Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (28 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
embosom
U
بغل کردن عزیز داشتن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
nuzzled
U
غنودن عزیز داشتن
nuzzles
U
غنودن عزیز داشتن
nuzzle
U
غنودن عزیز داشتن
nuzzling
U
غنودن عزیز داشتن
To hold someone dear .
U
کسی را عزیز داشتن ( شمردن )
endear
U
عزیز کردن
endears
U
عزیز کردن
endeared
U
عزیز کردن
endearments
U
عزیز کردن
endearment
U
عزیز کردن
longed
U
میل داشتن ارزوی چیزی را داشتن طولانی کردن
longer
U
میل داشتن ارزوی چیزی را داشتن طولانی کردن
long
U
میل داشتن ارزوی چیزی را داشتن طولانی کردن
long-
U
میل داشتن ارزوی چیزی را داشتن طولانی کردن
longs
U
میل داشتن ارزوی چیزی را داشتن طولانی کردن
longest
U
میل داشتن ارزوی چیزی را داشتن طولانی کردن
chary
U
عزیز
luv
U
عزیز
dear
U
عزیز
darlings
U
عزیز
dearer
U
عزیز
deary
U
عزیز
minikin
U
عزیز
darling
U
عزیز
my precious
U
عزیز من
dears
U
عزیز
lief
U
عزیز
dearest
U
عزیز
dear sir
U
اقای عزیز
endearing
U
عزیز کننده
dearly
U
بطور عزیز
the apple of one's eye
<idiom>
U
عزیز دردانه
moppet
U
بچه عزیز
pet
U
دست اموز عزیز
petted
U
دست اموز عزیز
pets
U
دست اموز عزیز
Dear Mr. Green .
U
آقای گرین عزیز ( محترم )
turtledove
U
عزیز محبت نشان دادن
turtledoves
U
عزیز محبت نشان دادن
My darling (sweatheart, dear ,pet).
U
جانم ( عزیزم ؟عزیز جان )
wear out one's welcome
<idiom>
U
مهمان دو روزه عزیز است
I f you wish to become dear, either die or keep al.
<proverb>
U
مى خواهى عزیز شوى یا دور شو یا گور شو.
He is his mothers pet ( darling) .
U
عزیز دور اونه مادرش است
He lost everything that was dear to him.
U
آنچه برایش عزیز بود از دست داد
money to burn
<idiom>
U
بیش ازاحتیاج ،داشتن،داشتن پول خیلی زیاد
to keep down
U
زیرفرمان خودنگاه داشتن دراطاعت خود داشتن
to keep up
U
از افسرده شدن نگاه داشتن باذنگاه داشتن
rule the roost
<idiom>
U
عزیز خانواده بودن ،سوگلی خانواده
vacillating
U
دل دل کردن تردید داشتن
vacillated
U
دل دل کردن تردید داشتن
vacillate
U
دل دل کردن تردید داشتن
vacillates
U
دل دل کردن تردید داشتن
retain
U
ابقاء کردن نگاه داشتن
award
U
مقرر داشتن اعطا کردن
To wish (long) for something.
