Total search result: 201 (16 milliseconds) |
ارسال یک معنی جدید |
|
|
|
|
Menu
 |
English |
Persian |
Menu
 |
 |
in orders that it may beeasier U |
برای اینکه اسان تر شود |
 |
|
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
|
Other Matches |
|
 |
in orders to make it easiter U |
برای اسان تر کردن ان |
 |
 |
kickable U |
اسان برای ضربه زدن با پا |
 |
 |
laughter U |
مسابقه اسان برای بردن |
 |
 |
holeable U |
گوی اسان برای به سوراخ انداختن |
 |
 |
pie alley U |
مسیر اسان برای گوی اندازی |
 |
 |
user freindly U |
اسان برای استفاده کننده ارتباط دوستانه با استفاده کننده سیستم محاسباتی که امکانات لازم برای توانایی هاو محدودیتهای اپراتور رافراهم می سازد |
 |
 |
keystroke U |
برسی هر کلید انتخاب شده برای اطمینان یافتن از اینکه برای عملی مناسب است |
 |
 |
busiest U |
1-مشغول انجام کاری 2-سیگنال الکتریکی برای اعلام اینکه وسیله برای دریافت داده آماده نیست |
 |
 |
busying U |
1-مشغول انجام کاری 2-سیگنال الکتریکی برای اعلام اینکه وسیله برای دریافت داده آماده نیست |
 |
 |
busies U |
1-مشغول انجام کاری 2-سیگنال الکتریکی برای اعلام اینکه وسیله برای دریافت داده آماده نیست |
 |
 |
busier U |
1-مشغول انجام کاری 2-سیگنال الکتریکی برای اعلام اینکه وسیله برای دریافت داده آماده نیست |
 |
 |
busied U |
1-مشغول انجام کاری 2-سیگنال الکتریکی برای اعلام اینکه وسیله برای دریافت داده آماده نیست |
 |
 |
busy U |
1-مشغول انجام کاری 2-سیگنال الکتریکی برای اعلام اینکه وسیله برای دریافت داده آماده نیست |
 |
 |
pedrail U |
اسباب خودکار برای اسان کردن حرکت ماشینهای سنگین در جادههای ناهموار |
 |
 |
setup U |
توپ اسان برای برگرداندن وضع گویهایی که به اسانی می توان امتیاز بدست اورد |
 |
 |
setl U |
زبان سطح بالا که برای اسان کردن برنامه نویسی الگوریتم طراحی شده است |
 |
 |
scratch one's back <idiom> U |
کاری را برای کسی انجام دادن به امید اینکه اوهم برای تو انجام دهد |
 |
 |
in order to ... U |
برای [اینکه] |
 |
 |
to the end that U |
برای اینکه |
 |
 |
so that U |
برای اینکه |
 |
 |
inorder to U |
برای اینکه |
 |
 |
because U |
برای اینکه |
 |
 |
for U |
برای اینکه |
 |
 |
in order that U |
برای اینکه |
 |
 |
so as to U |
برای [اینکه] |
 |
 |
smalltalk U |
یک سیستم زبان و نرم افزارکه برای هر چه بیشتر اسان نمودن استفاده از کامپیوترتوسط افراد عامی طراحی شده است اسمال تاک |
 |
 |
inorder to U |
به خاطر اینکه برای |
 |
 |
in order that he may go U |
برای اینکه برود |
 |
 |
what with <idiom> U |
برای اینکه ،درنتیجه |
 |
 |
in order that i may go U |
برای اینکه بروم |
 |
 |
to be on the safe side U |
برای اینکه احتمال اشتباه |
 |
 |
euphonically U |
برای اینکه بگوش خوش ایندباشد |
 |
 |
benifit of elergy U |
امتیازروحانیون برای اینکه شرعامحاکمه شوند |
 |
 |
we eat that we may live U |
میخوریم برای اینکه زنده باشیم |
 |
 |
our offer to render a service U |
