Total search result: 201 (13 milliseconds) |
ارسال یک معنی جدید |
|
|
|
|
Menu
 |
English |
Persian |
Menu
 |
 |
debugger U |
برنامه اشکال زدایییثلاعللهگل |
 |
|
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
|
Other Matches |
|
 |
toolkit U |
مجموعه توابعی که به برنامه نویس درنوشتن و رفع اشکال برنامه کمک میکند |
 |
 |
swarms U |
چندین اشکال برنامه |
 |
 |
program debugging U |
اشکال زدایی برنامه |
 |
 |
swarmed U |
چندین اشکال برنامه |
 |
 |
debugging a program U |
اشکال زدایی یک برنامه |
 |
 |
swarm U |
چندین اشکال برنامه |
 |
 |
primitive U |
برای تولید اشکال پیچیده تر در برنامه گرافیکی |
 |
 |
transversal U |
اجرای هر جمله از یک برنامه برای اهداف اشکال زدایی |
 |
 |
sets U |
معرفی محلهای نقاط توقف در برنامه در حین رفع اشکال |
 |
 |
set U |
معرفی محلهای نقاط توقف در برنامه در حین رفع اشکال |
 |
 |
setting up U |
معرفی محلهای نقاط توقف در برنامه در حین رفع اشکال |
 |
 |
symbolic U |
برنامه رفع اشکال که نمایش نشانهای متغیرها و محل ها را هم ممکن می سازد |
 |
 |
symbolically U |
برنامه رفع اشکال که نمایش نشانهای متغیرها و محل ها را هم ممکن می سازد |
 |
 |
regional breakpoint U |
نقط ه توقف که در هر جایی از برنامه میتواند قرار بگیرد تا رفع اشکال شود |
 |
 |
snapshots U |
چاپ ثباتها و بخش حافظه در یک لحظه مشخص , در هنگام رفع اشکال برنامه |
 |
 |
snapshot U |
چاپ ثباتها و بخش حافظه در یک لحظه مشخص , در هنگام رفع اشکال برنامه |
 |
 |
step U |
اجرای برنامه کامپیوتری که در هر لحظه یک دستور اجرا شود و برای رفع اشکال است |
 |
 |
stepping U |
اجرای برنامه کامپیوتری که در هر لحظه یک دستور اجرا شود و برای رفع اشکال است |
 |
 |
maintenance U |
بررسی کننده برنامه که اشکال فرعی یا خطایی که به بخشهای اصلی آسیب نمیزند را صحیح میکند |
 |
 |
traces U |
برنامه تشخیص که برنامهای که رفع اشکال میشود را اجرا میکند در هر لحظه یک دستور و وضعیته و ثباتها را نمایش میدهد |
 |
 |
trace U |
برنامه تشخیص که برنامهای که رفع اشکال میشود را اجرا میکند در هر لحظه یک دستور و وضعیته و ثباتها را نمایش میدهد |
 |
 |
traced U |
برنامه تشخیص که برنامهای که رفع اشکال میشود را اجرا میکند در هر لحظه یک دستور و وضعیته و ثباتها را نمایش میدهد |
 |
 |
utility U |
برنامه مفید که همراه با توابعی از قبیل جستجوی فایل , کپی کردن , دایرکتوری فایل , مرتب کردن و رفع اشکال و توابع ریاضی مختلف میباشد |
 |
 |
api U |
مجموعهای از توابع و دستورات برنامه استاندارد که به برنامه ساز امکان میدهد با برنامه از طریق برنامه کاربردی دیگر واسط شود |
 |
 |
gadroon U |
اشکال تزئینی محدب حاشیه بشقاب و فروف قدیمی اشکال تزئینی محدب حاشیه یقه |
 |
 |
automatic programming U |
روندی که طی ان کامپیوتر به صورت خودکار برنامه مبدابه زبان برنامه نویسی را به برنامه مقصد به کد ماشین ترجمه میکند برنامه نویسی به صورت خودکار برنامه سازی خودکار |
 |
 |
source U |
برنامه پیش از ترجمه نوشته شده در زبان برنامه نویسی توسط برنامه نویس |
 |
 |
object oriented U |
روش برنامه نویسی مثل ++C که هر قطعه برنامه به عنوان یک شی که در ارتباط با سایر اشیا است در برنامه به کار می رود |
 |
 |
newer U |
