Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 204 (25 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
constitute
U
تشکیل دادن بنیاد نهادن مجوز برای تاسیس یک یکان جدید
constituted
U
تشکیل دادن بنیاد نهادن مجوز برای تاسیس یک یکان جدید
constitutes
U
تشکیل دادن بنیاد نهادن مجوز برای تاسیس یک یکان جدید
constituting
U
تشکیل دادن بنیاد نهادن مجوز برای تاسیس یک یکان جدید
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
institutes
U
بنیاد نهادن
instituting
U
بنیاد نهادن
instituted
U
بنیاد نهادن
inchoate
U
بنیاد نهادن
institute
U
بنیاد نهادن
incept
U
بنیاد نهادن
to lay the foundations of
U
بنیاد نهادن
league of nations
U
تاسیس جهانی مشهور که بین دو جنگ جهانی فعالیت داشت و درواقع مقدمهای بود برای تشکیل سازمان ملل متحد
theorizes
U
فرضیه بوجود اوردن فرضیهای بنیاد نهادن
theorizing
U
فرضیه بوجود اوردن فرضیهای بنیاد نهادن
theorize
U
فرضیه بوجود اوردن فرضیهای بنیاد نهادن
theorized
U
فرضیه بوجود اوردن فرضیهای بنیاد نهادن
theorises
U
فرضیه بوجود اوردن فرضیهای بنیاد نهادن
theorising
U
فرضیه بوجود اوردن فرضیهای بنیاد نهادن
theorised
U
فرضیه بوجود اوردن فرضیهای بنیاد نهادن
seconding
U
مجوز دادن به تولیدکننده برای تولید یک قطعه الکترونیکی وقتی که گنجایش تولید درحد نیاز نیست
second
U
مجوز دادن به تولیدکننده برای تولید یک قطعه الکترونیکی وقتی که گنجایش تولید درحد نیاز نیست
seconds
U
مجوز دادن به تولیدکننده برای تولید یک قطعه الکترونیکی وقتی که گنجایش تولید درحد نیاز نیست
seconded
U
مجوز دادن به تولیدکننده برای تولید یک قطعه الکترونیکی وقتی که گنجایش تولید درحد نیاز نیست
adding
U
قرار دادن چیزها کنار هم برای تشکیل یک گروه بزرگتر
adds
U
قرار دادن چیزها کنار هم برای تشکیل یک گروه بزرگتر
add
U
قرار دادن چیزها کنار هم برای تشکیل یک گروه بزرگتر
mock-ups
U
مدل محصول جدید برای آزمایش یا نشان دادن به مشتریان موجود
mock-up
U
مدل محصول جدید برای آزمایش یا نشان دادن به مشتریان موجود
page
U
2-نشانه گر در پردازش کلمه برای نشان دادن محل شروع صفحه جدید
paged
U
2-نشانه گر در پردازش کلمه برای نشان دادن محل شروع صفحه جدید
pages
U
2-نشانه گر در پردازش کلمه برای نشان دادن محل شروع صفحه جدید
involucrum
U
تشکیل استخوان جدید
routing indicator
U
گروهی از حروف که برای نشان دادن محل جغرافیایی یک ایستگاه یا یکان یا قرارگاه به کار می رود
receptee
U
افرادپذیرفته شده جدید یا افرادجدیدی یکان
cellular unit
U
هسته اصلی تشکیل دهنده یکان
transfer processing
U
امور اداری نقل و انتقال وتسویه حساب با یکان اولیه برای انتقال به یکان دیگر
run duration
U
مجوز کاربر برای اجرای یک برنامه
authorization
U
مجوز به کاربر برای دستیابی به یک سیستم
authorisations
U
مجوز به کاربر برای دستیابی به یک سیستم
unit emplaning
U
در عملیات حمل و نقل هوایی به طرح ریزی و سازمان دادن یکان برای حمل و نقل اطلاق میشود
component forces
U
نیروهای تشکیل دهنده یک یکان یکانهای تابعه قسمتهای تابعه یک عملیات مشترک
dithering
U
ترکیب نقطههای رنگارنگ برای یک رنگ جدید یک روش گرافیکی کامپیوتر برای افزودن شدت نور نمایش
ATC
U
مجوز ناشر نرم افزار به کاربر برای گرفتن چندین کپی از برنامه
socialist international
U
بین الملل سوسیالیست انجمن جهانی احزاب سوسیال دمکرات در لندن که به سال 1591 تاسیس یافته است واعضا ان را احزاب سوسیالیست معتدل تشکیل می دهند
map compilation
U
تهیه نقشه جدید یا جمع اوری اطلاعات جدید برای تهیه نقشه
formation
U
سازمان دادن نیرو تشکیل دادن صورت بندی
signatures
U
کد مجوز مخصوص مثل کلمه رمز که به کاربر حق تقدم برای دستیابی به سیستم یا اجرای کار میدهد.
