Perdic | با استادی ساخته شده | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 201 (10 milliseconds)	ارسال یک معنی جدید

Menu	English	Persian	Menu
	high wrought U	با استادی ساخته شده

معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches

	cost plus contracts U	قسمتی از کالا را که به سفارش کسی ساخته میشود و هنوزعملا " ساخته نشده
	masterstroke U	استادی
	artifice U	استادی
	twist of the wrist U	استادی
	adeptness U	استادی
	expertness U	استادی
	artifices U	استادی
	master stroke U	استادی
	masterkiness U	استادی
	wonderwork U	استادی
	masterless U	بی استادی
	skill U	استادی
	masterful U	با استادی
	professorship U	استادی
	handiness U	استادی
	professoriate U	استادی
	professorships U	استادی
	masterstrokes U	استادی
	workmanship U	استادی
	professorship U	مقام استادی
	stadimeter U	استادی متر
	mastership U	مقام استادی
	professoriat U	مقام استادی
	skilled U	مستلزم استادی
	professorate U	مربوط به استادی
	unskilled labour U	کارهایی که استادی
	art U	استعداد استادی
	arts U	استعداد استادی
	professorial U	وابسته به استادی
	professorships U	مقام استادی
	chaired U	کرسی استادی در دانشگاه
	manipulates U	با استادی درست کردن
	wonder work U	معجزه استادی عجیب
	chairs U	کرسی استادی در دانشگاه
	chairing U	کرسی استادی در دانشگاه
	manipulate U	با استادی درست کردن
	chair U	کرسی استادی در دانشگاه
	candidate master U	نامزد استادی شطرنج
	manipulated U	با استادی درست کردن
	skill U	استادی زبر دستی
	snow job <idiom> U	لاف استادی زدن
	tour de force U	نمایش استادی و زبردستی
	academic costume U	لباس رسمی استادی دانشگاه
	academicals U	لباس رسمی استادی دانشگاه
	They all acknowledge him master . U	همه او را به استادی قبول دارند
	elaborateness U	نازک کاری استادی در کار
	manipulation U	دست زنی تدبیر استادی
	productions U	ساخته شده طبق طرح کارخانه اتومبیل سازی موتورسیکلت ساخته شده طبق طرح کارخانه
	production U	ساخته شده طبق طرح کارخانه اتومبیل سازی موتورسیکلت ساخته شده طبق طرح کارخانه
	modular construction U	ساختمان پیش ساخته ساختمان با بلوک پیش ساخته
	framed U	ساخته
	wrought U	ساخته
	soi disant U	خود ساخته
	makable U	ساخته شدنی
	it is made U	ساخته میشود
	irowork U	اهن ساخته
	haniwork U	دست ساخته
	precast U	پیش ساخته
	pucka U	ساخته شده
	pukka U	ساخته شده
	ruled surface U	سطح خط ساخته
	hand made U	ساخته دست
	i do not have it in me U	از من ساخته نیست
	bamboo U	ساخته شده از نی
	self constituted U	خود ساخته
	self formed U	خود ساخته
	prefabricate U	پیش ساخته
	prefabricated U	پیش ساخته
	self-made U	خود ساخته
	officinal U	ساخته واماده
	fecit U	ساخته است
	manufactured head U	سر ساخته شده
	artificalism U	ساخته پنداری
	simulated U	شبیه ساخته
	paved ford U	گدار ساخته
	prefabs U	پیش ساخته
	prefab U	پیش ساخته
	made U	ساخته شده
	bamboos U	ساخته شده از نی
	self made U	خود ساخته
	immature U	نیم ساخته