دستور برنامه که حافظه اصلی برنامه فعلی را پاک میکند و آماده پذیرش وارد کردن برنامه جدید میشود |
 |
 |
new- U |
دستور برنامه که حافظه اصلی برنامه فعلی را پاک میکند و آماده پذیرش وارد کردن برنامه جدید میشود |
 |
 |
new U |
دستور برنامه که حافظه اصلی برنامه فعلی را پاک میکند و آماده پذیرش وارد کردن برنامه جدید میشود |
 |
 |
newest U |
دستور برنامه که حافظه اصلی برنامه فعلی را پاک میکند و آماده پذیرش وارد کردن برنامه جدید میشود |
 |
 |
landing schedule U |
برنامه پیاده شدن به ساحل برنامه عملیات اب خاکی برنامه فرود |
 |
 |
swaps U |
توقف استفاده از یک برنامه قرار دادن موقت آن در محل ذخیره سازی , اجرای برنامه ریگر و پس از خاتمه بازگشت به برنامه اولی |
 |
 |
swapped U |
توقف استفاده از یک برنامه قرار دادن موقت آن در محل ذخیره سازی , اجرای برنامه ریگر و پس از خاتمه بازگشت به برنامه اولی |
 |
 |
swopping U |
توقف استفاده از یک برنامه قرار دادن موقت آن در محل ذخیره سازی , اجرای برنامه ریگر و پس از خاتمه بازگشت به برنامه اولی |
 |
 |
swopped U |
توقف استفاده از یک برنامه قرار دادن موقت آن در محل ذخیره سازی , اجرای برنامه ریگر و پس از خاتمه بازگشت به برنامه اولی |
 |
 |
jobs U |
دستورات کنترل کار یا برنامه کوتاه که پیش از اجرای برنامه باز میشود و سیستم را طبقه نیاز برنامه تنظیم میکند |
 |
 |
swap U |
توقف استفاده از یک برنامه قرار دادن موقت آن در محل ذخیره سازی , اجرای برنامه ریگر و پس از خاتمه بازگشت به برنامه اولی |
 |
 |
job U |
دستورات کنترل کار یا برنامه کوتاه که پیش از اجرای برنامه باز میشود و سیستم را طبقه نیاز برنامه تنظیم میکند |
 |
 |
swops U |
توقف استفاده از یک برنامه قرار دادن موقت آن در محل ذخیره سازی , اجرای برنامه ریگر و پس از خاتمه بازگشت به برنامه اولی |
 |
 |
dynamic data exchange U |
در ویندوز ماکروسافت و OS/2 روشی که در آن دو برنامه فعال می توانند دادههای خود را رد و بدل کنند یک برنامه از سیستم عامل می خواهد تا بین دو برنامه اتصال برقرار کند |
 |
 |
modular U |
بخشهای کوچک نوشته شده در برنامه از کد کامپیوتر که مناسب برنامه سافت یافته است و از برنامه اصلی قابل فراخوانی است |
 |
 |
Send To command U |
دستور منو در منوی فایل یک برنامه کاربری ویندوز که به کاربر امکان ارسال فایل یا داده موجود و در برنامه به برنامه دیگر میدهد |
 |
 |
preemptive multitasking U |
حالت چندکاره که سیستم عامل یک برنامه را برای مدت زمانی اجرا میکند و پس کنترل را به برنامه بعدی میدهد به طوری که برنامه بعدی وقت پردازنده را نخواهد گرفت |
 |
 |
Beginner's All Purpose Symbolic Instruction Code U |
زبان برنامه سازی مط ح بالا برای توسعه برنامه به صورت محاورهای برای ایجاد یک مقدمه ساده برای برنامه نویسی کامپیوتری |
 |
 |
assembly U |
1-زمانی که طول می کشد تا برنامه اسمبلی یک برنامه را ترجمه کند. 2-زمانی که اسمبلر برنامه را از زبان اسمبلی به کد ماشین تبدیل میکند |
 |
 |
applet U |
1-برنامههای کاربردی کوچک 2-برنامه کوچک برای بهبود کارایی برنامه کاربردی وب که توسط Activex یا برنامه جا وا تامین میشود3- |
 |
 |
nodus U |
اشکال |
 |
 |
dead lock U |
اشکال |
 |
 |
drawback U |
اشکال |
 |
 |
drawbacks U |
اشکال |
 |
 |
disadvantage U |
اشکال |
 |
 |
disadvantages U |
