English Persian Dictionary - Beta version		  
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
 ⌨ Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 161 (8 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
 English Persian Menu
founder U بنیان گذار
foundered U بنیان گذار
foundering U بنیان گذار
founders U بنیان گذار
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
radicals U بنیان
structure U بنیان
structures U بنیان
structuring U بنیان
warp and woof U بنیان
basis U بنیان
valence U بنیان
radicle U بنیان
radical U بنیان
economic structure U بنیان اقتصادی
free redical U بنیان ازاد
roots U بنیان پایه
bottoms U بنیان نهادن
root U بنیان پایه
acid radical U بنیان اسید
foundation U بنیان بنگاه
structuralization U بنیان گذاری
bottom U بنیان نهادن
market structure U بنیان بازار
bulid U بنیان گذاردن
capital structure U بنیان سرمایه
valence U بنیان ترکیب اتمی
trihydroxy U هیدورکسیدی دارای سه بنیان هیدروکسیل
pentavalent U دارای پنج فرفیت یا بنیان
Cellophane U لایه پلاستیکی شفاف با بنیان سلولزی
over- U گذار
transition U گذار
transitions U گذار
over U گذار
lowpass U پایین گذار
insurant U بیمه گذار
legiskative U قانون گذار
mark sense U نشان گذار
legislatress U قانون گذار زن
lienee U وثیقه گذار
deepositor U ودیعه گذار
legator U میراث گذار
discriminator U فرق گذار
dotter U نقطه گذار
punctuator U نقطه گذار
encoder U رمز گذار
legislatrix U قانون گذار زن
grader U نمره گذار
graduator U درجه گذار
depositor U امانت گذار
demographic transition U گذار جمعیت
grounder U کار گذار
instaurator U بنیاد گذار
differentiator U فرق گذار
mortgagor U رهن گذار
nomographer U قانون گذار
transit time U زمان گذار
transition period U دوره گذار
transition state U حالت گذار
zoogenic U بچه گذار
impressionistic U برداشت گذار
trend-setter U بدعت گذار
trend-setters U بدعت گذار
marker pen علامت گذار
tracklayer U ریل گذار
tracked layer U ریل گذار
tapper U توپی گذار
outdoor recreation U گشت و گذار
oviparous U تخم گذار
pawnor U رهن گذار
pledgor U رهن گذار
pledgor U وثیقه گذار
pracitcable U گذار کردنی
pricer U قیمت گذار
prizer U قیمت گذار
shelver U در قفسه گذار
shelver U در تاقچه گذار
space bar U فاصله گذار
spotter U خال گذار
marker U نشان گذار
swindler U کلاه گذار
swindlers U کلاه گذار
auctioneers U حراج گذار
contributory U خراج گذار
innovator U بدعت گذار
innovators U بدعت گذار
heretic U بدعت گذار
heretics U بدعت گذار
legislator U قانون گذار
legislators U قانون گذار
bypass U کنار گذار
bypassed U کنار گذار
bypasses U کنار گذار
bypassing U کنار گذار
valuer U قیمت گذار
blazers U علامت گذار
blazer U علامت گذار
markers U نشان گذار
handler U دسته گذار
handlers U دسته گذار
racer U مسابقه گذار
racers U مسابقه گذار
insured U بیمه گذار
investor U سرمایه گذار
investors U سرمایه گذار
valuers U قیمت گذار
auctioneer U حراج گذار
salvers U مرهم گذار
coder U رمز گذار
salver U مرهم گذار
assessor U خراج گذار
legislative U قانون گذار
bailer U امانت گذار
grounder U پایه گذار
accomodating U منت گذار
crossing site U محل گذار
bailor U امانت گذار
uniparous U هر باریک تخم گذار
truster U ودیعه گذار اعتباردهنده
miscreant U بدعت گذار خبیث
spacebar U کلید فاصله گذار
buoy tender U کشتی بویه گذار
buoy tender U ناو بویه گذار
burst gate U لامپ پیام گذار
dot generator U مولد خال گذار
free capital U سرمایه گذار پولی
testator U شاهد میراث گذار
minelayer U کشتی مین گذار
minelayer U ناو مین گذار
subcaliber U تفنگ اثر گذار
depositor U ودیعه گذار مودع
position control U پیچ مرکز گذار
net laying ship U کشتی تور گذار
mine layer U کشتی مین گذار
money lender U پول به بهره گذار
dan runner U کشتی بویه گذار
dan layers U شناوه بویه گذار
You are not pulling my leg , are you ? U نکند دار ؟ سر بسرم می گذار ؟
parentheses free nataton U نشان گذار بدون پرانتز
spademan U نفر خرج گذار توپ
pathfinders U هواپیمای علامت گذار مسیر
pathfinder U هواپیمای علامت گذار مسیر
truster U باور کننده امانت گذار
acid radical U ریشه با بنیان اسیدی رادیکال اسیدی
to mince matters U از گفتن راستی فرو گذار کردن
monrovia powers U اتحادیهای سست بنیان متشکل از 91کشور افریقایی که اولین باردر سال 1691 طی کنفرانسی که نمایندگان این کشورها درمونروویا واقع در لیبریاتشکیل داده بودند وجود پیداکرد
godmother U نام گذار بچه مادر خوانده روحانی
godmothers U نام گذار بچه مادر خوانده روحانی
range ladder U تنظیم تیربه روش نردبانی با شلیک گذار و کوتاه
loader U خرج گذار پر کننده توپ سمبه پر کن ماشین خاک بارکن
nomothetes U کسیکه گماشته میشد تا درقانون تجدیدنظر نماید قانون گذار
encipher U تبدیل متعلق به کد محافظت شده توسط سیستم رمز گذار
encrypt U تبدیل متن به حالت امن با استفاده از سیستم رمز گذار
sentinels U 1-علامت گذار یا چاپگر بخش خاص داده .2-پرچمی که وضعیت ثبات را پس از عملیات ریاضی یا منط قی گزارش میدهد
sentinel U 1-علامت گذار یا چاپگر بخش خاص داده .2-پرچمی که وضعیت ثبات را پس از عملیات ریاضی یا منط قی گزارش میدهد
winters U قشلاق کردن زمستانرا بر گذار کردن زمستانی
winter U قشلاق کردن زمستانرا بر گذار کردن زمستانی
financier U سرمایه دار سرمایه گذار
depositor U صاحب سپرده سپرده گذار
crossing area U منطقه گذار منطقه پایاب
financiers U سرمایه دار سرمایه گذار
zoogenous U بچه زا بچه گذار
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Perdic.com