signature
U
کد مجوز مخصوص مثل کلمه رمز که به کاربر حق تقدم برای دستیابی به سیستم یا اجرای کار میدهد.
detachments
U
یکان جزء یک قسمت یکان کوچک دسته یا قسمت جدا شده از یکان بزرگترقسمت قرارگاه
detachment
U
یکان جزء یک قسمت یکان کوچک دسته یا قسمت جدا شده از یکان بزرگترقسمت قرارگاه
shares
U
IB که برای ارزیابی محصولات تهیه شده برای فروشندگان تشکیل شده است سازمانی از استفاده کنندگان سیستمهای کامپیورتی متوسط و بزرگ
share
U
IB که برای ارزیابی محصولات تهیه شده برای فروشندگان تشکیل شده است سازمانی از استفاده کنندگان سیستمهای کامپیورتی متوسط و بزرگ
shared
U
IB که برای ارزیابی محصولات تهیه شده برای فروشندگان تشکیل شده است سازمانی از استفاده کنندگان سیستمهای کامپیورتی متوسط و بزرگ
extending
U
گروهی ازتولیدکنندگان PC که انجمنی برای پیشبرد استاندارد تک بیتی به عنوان یک رقیب برای استاندارد باس MAC توسط IBM تشکیل داده اند
extends
U
گروهی ازتولیدکنندگان PC که انجمنی برای پیشبرد استاندارد تک بیتی به عنوان یک رقیب برای استاندارد باس MAC توسط IBM تشکیل داده اند
extend
U
گروهی ازتولیدکنندگان PC که انجمنی برای پیشبرد استاندارد تک بیتی به عنوان یک رقیب برای استاندارد باس MAC توسط IBM تشکیل داده اند
eisa
U
گروه تولید کنندگان PC که یک انجمنی برای پیشبرد استاندارد باس تک بیتی تشکیل داده اند که رقیبی برای استاندار باس MAC از IBM است
institutive
U
تاسیس شده تاسیس کننده
breach of trust
U
کوتاهی درانجام دادن انچه که به موجب سند تنظیمی در تاسیس حقوقی می بایستی انجام دهد
organizing
U
تشکیل دادن
organising
U
تشکیل دادن
constituting
U
تشکیل دادن
constitute
U
تشکیل دادن
constituted
U
تشکیل دادن
constitutes
U
تشکیل دادن
forms
U
تشکیل دادن
formed
U
تشکیل دادن
organize
U
تشکیل دادن
organizes
U
تشکیل دادن
organises
U
تشکیل دادن
to erect into
U
تشکیل دادن از
form
U
تشکیل دادن
reseat
U
صندلی جدید دادن
reseated
U
صندلی جدید دادن
reseats
U
صندلی جدید دادن
reseating
U
صندلی جدید دادن
box defence
U
تشکیل یک مربع برای دفاع ازدروازه
forms
U
تشکیل دادن ساختن
syndicates
U
تشکیل اتحادیه دادن
colonising
U
تشکیل مستعمره دادن
bed
U
تشکیل طبقه دادن
pod
U
تشکیل نیام دادن
syndicate
U
اتحادیه تشکیل دادن
convene
U
تشکیل جلسه دادن
syndicate
U
تشکیل اتحادیه دادن
nucleate
U
تشکیل هسته دادن
pods
U
تشکیل نیام دادن
convenes
U
تشکیل جلسه دادن
convened
U
تشکیل جلسه دادن
formed
U
تشکیل دادن ساختن
beds
U
تشکیل طبقه دادن
to form a habit
U
تشکیل عادت دادن
gangs
U
جمعیت تشکیل دادن
syndicates
U
اتحادیه تشکیل دادن
gang
U
جمعیت تشکیل دادن
convening
U
تشکیل جلسه دادن
differentiate
U
دیفرانسیل تشکیل دادن
colonises
U
تشکیل مستعمره دادن
differentiates
U
دیفرانسیل تشکیل دادن
colonize
U
تشکیل مستعمره دادن
preform
U
قبلا تشکیل دادن
colonized
U
تشکیل مستعمره دادن
colonizing
U
تشکیل مستعمره دادن
colonizes
U
تشکیل مستعمره دادن
form
U
تشکیل دادن ساختن
differentiating
U
دیفرانسیل تشکیل دادن
colonised
U
تشکیل مستعمره دادن
component
U
اجزای تشکیل دهنده نیروی مسلح شرکت کننده در عملیات جزء یا قطعهای از یک وسیله کامل یکان شرکت کننده در عملیات
components
U
اجزای تشکیل دهنده نیروی مسلح شرکت کننده در عملیات جزء یا قطعهای از یک وسیله کامل یکان شرکت کننده در عملیات
developments
U
زمان لازم برای توسعه محصول جدید
I'm saving up for a new bike.