U
آرزوی چیزی را کردن (داشتن )
snifter
U
خرخر کردن زکام داشتن
persuade
U
بران داشتن ترغیب کردن
awarded
U
مقرر داشتن اعطا کردن
entertained
U
سرگرم کردن گرامی داشتن
raged
U
غضب کردن شدت داشتن
rages
U
غضب کردن شدت داشتن
awards
U
مقرر داشتن اعطا کردن
entertains
U
سرگرم کردن گرامی داشتن
retained
U
ابقاء کردن نگاه داشتن
treats
U
بحث کردن سروکار داشتن با
awarding
U
مقرر داشتن اعطا کردن
persuades
U
بران داشتن ترغیب کردن
persuading
U
بران داشتن ترغیب کردن
divert
U
متوجه کردن معطوف داشتن
diverts
U
متوجه کردن معطوف داشتن
kithe
U
اعلام داشتن اعتراف کردن
entertain
U
سرگرم کردن گرامی داشتن
to keep off
U
دورنگاه داشتن دفع کردن
withheld
U
مضایقه داشتن خودداری کردن
impound
U
ضبط کردن نگه داشتن
impounded
U
ضبط کردن نگه داشتن
impounding
U
ضبط کردن نگه داشتن
inform
U
مستحضر داشتن اگاه کردن
impounds
U
ضبط کردن نگه داشتن
withhold
U
مضایقه داشتن خودداری کردن
informing
U
مستحضر داشتن اگاه کردن
withholding
U
مضایقه داشتن خودداری کردن
informs
U
مستحضر داشتن اگاه کردن
withholds
U
مضایقه داشتن خودداری کردن
diverted
U
متوجه کردن معطوف داشتن
partook
U
بهره داشتن طرفداری کردن
import
U
دخل داشتن به تاثیر کردن در
imported
U
دخل داشتن به تاثیر کردن در
importing
U
دخل داشتن به تاثیر کردن در
aspire
U
ارزو کردن اشتیاق داشتن
head
U
ریاست داشتن بر رهبری کردن
to feel fear
U
احساس ترس کردن
[داشتن]
inhibit
U
باز داشتن و نهی کردن
trut
U
اطمینان داشتن توکل کردن
celebrate
U
نگاه داشتن تقدیس کردن
aspiring
U
ارزو کردن اشتیاق داشتن
aspires
U
ارزو کردن اشتیاق داشتن
rage
U
غضب کردن شدت داشتن
inhibits
U
باز داشتن و نهی کردن
aspired
U
ارزو کردن اشتیاق داشتن
hold forth
U
پیشنهاد کردن انتظار داشتن
treated
U
بحث کردن سروکار داشتن با
celebrating
U
نگاه داشتن تقدیس کردن
celebrates
U
نگاه داشتن تقدیس کردن
evincing
U
معلوم کردن ابراز داشتن
evinces
U
معلوم کردن ابراز داشتن
shoots
U
درد کردن سوزش داشتن
treat
U
بحث کردن سروکار داشتن با
evinced
U
معلوم کردن ابراز داشتن
evince
U
معلوم کردن ابراز داشتن
retaining
U
ابقاء کردن نگاه داشتن
retains
U
ابقاء کردن نگاه داشتن
shoot
U
درد کردن سوزش داشتن
stereotypes
U
یک نواخت کردن رفتار قالبی داشتن
stereotyping
U
یک نواخت کردن رفتار قالبی داشتن
simulating
U
شباهت داشتن به شبیه سازی کردن
stereotypy
U
یک نواخت کردن رفتار قالبی داشتن
filed
U
در بایگانی نگاه داشتن ضبط کردن
turn (someone) off
<idiom>
U
ناراحت کردن،انزجار ، نفرت داشتن
file
U
در بایگانی نگاه داشتن ضبط کردن
simulates
U
شباهت داشتن به شبیه سازی کردن
simulate
U
شباهت داشتن به شبیه سازی کردن
to respect persons
U
ملاحظه کردن وواهمه داشتن ازمردم
to shut in
U
تو نگاه داشتن از خروج جلوگیری کردن
stereotype
U
یک نواخت کردن رفتار قالبی داشتن
tingle
U
سوزش کردن حس خارش یاسوزش داشتن
envisages
U
انتظار داشتن درذهن مجسم کردن
tingling
U
سوزش کردن حس خارش یاسوزش داشتن
plays
U
بازی کردن حرکت ازاد داشتن
aimed
U
قصد داشتن هدف گیری کردن
aims
U
قصد داشتن هدف گیری کردن
envisaged
U
انتظار داشتن درذهن مجسم کردن
envisage
U
انتظار داشتن درذهن مجسم کردن
tingles
U
سوزش کردن حس خارش یاسوزش داشتن
playing
U
بازی کردن حرکت ازاد داشتن
tingled
U
