English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 41 (3 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
trend-setters U رواج دهنده
trend-setters U باب کننده
trend-setters U بدعت گذار
trend-setters U پیشگام
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
setters U سگی که با خزیدن محل شکار را نشان میدهد
setters U پاس دهنده
setters U یک مسابقه
setters U توله شکاری وپشمالوی بویی اهنگساز
setters U گذارنده
setters U قرار دهنده
setters U جواهر نشان حروف چین
pace-setters U نفر یا خودرو نافم ستون موتوری نافم ستون راهپیمایی
pace-setters U نافم اهنگ حرکت
trend U مسیر حرکت
trend U نظام
trend U روند کار
trend U مسیرانحراف گلوله در برد که معمولا باعث گذارخوردن گلوله میشود
trend U حرفه
trend U مسیر انجام کار سیر وقایع
trend U رویداد
trend U روند
trend U تمایل
trend U گرایش
trend U الودگی لوزه وحلق وگلوباسیل
trend U روش
trend-setter U پیشگام
to buck the trend <idiom> U بر خلاف جریان آب شنا کردن [اصطلاح مجازی]
trend-setter U بدعت گذار
trend-setter U باب کننده
developmental trend U روند تکوینی
economic trend U روند اقتصادی
pernicious trend U روند قهقرایی
secular trend U روند قرنی
secular trend U روند دراز مدت
secular trend U سهام
secular trend U سهام تجارتی وگواهی نامه ان ها
trend analysis U تحلیل روند
trend line U خط روند
trend line U یک بسط محاسبه شده از سری داده به منظور پیش بینی خط سیرهای ورای داده معلوم
upward trend U روند صعودی
trend-setter U رواج دهنده
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com