Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
To keep onesface ruddy by the slap it has receive.
<proverb>
U
با سیلى صورت خود را سرخ نگهداشتن .
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
sustains
U
پایدار نگهداشتن نگهداشتن ادامه دادن
sustain
U
پایدار نگهداشتن نگهداشتن ادامه دادن
sustained
U
پایدار نگهداشتن نگهداشتن ادامه دادن
inventory
U
از چیزی صورت برداشتن صورت ریز مواد اولیه موجودی انبار صورت تحریرترکه متوفی
locals
U
چاپگری که به صورت فیزیکی به کامپیوتر وصل است و نه به صورت منبع اشتراکی در شبکه
local
U
چاپگری که به صورت فیزیکی به کامپیوتر وصل است و نه به صورت منبع اشتراکی در شبکه
printers
U
وسیلهای که داده ورودی به صورت الکتریکی را به صورت قابل خواندن چاپ شده تبدیل میکند
printer
U
وسیلهای که داده ورودی به صورت الکتریکی را به صورت قابل خواندن چاپ شده تبدیل میکند
plastic bubble keyboard
U
صفحه کلید که کلیدهای آن به صورت حبابهای کوچک روی ورقه پلاستیکی هستند که در صورت انتخاب مدار را کامل می کنند
packet
U
روش ارسال داده روی شبکه گسترده به صورت بستههای کوچک که بعدا به صورت درست سوار می شوند در مرحله دریافت
packets
U
روش ارسال داده روی شبکه گسترده به صورت بستههای کوچک که بعدا به صورت درست سوار می شوند در مرحله دریافت
numeric
U
که در بسیاری صفحه کلیدهای کامپیوتر به صورت گروه جداگانه برای واد کردن حجم زیادی از داده به صورت اعداد به کار می رود
holds
U
نگهداشتن
imprisons
U
نگهداشتن
bate
U
نگهداشتن
reserving
U
نگهداشتن
preserve
U
نگهداشتن
hold on
U
نگهداشتن
hold
U
نگهداشتن
imprisoning
U
نگهداشتن
to keep in d.
U
نگهداشتن
imprison
U
نگهداشتن
to take into custody
U
نگهداشتن
retained
U
نگهداشتن
retain
U
نگهداشتن
to hold in restraint
U
نگهداشتن
retains
U
نگهداشتن
preserves
U
نگهداشتن
reserve
U
نگهداشتن
preserving
U
نگهداشتن
retaining
U
نگهداشتن
save
U
نگهداشتن
sustained
U
نگهداشتن
sustain
U
نگهداشتن
retention
U
نگهداشتن
reserves
U
نگهداشتن
saves
U
نگهداشتن
sustains
U
نگهداشتن
saved
U
نگهداشتن
tong
U
باانبر نگهداشتن
have custody of
U
امانت نگهداشتن
retraining
U
نگهداشتن در ندامتگاه
locks
U
محکم نگهداشتن
preserving
U
باقی نگهداشتن
lock
U
محکم نگهداشتن
preserves
U
باقی نگهداشتن
fid
U
بامیله نگهداشتن
sabbattize
U
سبت نگهداشتن
hold over
<idiom>
U
طولانی نگهداشتن
preserve
U
باقی نگهداشتن
chins
U
زیرچانه نگهداشتن
chin
U
زیرچانه نگهداشتن
count out
<idiom>
U
بیرون نگهداشتن
snubs
U
نگهداشتن طناب
snubbing
U
نگهداشتن طناب
snubbed
U
نگهداشتن طناب
snub
U
نگهداشتن طناب
secure
U
محکم نگهداشتن
station keeping
U
در خط نگهداشتن ناو
secures
U
محکم نگهداشتن
l support
U
نگهداشتن بصورت زاویه
surge
U
تحت کشش نگهداشتن
holds
U
نگهداشتن پناهگاه گرفتن
surged
U
تحت کشش نگهداشتن
surges
U
تحت کشش نگهداشتن
restrain
U
نگهداشتن مهار کردن
keep up
<idiom>
U
درشرایط عالی نگهداشتن
prop
U
نگهداشتن پشتیبانی کردن
wage freeze
U
ثابت نگهداشتن دستمزد
To hold (keep) a secret close to ones chest.