	marmorean U	ساخته شده از مرمر
	cellulosic U	ساخته شده از سلول
	built up beam U	تیر ساخته شده
	marmoreal U	ساخته شده از مرمر
	modular design U	مدل پیش ساخته
	heparin U	که در کبد ساخته میشود
	intermediate product U	محصول نیم ساخته
	it is made U	ساخته شده است
	finished goods U	کالاهای ساخته شده
	pre cast concrete U	بتن پیش ساخته
	pre fabricated U	پیش ساخته شده
	man made U	ساخته دست انسان
	build up beam U	تیر ساخته شده
	stanchion U	ستون پیش ساخته
	man-made U	ساخته دست انسان
	blueprint U	نقشه پیش ساخته
	teacher made test U	ازمون معلم ساخته
	blueprints U	نقشه پیش ساخته
	fabrication U	کالاهای ساخته شده
	unregenerate U	دوباره ساخته نشده
	india rubber U	ساخته شده از لاستیک
	unregenerated U	دوباره ساخته نشده
	india rubbers U	ساخته شده از لاستیک
	wolframic U	ساخته شده ازتنگستن
	tubular U	ساخته شده ازلوله
	synthetic tar U	قطران باز ساخته
	semi finished goods U	کالاهای نیمه ساخته
	zipgun U	طپانچه دست ساخته
	Who has composed this tune? U	این آهنگ راکی ساخته ؟
	alligators U	ساخته شده ازپوست تمساح
	fictile U	فرف سفالی ساخته شده از گل
	finish stock U	موجودی کالای ساخته شده
	half timber U	ساخته شده از الوار کوتاه
	ice crete U	بتون یک پارچه یا پیش ساخته
	icehouse U	خانه وساختمان ساخته شده از یخ
	gimmal U	ساخته شده از حلقههای تودرتو
	home-made <adj.> U	در خانه ساخته [تهیه] شده
	whole wheat U	ساخته شده از گندم ساییده
	alligator U	ساخته شده ازپوست تمساح
	rebuild U	چیز دوباره ساخته شده
	rebuilds U	چیز دوباره ساخته شده
	plate girder U	تیر ساخته شده از تسمه
	piragua U	ساخته شده ازتنه درخت
	pinwale U	ساخته شده ازالیاف باریک
	spar bridge U	پل ساخته شده ازگرده چوب
	on site concrete U	بتن ساخته شده در کارگاه
	wickerwork U	ساخته شده از ترکه سبدسازی
	herbal U	ساخته شده از علف وگیاه
	slatted U	ساخته شده از تکههای باریک
	sculpturesque U	ساخته شده بشکل مجسمه
	wooden U	از چوب ساخته شده خشن
	reed U	قصب ساخته شده ازنی
	boxes are made of wood U	جعبه ها از چوب ساخته میشوند
	modular design U	مدل ساختمانی پیش ساخته
	broadloom U	ساخته شده درکارگاه وسیع
	sapphirine U	ساخته شده ازیاقوت کبود
	site concrete U	بتنی که در پای کار ساخته شود
	trabeated U	ساخته شده بوسیله تیرهای افقی
	trabeation U	ساخته شده بوسیله تیرهای افقی
	He is cut out for it ( this job ). U	برای اینکار ساخته شده است
	Is there anything I can do to help? U	آیا کاری از دست من ساخته است ؟
	on chip U	مدار ساخته شده روی یک قطعه
	orthogonal U	ساخته شده از پارامترها یا بخشهای مستقل
	Ethiopian architecture U	معماری حبشی [معبدهایی که از سنگ ساخته می شد]
	twice laid U	ساخته شده از انتهای رشتههای طناب
	one address computer U	دستور ساخته شده از اپراتور و آدرس
	gyle U	مقدارابجوی که دریک وهله ساخته میشود
	specification U	یات مشخصات ساخته نشده باشد
	oaken U	ساخته شده از چوب بلوط بلوطی
	productive U	مدت زمانی که یک محصولی ساخته میشود
	paisley U	ساخته شده از پشم نرم کشمیری