حاضر شدن ما برای اینکه خدمتی بکنیم |
 |
 |
mercerize U |
موادشیمیایی زدن به پارچههای نخی برای اینکه حریرنماشوند |
 |
 |
chop U |
ضربه پایین زدن به توپ برای اینکه به زمین بخورد |
 |
 |
to garble the coinage U |
مسکوکات راصرافی وجورکردن برای اینکه سره انرا اب کنندوناسره ات |
 |
 |
chopped U |
ضربه پایین زدن به توپ برای اینکه به زمین بخورد |
 |
 |
balance U |
برنامه ریزی برای چیزی با اینکه دو بخش معادل باشند |
 |
 |
to paynize wood U |
چوب را با محلول ویژه شیمیایی اندون برای اینکه زودنپوسد |
 |
 |
balances U |
برنامه ریزی برای چیزی با اینکه دو بخش معادل باشند |
 |
 |
dirty bit U |
برای بیان اینکه در حافط ه اصلی بار شده اند |
 |
 |
xmodem U |
یک پروتکل انتقال فایل غیرهمزمان برای کامپیوترهای شخصی که انتقال سالم فایل ها را از طریق سیستم تلفن اسان تر می سازد |
 |
 |
assembler U |
پیام برنامه اسمبلی برای اعلام اینکه خطا در کد اصلی یافت شد |
 |
 |
analysis U |
بررسی یک فرآیند یا سیستم برای اینکه آیا میتواند کاراتر باشد |
 |
 |
cancels U |
کد کنترلی برای بیان اینکه آخرین داده ارسالی نادرست بود |
 |
 |
parity U |
برای خطاها و اینکه داده دودویی ارسالی آسیب ندیده است |
 |
 |
cancel U |
کد کنترلی برای بیان اینکه آخرین داده ارسالی نادرست بود |
 |
 |
cancelling U |
کد کنترلی برای بیان اینکه آخرین داده ارسالی نادرست بود |
 |
 |
to take action to prevent [stop] such practices U |
اقدام کردن برای اینکه از چنین شیوه هایی جلوگیری شود |
 |
 |
habeas corpus U |
میدهد مشعر بر اینکه وی را در محضر دادگاه برای رسیدگی به ادعایش حاضرکند |
 |
 |
cts U |
CSR برای بیان اینکه یک خط یا وسیله آماده ارسال داده است |
 |
 |
ended U |
نشانهای در ماشین تایپ برای نمایش اینکه کاغذ به انتها رسیده است |
 |
 |
concentrates U |
ترکیب تعدادی خط یا دایره یا داده برای اینکه فضای کمتری اشغال کنند |
 |
 |
concentrate U |
ترکیب تعدادی خط یا دایره یا داده برای اینکه فضای کمتری اشغال کنند |
 |
 |
to nick a horse's tail U |
بیخ دم اسب را چاک زدن برای اینکه دم خود را بلند نگاه دارد |
 |
 |
concentrating U |
ترکیب تعدادی خط یا دایره یا داده برای اینکه فضای کمتری اشغال کنند |
 |
 |
end U |
نشانهای در ماشین تایپ برای نمایش اینکه کاغذ به انتها رسیده است |
 |
 |
rogue value U |
موضوعی درلیست داده برای نشان اینکه لیست تمام شده است |
 |
 |
buffer U |
فضای ذخیره سازی موقت برای اینکه داده وارد یا خارج شود |
 |
 |
dataset U |
سیگنال RSC ازمودم به کامپیوتر برای بیان اینکه آماده استفاده است |
 |
 |
ends U |
نشانهای در ماشین تایپ برای نمایش اینکه کاغذ به انتها رسیده است |
 |
 |
to sweat coins U |
مسکوکات رادرکیسه ریختن وتکان دادن برای اینکه ذراتی ازانهاساییده شود |
 |
 |
to rough a horse's shoes U |
میخ مخصوص بنعل اسب زدن برای اینکه از سرخوردن ان جلوگیری شود |
 |
 |
unmount U |
برای آگاه کردن سیستم عامل از اینکه دیسک درایو فعال نیست |
 |
 |
reset U |
برگرداندن سیستم به وضعیت اولیه برای اینکه برنامه یا فرایند مجددا شروع شوند |