U
من برای یک دوچرخه جدید صرفه جویی می کنم.
proceed time
U
زمان لازم برای معرفی به پایگاه جدید
development
U
زمان لازم برای توسعه محصول جدید
enroute personnel
U
افراد پیوسته به یکان حین حرکت برای عملیات
renamed
U
دادن نام جدید به فایل
renames
U
دادن نام جدید به فایل
renaming
U
دادن نام جدید به فایل
rename
U
دادن نام جدید به فایل
convoke
U
برای تشکیل جلسه وشورایاکمیسیون دعوت کردن
semicircle
U
نیم دایره تشکیل دادن
circlet
U
تشکیل دایره کوچک دادن
federate
U
تشکیل کشورهای متحد دادن
semicircles
U
نیم دایره تشکیل دادن
circlets
U
تشکیل دایره کوچک دادن
federates
U
تشکیل کشورهای متحد دادن
vocalize
U
تلفظ کردن تشکیل دادن
federating
U
تشکیل کشورهای متحد دادن
federated
U
تشکیل کشورهای متحد دادن
MDs
U
دستور DOS برای تولید دایرکتوری جدید در دیسک
MD
U
دستور DOS برای تولید دایرکتوری جدید در دیسک
dense index
U
لیستی که فضای خالی برای رکودهای جدید ندارد
contact party
U
گروهی که برای کسب اطلاعات از یک یکان به جلو اعزام میشود
reaction time
U
زمان اماده شدن یکان برای عکس العمل به دستورات
launched
U
قرار دادن محصول جدید در بازار
launching
U
قرار دادن محصول جدید در بازار
launch
U
قرار دادن محصول جدید در بازار
launches
U
قرار دادن محصول جدید در بازار
forming up
U
تجمع و سازمان دادن یکان جمع شدن
spliced
U
ترکیب در نوار مغناطیسی برای تشکیل یک طول پیاپی .
splice
U
ترکیب در نوار مغناطیسی برای تشکیل یک طول پیاپی .
splicing
U
ترکیب در نوار مغناطیسی برای تشکیل یک طول پیاپی .
splices
U
ترکیب در نوار مغناطیسی برای تشکیل یک طول پیاپی .
to crust
[snow]
U
تشکیل دادن به پوسته سخت
[برف]
high light
U
تشکیل نکته روشن یاجالب دادن
federates
U
متحد شدن اتحادیه تشکیل دادن
federate
U
متحد شدن اتحادیه تشکیل دادن
federated
U
متحد شدن اتحادیه تشکیل دادن
federating
U
متحد شدن اتحادیه تشکیل دادن
list
U
لیستی که فضای خالی برای رکوردهای جدید در ساختارش ندارد
directory
U
در OS/2 , -MS DOS دستور برای تولید دایرکتوری جدید روی دیسک
linear
U
لیستی که فضای خالی برای رکورد جدید در ساختارش ندارد
reception station
U
پست پذیرش و اماده کردن افراد جدید برای اعزام
directories
U
در OS/2 , -MS DOS دستور برای تولید دایرکتوری جدید روی دیسک
mkdir
U
دستور DOS برای ایجاد دایرکتوری جدید روی دیسک
commanded
U
یکان عمده قرارگاه فرماندهی کردن امر دادن
commands
U
یکان عمده قرارگاه فرماندهی کردن امر دادن
command
U
یکان عمده قرارگاه فرماندهی کردن امر دادن
wet wing
U
بالی که ساختمان تشکیل انتگرال تانک برای سوخت میدهد
machined
U
بایت تشکیل شده است برای عملوند و داده و آدرس
machines
U
بایت تشکیل شده است برای عملوند و داده و آدرس
machine
U
بایت تشکیل شده است برای عملوند و داده و آدرس
surges
U
برق موجی از هوا تشکیل موج دادن
clubbing
U
:چماق زدن تشکیل باشگاه یا انجمن دادن
surged
U
برق موجی از هوا تشکیل موج دادن
clubs
U
:چماق زدن تشکیل باشگاه یا انجمن دادن
clubbed
U
:چماق زدن تشکیل باشگاه یا انجمن دادن
