Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 196 (9 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
caner
U
بافنده صندلی حصیری
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
deck chair
U
صندلی حصیری تاشو
sennet
U
علف صاف یا حصیریا پوست درخت یا برگ خرماکه برای ساختن کلاه حصیری وخانههای حصیری بکارمیرود
sennit
U
علف صاف یا حصیریا پوست درخت یا برگ خرماکه برای ساختن کلاه حصیری وخانههای حصیری بکارمیرود
rocking chairs
U
صندلی تاب صندلی راحتی تکان خور
rocking chair
U
صندلی تاب صندلی راحتی تکان خور
faldstool
U
صندلی تا شو بدون پشتی صندلی راحتی
my chair was next his
U
صندلی من پهلوی صندلی اوبود
camp chair
U
صندلی سفری صندلی صحرایی
employee
U
بافنده
weavers
U
بافنده
weaver
U
بافنده
knotter
U
بافنده
knitter
U
بافنده
knitters
U
بافنده
fabricant
U
بافنده
contracted weaver
U
بافنده قراردادی
part-time weaver
U
بافنده پاره وقت
brocade weaver
U
بافنده زری باف
skillful weaver
U
بافنده ماهر و خبره
full time weaver
U
بافنده تمام وقت
rattan fender
U
دفرای حصیری
sennet
U
بافت حصیری
brush matting
U
پوشش حصیری
wall knot
U
گره حصیری
basket weave
U
بافت حصیری
coconut matting
U
پوشش حصیری
plain weave
U
بافت حصیری
basket-weave
U
بافت حصیری
matted
U
درهم برهم حصیری
matting
U
بوریا پوشش حصیری
stupa
U
کلاله بافتهای حصیری
boaters
U
کلاه حصیری لبهدار
bamboo curtain
U
مانع پردهء حصیری
sampan
U
قایق سقف حصیری وبادبانی
bossing
U
پشت بند حصیری هدف
boss
U
پشت بند حصیری هدف
bosses
U
پشت بند حصیری هدف
bossed
U
پشت بند حصیری هدف
matting
U
بوریا بافی پوشش حصیری
wickiup
U
کلبه حصیری مخروطی شکل سرخ پوستان
twill weave
U
بافت ساده حصیری
[که گاه در جاجیم و و گلیم و پتو بافی استفاده می شود.]
Mohtasham design
U
طرح محتشمی
[اینگونه طرح ها منسوب به استاد محتشم کاشانی بافنده مشهور کاشان می باشد.]
cottage contract
U
نوعی قرارداد بافت روستایی که کارفرما کاغذ شطرنجی، نخ های رنگ شده و طرح را آماده کرده و دستمزد بافنده پس از فروش به وی پرداخت می شود
kabal
U
قبال
[نوعی واحد اندازه گیری در تبریز معادل هزار و چهارصد گره می باشد و جهت تعیین مقدار دستمزد بافنده بکار می رود.]
Moghat
U
مقات
[نوعی واحد اندازه گیری در مشهد که مبنای آن تعداد هزار و دویست گره در یک ردیف طولی و عرضی بوده و جهت پرداخت دستمزد بافنده بکار می رود.]
relative humidity
U
رطوبت نسبی
[مقدار این رطوبت در فضای کارگاه بافت حائز اهمیت بوده و کم یا زیاد بودن آن اثر مستقیم بر کار بافنده می گذارد.]