 |
 |
resets U |
برگرداندن سیستم به وضعیت اولیه برای اینکه برنامه یا فرایند مجددا شروع شوند |
 |
 |
interword spacing U |
فضای متغیر بین کلمات متن برای اینکه خط وط وسط و مرتب قرار گیرند |
 |
 |
negatives U |
سیگنال ارسالی گیرنده برای بیان اینکه داده نادرست یا ناکامل دریافت شده است |
 |
 |
negative U |
سیگنال ارسالی گیرنده برای بیان اینکه داده نادرست یا ناکامل دریافت شده است |
 |
 |
retrospective parallel running U |
اجرای سیستم کامپیوتری جدید با داده قدیمی برای اینکه آیا درست کارمیکندیا خیر |
 |
 |
shields U |
صفحه فلزی متصل به زمین برای اینکه ولتاژ خط رناک یا واسط ها به قطعه الکترونیکی نرسند |
 |
 |
shield U |
صفحه فلزی متصل به زمین برای اینکه ولتاژ خط رناک یا واسط ها به قطعه الکترونیکی نرسند |
 |
 |
ends U |
ترتیب حروف برای بیان اینکه داده یک ترمینال یا وسیله جانبی ارسال شده است |
 |
 |
ended U |
ترتیب حروف برای بیان اینکه داده یک ترمینال یا وسیله جانبی ارسال شده است |
 |
 |
end U |
ترتیب حروف برای بیان اینکه داده یک ترمینال یا وسیله جانبی ارسال شده است |
 |
 |
input/output U |
سیگنال قضعه از رسانه جانبی یا برای بیان اینکه نیاز به یک عمل ورودی یا خروجی است |
 |
 |
burn notice U |
علامت رمز برای نشان دادن اینکه یک نفر یا گروهی ازافراد قابل اعتماد نیستند |
 |
 |
syntax U |
مرحلهای در کامپایل که در آن عبارتها بررسی می شوند برای اینکه آیا از قوانین پیروی می کنند یا خیر |
 |
 |
theory of epigensis U |
فرض اینکه نطفه بوجودمیایدنه اینکه ازپیش بوده وپس ازمواقعه |
 |
 |
returns U |
کلیدی درصفحه کلید برای نشان دادن اینکه تمام داده مورد نظر وارد شده اند |
 |
 |
return U |
کلیدی درصفحه کلید برای نشان دادن اینکه تمام داده مورد نظر وارد شده اند |
 |
 |
returned U |
کلیدی درصفحه کلید برای نشان دادن اینکه تمام داده مورد نظر وارد شده اند |
 |
 |
returning U |
کلیدی درصفحه کلید برای نشان دادن اینکه تمام داده مورد نظر وارد شده اند |
 |
 |
dead U |
دوره زمانی بین دو رویداد که هیج اتفاقی نمیافتد برای اطمینان از اینکه باهم برخورد نخواهند داشت |
 |
 |
smoke test U |
بررسی تصادفی برای اینکه ماشین باید در صورتی که هنگام روشن کردن دود ایجاد نشود کار کند |
 |
 |
redirects U |
حرفی در سیستم عامل برای نشان دادن اینکه خروجی یک برنامه به عنوان ورودی دیگری به کار می رود. در DOS حرف |
 |
 |
redirected U |
حرفی در سیستم عامل برای نشان دادن اینکه خروجی یک برنامه به عنوان ورودی دیگری به کار می رود. در DOS حرف |
 |
 |
burned U |
کلمه رمز برای تعیین اینکه عامل مخفی اطلاعاتی در معرض کشف قرار گرفته یا قابلیت اعتمادبه او کم شده است |
 |
 |
redirecting U |
حرفی در سیستم عامل برای نشان دادن اینکه خروجی یک برنامه به عنوان ورودی دیگری به کار می رود. در DOS حرف |
 |
 |
redirect U |
حرفی در سیستم عامل برای نشان دادن اینکه خروجی یک برنامه به عنوان ورودی دیگری به کار می رود. در DOS حرف |
 |
 |
capturing U |
حذف یک Token از شبکه برای اینکه داده در شبکه ارسال شود |
