Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
sent via e-mail
U
بوسیله ایمیل فرستاده شد
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
wirephoto
U
عکسی که بوسیله بی سیم فرستاده میشود
e-mail
[short for electronic mail]
U
ایمیل
email
[short for electronic mail]
U
ایمیل
I'm looking forward to your next email.
U
من مشتاقانه منتظر ایمیل بعدی تان می شوم.
AFAIK
U
خلاصه عبارت انگلیسی: تا آنجایی که خبر دارم که در ایمیل یا چت استفاده می شود
missionary
U
فرستاده
missionaries
U
فرستاده
envoi
U
فرستاده
emissary
U
فرستاده
emissaries
U
فرستاده
apostles
U
فرستاده
apostle
U
فرستاده
envoys
U
فرستاده
sent
U
فرستاده
envoy
U
فرستاده
envoys
U
فرستاده مامور
legates
U
فرستاده پاپ
messenger
U
فرستاده رسول
messengers
U
فرستاده رسول
forwarded
<adj.>
<past-p.>
U
فرستاده شده
committed
<adj.>
<past-p.>
U
فرستاده شده
legate
U
فرستاده پاپ
god's messenger
U
فرستاده خدا
nunico
U
فرستاده پاپ
envoys
U
فرستاده سیاسی
opostolic delegate
U
فرستاده پاپ
parlementaire
U
فرستاده جنگی
envoy
U
فرستاده مامور
envoy
U
فرستاده سیاسی
consigned
<adj.>
<past-p.>
U
فرستاده شده
delivered
<adj.>
<past-p.>
U
فرستاده شده
advancing
ازپیش فرستاده شده
advances
U
: ازپیش فرستاده شده
advance
ازپیش فرستاده شده
envoy extraordiinary
U
فرستاده فوق العاده
to be moved to another school
U
به آموزشگاه دیگری فرستاده شدن
remittee
U
گیرنده وجه فرستاده شده
invisible exports
U
فرستاده هایا صادرات نامحسوس
shop drawing
U
نقشه یا تفصیل مشخصات فنی که بکارخانهای فرستاده میشود
work drawing
U
نقشه یاتفصیل مشخصات فنی که بکارخانهای فرستاده میشود
inviolability
U
مصون بودن فرستاده دیپلماتیک ازهر نوع تعدی و اهانت
spot pass
U
پاسی که بجای فرستادن به بازیگر به نقطه معینی فرستاده میشود
embassy
U
سفارت کبری نماینده ویژهای که نزد دولت خارجی فرستاده شود
embassies
U
سفارت کبری نماینده ویژهای که نزد دولت خارجی فرستاده شود
answer
U
سیگنال فرستاده شده توسط کامپیوتر گیرنده برای مشخص کردن خودش
answers
U
سیگنال فرستاده شده توسط کامپیوتر گیرنده برای مشخص کردن خودش
answering
U
سیگنال فرستاده شده توسط کامپیوتر گیرنده برای مشخص کردن خودش
answered
U
سیگنال فرستاده شده توسط کامپیوتر گیرنده برای مشخص کردن خودش
headers
U
بسته داده که پیش از ارسال فرستاده میشود تا اطلاعاتی درباره قصد و مسیر تامین کند
header
U
بسته داده که پیش از ارسال فرستاده میشود تا اطلاعاتی درباره قصد و مسیر تامین کند
letters patent
U
نامهای که ازطرف دولت برای کسی فرستاده میشود تافورا بازنموده وبرای همه بخواند
priority
U
ترتبی که وسایل جانبی مختلف که سیگنال وقفه فرستاده اند ,سرویس می گیرند , طبق اهمیت ضروریت آنها.
priorities
U
ترتبی که وسایل جانبی مختلف که سیگنال وقفه فرستاده اند ,سرویس می گیرند , طبق اهمیت ضروریت آنها.