seats
U
صندلی
stall
U
صندلی
santalaceous
U
صندلی
placing
U
صندلی
jump seat
U
صندلی تا شو
seated
U
صندلی
seat
U
صندلی
footstool
U
صندلی
footstools
U
صندلی
place
U
صندلی
chairing
U
صندلی
chaired
U
صندلی
box seat
U
صندلی لژ
chair
U
صندلی
chairs
U
صندلی
stalling
U
صندلی
places
U
صندلی
armchair
U
صندلی راحتی
carrycot
U
صندلی کودک
folding seat
U
صندلی تاشو
morris chair
U
صندلی راحتی
he nestles in the chair
U
در صندلی غنوده
arm
U
دسته صندلی
swivel chair
U
صندلی چرخان
adjustable seat
صندلی متحرک
shooting stick
U
صندلی عصایی
pushchairs
U
صندلی چرخدار
pushchair
U
صندلی چرخدار
parliamentary seat
U
صندلی مجلسی
shooting sticks
U
صندلی عصایی
deckchairs
U
صندلی تاشو
deckchair
U
صندلی تاشو
carrycots
U
صندلی کودک
armchairs
U
صندلی راحتی
choir-stall
U
صندلی بلند
office chair
U
صندلی اداری
tiers
U
ردیف صندلی
rocking chairs
U
صندلی گهوارهای
rocker
U
صندلی گهوارهای
camp chair
U
صندلی تاشونده
boatswain's chair
U
صندلی نقاله
rockers
U
صندلی گهوارهای
hot seat
U
صندلی الکتریکی
antimacassar
U
رویهء صندلی
antimacassars
U
رویهء صندلی
elbow
U
دسته صندلی
elbowed
U
دسته صندلی
arm chair
U
صندلی راحتی
tier
U
ردیف صندلی
elbows
U
دسته صندلی
an odd chair
U
صندلی تکی
rocking chair
U
صندلی گهوارهای
easy chair
U
صندلی راحت
drive's seat
U
صندلی راننده
easy chairs
U
صندلی راحت
sitting
U
نشیمن صندلی
sittings
U
نشیمن صندلی
bucket seats
U
صندلی یکنفری
bucket seat
U
صندلی یکنفری
armrest
U
دستهء صندلی
hot seat
U
صندلی برقی
seat adjuster lever
سطح تنظیم صندلی
seat-belt
U
کمربند صندلی هواپیما
shooting sticks
U
صندلی جمعشو و متحرک
wheelchair
U
صندلی چرخ دار
shooting stick
U
صندلی جمعشو و متحرک
reseats
U
صندلی جدید دادن
seat belt
U
کمربند صندلی هواپیما
reseating
U
صندلی جدید دادن
reseated
U
صندلی جدید دادن
reseat
U
صندلی جدید دادن
seat-belts
U
کمربند صندلی هواپیما
elbow chair
U
صندلی دسته دار
office swivel chair
U
صندلی گردان اداری
cathedra
U
[صندلی اسقف در کلیسا]
ejector seat
U
صندلی پران
[هواپیمایی]
ejection seat
U
صندلی پران
[هواپیمایی]
electric chair
U
صندلی اعدام الکتریکی
wheelchairs
U
صندلی چرخ دار
a seat by the window
U
یک صندلی کنار پنجره
arm chair
U
صندلی دسته دار
cat sleep
U
چرت روی صندلی
dossel
U
پشتی صندلی وغیره
armchairs
U
صندلی دسته دار
tuffet
U
صندلی یانشیمن کوتاه
armchair
U
صندلی دسته دار
woolsack
U
کرسی یا صندلی دادگاه
twisboat chair
U
قایق- صندلی تابدار
garden seat
U
صندلی یانیمکت باغبانی
dossal
U
پشتی صندلی وغیره
curule chair
U
صندلی عاج نشان
baby carriage
U
صندلی چرخدار بچه
baby carriages
U
صندلی چرخدار بچه
fishing chair
U
صندلی در قایق ماهیگیری
window seat
U
صندلی یا نشیمنگاه لب پنجره
back seat
U
صندلی عقب اتومبیل
window seats
U
صندلی یا نشیمنگاه لب پنجره
cat nap
U
چرت روی صندلی
wheel chair
U
صندلی چرخ دار
arm
U
اسلحه دستهء صندلی یا مبل
castors
U
چرخ زیر صندلی یامیز
castor
U
چرخ زیر صندلی یامیز
casters
U
چرخ زیر صندلی یامیز
choir-stall
U
[صندلی های مبلی گروه کر]
splat
U
میله تزئینی پشت صندلی
club chair
U
صندلی دسته دار بزرگ
caster
U
چرخ زیر صندلی یامیز
prince's feather
U
تزئین برجسته پشت صندلی
benchstool
U
نیمکت
[صندلی]
بدون پشتی
backless bench
U
نیمکت
[صندلی]
بدون پشتی
seat back adjustment knob
دکمه تنظیم پشتی صندلی
Keep a free(an empty)seat for me.