 |
 |
capture U |
حذف یک Token از شبکه برای اینکه داده در شبکه ارسال شود |
 |
 |
captures U |
حذف یک Token از شبکه برای اینکه داده در شبکه ارسال شود |
 |
 |
heads up U |
در درگیری هوایی اعلام اینکه هواپیما دروضعیت لازم برای درگیری قرار ندارد |
 |
 |
to prove my vow i give my hand |
برای اینکه شما را از درستی قول خود مطمئن سازم به شما دست میدهم |
 |
 |
ES IS U |
سیستم نهایی به سیستم میانی استاندار پروتکل OIS برای اینکه به کامپیوترهای میزبان |
 |
 |
DCD U |
سیگنال RSC ازمودم به کامپیوتر برای بیان اینکه سیگنال دریافت شده است |
 |
 |
hash U |
الگوریتم تولید کد hash برای ورودی و اطمینان از اینکه با سایر ورودی ها فرق دارد |
 |
 |
shift U |
روش افزایش کل ترکیب بیتهای ممکن با استفاده از تعدادی بیت برای بیان اینکه آیا کد بعدی باید جای شود یا میز |
 |
 |
shifted U |
روش افزایش کل ترکیب بیتهای ممکن با استفاده از تعدادی بیت برای بیان اینکه آیا کد بعدی باید جای شود یا میز |
 |
 |
shifts U |
روش افزایش کل ترکیب بیتهای ممکن با استفاده از تعدادی بیت برای بیان اینکه آیا کد بعدی باید جای شود یا میز |
 |
 |
bracket U |
چاپ کروشه اطراف یک موضوع برای بیان اینکه نشان دهند همان کار را انجام میدهد و از بقیه متن جدا شود |
 |
 |
link U |
برنامههای بررسی کامپیوتری برای بررسی اینکه هر قطعه در ارتباط با دیگران خوب کار میکند یا نه |
 |
 |
outliner U |
برای اینکه به کاربر کمک کند تا بخش ها و زیربخشهای لیست ای از اشیا را مرتب کند یا بخشهایی از پروژه را |
 |
 |
Energy Star U |
استانداردی در صفحه نمایش کامپیوتر یا سایر وسایل الکتریکی برای اینکه بگوید محصول به خوبی طراحی شده است و الکتریسیته را هدر نمیدهد |
 |
 |
electronic cottage U |
مفهوم اجازه دادن به کارگران برای اینکه در خانه بمانند و کارها را توسط بکارگیری ترمینالهای کامپیوتر که به یک دفترمرکزی متصل میباشد انجام دهند |
 |
 |
MMI U |
سخت افزار و نرم افزار طراحی شده برای اینکه کاربر راحت تر با ماشین ارتباط داشته باشد |
 |
 |
alerts U |
پیام ارسالی از سیستم عامل شبکه به کاربر برای اعلام اینکه سخت افزار شبکه خوب کار نمیکند |
 |
 |
alerted U |
پیام ارسالی از سیستم عامل شبکه به کاربر برای اعلام اینکه سخت افزار شبکه خوب کار نمیکند |
 |
 |
alert U |
پیام ارسالی از سیستم عامل شبکه به کاربر برای اعلام اینکه سخت افزار شبکه خوب کار نمیکند |
 |
 |
receipt notification U |
خصوصیتی در بیشتر برنامههای پست الکترونیکی که یک پیام خودکار را ارسال میکند برای تایید اینکه پیام دریافت شده است |
 |
 |
scrambler U |
وسیله کدگزاری رشته دادهای به صورت تصادفی پیش ازارسال برای جلوگیری از اینکه مجموعهای از صفرها یا یک ها وصفرهای متغیر باعث مشکلات هماهنگی در گیرنده شوند |
 |
 |
scramblers U |
وسیله کدگزاری رشته دادهای به صورت تصادفی پیش ازارسال برای جلوگیری از اینکه مجموعهای از صفرها یا یک ها وصفرهای متغیر باعث مشکلات هماهنگی در گیرنده شوند |
 |
 |
backing U |
رسانه ذخیره سازی موقت که داده روی آن قابل ضبط است پیش از اینکه پردازش شود یا پس از پردازش و برای باز یابی |
