English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 186 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
ravel U از هم جداکردن الیاف
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
to unravel woven [knitted] fabric U از هم جداکردن [الیاف]
Other Matches
monofilament U الیاف تک رشته بلند [این نوع از لیف که دارای طول بسیار بلندی است بصورت طبیعی فقط در الیاف ابریشم وجود داشته ولی الیاف مصنوعی یا شیمیایی می توانند بصورت الیاف بلند یا کوتاه تهیه شوند.]
over dyeing U [رنگرزی الیاف رنگ شده با دو رنگ متفاوت جهت به دست آمدن رنگ سوم. بطور مثال رنگرزی الیاف آبی با رنگینه زرد جهت سبز شدن الیاف.]
burl [nep] U گلوله ای یا نپ شدن الیاف در سطح بافته شده بدلیل پیچش الیاف بدور یکدیگر
filament U الیاف [بلند و ممتد مثل ابریشم و یا الیاف مصنوعی]
wool sorting U دسته بندی الیاف [بر اساس طول الیاف، ناحیه چیده شدن از بدن حیوان و رنگ پشم]
synthetic fibers U الیاف شیمیایی [الیاف مصنوعی]
nep U پرز [تل] [گلوله ای کوچک از الیاف که در سطح پارچه یا فرش بوجود می آید. این عارضه هنگامی که الیاف طول بلندتری داشته باشند به علت پیچ خوردن آنها به یکدیگر بوجود می آید.]
vat dyeing U رنگرزی خمی [روشی جهت رنگرزی رنگینه هایی که براحتی در آب حل نمی شوند. الیاف رنگ شده به این طریق دارای مقاومت بالایی در مقابل شستشو و نور خورشید هستند و بیشتری برای پنبه و الیاف های سلولزی است.]
linter U ماشینی که پس از پاک کرن پنبه الیاف کوتاه چسبیده به تخم پنبه را میگیرد الیاف کوتاه پنبه که به تخم پنبه چسبیده است
isolating U جداکردن
dissociating U جداکردن
disunite U جداکردن
dissociates U جداکردن
dissociate U جداکردن
disuniting U جداکردن
disunites U جداکردن
disunited U جداکردن
touse U جداکردن
to pull to pieces U از هم جداکردن
disassociating U جداکردن
disassociated U جداکردن
disassociate U جداکردن
unzips U جداکردن
unzipping U جداکردن
unzipped U جداکردن
unzip U جداکردن
dismembers U جداکردن
dismembering U جداکردن
dismembered U جداکردن
isolates U جداکردن
isolate U جداکردن
dissevere U جداکردن
dissever U جداکردن
dispart U جداکردن
lixiviate U جداکردن
disassociates U جداکردن
exsind U جداکردن
sunder U جداکردن
dismember U جداکردن
to break apart U جداکردن
part U جداکردن
chop U جداکردن
chopped U جداکردن
to break off U جداکردن
disject U جداکردن
analyze U جداکردن
exscind U جداکردن
leading U جداکردن سطرها
excide U مجزاکردن جداکردن
unpick U کندن - جداکردن
declass U جداکردن از طبقه
to hew asunder U ازهم جداکردن
excerpt U برگزیدن و جداکردن
excerpts U برگزیدن و جداکردن
to draw out U بیرون کشیدن جداکردن
abstract U جداکردن تجزیه کردن
abstracting U جداکردن تجزیه کردن
analysed U موشکافی کردن جداکردن
analyse U موشکافی کردن جداکردن
analysing U موشکافی کردن جداکردن
divides U پخش کردن جداکردن
divide U پخش کردن جداکردن
analyzed U موشکافی کردن جداکردن
analyses U موشکافی کردن جداکردن
analyzing U موشکافی کردن جداکردن
abstracts U جداکردن تجزیه کردن
analyzes U موشکافی کردن جداکردن
ravel U شانه مخصوص جداکردن تارهای نخ
divide U بریدن یا جداکردن به چند قیمت
divides U بریدن یا جداکردن به چند قیمت
enisle U بصورت جزیره دراوردن جداکردن