اشکال |
 |
 |
spinosity U |
اشکال |
 |
 |
bugs U |
اشکال |
 |
 |
node U |
اشکال |
 |
 |
traversing U |
اشکال |
 |
 |
traverse U |
اشکال |
 |
 |
traverses U |
اشکال |
 |
 |
bugging U |
اشکال |
 |
 |
traversed U |
اشکال |
 |
 |
worriment U |
اشکال |
 |
 |
nodes U |
اشکال |
 |
 |
snaggy U |
پر اشکال |
 |
 |
barely U |
با اشکال |
 |
 |
bug U |
اشکال |
 |
 |
geometric shapes U |
اشکال هندسی |
 |
 |
i can add rapidly U |
به اشکال ما افزود |
 |
 |
debugger U |
اشکال یابی |
 |
 |
smooth delivery U |
تحویل بی اشکال |
 |
 |
debugger U |
اشکال زدائی |
 |
 |
error description U |
توضیح اشکال |
 |
 |
forms of currency U |
اشکال پول |
 |
 |
to tide over a difficulty U |
اشکال را بر طرف |
 |
 |
geometrical figures U |
اشکال هندسی |
 |
 |
baboons U |
اشکال مضحک |
 |
 |
fault description U |
توضیح اشکال |
 |
 |
baboon U |
اشکال مضحک |
 |
 |
diversely U |
به اشکال مختلف |
 |
 |
to make difficulties U |
اشکال تراشیدن |
 |
 |
nuclide U |
اشکال اتمی |
 |
 |
burbling U |
اشکال بی نظمی |
 |
 |
difficulty U |
اشکال زحمت |
 |
 |
trouble shooting U |
رفع اشکال |
 |
 |
demurrable U |
اشکال کردنی |
 |
 |
debugging U |
اشکال زدایی |
 |
 |
debugging U |
اشکال زدائی |
 |
 |
debugs U |
اشکال زدایی |
 |
 |
debugged U |
اشکال زدایی |
 |
 |
hardness U |
اشکال سفتی |
 |
 |
difficulties U |
اشکال زحمت |
 |
 |
debug U |
اشکال زدایی |
 |
 |
troubleshooting U |
اشکال یابی |
 |
 |
burbled U |
اشکال بی نظمی |
 |
 |
description of error U |
توضیح اشکال |
 |
 |
burble U |
اشکال بی نظمی |
 |
 |
burbles U |
اشکال بی نظمی |
 |
 |
impediments U |
محظور اشکال |
 |
 |
impediment U |
محظور اشکال |
 |
 |
defect description U |
توضیح اشکال |
 |
 |
wells U |
بدون اشکال اوه |
 |
 |
acataposis U |
اشکال عمل بلع |
 |
 |
handicaps U |
امتیاز دادن اشکال |
 |
 |
handicap U |
امتیاز دادن اشکال |
 |
 |
dysphagia U |
اشکال دربلعیدن غذا |
 |
 |
To raise difficulties . To creat obstacles. U |
اشکال تراشی کردن |
 |
 |
To get into difficulties. U |
دچار اشکال شدن |
 |
 |
it is particularly difficult U |
یک اشکال بخصوصی دارد |
 |
 |
discomfit U |
ایجاد اشکال کردن |
 |
 |
discomfiting U |
ایجاد اشکال کردن |
 |
 |
discomfits U |
ایجاد اشکال کردن |
 |
 |
discomfited U |
ایجاد اشکال کردن |
 |
 |
bottle neck U |
مانع اشکال کار |
 |
 |
dysphonia U |
اشکال در حرف زدن |
 |
 |
to create a difficulty U |
اشکال پیش اوردن |
 |
 |
There is the rub. U |
اشکال درهمین جااست |
 |
 |
debug aids U |
ادوات اشکال زدایی |
 |
 |
debugged U |
اشکال زدائی کردن |
 |
 |
debugged U |
اشکال زدایی کردن |
 |
 |
debug U |
اشکال زدائی کردن |
 |
 |
kaleidoscopes U |
لوله اشکال نما |
 |
 |
debug U |
اشکال زدایی کردن |
 |
 |
well U |
بدون اشکال اوه |
 |
 |
similar figures U |
اشکال همانندیا متشابه |
 |
 |
debugs U |
اشکال زدایی کردن |
 |
 |
debugs U |
اشکال زدائی کردن |
 |
 |
kaleidoscope U |
لوله اشکال نما |
 |
 |
debugging aids U |
ادوات اشکال زدایی |
 |
 |
debugging aids U |
وسائل اشکال زدایی |
 |
 |
diversiform U |