 |
 |
bilinear filtering U |
مرکب با توجه به چهار پیکسل تنظیم شده اطراف هر پیکسل برای بررسی اینکه تغییری در رنگ آنها و جود نداشته باشد |
 |
 |
carriers U |
سیگنال ارسالی توسط مودم برای آگاهی دادن به کامپیوتر محلی از اینکه یک سیگنال ازمودم راه دور تشخیص داده است |
 |
 |
carrier U |
سیگنال ارسالی توسط مودم برای آگاهی دادن به کامپیوتر محلی از اینکه یک سیگنال ازمودم راه دور تشخیص داده است |
 |
 |
refreshed U |
بهنگام سازی مرتب تصویری صفحه CRT با اسکن کردن هر پیکسل با اشعه تصویر برای اطمینان از اینکه تصویر قابل دیدنی است |
 |
 |
systems analysis U |
1-بررسی فرایند یا سیسیتم برای مشاهده اینکه آیا میتواند در حین اجرا کاراتر باشد. 2-بررسی سیستم موجود با هدف بهبود یا جایگزینی آن |
 |
 |
refreshes U |
بهنگام سازی مرتب تصویری صفحه CRT با اسکن کردن هر پیکسل با اشعه تصویر برای اطمینان از اینکه تصویر قابل دیدنی است |
 |
 |
refresh U |
بهنگام سازی مرتب تصویری صفحه CRT با اسکن کردن هر پیکسل با اشعه تصویر برای اطمینان از اینکه تصویر قابل دیدنی است |
 |
 |
run U |
اجرای سیستم کامپیوتری قدیمی وجدید با هم برای بررسی سیستم جدید پیش از اینکه تنها سیستم مورد استفاده شود |
 |
 |
runs U |
اجرای سیستم کامپیوتری قدیمی وجدید با هم برای بررسی سیستم جدید پیش از اینکه تنها سیستم مورد استفاده شود |
 |
 |
scan U |
شماره ارسالی از صفحه کلید به کامپیوتر سازگاز IBM PC برای بیان اینکه کلید انتخاب شده است و مشخص کردن کلید |
 |
 |
scans U |
شماره ارسالی از صفحه کلید به کامپیوتر سازگاز IBM PC برای بیان اینکه کلید انتخاب شده است و مشخص کردن کلید |
 |
 |
scanned U |
شماره ارسالی از صفحه کلید به کامپیوتر سازگاز IBM PC برای بیان اینکه کلید انتخاب شده است و مشخص کردن کلید |
 |
 |
provided he goes at once U |
بشرط اینکه بی درنگ برود مشروط بر اینکه فورا برود |
 |
 |
valid U |
سیگنال روی باس کنترل برای بیان اینکه روی باس آدرس ,آدرسی موجود است |
 |
 |
shells U |
نرم افزار واسط بین کاربر و سیستم عامل , معمولاگ برای اینکه سیستم عامل دوستانه تر وساده تر شود |
 |
 |
shell U |
نرم افزار واسط بین کاربر و سیستم عامل , معمولاگ برای اینکه سیستم عامل دوستانه تر وساده تر شود |
 |
 |
shelling U |
نرم افزار واسط بین کاربر و سیستم عامل , معمولاگ برای اینکه سیستم عامل دوستانه تر وساده تر شود |
 |
 |
shields U |
هسته ساخته شده از هسته هادی با یک پوشش عایق و سپس یک لایه هادی برای اینکه سیگنال ارسالی از واسط ها درامان نگهدارد |
 |
 |
shield U |
هسته ساخته شده از هسته هادی با یک پوشش عایق و سپس یک لایه هادی برای اینکه سیگنال ارسالی از واسط ها درامان نگهدارد |
 |
 |
cushiest U |
اسان |
 |
 |
cushy U |
اسان |
 |
 |
cushier U |
اسان |
 |
 |
potties U |
اسان |
 |
 |
potty U |
اسان |
 |
 |
degage U |
اسان |
 |
 |
eath U |
اسان |
 |
 |
easygoing U |
اسان |
 |
 |
easier U |
اسان |
 |
 |
duck soup U |
اسان |
 |
 |
straightforward U |
اسان |
 |
 |
facile U |
