Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 301 (15 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
bad nip
U
تای زیاد
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
eyeful
U
مقدار زیاد
wave
U
حرکت سیگنال که مرتب زیاد و کم میشود در حین حرکت آن در رسانه
waved
U
حرکت سیگنال که مرتب زیاد و کم میشود در حین حرکت آن در رسانه
waves
U
حرکت سیگنال که مرتب زیاد و کم میشود در حین حرکت آن در رسانه
waving
U
حرکت سیگنال که مرتب زیاد و کم میشود در حین حرکت آن در رسانه
overweight
U
سنگینی زیاد
surcharge
U
زیاد ستاندن
surcharge
U
زیاد بار کردن تحمیل کردن زیاد پر کردن اضافه کردن
surcharges
U
زیاد ستاندن
surcharges
U
زیاد بار کردن تحمیل کردن زیاد پر کردن اضافه کردن
round
U
مبلغ زیاد
roundest
U
مبلغ زیاد
wax
U
زیاد شدن
waxed
U
زیاد شدن
waxes
U
زیاد شدن
wrath
U
اوقات تلخی زیاد
glaring
U
زیاد
gain
U
زیاد شدن
gained
U
زیاد شدن
gains
U
زیاد شدن
strain
U
کوشش زیاد کردن
strains
U
کوشش زیاد کردن
approximation
U
شباهت زیاد
approximations
U
شباهت زیاد
jet
U
جریانی که با سرعت زیاد از یک روزنه خارج شود
jets
U
جریانی که با سرعت زیاد از یک روزنه خارج شود
jetted
U
جریانی که با سرعت زیاد از یک روزنه خارج شود
jetting
U
جریانی که با سرعت زیاد از یک روزنه خارج شود
spread
U
فاصله زیاد بین مدافعان عرض شاخهای گوزن
spreads
U
فاصله زیاد بین مدافعان عرض شاخهای گوزن
test
U
آزمایش شبکه ارتباطی با ارسال حجم زیاد داده و پیام روی آن
tested
U
آزمایش شبکه ارتباطی با ارسال حجم زیاد داده و پیام روی آن
tests
U
آزمایش شبکه ارتباطی با ارسال حجم زیاد داده و پیام روی آن
task
U
زیاد خسته کردن بکاری گماشتن
tasks
U
زیاد خسته کردن بکاری گماشتن
intensely
U
زیاد
high
U
زیاد
high
U
تند زیاد باصدای زیر
high
U
دادن درجه دقت بالا یا داشتن مشخصات زیاد
highest
U
زیاد
highest
U
تند زیاد باصدای زیر
highest
U
دادن درجه دقت بالا یا داشتن مشخصات زیاد
highs
U
زیاد
highs
U
تند زیاد باصدای زیر
highs
U
دادن درجه دقت بالا یا داشتن مشخصات زیاد
formalist
U
شخص زیاد رسمی
swingeing
U
زیاد
blockbuster
U
بمب دارای قدرت تخریبی زیاد شخص یاچیز خیلی موثر وسخت
blockbusters
U
بمب دارای قدرت تخریبی زیاد شخص یاچیز خیلی موثر وسخت
penury
U
تنگدستی نیازمندی زیاد
exquisitely
U
از روی سلیقه زیاد
infinitely
U
خیلی زیاد
superconductivity
U
قابلیت هدایت برق بمقدار زیاد
quantities
U
تعداد زیاد
quantity
U
تعداد زیاد
slashing
U
تخفیف زیاد
multiple
U
حاوی قط عات زیاد بودن یا عمل کردن به روشهای مختلف
electronic
U
میدانهای الکترومغناطیسی و الکتریسیته ساکن که توسط وسایل الکترونی زیاد ایجاد شده است .