دارای اشکال مختلف |
 |
 |
pressed for time <idiom> U |
با اشکال وبه سختی وقت |
 |
 |
adds U |
قرار دادن اشکال کنار هم |
 |
 |
adding U |
قرار دادن اشکال کنار هم |
 |
 |
add U |
قرار دادن اشکال کنار هم |
 |
 |
filet U |
توری دارای اشکال مربع |
 |
 |
smooth U |
صاف کردن بدون اشکال بودن |
 |
 |
smooths U |
صاف کردن بدون اشکال بودن |
 |
 |
To put obstacles in the way. U |
سنگ انداختن درکاری (اشکال تراشیدن ) |
 |
 |
smoothest U |
صاف کردن بدون اشکال بودن |
 |
 |
smoothed U |
صاف کردن بدون اشکال بودن |
 |
 |
proteus U |
خدای دریا که اشکال مختلف بخودمیگرفته |
 |
 |
galanty show U |
نمایش اشکال بوسیله سایه انداختن |
 |
 |
sequential U |
حالتی که هر دستور برنامه در برنامه در محلهای پیاپی ذخیره شده اند |
 |
 |
scheduled wave U |
امواج برنامه ریزی شده حرکات اب خاکی موج طبق برنامه |
 |
 |
compiler U |
نرم افزاری که برنامه کد گذاری شده را به برنامه با کد ماشین تبدیل میکند |
 |
 |
businesses U |
مجموعهای از برنامه ها که برای امور تجاری برنامه ریزی شده اند. |
 |
 |
business U |
مجموعهای از برنامه ها که برای امور تجاری برنامه ریزی شده اند. |
 |
 |
parameters U |
استفاده از برنامه برای بررسی پارامترها و تنظیم سیستم یا برنامه به درستی |
 |
 |
source computer U |
کامپیوتری که برای ترجمه یک برنامه منبع به برنامه مقصود بکار می رود |
 |
 |
parameter U |
استفاده از برنامه برای بررسی پارامترها و تنظیم سیستم یا برنامه به درستی |
 |
 |
supervisory U |
برنامه اصلی در سیستم کامپیوتری که اجرای تعبیر برنامه ها را کنترل میکند |
 |
 |
iterative routine U |
حلقه یا مجموعه دستورات در برنامه که تکرار می شوند تا برنامه کامل شود |
 |
 |
iterate U |
حلقه یا مجموعه دستورات در برنامه که تکرار می شوند تا برنامه کامل شود |
 |
 |
goto U |
دستور برنامه نویسی که جهش به نقط ه یا تابعی دیگر در برنامه دارد |
 |
 |
executive U |
برنامه اصلی در سیستم کامپیوتر که اجرای سایر برنامه ها را کنترل میکند |
 |
 |
executives U |
برنامه اصلی در سیستم کامپیوتر که اجرای سایر برنامه ها را کنترل میکند |
 |
 |
stopped U |
دستور برنامه نویسی کامپیوتر که اجرای برنامه را متوقف میکند |
 |
 |
developments U |
مجموعه برنامه هایی که به برنامه نویس امکان نوشتن ویرایش |
 |
 |
calling U |
مجموعهای از دستورات برنامه برای اجرای مستقیم از زیر برنامه |
 |
 |
stop U |
دستور برنامه نویسی کامپیوتر که اجرای برنامه را متوقف میکند |
 |
 |
diagnostics U |
تابعی در کامپایلر که به برنامه نویس کمک میکندخطاهای کد برنامه را بیابد |
 |
 |
stopping U |
دستور برنامه نویسی کامپیوتر که اجرای برنامه را متوقف میکند |
 |
 |
synthetic address U |
زبان برنامه نویسی که برنامه اصلی به آن نوشته شده است |
 |
 |
stops U |
دستور برنامه نویسی کامپیوتر که اجرای برنامه را متوقف میکند |
 |
 |
subprogram U |
1-زیر تابع در یک برنامه . 2-برنامهای که با برنامه اصلی فراخوانی شود |
 |
 |
development U |
مجموعه برنامه هایی که به برنامه نویس امکان نوشتن ویرایش |
 |
 |
chapter U |
بخشی از برنامه اصلی که به تنهایی قابل اجراست و نیازی به بقیه برنامه ندارد |
 |
 |
statements U |
دستور برنامه که کنترل برنامه را طبق خروجی یکرویداد مجدداگ هدایت کند |
