English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (4 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
nasopharynx U بخشی از گلو گاه که بابینی راه دارد
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
carrier U وسیلهای که بخشی از میکروفیلم را نگه می دارد
carriers U وسیلهای که بخشی از میکروفیلم را نگه می دارد
interlocking U رسانه امنیتی که بخشی از ورودی است و به کلمه رمز نیاز دارد تا وسیله کار دیگری انجام دهد تا کار جاری تمام شود
interlock U رسانه امنیتی که بخشی از ورودی است و به کلمه رمز نیاز دارد تا وسیله کار دیگری انجام دهد تا کار جاری تمام شود
interlocked U رسانه امنیتی که بخشی از ورودی است و به کلمه رمز نیاز دارد تا وسیله کار دیگری انجام دهد تا کار جاری تمام شود
interlocks U رسانه امنیتی که بخشی از ورودی است و به کلمه رمز نیاز دارد تا وسیله کار دیگری انجام دهد تا کار جاری تمام شود
scalar U متغیری که یک مقدارمجزا منتسب به خود دارد. یک مقدارمجزا پایه دارد. بردار دویا چند مقدارجهت دار دارد
scissoring U 1-معرفی بخشی از تصویرو سپس بریدن آن به طوری که قابل چسباندن در تصویر دیگر باشد.2-معرفی بخشی از تصویروحذف هراخلاعی خارج از این ناحیه
basic U بخشی از سرویس ISDN که شامل دو کانال انتقال داده است . که داده را به صورت کیلو بایت در ثانیه ارسال میکند و یک کانال کنترلی دارد که میتواند اطلاعات کنترلی جانبی را به صورت کیلو بایت در ثاینه منتقل کند
basics U بخشی از سرویس ISDN که شامل دو کانال انتقال داده است . که داده را به صورت کیلو بایت در ثانیه ارسال میکند و یک کانال کنترلی دارد که میتواند اطلاعات کنترلی جانبی را به صورت کیلو بایت در ثاینه منتقل کند
. The car is gathering momentum. U اتوموبیل دارد دور بر می دارد
Walls have ears <idiom> U دیوار موش دارد و موش گوش دارد [اصطلاح]
labor theory of value U براساس این نظریه قیمتهای نسبی کالاها به مقادیر نسبی کارکه در تولید ان کالاهابکاررفته بستگی دارد بخش عمدهای از اقتصاد مارکس برپایه نظریه ارزش کارقرار دارد
zero insertion force socket [قطعه ای که ترمینال های اتصال متحرک دارد و امکان درج قطعه بدون اعمال نیرو دارد سپس اهرم کوچکی می چرخد تا با لبه های قطعه برخورد کند]
enclave economices U اقتصادهائی که عمدتا درکشورهای در حال توسعه وجود دارد در این اقتصادهاتعداد کمی مناطق پیشرفته ازنظر اقتصادی وجود دارد وبقیه مناطق که وسیعترند ازرشد و پیشرفت بسیار کمی برخوردار میباشند
walls here ears U دیوار موش دارد موش گوش دارد
portion U بخشی
partial U بخشی
Centigrade U صد بخشی
parochial U بخشی
local <adj.> U بخشی
fractions U بخشی از
portions U بخشی
dichotomous U دو بخشی
divisor U بخشی
ninefold U نه بخشی
hexaploid U شش بخشی
as part of U بخشی از
sextet U شش بخشی
tripartite U سه بخشی
triarchy U سه بخشی
fraction U بخشی از
bisection U دو بخشی
sectoral U بخشی
sectorial U بخشی
sextets U شش بخشی
trichotomous U سه بخشی
triplet U سه بخشی
regional <adj.> U بخشی
contribute U هم بخشی کردن
part way U بخشی از راه
effectiveness U اثر بخشی
drill tang بخشی از مته
fraction U 1-بخشی از یک واحد
dezincification U فرسودگی بخشی
stanzas U بخشی از بازی
physical medicine U طب توان بخشی
heptamerous U هفت بخشی
stanza U بخشی از بازی
genbraliztion U کلیت بخشی
efficiency U اثر بخشی
