تغذیه وصل میکند.
flexing
U
سیم یا کابلی که وسیله را به منبع اصلی تغذیه وصل میکند.
flexed
U
سیم یا کابلی که وسیله را به منبع اصلی تغذیه وصل میکند.
over voltage protection
U
وسیلهای که باعث میشود منبع تغذیه حد مط لوب را داشته باشد
flexes
U
سیم یا کابلی که وسیله را به منبع اصلی تغذیه وصل میکند.
sangrail
U
جام مقدس
[که نیروی جوانی و سلامت جاودان و تغذیه بی انتها دارد]
the Holy Grail
U
جام مقدس
[که نیروی جوانی و سلامت جاودان و تغذیه بی انتها دارد]
sangraal
U
جام مقدس
[که نیروی جوانی و سلامت جاودان و تغذیه بی انتها دارد]
sangreal
U
جام مقدس
[که نیروی جوانی و سلامت جاودان و تغذیه بی انتها دارد]
powered
U
منبع تغذیه که میتواند حتی پس از خرابی برق نیرو داشته باشد
powers
U
منبع تغذیه که میتواند حتی پس از خرابی برق نیرو داشته باشد
powering
U
منبع تغذیه که میتواند حتی پس از خرابی برق نیرو داشته باشد
power
U
منبع تغذیه که میتواند حتی پس از خرابی برق نیرو داشته باشد
macronutrient
U
ماده شیمیایی که برای رشد ونمو و تغذیه گیاه لازم است
altitude/height hold
U
متوقف کننده سقف پروازهواپیما محدود کننده خودکارارتفاع پرواز هواپیما
propounder
U
ابراز کننده یا مطرح کننده وصیت نامه در دادگاه امورحسبی
inhibitor
U
کنترل کننده سوزش خرج موشک ممانعت کننده ازاشتعال
marshaller
U
هدایت کننده به محل تجمع جمع اوری کننده یکان
quick disconnect coupling
U
کوپلینگی برای لولههای ی سیالات دارای دریچههای مسدود کننده و اجزاء اب بندی- کننده
sensor
U
گیرنده یادریافت کننده خاطرات حسی ضبط کننده
primer
U
وسیله به کار اندازنده مشتعل کننده گرم کننده
primers
U
وسیله به کار اندازنده مشتعل کننده گرم کننده
portable
U
کامپیوتر فشرده و مستقل که میتواند توسط بسته باری یا منبع تغذیه اجرا شود
homogeneous computer network
U
یچ کننده و توزیع کننده که همه کانالهای داده آن از پروتکل و نرخ ارسال یکسان استفاده می کنند
detonators
U
منفجر کننده مشتعل کننده چاشنی منفجرکننده
distractive
U
گیج کننده برگرداننده یا اشغال کننده فکر
interceptor
U
هواپیمای رهگیری کننده استراق سمع کننده
detonator
U
منفجر کننده مشتعل کننده چاشنی منفجرکننده
del credere
U
وصول کننده مطالبات تضمین کننده طلبها
makgi boowi
U
نقاط حمله کننده و دفاع کننده تکواندو
interceptors
U
هواپیمای رهگیری کننده استراق سمع کننده
changer
U
دواتصال کننده که اتصال کننده مادگی را به نری
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com