safe conduct
U
سمدی که فرستاده دولتی که در حال جنگ با دولت مرسل الیه است قبل از ورود به خاک ان کشور باید تحصیل کند
safe conducts
U
سمدی که فرستاده دولتی که در حال جنگ با دولت مرسل الیه است قبل از ورود به خاک ان کشور باید تحصیل کند
safe-conducts
U
سمدی که فرستاده دولتی که در حال جنگ با دولت مرسل الیه است قبل از ورود به خاک ان کشور باید تحصیل کند
averaged
U
متوسط زمانی لازم از وقتی که تقاضا فرستاده میشود و داده برگردانده میشود
average
U
متوسط زمانی لازم از وقتی که تقاضا فرستاده میشود و داده برگردانده میشود
averaging
U
متوسط زمانی لازم از وقتی که تقاضا فرستاده میشود و داده برگردانده میشود
averages
U
متوسط زمانی لازم از وقتی که تقاضا فرستاده میشود و داده برگردانده میشود
analogues
U
ارسال داده که در آن داده به عنوان یک مجموعهای از تغییرات در سیگنال ممتد متغیر فرستاده میشود
good riddance to bad rubbish
<idiom>
U
وقتی تو خوشحالی از اینکه چیزی یا کسی به جای دیگری برده بشه یا فرستاده بشه
analogue
U
ارسال داده که در آن داده به عنوان یک مجموعهای از تغییرات در سیگنال ممتد متغیر فرستاده میشود
queues
U
1-صف تقاضای استفاده از یک کانال . 2-صف دادهای که به کانال فرستاده میشود
queue
U
1-صف تقاضای استفاده از یک کانال . 2-صف دادهای که به کانال فرستاده میشود
queued
U
1-صف تقاضای استفاده از یک کانال . 2-صف دادهای که به کانال فرستاده میشود
queueing
U
1-صف تقاضای استفاده از یک کانال . 2-صف دادهای که به کانال فرستاده میشود
fdm
U
انتساب عددی با سیگنال مختلف به فرکانسهای مختلف تا سیگنالهای زیادی روی کانال فرستاده شوند
internunico
U
فرستاده پاپ قائم مقام نماینده پاپ
standard
U
نامهای که بدون تغییر به متن اصلی فرستاده میشود ولی سپس با درج نام و آدرس افراد مختلف مشخص میشود
random access
U
قطعه الکترونیکی آداپتور گرافیکی ویدیو که سیگنالهای رنگی دیجیتال را به سیگنالهای الکتریکی که به صفحه نمایش فرستاده می شوند تبدیل میکند
standards
U
نامهای که بدون تغییر به متن اصلی فرستاده میشود ولی سپس با درج نام و آدرس افراد مختلف مشخص میشود
demarche
U
بعمل می اورد . به این معنی که فرستاده ویژهای برای مذاکره درباره مطلب مورد نظر و تقدیم مدارک کتبی به ان کشور نزد وزیرامور خارجه ان می فرستد
delegating
U
مامور فرستاده مامور کردن
emissaries
U
مامور سری فرستاده سری
emissary
U
مامور سری فرستاده سری
delegates
U
مامور فرستاده مامور کردن
delegated
U
مامور فرستاده مامور کردن
delegate
U
مامور فرستاده مامور کردن
perprep
U
بوسیله
by dint of
U
بوسیله
per
U
بوسیله
at the hand of
U
بوسیله
by the instrumentality of
U
بوسیله
of
U
بوسیله
by
U
بوسیله
with
U
بوسیله
via
U
بوسیله
thruogh the a of
U
بوسیله
wherewithal
U
که بوسیله ان
whereby
U
که بوسیله ان
osmose
U
نفوذ کردن در بوسیله تراوش تجزیه کردن بوسیله نفوذ تجزیه کردن
hydromancy
U
تفال بوسیله اب
per pais
U
بوسیله مملکت
hydrolysis
U
تجزیه بوسیله اب
municipally
U
بوسیله شهرداری
by the f.
U
بوسیله لمس
by wire
U
بوسیله تلگراف
electrically
U
بوسیله برق
per pais
U
بوسیله کشور
by depty
U
بوسیله نماینده
read
U
مدت زمان بین وقتی که داده آدرس به رسانه ذخیره سازی فرستاده میشود و داده برمی گردد و با حالت اولیه مقایسه میشود تا خطایی رخ نداده باشد
reads
U
مدت زمان بین وقتی که داده آدرس به رسانه ذخیره سازی فرستاده میشود و داده برمی گردد و با حالت اولیه مقایسه میشود تا خطایی رخ نداده باشد
windblown
U
در حرکت بوسیله باد
diathermy
U
معالجه بوسیله حرارت
postage
U
حمل بوسیله پست
pipage
U
ترابری بوسیله لوله
baptised
U
بوسیله تعمیدنامگذاری کردن
windswept
U
بوسیله باد جاروشده
pipe down
U
بوسیله شیپور یا نای
phototypography
U
چاپ بوسیله عکسبرداری
patents
U
بوسیله حق امتیازمحفوظ مانده
electric chair
U
اعدام بوسیله برق
lapped joint