fytte U بخشی ازشعر
effectiveness U تاثیر بخشی
haxamerous U شش بخشی شش قسمتی
equipartition principle U اصل هم بخشی
animation U جان بخشی
healthfulness U صحت بخشی
animations U جان بخشی
fractions U 1-بخشی از یک واحد
contributed U هم بخشی کردن
satisfactoriness U رضایت بخشی
triploid U سه قسمتی سه بخشی
trichotomy U سه بخشی بودن
sectoral integation U یکپارچگی بخشی
contributing U هم بخشی کردن
rehabilitation U توان بخشی
stanine scale U مقیاس نه بخشی
stens U مقیاس ده بخشی
slices U بخشی از چیزی
contributes U هم بخشی کردن
sectoral integation U ادغام بخشی
two sector economy U اقتصاد دو بخشی
part U بخشی از چیزی
personification U شخصیت بخشی
stanine score U نمره نه بخشی
vivification U حیات بخشی
pleasurability U لذت بخشی
vitalization U حیات بخشی
slice U بخشی از چیزی
polychotomy U چند بخشی
pleasurableness U فرح بخشی
refreshment U نیرو بخشی
two sector model U الگوی دو بخشی
refreshments U نیرو بخشی
partial U بخشی قسمتی
nose band U بخشی از کلگی اسب
revivification U باز جان بخشی
cost effectiveness U تاثیر بخشی هزینه
subsegment U بخشی کوچک یک سگمنت
fetch U دستیابی به بخشی از حافظه
array U بخشی از داده در آرایه
fetched U دستیابی به بخشی از حافظه
course U بخشی از غذا اموزه
vocational rehabilitation U توان بخشی شغلی
sectoral planning U برنامه ریزی بخشی
fetches U دستیابی به بخشی از حافظه
contributions U هم بخشی همکاری وکمک
contribution U هم بخشی همکاری وکمک
coursed U بخشی از غذا اموزه
arrays U بخشی از داده در آرایه
charitableness U خیرخواهی صدقه بخشی
stanzas U بخشی ازبازی هاکی
lobes U بخشی از عضله یا مغز
stanza U بخشی ازبازی هاکی
lobe U بخشی از عضله یا مغز
staves U مقیاس پنج بخشی
flush U فایل یا بخشی از حافظه
phases U بخشی از فرآیند بزرگتر
flushes U فایل یا بخشی از حافظه
flushing U فایل یا بخشی از حافظه
partial U نیمه کاره بخشی از
barge-course U [بخشی از سفال بام]
courses U بخشی از غذا اموزه
phase U بخشی از فرآیند بزرگتر
a rosy future U آینده امید بخشی
phased U بخشی از فرآیند بزرگتر
tag U بخشی از دستور کامپیوتری
tags U بخشی از دستور کامپیوتری
overlap U پوشاندن بخشی از چیزی با دیگری
the pale U بخشی از ایرلند که در قلمردانگلیس است
palm of a glove U بخشی از دستگش که کف دست را می پوشاند
reviviscence U بهوش اوری نیرو بخشی
physical medicine U درمان بدنی و توان بخشی
moto U بخشی از مسابقه موتورسیکلت رانی
inter sectoral planning U برنامه ریزی بین بخشی
A part of Iranian territory. U بخشی از خاک ( سرزمین) ایران
overlaps U پوشاندن بخشی از چیزی با دیگری
cost effectiveness analysis U تحلیل تاثیر بخشی هزینه ها
box section leg U ساق یا پایه بخشی از جعبه
building unit U جزء ساختمانی بخشی از یک ساختمان
selective U نمایش یا چاپ بخشی از حافظه
overlapped U پوشاندن بخشی از چیزی با دیگری
selectively U نمایش یا چاپ بخشی از حافظه
file U بخشی از داده روی کامپیوتر
filed U بخشی از داده روی کامپیوتر
front U بخشی از چیزی که از عقب به نظر آید
titillates U بطور لذت بخشی تحریک کردن
titillated U بطور لذت بخشی تحریک کردن
rehabilitation U تجدید قوا کردن توان بخشی
titillate U بطور لذت بخشی تحریک کردن
branches U جهش از بخشی از برنامه به بخش دیگر