	waxen U	ساخته شده از موم مومی شکل
	alpaca U	پارچهء ساخته شده ازپشم الپاکا
	collapsible form work U	قالب قطعات پیش ساخته بتونی
	original U	آنچه اول استفاده یا ساخته شود
	originals U	آنچه اول استفاده یا ساخته شود
	hand made brick U	اجر ساخته شده با قالب دستی
	viaduct U	پلی که جهت عبورومرورروی دره ساخته میشود
	Golden House U	[سرای رومی ساخته شده توسط نرو]
	durn U	[تیر عمودی در ساخته شده از چوب بائو]
	viaducts U	پلی که جهت عبورومرورروی دره ساخته میشود
	prototype U	اولین کالاهایی که بعنوان نمونه ساخته میشود
	duett U	قطعهای که برای دوخواننده یادونوازنده ساخته باشند
	prototypes U	اولین کالاهایی که بعنوان نمونه ساخته میشود
	persepolis U	شهر باستانی که بعداشهر استخر بجای ان ساخته شد
	nitrosulphuric U	ساخته شده از امیزش تیزاب و جوهر گوگرد
	There is nothing I can do about it. U	از دست من دراین باره کاری ساخته نیست
	iambic verse U	شعری که بحر ان بر وتدمجموع ساخته شده باشد
	widdy U	طناب یا بند ساخته شده ازترکه نرم
	technologies U	قط عات الکترونیکی که تازه ساخته شده اند
	shack U	خانه کوچک وسردستی ساخته شده کاشانه
	corniche U	جادهای که بر لبه پرتگاهی ساخته شده باشد
	hydro U	هتل یامهمانخانهای که مجاور اب معدنی ساخته میشود
	timber dam U	سدی که اسکلت ان از چوب ساخته شده باشد
	technology U	قط عات الکترونیکی که تازه ساخته شده اند
	shacks U	خانه کوچک وسردستی ساخته شده کاشانه
	fibre ribbon U	ریبون مخصوص ساخته شده برای چاپگر
	custom-built U	آنچه مخصوص یک مشتری ساخته شده است
	beige U	پارچهای که از پشم طبیعی رنگ نشده ساخته شود
	manchet U	قرص نام ساخته شده از گندم اعلی وخالص
	stationery U	کاغذی که برای استفاده در چاپگر ساخته شده است
	bulk head U	دیواریکه برای جلوگیری ازفشار اب یا خاک ساخته میشود
	Liberty U	[مجسمه زن نماد آزادی که توسط هنرمندان فرانسوی ساخته شد.]
	products U	محصولی که در انتهای فرآیند تولید ساخته شده باشد
	guard rail U	نرده هائیکه در دوطرف پل جهت عابرین ساخته میشود
	product U	محصولی که در انتهای فرآیند تولید ساخته شده باشد
	yacht rope U	طناب ساخته شده از الیاف نرم و سفید مانیل
	fulham U	طاس تخته نردی که برای تقلب ساخته شده
	greek fire U	ماده اتشگیری که یونانیان استانبول ساخته بودندوزیراب میسوخت
	glyptal U	رزین مصنوعی ساخته شده ازگلیسیرین و اسید فتالیک
	billycock U	نوعی کلاه گرد مردانه که ازنمد نرم ساخته میشود
	laced valley U	[شیار ساخته شده از کاشی یا تخته سنگ برای عبور آب]
	meerschaum U	هیدروسیلیکات منیزیم سرچپق یاسرقلیانی که ازاین سنگ ساخته میشود
	gopher wood U	چوبی که کشتی نوح ازان ساخته شدوحدس میزنندسرویاکاج باشد
	mosfet U	ترانزیستور میدانی سریع و قوی ساخته شده با روش MOS
	Industrialized building U	[تکنیک ساخت و معماری ساختمان های صنعتی پیش ساخته]
	dos U	سیستم عاملی که توسط ماکروسافت برای IBM PC ساخته شده
	falsie U	پارچه یالاستیکی که بشکل پستان ساخته اند و درپستان بند کارمیرود
	an iconic statue U	مجسمهای که از روی نمونه و مطابق قرارداد صنعتی ساخته شده باشد