U
رازی درسینه نگهداشتن
restraining
U
نگهداشتن مهار کردن
locked up
U
زیر قفل نگهداشتن
grabbing
U
گرفتن چیزی و نگهداشتن آن
floats
U
روی اب نگهداشتن شناور
grabbed
U
گرفتن چیزی و نگهداشتن آن
hold
U
نگهداشتن پناهگاه گرفتن
maintains
U
نگهداشتن برقرار داشتن
propping
U
نگهداشتن پشتیبانی کردن
maintained
U
نگهداشتن برقرار داشتن
maintain
U
نگهداشتن برقرار داشتن
propped
U
نگهداشتن پشتیبانی کردن
to block a ball
U
نگهداشتن توپ در بازی
floated
U
روی اب نگهداشتن شناور
float
U
روی اب نگهداشتن شناور
desiccate
U
در جای خشک نگهداشتن
grab
U
گرفتن چیزی و نگهداشتن آن
grabs
U
گرفتن چیزی و نگهداشتن آن
to choke down
U
بزحمت دردل نگهداشتن
restrains
U
نگهداشتن مهار کردن
barrage jamming
U
تولید پارازیت به صورت پرده ممانعتی پخش پارازیت به صورت توده وسیع
watt
U
واحداندازه گیری SI برای توان الکتریکی که به صورت توان تولیدشده در صورت عبور جریان یک آمپر از باری که ولتاژ یک ولت دارد تعریف میشود
watts
U
واحداندازه گیری SI برای توان الکتریکی که به صورت توان تولیدشده در صورت عبور جریان یک آمپر از باری که ولتاژ یک ولت دارد تعریف میشود
cross support
U
نگهداشتن بدن بحالت صلیب
card up one's sleeve
<idiom>
U
برای روز مبادا نگهداشتن
tally
U
تطبیق کردن حساب نگهداشتن
tallies
U
تطبیق کردن حساب نگهداشتن
tallied
U
تطبیق کردن حساب نگهداشتن
to safeguard
[against]
U
امن نگهداشتن
[علیه]
[در برابر]
safeguards
U
تامین کردن امن نگهداشتن
safeguarding
U
تامین کردن امن نگهداشتن
safeguarded
U
تامین کردن امن نگهداشتن
safeguard
U
تامین کردن امن نگهداشتن
tallying
U
تطبیق کردن حساب نگهداشتن
discretionary
U
آنچه در صورت نیاز لازم و در صورت عدم نیاز زیادی باشد
preserve
U
حفظ یا محافظت کردن باقی نگهداشتن
preserves
U
حفظ یا محافظت کردن باقی نگهداشتن
keep (someone) up
<idiom>
U
باعث بیخوابی شدن ،بیدار نگهداشتن
preserving
U
حفظ یا محافظت کردن باقی نگهداشتن
stay
U
سیم وصل به دکل برای نگهداشتن ان
acquisition
U
پذیرفتن یا نگهداشتن یا جمع آوری اطلاعات
acquisitions
U
پذیرفتن یا نگهداشتن یا جمع آوری اطلاعات
stall feed
U
در طویله برای پروار شدن نگهداشتن
stayed
U
سیم وصل به دکل برای نگهداشتن ان
heading hold
U
روش ثابت نگهداشتن سمت پرواز
eat one's cake and have it too
<idiom>
U
هم استفاده کردن وهم برای مبادا نگهداشتن
boost control
U
سیستم کنترلی برای نگهداشتن فشار بوستر
carry light
U
نورافکن روشن نگهداشتن هدف برای تعقیب
lay to
U
قایق را درمسیر باد اوردن وثابت نگهداشتن
lied
U
نگهداشتن ناو بدون استفاده ازلنگر یا طناب مهار
lie
U
نگهداشتن ناو بدون استفاده ازلنگر یا طناب مهار
screened
U
ایجاد سد بااستفاده از بدن ضربه را ازحریف مخفی نگهداشتن
screening, screenings
U
ایجاد سد بااستفاده از بدن ضربه را ازحریف مخفی نگهداشتن
screen
U
ایجاد سد بااستفاده از بدن ضربه را ازحریف مخفی نگهداشتن
screens
U
ایجاد سد بااستفاده از بدن ضربه را ازحریف مخفی نگهداشتن
lies
U
نگهداشتن ناو بدون استفاده ازلنگر یا طناب مهار
battens
U
قطعه چوب صاف برای نگهداشتن حالت بادبان
bolsters
U
تیری که بطورعمودی زیرپایه گذارده شود بابالش نگهداشتن
drag bunt
U
ضربه با ثابت نگهداشتن چوب برای دویدن به پایگاه
batten
U
قطعه چوب صاف برای نگهداشتن حالت بادبان
bolstered
U
تیری که بطورعمودی زیرپایه گذارده شود بابالش نگهداشتن
bolster
U
تیری که بطورعمودی زیرپایه گذارده شود بابالش نگهداشتن
watch guard
U
زنجیر یا طنابی که برای نگهداشتن و پاییدن کسی بکارمیبرند
nothing to the right
U
دستور به سکانی برای نگهداشتن سکان به سمت راست