highlights U جدا کردن بخشی از متن از سایر آن
branch U جهش از بخشی از برنامه به بخش دیگر
satellite U کامپیوترکوچک که بخشی ازسیستم بزرگتر است
titillating U بطور لذت بخشی تحریک کردن
internal U دستوری که بخشی از سیستم عامل است
storage U بخشی از حافظه برای ذخیره اطلاعات
fronting U بخشی از چیزی که از عقب به نظر آید
to put in a piece of work U بخشی از کار دیگران را انجام دادن
selectively U مرتب کردن بخشی از داده ها به ترتیب
satellites U کامپیوترکوچک که بخشی ازسیستم بزرگتر است
beginnings U حرف یا نشانه آغاز بخشی از داده
selective U مرتب کردن بخشی از داده ها به ترتیب
usenet U بخشی از اینترنت که حاوی مجمعی است
beginning U حرف یا نشانه آغاز بخشی از داده
zeros U پرکردن بخشی از حافظه با مقادیر صفر
parterre U بخشی ازتماشاخانه که پشت سرنوازندگان است
bunged U بخشی از طاق کوره گازی وهوایی
bung U بخشی از طاق کوره گازی وهوایی
front line U 9 بخش اول زمین 81 بخشی گلف
bungs U بخشی از طاق کوره گازی وهوایی
bunging U بخشی از طاق کوره گازی وهوایی
zeroes U پرکردن بخشی از حافظه با مقادیر صفر
zero U پرکردن بخشی از حافظه با مقادیر صفر
introsusception U دخول بخشی از روده در بخش دیگر
intussusception U دخول بخشی از روده در بخش دیگر
metaplasm U بخشی ازسفیده که موادیاخته ساز درانست
maiden over U بخشی از بازی کریکت بدون امتیاز
municipality U شهریا بخشی که دارای شهرداری است
highlighted U جدا کردن بخشی از متن از سایر آن
highlight U جدا کردن بخشی از متن از سایر آن
municipalities U شهریا بخشی که دارای شهرداری است
moto scramble U مسابقه چند بخشی درمسیرهای گوناگون
executing U بخشی از حلقه اجرا در حین اجرای دستور
drives U بخشی ازکامپیوتر که نوار یا دیسک را راه می اندازد
electron gun U بخشی از CRT که یک اشعه الکترونی ایجاد میکند
transient U بخشی از حافظه موقت که در مدت زمانی رخ میدهد
transients U بخشی از حافظه موقت که در مدت زمانی رخ میدهد
drive U بخشی ازکامپیوتر که نوار یا دیسک را راه می اندازد
absolute address برنامه ای که بخشی از کد را در حافظه اصلی بار میکند
backplane U بخشی از ساختمان کامپیوتر که حاوی تختههای مدار
descender U بخشی از حرف چاپ شده که زیر خط است
shirt-tail U بخشی از پیراهن مردانه که زیر شلوار میرود
execute U بخشی از حلقه اجرا در حین اجرای دستور
margins U فضای خالی اطراف بخشی از متن چاپی
margin U فضای خالی اطراف بخشی از متن چاپی
nine U قسمت اول یادوم زمین 81 بخشی گلف
holdup U بازگشت یا نگهداری یک مقدار یا خط ارتباطی یا بخشی از حافظه
nines U قسمت اول یادوم زمین 81 بخشی گلف
hexadecimal notation U نمایش بخشی از حافظه در مبنای شانزده تایی
hex U نمایش بخشی از حافظه در مبنای شانزده تایی
elimination U بخشی از داده هنوز استفاده نشده است
operation U بخشی از حلقه ماشین در حین اجرای دستور
executes U بخشی از حلقه اجرا در حین اجرای دستور
addressing U روشی که بخشی از حافظه مکان دهی میشود
scans U بخشی از تصویر که توسط اسکنر خوانده میشود
scanned U بخشی از تصویر که توسط اسکنر خوانده میشود
scan U بخشی از تصویر که توسط اسکنر خوانده میشود
executed U بخشی از حلقه اجرا در حین اجرای دستور
machine address برنامه ای که بخشی از کد را در حافظه اصلی بار میکند
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com