U
اتصال بوسیله پوشش
aerotherapeutics
U
معالجه بوسیله هوا
leaching
U
تصفیه بوسیله شستشو
patent
U
بوسیله حق امتیازمحفوظ مانده
patented
U
بوسیله حق امتیازمحفوظ مانده
in propria persona
U
بوسیله خود شخص
intuitively
U
بوسیله درک مستقیم
aeromancy
U
تفال بوسیله هوا
semaphore
U
مخابره بوسیله پرچم
pipeage
U
ترابری بوسیله لوله
patenting
U
بوسیله حق امتیازمحفوظ مانده
radar scan
U
مراقبت بوسیله رادار
baptizes
U
بوسیله تعمیدنامگذاری کردن
galvanography
U
روی مس بوسیله اندودکهربایی
dragonnades
U
بوسیله سواره نظام
churns
U
بوسیله اسباب گردنده
churned
U
بوسیله اسباب گردنده
churn
U
بوسیله اسباب گردنده
traingulation
U
پیمایش بوسیله مثلثات
hydromancer
U
تفال زننده بوسیله اب
poured
U
تراوش بوسیله ریزش
hydrolyze
U
بوسیله اب تجزیه شدن
eluviation
U
انتقال بوسیله بادوباران
seagirt
U
محصور بوسیله دریا
brew
U
بوسیله جوشاندن وتخمیرابجوساختن
brewed
U
بوسیله جوشاندن وتخمیرابجوساختن
to pick thanks
U
بوسیله سخن چینی
infiltration
U
پالایش بوسیله تراوش
to scent out
U
بوسیله بوجستجوکردن ویافتن
pours
U
تراوش بوسیله ریزش
pouring
U
تراوش بوسیله ریزش
photogelatin process
U
چاپ بوسیله ژلاتین
pour
U
تراوش بوسیله ریزش
baptizing
U
بوسیله تعمیدنامگذاری کردن
brews
U
بوسیله جوشاندن وتخمیرابجوساختن
baptises
U
بوسیله تعمیدنامگذاری کردن
baptising
U
بوسیله تعمیدنامگذاری کردن
baptize
U
بوسیله تعمیدنامگذاری کردن
electromotive
U
متحرک بوسیله برق
baptized
U
بوسیله تعمیدنامگذاری کردن
the block
U
مردن بوسیله گردن زنی
electrotype
U
بوسیله برق چاپ کردن
platinotype
U
عکاسی بوسیله املاح پلاتین
intercommunication system
U
ارتباط بوسیله میکروفون وبلندگو
roentgenoscopy
U
معاینه بوسیله اشعه مجهول
embolic
U
مربوط به انسداد رگ بوسیله جسمی
radiograms
U
عکسبرداری بوسیله اشعه مجهول
stethoscopy
U
معاینه بوسیله گوشی طبی
step down
U
کم کردن ولتاژجریان بوسیله ترانسفورماتور
steam propulsion of ships
U
راندن کشتی ها بوسیله بخار
rocket propulsion
U
حرکت بجلو بوسیله موتورموشکی
cathodogeaph
U
بوسیله پرتومجهول عکس برداشتن از
lip read
U
کلمات را بوسیله حرکات لب فهمیدن
telekinesis
U
حرکت اجسام بوسیله ارواح
sporogony
U
تولید مثل بوسیله هاگ
argon arc welding
U
جوش قوسی بوسیله گازارگون
lip-reads
U
کلمات را بوسیله حرکات لب فهمیدن
instantiate
U
معرفی کردن بوسیله کنسرت
chemical warfare
U
جنگ بوسیله گازهای شیمیایی
lip-read
U
کلمات را بوسیله حرکات لب فهمیدن
wirephoto
U
بوسیله بی سیم عکس فرستادن
hydropathy
U
معالجه امراض بوسیله اب وتجویز اب
container transport
U
حمل و نقل بوسیله کانتینر
wigwag
U
ارتباط یا مخابره بوسیله پرچم
wet down
U
بوسیله اب پاشی خیس کردن
hyphenate
U
بوسیله خط دارای فاصله کردن
electro magnetism
U
تولید خواص مغناطیسی بوسیله
seaborne
U
بوسیله کشتی حمل شده
in law
U
خویشاوند و منسوب بوسیله ازدواج
incuse
U
نقش شده بوسیله چکش
hit wicket
U
انداختن میله بوسیله خودتوپزن
electrometallurgy
U
ذوب فلزات بوسیله برق
self administered
U
اداره شونده بوسیله خویشتن
grout stop
U
اب بندی بوسیله تزریق دوغاب
waterborne
U
حمل شده بوسیله اب اب برد
carbon arcwelding
U
جوش قوسی بوسیله کربن
hydrophilous
U
گرده افشانی کننده بوسیله اب
radiogram
U
عکسبرداری بوسیله اشعه مجهول
soak
U
بوسیله مایع اشباع شدن
self appointed
U
منصوب شده بوسیله خویشتن
self-appointed
U
منصوب شده بوسیله خویشتن
nettle
U
بوسیله گزنه گزیده شدن
nettles
U
بوسیله گزنه گزیده شدن
memoria technica
U
فن یا شیوهای که بوسیله ان یادوهوش رانیرومندمیسازند
massotherapy
U
معالجه بوسیله مشت و مال
photolighograph
U
عکسبردری بوسیله چاپ سنگی
photomap
U
نقشه برداری بوسیله عکاسی
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com