U
یک صندلی خالی برایم نگاهدار
They changed seats .
U
صندلی هایشان را با هم عوض کردند
Dust has accumulated
[settled]
on the chairs.
روی صندلی ها خاک نشسته
windsor chair
U
صندلی دارای پشتی منحنی
stool
U
کرسی صندلی مستراح فرنگی مدفوع
sedilia
U
یکی از سه صندلی محراب یاصدر کلیسا
slat
U
چوب مداد میله پشت صندلی
slats
U
چوب مداد میله پشت صندلی
Have a seat, please!
U
خواهش میکنم روی صندلی بشینید!
love seat
U
صندلی یانیمکت دسته دار دونفری
I think that's my seat.
فکر می کنم آن صندلی جای من است.
hammock chair
U
صندلی راحتی تاشوکه پشت ان پارچه ایست
night chair
U
صندلی سوراخ دار برای قضای حاجت در شب
Is this seat taken?
U
آیا این صندلی گرفته شده است؟
barrel chair
U
صندلی فنری که پشتش سفت ومقعر است
high chair
U
صندلی پایه بلند غذا خوری بچه
high chairs
U
صندلی پایه بلند غذا خوری بچه
the hall seats one thousand
U
تالار هزار صندلی میخورد تالارهزارتن راجامیدهد
night stool
U
صندلی سوراخ دار برای قضای حاجت در شب
The stage was bare but for
[save for]
a couple of chairs.
U
صحنه نمایش به استثنای چند تا صندلی لخت بود.
reservations
U
رزرو کردن صندلی یااتاق در مهمانخانه و غیره کتمان
reservation
U
رزرو کردن صندلی یااتاق در مهمانخانه و غیره کتمان
moquette
U
پارچه مخمل نمای مخصوص فرش یا رویه صندلی
Gohar carpet
U
فرش گوهر
[این فرش که توسط بافنده ای به همین نام از اهالی ارمنستان وسیه بافته شده از فرش های شاخص و کلیدی این منطقه محسوب شده و طرح آنرا مربوط به قره باغ می دانند.]
an odd chair
U
صندلی که پنج تای دیگر جور خود نداشته باشد
ferris wheel
U
گردونه صندلی دار مخصوص تفریح وچرخ زدن اطفال وغیره
back-seat drivers
U
مسافر صندلی عقب خودرو که مرتب در کار راننده دخالت میکند
back-seat driver
U
مسافر صندلی عقب خودرو که مرتب در کار راننده دخالت میکند
ejection seat
U
صندلی هواپیما که در مواقع اضطراری شخص را ازهواپیما بخارج پرتاب میکند
gradin
U
یک سری صندلی یا پلههای کوتاه که یکی بالای دیگری قرار دارد
gradine
U
یک سری صندلی یا پلههای کوتاه که یکی بالای دیگری قرار دارد
cartridge actuated device
U
وسیلهای که با فشار گازفشنگ کار میکند وسیله فشنگی برای پرتاب صندلی خلبان
musical chairs
U
نوعی بازی که بازیکنان در حرکتاند و وقتی موسیقی متوقف شد مینشینند و هر کس بی صندلی باشد باخته است
bleacher
U
کارگر پارچه سفیدکنی شستشو وسفیدکنی پارچه بلیط یا صندلی کم ارزش مسابقات ورزشی
lounges
U
اطاق استراحت سالن استراحت صندلی راحتی
lounging
U
اطاق استراحت سالن استراحت صندلی راحتی
lounge
U
اطاق استراحت سالن استراحت صندلی راحتی
lounged
U
اطاق استراحت سالن استراحت صندلی راحتی
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com