separate the good ones from the bad ones. U خوبها رااز بدها جداکردن
disassemble U پیاده کردن موتور اتومبیل جداکردن
detaches U جداکردن جدا کردن از یکان اصلی
detach U جداکردن جدا کردن از یکان اصلی
detaching U جداکردن جدا کردن از یکان اصلی
fibers U الیاف
benday U جداکردن دومنطقه بوسیله ایجادشیار بین انها
glass fibers U الیاف شیشه
vegetable fiber U الیاف گیاهی
ramie U الیاف گیاه
undyed <adj.> U الیاف خام
man-made fiber U الیاف شیمیایی
man-made fiber U الیاف مصنوعی
vulcanized fiber U الیاف وولکانیده
fibrillation U تشکیل الیاف
fiber optics U الیاف نوری
raffia U الیاف رافیا
acetate fibers U الیاف استاتی
Manila U از الیاف گیاهی نساجی
bath dye U حمام رنگرزی الیاف
bleaching U رنگ زدایی الیاف
cotton-carder U جدا کننده الیاف
hydrophobic U [الیاف مصنوعی ضد جذب آب]
dyeability U قابلیت رنگرزی الیاف
orientation of fibers U نظم و یکنواختی الیاف در نخ
shrinkage U جمع شدن الیاف
stripping of dye U رنگبری کردن از الیاف
coir U الیاف سخت وزبر
crepe paper U کاغذ الیاف درشت
viscose rayon U الیاف سلولزی مصنوعی
manila rope U الیاف یا طناب مانیلا
piassava U الیاف نخل پیاساوا
decorticate U بصورت الیاف در اوردن از
breaks U جداکردن دو بوکسور ازیورتمه به چهارنعل حرکت از دروازه شروع اسبدوانی
burster U ماشینی که برای جداکردن انبوهی زا صفحات کاغذ به کار می رود
break U جداکردن دو بوکسور ازیورتمه به چهارنعل حرکت از دروازه شروع اسبدوانی
marlinespike U وسیله نوک تیزی برای جداکردن رشتههای طناب قایق
fascicle U دسته یامجموعه کوچک الیاف
plucker U ماشین الیاف بازکن پشم
flaxy filaments U رشته هایا الیاف کتان
adhesion of fibers U خاصیت چسبندگی الیاف به یکدیگر
density U تراکم الیاف [در یک مساحت معین]
tow U پس مانده الیاف کتان یا شاهدانه
yarns U الیاف داستان افسانه امیز
yarn U الیاف داستان افسانه امیز
acetate rayon process U فرایند تهیه الیاف استاتی
fasciculus U دسته یا مجموعه کوچک الیاف
tows U پس مانده الیاف کتان یا شاهدانه
fascicule U دسته یا مجموعه کوچک الیاف
polyester U الیاف یاپارچه پولی استر
spun glass U شیشه مذاب الیاف مانند
cellulose U الیاف سلولز [در پنبه کنف و غیره]
curing time U مدت زمان پخت الیاف در رنگرزی
carding U موازی کردن الیاف قبل از ریسندگی
mildew U کپک و قارچ بر روی الیاف پنبه
oakum U پس مانده الیاف شاهدانه کنف لایی
vegetable fiber U الیاف سلولزی [مثل پنبه و کنف]
protein fiber U الیاف پروتئینی [مانند ابریشم و پشم]
oakum U الیاف قیراندود کنف مخصوص درزگیری
flocculus U دسته کوچکی از الیاف پشمی کلف خورشید
tip fading U [رنگ پریدگی الیاف در مجاورت نور آفتاب]
ingrain U نخی که قبلا الیاف ان رنگ شده است
natural fiber U الیاف طبیعی [مثل پشم، پنبه و ابریشم]
kapok U الیاف ابریشمی درخت پنبه یادرخت ابریشم
henequen U الیاف محکم وزرد رنگ گیاه صباره
close grained U دارای الیاف یا بلورهاویاساختمان فریف وبهم پیوسته
blade U کاردک تیز جهت بریدن الیاف اضافی
dacron U نام تجارتی الیاف مصنوعی پارچه داکرون
close grain U دارای الیاف یا بلورهاویاساختمان فریف وبهم پیوسته
yacht rope U طناب ساخته شده از الیاف نرم و سفید مانیل
flock U [الیاف ریز و خرد شده که قابلیت ریسندگی دارند.]