سوزش کردن حس خارش یاسوزش داشتن
aim
U
قصد داشتن هدف گیری کردن
in touch
<idiom>
U
بایکدیگر صحبت کردن،درارتباط داشتن
withold
U
دریغ داشتن مضایقه کردن بازداشتن
play
U
بازی کردن حرکت ازاد داشتن
played
U
بازی کردن حرکت ازاد داشتن
envisaging
U
انتظار داشتن درذهن مجسم کردن
avouch
U
مقرر داشتن تصدیق و تایید کردن
hoping
U
انتظار داشتن ارزو داشتن
proffer
U
تقدیم داشتن عرضه داشتن
proffers
U
تقدیم داشتن عرضه داشتن
hope
U
انتظار داشتن ارزو داشتن
abhorred
U
بیم داشتن از ترس داشتن از
abhorring
U
بیم داشتن از ترس داشتن از
hoped
U
انتظار داشتن ارزو داشتن
proffered
U
تقدیم داشتن عرضه داشتن
proffering
U
تقدیم داشتن عرضه داشتن
hopes
U
انتظار داشتن ارزو داشتن
abhors
U
بیم داشتن از ترس داشتن از
mean
U
مقصود داشتن هدف داشتن
resided
U
اقامت داشتن مسکن داشتن
differing
U
اختلاف داشتن تفاوت داشتن
differed
U
اختلاف داشتن تفاوت داشتن
reside
U
اقامت داشتن مسکن داشتن
meaner
U
مقصود داشتن هدف داشتن
to have by heart
U
ازحفظ داشتن درسینه داشتن
differ
U
اختلاف داشتن تفاوت داشتن
meanest
U
مقصود داشتن هدف داشتن
resides
U
اقامت داشتن مسکن داشتن
differs
U
اختلاف داشتن تفاوت داشتن
cost
U
قیمت داشتن ارزش داشتن
plans
U
طرح ریزی کردن در نظر داشتن نقشه
uncorked
U
چوب پنبه بطری را بر داشتن رها کردن
uncorking
U
چوب پنبه بطری را بر داشتن رها کردن
uncorks
U
چوب پنبه بطری را بر داشتن رها کردن
immobilized
U
ازجنبش و حرکت باز داشتن ثابت کردن
plan
U
طرح ریزی کردن در نظر داشتن نقشه
immobilised
U
ازجنبش و حرکت باز داشتن ثابت کردن
immobilises
U
ازجنبش و حرکت باز داشتن ثابت کردن
immobilising
U
ازجنبش و حرکت باز داشتن ثابت کردن
to have the kindness to help s
U
لطف داشتن برای یاری کردن کسی .o.
immobilize
U
ازجنبش و حرکت باز داشتن ثابت کردن
immobilizes
U
ازجنبش و حرکت باز داشتن ثابت کردن
uncork
U
چوب پنبه بطری را بر داشتن رها کردن
precipitates
U
سر اشیب تند داشتن ناگهان سقوط کردن
nose around
[about]
<idiom>
چیزی را سری نگه داشتن کاوش کردن
precipitating
U
سر اشیب تند داشتن ناگهان سقوط کردن
lay waste
<idiom>
U
خراب کردن وویران نگه داشتن ،شکستن
precipitated
U
سر اشیب تند داشتن ناگهان سقوط کردن
immobilizing
U
ازجنبش و حرکت باز داشتن ثابت کردن
precipitate
U
سر اشیب تند داشتن ناگهان سقوط کردن
memorialize
U
برسم یادگار نگاه داشتن یاداوری کردن
bank on
<idiom>
U
اطمینان داشتن ،روی چیزی حساب کردن
meandering
U
پیچ وخم داشتن مسیر پیچیدهای را طی کردن چماب
pick and choose
U
در سوا کردن چیزی دقت ووسواس زیاد داشتن
overstock
U
زیاد ذخیره کردن موجودی بیش از حدلزوم داشتن
maeander
U
پیچ وخم داشتن مسیر پیچیدهای را طی کردن چماب
meanders
U
پیچ وخم داشتن مسیر پیچیدهای را طی کردن چماب
meandered
U
پیچ وخم داشتن مسیر پیچیدهای را طی کردن چماب
meander
U
پیچ وخم داشتن مسیر پیچیدهای را طی کردن چماب
clicks
U
نگه داشتن و آزاد کردن کلیدی از صفحه کلید یا mouse
usufruct
U
از عین ونمائات مالی استفاده کردن حق عمری و رقبی داشتن
leads
U
هدایت نمودن سوق دادن وادار کردن ریاست داشتن بر
to save ones face
U
ابروی خودراحفظ کردن صورت خودرابسیلی سرخ نگاه داشتن
lead
U
هدایت نمودن سوق دادن وادار کردن ریاست داشتن بر
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com