اسان |
 |
 |
easy U |
اسان |
 |
 |
simple U |
اسان |
 |
 |
simpler U |
اسان |
 |
 |
simplest U |
اسان |
 |
 |
easiest U |
اسان |
 |
 |
easier U |
پاس اسان |
 |
 |
light handed U |
اسان راحت |
 |
 |
permissive U |
اسان گیر |
 |
 |
to ease off U |
اسان شدن |
 |
 |
lenient U |
اسان گیر |
 |
 |
euthanasia U |
مرگ اسان |
 |
 |
laxity U |
اسان گیری |
 |
 |
to roll on U |
اسان رفتن |
 |
 |
to roll by U |
اسان رفتن |
 |
 |
easygoing U |
اسان گیر |
 |
 |
easiest U |
پاس اسان |
 |
 |
permissiveness U |
اسان گیری |
 |
 |
lollipops U |
ضربه اسان |
 |
 |
facilitated U |
اسان کردن |
 |
 |
lollipop U |
ضربه اسان |
 |
 |
facilitating U |
اسان کردن |
 |
 |
facilitate U |
اسان کردن |
 |
 |
to sweep past U |
اسان رفتن |
 |
 |
easy U |
پاس اسان |
 |
 |
soft loan U |
وام اسان |
 |
 |
facilitates U |
اسان کردن |
 |
 |
soft loans U |
وام اسان |
 |
 |
to take it easy U |
کار را اسان گرفتن |
 |
 |
leniency U |
اسان گیری ارفاق |
 |
 |
happy go lucky U |
اسان گذران بیمار |
 |
 |
glided U |
سریدن اسان رفتن |
 |
 |
glide U |
سریدن اسان رفتن |
 |
 |
cushily U |
اسان وبی دردسر |
 |
 |
duck soup U |
کار اسان وسهل |
 |
 |
royal road U |
اسان ترین راه |
 |
 |
glides U |
سریدن اسان رفتن |
 |
 |
monitor U |
1-بررسی یا آزمایش چیزی که کار میکند 2-بررسی فرایند یا تجزیه برای اطمینان از اینکه درست کار میکند |
 |
 |
monitors U |
1-بررسی یا آزمایش چیزی که کار میکند 2-بررسی فرایند یا تجزیه برای اطمینان از اینکه درست کار میکند |
 |
 |
monitored U |
1-بررسی یا آزمایش چیزی که کار میکند 2-بررسی فرایند یا تجزیه برای اطمینان از اینکه درست کار میکند |
 |
 |
hits U |
داده بازیابی شده از حافظه پنهان و نه رسانه ذخیره سازی . برای بیان اینکه در زمان صرفه جویی شده و پنهان سازی مفید بوده است |
 |
 |
hitting U |
داده بازیابی شده از حافظه پنهان و نه رسانه ذخیره سازی . برای بیان اینکه در زمان صرفه جویی شده و پنهان سازی مفید بوده است |
 |
 |
hit U |
داده بازیابی شده از حافظه پنهان و نه رسانه ذخیره سازی . برای بیان اینکه در زمان صرفه جویی شده و پنهان سازی مفید بوده است |
 |
 |
mobility U |
انتقال اسان منابع تولید |
 |
 |
chippie U |
پرتاب اسان از زیر سبد |
 |
 |
it promisews to be easy U |
چنین مینماید که اسان است |
 |
 |
collars U |
کسب اسان امتیاز ضربه |
 |
 |
it is very easily done U |
بسیار اسان انجام میگیرد |
 |
 |
collar U |
کسب اسان امتیاز ضربه |
 |
 |
it promisews to be easy U |
امید میرود اسان باشد |
 |
 |
nothing great is easy U |
هیچ کاری بزرگی اسان نیست |
 |
 |
pick a cherry U |
ناتوانی در انداختن تمام میلههای اسان بولینگ |
 |
 |
friendliness U |
میزان اسان بودن کار باکامپیوتر یا برنامه |
 |
 |
IBM U |
اصط لاح کلی برای کامپیوتر شخصی که با سخت افزار و نرم افزار کامپیوتر IBM سازگار است بدون توجه به اینکه پردازنده Intel از کدام استفاده میکند. حاوی با EISA,ISA یا MCA است |
 |