carding brush U شانه حلاجی یا کیله جهت موازی کردن الیاف به روش دستی
patina U [جرم، کبره و کثیف شدن الیاف پشم در اثر مرور زمان]
sliver U فتیله نخ [الیاف کشیده شده و موازی که هنوز تاب داده نشده اند.]
unidirectional composite U ساختاری که همه الیاف یارشتههای ان موازی بوده ومعمولا در جهت نیروی وارده میباشند
braided U الیاف بافته شده با روکش لاستیکی برای دربر گرفتن وتقویت لولههای هیدرولیکی
braids U الیاف بافته شده با روکش لاستیکی برای دربر گرفتن وتقویت لولههای هیدرولیکی
acrylic fibers U الیاف مصنوعی اکریلیک [گاه در فرش بصورت تقلبی به جای پشم استفاده می شود]
braid U الیاف بافته شده با روکش لاستیکی برای دربر گرفتن وتقویت لولههای هیدرولیکی
single yarn U نخ یک لا [این نخ از تابیده شدن الیاف در یک جهت بوجود می آید و قبل از مرحله چندلا تابی است.]
ferrous sulfate U دندانه آهن [جهت تولید رنگ های تیره تر و کاهش تردی و شکنندگی الیاف پشم]
S-twist [S-spun] U نخ چپ تاب [جهت پیچیدن الیاف بدور یکدیگر در این نوع نخ مانند حرف اس لاتین است.]
osteotomy U برش استخوان و جداکردن و خارج کردن قسمتی از استخوان
vortex separation U جداکردن ذرات مختلف از یک سیال توسط نیروهای گریز ازمرکزی مختلف در حرکت حلقوی یا گردابی
calendaring U قرار دادن الیاف کتان یاپارچه در محلول داغ و غلیظ سود برای افزایش مقاومت وشفافیت ان
staple U [الیاف کوتاه مانند پنبه و پشم که طی مراحل نخ ریسی تبدیل به نخ مناسب جهت تار و پود فرش می گردند.]
denier U دنیر [واحد اندازه گیری الیاف فیلامنت مثل ابریشم که هر نهصد متر طول آن معادل یک گرم است.]
hank U طول مشخصی از نخ [بطور مثال یک هنک یا کلاف الیاف پنبه معادل با هشتصد و چهل یارد یا هفتصد و پنجاه و شش متر می باشد.]
jute U کنف هندی الیاف کنف که برای گونی بافی بکار میرود
bleeding [running] U رنگ پس دادن الیاف و نخ های رنگ شده پس از رنگرزی و بافته شدن فرش
braid shield U روکشی از الیاف بافته شده ولاستیک روی یک یا چند هادی عایق شده از یکدیگر
moult U [پودنما شدن فرش در اثر از دست دادن پرزها، ریزش الیاف از سطح فرش]
mohair U کرک [نوعی الیاف پروتئینی نازک شبیه پشم که بیشتر از بز و شتر تهیه شده و در بافت قسمت های ظریف بکار می رود.]
scissored wool U پشم مقراضی [پشمی که با قیچی دستی چیده شده نه با ماشین برقی لذا الیاف یک ناحیه دارای طول های متفاوت می باشند.]