thick
U
زیاد
thick
U
با فاصله زیاد از دوسطح
thicker
U
زیاد
thicker
U
با فاصله زیاد از دوسطح
thickest
U
زیاد
thickest
U
با فاصله زیاد از دوسطح
intensively
U
زیاد
immoderate
U
زیاد
tremendously
U
زیاد
hugely
U
زیاد
generous
U
زیاد
mortally
U
زیاد
keenly
U
سخت زیاد
long
U
طی مسافت زیاد توپ
long
U
مدت زیاد
long-
U
طی مسافت زیاد توپ
long-
U
مدت زیاد
longed
U
طی مسافت زیاد توپ
longed
U
مدت زیاد
longer
U
طی مسافت زیاد توپ
longer
U
مدت زیاد
longest
U
طی مسافت زیاد توپ
longest
U
مدت زیاد
longs
U
طی مسافت زیاد توپ
longs
U
مدت زیاد
extensively
U
باوسعت زیاد
riches
U
ثروت زیاد
apace
U
باسرعت زیاد
blowing
U
خروج هوا با فشار و سرعت زیاد
meticulously
U
با دقت زیاد
rigorously
U
با دقت زیاد
scrupulous
U
ناشی ازوسواس یا دقت زیاد
rigors
U
دقت زیاد
rigour
U
دقت زیاد
rigours
U
دقت زیاد
solicitude
U
اشتیاق دقت زیاد
long winded
U
مستلزم وقت زیاد
long-winded
U
مستلزم وقت زیاد
distantly
U
دور به مسافت زیاد
exceedingly
U
بحد زیاد
newsy
U
دارای اخبار زیاد
overmuch
U
زیاد
Other Matches
load call
U
وسیلهای مملو از سیال برای ایجاد نیروهای زیاد با دقت زیاد
compression ignition
U
احتراق مخلوط سوخت و هوادر اثر دمای زیاد حاصل ازترکم و فشار زیاد در سیلندرموتور دیزل
I didnt get much sleep.
U
زیاد خوابم نبرد ( زیاد نخوابیدم)
overbuild
U
زیاد ساختمان کردن در بخشی از شهرکه زیاد دران ساختمان کرده اند
to hold somebody in great respect
U
کسی را زیاد محترم داشتن
[احترام زیاد گذاشتن به کسی]
high speed
U
با سرعت زیاد راندن با سرعت زیاد
heavily
U
زیاد
squeamishly
U
زیاد
rife
U
زیاد
great
U
زیاد
great-
U
زیاد
greatest
U
زیاد
plethoric
U
زیاد
numerous
U
زیاد
late
U
زیاد
many
U
زیاد
ranksack
U
زیاد
extortionary
U
زیاد
squeamishness
U
زیاد
highly
U
زیاد
much
U
زیاد
heartbreak
U
غم زیاد
supererogatory
U
زیاد
copious
U
زیاد
extortionate
U
زیاد
not a lettle
U
زیاد
muckle
U
زیاد
mickle or muckle
U
زیاد
mickle
U
زیاد
excessive
U
زیاد
fulsome
U
زیاد
too
U
زیاد
for all the world
U
بی کم و زیاد
populous
U
زیاد
large adv
U
زیاد
in quantities
U
زیاد
egregiously
U
زیاد
no end of
U
زیاد
plaguily
U
زیاد
vastly
U
زیاد
superabundant
U
زیاد
outrageously
U
زیاد
effusively
U
زیاد
intense
U
زیاد
over and above
U
زیاد
widely
U
زیاد
immane
U
زیاد
in excess
U
زیاد
heart break
U
غم زیاد
overly
U
زیاد
profoundly
U
زیاد
very
U
زیاد
extensive
U
زیاد
quite a few
<idiom>
U
زیاد
profusely
U
زیاد
to a large extent
U
زیاد
widest
U
زیاد
too much
U
زیاد
wider
U
زیاد
wide
U
زیاد
greatly
U
زیاد
fervidness
U
گرمی زیاد
fervidity
U
گرمی زیاد
diuresis
U
ادرار زیاد
desudation
U
خوی زیاد
excessive love
U
دوستی زیاد
diaphoresis
U
عرق زیاد
eclat
U
سروصدا زیاد
multiplied
U
زیاد شدن
multiplies
U
زیاد شدن
oodles
U
خیلی زیاد
excessive eating
U
خوردن زیاد
exquisite taste
U
سلیقه زیاد
exuberantly
U
بفراوانی زیاد
finicality
U
خودارایی زیاد
heightens
U
زیاد کردن
heightening
U
زیاد کردن
heightened
U
زیاد کردن
heighten
U
زیاد کردن
high altitude
U
از ارتفاع زیاد
high altitude
U
ارتفاع زیاد
high precison
U
دقت زیاد
high pressure
U
فشار زیاد
h.f.