beechive spring
U
فلزی از جنس فولاد سخت برای نگهداشتن محل پرچ
still fishing
U
ماهیگیری با روش ثابت نگهداشتن نخ و قلاب تا ماهی بسراغ ان بیاید
rom
U
دیسک پلاستیکی کوچک که به عنوان قطعه ROM با فرفیت بالا استفاده میشود. داده به صورت دودویی ذخیره میشود به صورت سوراخهای حکاکی شده روی سطح آن که سپس توسط لیزر خوانده می شوند
chargeable accessions
U
استخدام به صورت پرسنل کادر استخدام به صورت پیمانی
line astern
U
صورت بندی ستون هوایی صورت بندی یک ستونه
capturing
U
کنترل مسیر حرکت برای نگهداشتن الات دقیق روی میزان مطلوب
capture
U
کنترل مسیر حرکت برای نگهداشتن الات دقیق روی میزان مطلوب
captures
U
کنترل مسیر حرکت برای نگهداشتن الات دقیق روی میزان مطلوب
tees
U
منطقه شروع هر بخش بازی گلف نگهداشتن توپ بطورعمودی برای ضربه با پا
teeing
U
منطقه شروع هر بخش بازی گلف نگهداشتن توپ بطورعمودی برای ضربه با پا
teed
U
منطقه شروع هر بخش بازی گلف نگهداشتن توپ بطورعمودی برای ضربه با پا
tee
U
منطقه شروع هر بخش بازی گلف نگهداشتن توپ بطورعمودی برای ضربه با پا
dat
U
سیستم ضبط صورت به صورت اطلاعات دیجیتال روی نوار مغناطیسی که تولید مجدد با کیفیت بالا دارد ونیز نوار با فرفیت بالا برای سیستم پشتیبانی
subsidy
U
حقوق گمرکی اشیا وارداتی و صادراتی معافیت مالیاتی تولیدکنندگان به منظور پایین نگهداشتن قیمتها
demurrage
U
بیکار و معطل نگهداشتن کشتی بیش از مدتی که جهت بارگیری یا تخلیه یا طی مسافت مبداء به مقصد لازم است
port
U
روزنه دید حمایل نگهداشتن تفنگ حمایل فنگ
basic
U
بخشی از سرویس ISDN که شامل دو کانال انتقال داده است . که داده را به صورت کیلو بایت در ثانیه ارسال میکند و یک کانال کنترلی دارد که میتواند اطلاعات کنترلی جانبی را به صورت کیلو بایت در ثاینه منتقل کند
basics
U
بخشی از سرویس ISDN که شامل دو کانال انتقال داده است . که داده را به صورت کیلو بایت در ثانیه ارسال میکند و یک کانال کنترلی دارد که میتواند اطلاعات کنترلی جانبی را به صورت کیلو بایت در ثاینه منتقل کند
approach formation
U
صورت بندی تقرب به باند صورت بندی تقرب به دشمن
automatic programming
U
روندی که طی ان کامپیوتر به صورت خودکار برنامه مبدابه زبان برنامه نویسی را به برنامه مقصد به کد ماشین ترجمه میکند برنامه نویسی به صورت خودکار برنامه سازی خودکار
stockades
U
جزء موجودی نگهداشتن موجودی انبار
stockade
U
جزء موجودی نگهداشتن موجودی انبار
drag
U
حرکت دادن mouse هنگام پایین نگهداشتن دکمه برای حرکت دادن یک تصویر یا نشانه روی صفحه
drags
U
حرکت دادن mouse هنگام پایین نگهداشتن دکمه برای حرکت دادن یک تصویر یا نشانه روی صفحه
dragged
U
حرکت دادن mouse هنگام پایین نگهداشتن دکمه برای حرکت دادن یک تصویر یا نشانه روی صفحه
save face
<idiom>
U
خرید آبرو ،نگهداشتن آبرو
statement
U
صورت
constellation
U
صورت
rolls
U
صورت
statements
U
صورت
rolled
U
صورت
roll
U
صورت
freckle
U
لک صورت
constellations
U
صورت
kalendar
U
صورت
hues
U
صورت
hue
U
صورت
versions
U
صورت
version
U
صورت
mazard
U
صورت
forms
U
صورت
medals
U
صورت
effigies
U
صورت
effigy
U
صورت
form
U
صورت
phases
U
صورت
roster
U
صورت
phase
U
صورت
phased
U
صورت
images
U
صورت
formed
U
صورت
medal
U
صورت
rosters
U
صورت
image
U
صورت
conformer
U
هم صورت
invoices
U
صورت
shape
U
صورت
slips
U
صورت
slipped
U
صورت
slip
U
صورت
invoiced
U
صورت
invoicing
U
صورت
conformational isomers
U
هم صورت
circumstantially
U
در صورت
shapes
U
صورت
faces
U
صورت
face
U
صورت
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com