carpet beetle U نوعی سوسک که در حالت لارو حشره الیاف پشم را مورد تغذیه خود قرار داده و اصطلاحا باعث بیدزدگی فرش می شود
bungee U ریسمان الاستیکی متشکل ازرشتههای لاستیکی که توسط الیاف بافته شده نخی پوشانده شده
carpet moth U بید فرش که خصوصا در جاهای تاریک و کم نور الیاف پشم فرش را مورد حمله قرار می دهد
lanolin U لانولین [ماده چربی موجود در سطح الیاف پشم که در صورت شسته نشدن حالت انعطاف پذیری و درخشندگی به فرش های پشمی می بخشد.]
binder U اهرم جعبه ماکو الیاف پشم که بهم پیوسته ونخ پشم را تشکیل میدهد شکم بند زنان
binders U اهرم جعبه ماکو الیاف پشم که بهم پیوسته ونخ پشم را تشکیل میدهد شکم بند زنان
nap side U خواب فرش [با انجام عمل پرداخت الیاف از قسمت گره بصورت راست و کشیده درآمده و ظاهر حقیقی فرش را بوجود می آورند.]
dye-stuff U ماده رنگی در رنگرزی الیاف [این رنگینه ها یا بصورت سنتی از مواد طبیعی مانند اکثر گیاهان و بعضی حیوانات و یا از مواد شیمیایی تهیه می شوند]
hair U [الیاف نازکتر از پشم مو یا کرک بز و شتر، تفاوت آن با پشم در داشتن ساختار سلولی است که کیسه های هوای موجود باعث ایجاد درخشندگی بیشتر آن می گردد.]
flax U درخت کتان الیاف کتان
ply yarn U نخ چندلا [در اثر تاباندن دو یا تعداد بیشتر رشته نخ بدور یکدیگر بوجود آمده و بسته به نیاز می تواند دولا، چهارلا، شش لا، نه لا و یا طنابی باشد. نخ یک لا فقط از به هم پیچیدن الیاف بوجود می آید.]
dry rot U پوسیدگی [خشک و فاسد شدن الیاف پنبه که در اثر رشد قارچ بر روی لیف بوجود می آید. فرش هایی که در جای رطوبتی یا گرم و شرجی قرار دارند بیشتر در معرض این آسیب دیدگی هستند.]
greige carpet U فرش خود رنگ [فرشی که الیاف آن پیش از بافت رنگرزی نشده باشد. این نوع بافت در بین بافندگان محلی و خصوصا در افغانستان و کشورهای تازه استقلال یافته روسیه دیده می شود.]
shoulders U [اصطلاحا جمع شدگی یا کیس شدن فرش در یک قسمت از آن می باشد که یا در اثر ترافیک و یا قرار دادن نامناسب مبلمان بوجود می آید. در صورتی که برآمدگی فرش برطرف نشود به الیاف آسیب زیادی می رسد و پاره می شود.]
log wood U درخت بقم [در بافت این گیاه ماده رنگینی بنام هماتوکسیلین وجود دارد که برای ساخت رنگینه های قرمز، بنفش، آب و خاکستری مورد استفاده قرار می گیرد و برای الیاف پشم و ابریشم مناسب است.]
goat hair U موی بز [الیاف نازک و پشمی بز که بیشتر در قسمت های ظریف و تزئینی بافت بدلیل ظرافت آن بکار می رود. بهترین نوع آن مربوط به بز کشمیری هندوستان است که از لحاظ ظرافت و لطافت سبیه ابریشم است.]
hemp U گیاه شاهدانه [در فرش هند، افغانستان و بعضی از فرش های چین از ساقه های چوبی این گیاه، الیاف تهیه کرده و در تار فرش از آن استفاده می کنند.]
direct dyes U رنگینه های مستقیم [که بدون نیاز به دندانه بصورت مستقیم با آب و الیاف پنبه، ابریشم و پشم ترکیب داده شده و رنگ های روشن و براقی را بوجود می آورد ولی در عین حال در برابر شستشو، پایداری خوبی ندارد.]
jute fiber U [الیاف کنف که از ساقه این گیاه تیه می شوند. در فرش های ماشینی از کنف بین تار و پود استفاده می شود و در بعضی از فرش های هندی و چینی آنرا با مخلوط پنبه در تار استفاده می کنند.]
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com