U
بسامد زیاد
grnish
U
زیاد کردن
obstipation
U
یبوست زیاد
heavy poll
U
رایهای زیاد
floridly
U
با ارایش زیاد
lots
U
خیلی زیاد
overloads
U
زیاد پر کردن
overloaded
U
زیاد پر کردن
overload
U
زیاد پر کردن
full tilt
U
باسرعت زیاد
furor
U
خشم زیاد
frequent visiting
U
دیدنی زیاد
desperation
U
نومیدی زیاد
increases
U
زیاد کردن
superannuated
U
زیاد کهنه
quaff
U
زیاد نوشیدن
queasy
U
زیاد دقیق
booster
U
زیاد کننده
boosters
U
زیاد کننده
hell bent
U
زیاد خمیده
hell-bent
U
زیاد خمیده
far
U
زیاد خیلی
torrid
U
زیاد گرم
increase
U
زیاد کردن
quaffed
U
زیاد نوشیدن
extravagantly
U
با افراط زیاد
terrors
U
ترس زیاد
terror
U
ترس زیاد
manifold
U
بسیار زیاد
extreme
U
خیلی زیاد
downpour
U
بارندگی زیاد
downpours
U
بارندگی زیاد
quaffs
U
زیاد نوشیدن
quaffing
U
زیاد نوشیدن
accretive
U
زیاد شونده
aggrandise
U
زیاد شدن
agreat d. of trouble
U
دردسر زیاد
carnosity
U
گوشت زیاد
swarmed
U
دسته زیاد
consumedly
U
بطور زیاد
swarm
U
دسته زیاد
multiplying
U
زیاد شدن
d. haste
U
شتاب زیاد
dense ignorance
U
نادانی زیاد
multiply
U
زیاد شدن
deprecation
U
افهاربیمیلی زیاد
swarms
U
دسته زیاد
boisterously
U
باصدای زیاد
alto relievo
U
برجستگی زیاد
amplitude
U
فاصلهء زیاد
an abrupt place
U
با سراشیبی زیاد
an abundance of
U
مقدار زیاد
increased
U
زیاد کردن
at a great penny worth
U
به بهای زیاد
at a great rat
U
بسرعت زیاد
at long intervals
U
بفواصل زیاد
augmenter
U
زیاد کننده
desudation
U
عرق زیاد
quick wit
U
هوش زیاد
superelevation
U
ارتفاع زیاد
superrabundant
U
زیاد فراوان
superrabundant
U
خیلی زیاد
swingeing damages
U
خسارات زیاد
tabes
U
لاغری زیاد
tabes
U
ضعف زیاد
to be left
U
زیاد امدن
to overleap oneself
U
زیاد دورافتادن
to run rup
U
زیاد کردن
to toll up
U
زیاد شدن
violent pain
U
درد زیاد
subtility
U
دقت زیاد
struck with teror
U
زیاد ترسیده
quillet
U
دقت زیاد
raff
U
خیلی زیاد
rapturously
U
با شعف زیاد
ravenous hunger
U
گرسنگی زیاد
ravenousness
U
گرسنگی زیاد
rigor
U
دقت زیاد
sale on a large scale
U
فروش زیاد
scrupulosity
U
دقت زیاد
scrupulousness
U
دقت زیاد
scrupulousy
U
بادقت زیاد
slather
U
مقدار زیاد
so many
U
انیقدر زیاد
wheen
U
تعداد زیاد
with many regrets
U
با تاسف زیاد
on a grand scale
<adv.>
U
به مقدار زیاد
wide apart
U
زیاد از هم جدا
high relief
U
برجستگی زیاد
with much regret
U
با تاسف زیاد
escalate
U
زیاد شدن
escalated
U
زیاد شدن
escalates
U
زیاد شدن
escalating
U
زیاد شدن
on the warpath
<idiom>
U
عصبانیت زیاد
scare out of one's wits
<idiom>
U
ترس زیاد
scare the daylights out of someone
<idiom>
U
ترس زیاد
so much
<idiom>
U
مقدار زیاد
high spin
U
چرخش زیاد
left over
U
زیاد امده
long precision
U
دقت زیاد
long range
U
با برد زیاد
macro
U
رشد زیاد
magna cum laude
U
با امتیاز زیاد
mass bombing
U
بمباران زیاد
mass casualties
U
تلفات زیاد
mort
U
مقدار زیاد
much rain
U
باران زیاد
musk cat
U
گریه زیاد
my grief was intensified
U
غصه من زیاد
onding
U
بارندگی زیاد
latifundia
U
املاک زیاد
jillion
U
مقدار زیاد
high vacuum
U
خلاء زیاد
high yield
U
با بازده زیاد
high yielding farms
U
با بازده زیاد
hypercathexis
U
نیروگذاری زیاد
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com