club
U
:چماق زدن تشکیل باشگاه یا انجمن دادن
surge
U
برق موجی از هوا تشکیل موج دادن
raises
U
بار اوردن تشکیل دادن پرزدار کردن
raise
U
بار اوردن تشکیل دادن پرزدار کردن
researching
U
توسعه علمی برای یادگیری حقایق جدید درباره یک موضوع مط العاتی
directories
U
در OS/2 , -MS DOS دستور سیستم برای تولید دایرکتوری جدید روی دیسک
directory
U
در OS/2 , -MS DOS دستور سیستم برای تولید دایرکتوری جدید روی دیسک
kaury
U
کاج بلند زلاند جدید که صمغ ان برای روغن جلاوبجای کهربابکارمیرود
researched
U
توسعه علمی برای یادگیری حقایق جدید درباره یک موضوع مط العاتی
researches
U
توسعه علمی برای یادگیری حقایق جدید درباره یک موضوع مط العاتی
research
U
توسعه علمی برای یادگیری حقایق جدید درباره یک موضوع مط العاتی
zeroed out
U
ازرده خارج شدن یکان رسیدن استعداد رزمی یکان به صفر
technologies
U
قرار دادن یک قطعه الکترونیکی جدید در تجارت یا صنعت
technology
U
قرار دادن یک قطعه الکترونیکی جدید در تجارت یا صنعت
modernism
U
نو گرایی سازش دادن عقاید قدیم باافکار جدید
changes
U
رکوردی که حاوی داده جدید برای بهنگام سازی رکورد اصلی است
change
U
رکوردی که حاوی داده جدید برای بهنگام سازی رکورد اصلی است
changing
U
رکوردی که حاوی داده جدید برای بهنگام سازی رکورد اصلی است
changed
U
رکوردی که حاوی داده جدید برای بهنگام سازی رکورد اصلی است
name someone after
<idiom>
اسم نهادن روی کسی
[به کسی لقب دادن]
vacation sittings
U
جلسات دادگاه که در فاصله دو اجلاس برای کارهای مهم و ضروری تشکیل میشود
venire facias tot matrons
U
دستور تشکیل هیات منصفهای از زنان برای زنی که مدعی ابستنی است
tenant
U
یکان مستقر در یک محل یاتاسیسات یکان پادگانی
tenants
U
یکان مستقر در یک محل یاتاسیسات یکان پادگانی
force augmentation
U
تقویت یکان اضافه کردن به نیروی یکان
visit of courtesy
U
بازدیدرسمی دوستانه فرمانده یک یکان از یکان دیگر
polymerize
U
باهم ترکیب وجمع شدن وذره بزرگتری تشکیل دادن
Pronoia
U
واژه ای جدید: حسی که گویا از طرف دنیا برای کمک کردن وجود دارد
amendment record
U
رکوردی که حاوی اطلاعات جدید برای بهنگام سازی رکورد یا فایل اصلی است
gallium arsenide
U
ماده جدید برای ساختار قطعه که عملیات را سریع تر از قط عات سیلیکف انجام میدهد
rehyphenation
U
تغییرنوشتاروکد گزاری کلمات متن پس ازقرارگرفتن در قالب صفحه جدید یا درخط جدید
first generation computer
U
کامپیوتر اصلی که از فناوری الکترونیکی بر پایه مقدار برای شروع تشکیل شده است
retrospective parallel running
U
اجرای سیستم کامپیوتری جدید با داده قدیمی برای اینکه آیا درست کارمیکندیا خیر
adjusts
U
تغییر دادن چیزی تا با موقعیت جدید مط ابق شود یا بهتر کار کند
adjusting
U
تغییر دادن چیزی تا با موقعیت جدید مط ابق شود یا بهتر کار کند
adjust
U
تغییر دادن چیزی تا با موقعیت جدید مط ابق شود یا بهتر کار کند
designations
U
عنوان یکان یاشخص معرف یکان
parent
U
یکان سازمانی یکان مادر یا اصلی
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com