 |
 |
statement U |
دستور برنامه که کنترل برنامه را طبق خروجی یکرویداد مجدداگ هدایت کند |
 |
 |
function U |
مجموعهای از دستورات برنامه کامپیوتری در برنامه اصلی که کار خاصی را انجام می دهند |
 |
 |
concurrent U |
اجرای چنیدین برنامه همزمان با اجرا کردن هر بخش کوچک از برنامه به نوبت |
 |
 |
c U |
زبان برنامه نویسی سطح بالا برای برنامه نویس ساخت یافته |
 |
 |
functioned U |
مجموعهای از دستورات برنامه کامپیوتری در برنامه اصلی که کار خاصی را انجام می دهند |
 |
 |
coding U |
صفحه چاپی مخصوص که برنامه نویس دستورات کد گذاری نوعی برنامه را می نویسد |
 |
 |
functions U |
مجموعهای از دستورات برنامه کامپیوتری در برنامه اصلی که کار خاصی را انجام می دهند |
 |
 |
pl/m U |
زبان برنامه نویسی که برای برنامه ریزی کردن ریزکامپیوترها بکار می رود |
 |
 |
optimum schedule U |
مطلوبترین برنامه اجرائی برنامه ایکه مخارج پروژه رابه حداقل می رساند |
 |
 |
drags U |
به نشانه برنامه دیگر که باعث شروع این برنامه و درج داده میشود |
 |
 |
dragged U |
به نشانه برنامه دیگر که باعث شروع این برنامه و درج داده میشود |
 |
 |
source language U |
1-زبانی که برنامه در ابتدا به آن نوشته شده است .2-زبان برنامه پیش از ترجمه |
 |
 |
dropped U |
دستور برنامه ازکاربر یا خطایی که با عث توقف برنامه بدون اجازه ترسیم میشود |
 |
 |
object oriented U |
زبان برنامه نویسی که برای برنامه نویس شی گرا مثل C++ به کار می رود |
 |
 |
compile U |
تبدیل برنامه سطح بالا به برنامه کد ماشین که خود قابل اجرا است |
 |
 |
debugger U |
نرم افزاری که به برنامه نویس کمک میکند خطاهای برنامه را پیدا کند |
 |
 |
dynamic link library U |
در ویندوز ماکروسافت و OS/2 کتابخانه برنامه ها که از طریق برنامه اصلی قابل فراخوانی است |
 |
 |
dropping U |
دستور برنامه ازکاربر یا خطایی که با عث توقف برنامه بدون اجازه ترسیم میشود |
 |
 |
compiles U |
تبدیل برنامه سطح بالا به برنامه کد ماشین که خود قابل اجرا است |
 |
 |
drops U |
دستور برنامه ازکاربر یا خطایی که با عث توقف برنامه بدون اجازه ترسیم میشود |
 |
 |
compiled U |
تبدیل برنامه سطح بالا به برنامه کد ماشین که خود قابل اجرا است |
 |
 |
drop U |
دستور برنامه ازکاربر یا خطایی که با عث توقف برنامه بدون اجازه ترسیم میشود |
 |
 |
main line program U |
بخشی از یک برنامه که ترتیب اجرای سایر واحدهای موجوددر برنامه را کنترل میکند |
 |
 |
drag U |
به نشانه برنامه دیگر که باعث شروع این برنامه و درج داده میشود |
 |
 |
conditional U |
دستور برنامه سازی که جهش به بخشی از برنامه میکند در صورت برقراری شرطی |
 |
 |
compiling U |
تبدیل برنامه سطح بالا به برنامه کد ماشین که خود قابل اجرا است |
 |
 |
chapters U |
بخشی از برنامه اصلی که به تنهایی قابل اجراست و نیازی به بقیه برنامه ندارد |
 |
 |
hooks U |
نقط های در برنامه که برنامه نویس میتواند که آزمایش یا رفع مشکل را وارد کند |
 |
 |
segments U |
بخش از برنامه اصلی که مستقلاگ اجرا شود و نیازی به اجرای تعبیر برنامه نیست |
 |
 |
sections U |
بخشی از برنامه اصلی که مستقل اجرا میشود وبدون نیاز به اجرای بقیه برنامه |
 |
 |
helps U |
تابعی در برنامه یا سیستم که حاوی اطلاعات مفید درباره برنامه استفاده شده است |
 |