Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 286 (30 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
to strike off the rolls
U
از صورت حذف کردن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
invoice
U
صورت کردن
invoiced
U
صورت کردن
invoices
U
صورت کردن
invoicing
U
صورت کردن
source
U
1-لیست کردن متن به صورت اصلی . 2-لیست کردن برنامه اصلی
mine
U
مین گذاری کردن عمل کردن به صورت مین
mined
U
مین گذاری کردن عمل کردن به صورت مین
mines
U
مین گذاری کردن عمل کردن به صورت مین
list
U
صورت کردن
decimal
U
کلید وارد کردن اعداد دهدهی با استفاده از پردازنده لغت که نقاط دهدهی آن به صورت عمودی قرار گرفته اند
decimals
U
کلید وارد کردن اعداد دهدهی با استفاده از پردازنده لغت که نقاط دهدهی آن به صورت عمودی قرار گرفته اند
fail
U
سیستمی که وضعیتی از پیش تعریف شده دارد که در صورت خرابی برنامه اصلی یا وسیله آن را دنبال میکند برای جلوگیری ازفاجعهای که ناشی از خاموش کردن کابل میباشد
failed
U
سیستمی که وضعیتی از پیش تعریف شده دارد که در صورت خرابی برنامه اصلی یا وسیله آن را دنبال میکند برای جلوگیری ازفاجعهای که ناشی از خاموش کردن کابل میباشد
fails
U
سیستمی که وضعیتی از پیش تعریف شده دارد که در صورت خرابی برنامه اصلی یا وسیله آن را دنبال میکند برای جلوگیری ازفاجعهای که ناشی از خاموش کردن کابل میباشد
overlay
U
نرم افزار سیستم که در حین اجرا بار کردن و اجرای بخشهای برنامه را در صورت نیاز مدیریت میکند
overlaying
U
نرم افزار سیستم که در حین اجرا بار کردن و اجرای بخشهای برنامه را در صورت نیاز مدیریت میکند
overlays
U
نرم افزار سیستم که در حین اجرا بار کردن و اجرای بخشهای برنامه را در صورت نیاز مدیریت میکند
surf
U
جستجوی وب سایت با نگاه کردن به صفحات وب به صورت نا مرتب ولی حرکت ساده بین صفحات با استفاده از اتصالات
time
U
1-سیگنالی که به صورت پایه برای مقاصد زمان بندی استفاده شود.2-سیگنال پیاپی در اسیلوسکوپ برای جابجا کردن اشعه روی صفحه نمایش
timed
U
1-سیگنالی که به صورت پایه برای مقاصد زمان بندی استفاده شود.2-سیگنال پیاپی در اسیلوسکوپ برای جابجا کردن اشعه روی صفحه نمایش
times
U
1-سیگنالی که به صورت پایه برای مقاصد زمان بندی استفاده شود.2-سیگنال پیاپی در اسیلوسکوپ برای جابجا کردن اشعه روی صفحه نمایش
select
U
خط تجزا روی یک قطعه که در صورت وجود سیگنال مانع از کار کردن آن میشود.
selected
U
خط تجزا روی یک قطعه که در صورت وجود سیگنال مانع از کار کردن آن میشود.
selects
U
خط تجزا روی یک قطعه که در صورت وجود سیگنال مانع از کار کردن آن میشود.
pad
U
ناحیهای از مس مسطح روی یک تخته مدار چاپی که محل اتصال سیمهای تشکیل دهنده مدار بوده و به وسیله ان انتقال میان سیمی از یک طرف تخته مدار چاپی به طرف دیگر صورت می گیرد پر کردن فیلدی از داده بافضای خالی دفترچه یادداشت
pads
U
ناحیهای از مس مسطح روی یک تخته مدار چاپی که محل اتصال سیمهای تشکیل دهنده مدار بوده و به وسیله ان انتقال میان سیمی از یک طرف تخته مدار چاپی به طرف دیگر صورت می گیرد پر کردن فیلدی از داده بافضای خالی دفترچه یادداشت
index
U
لیست موضوعات طبقه بندی شده به گروههایی یا مرتب کردن به صورت الفبا
indexed
U
لیست موضوعات طبقه بندی شده به گروههایی یا مرتب کردن به صورت الفبا
indexes
U
لیست موضوعات طبقه بندی شده به گروههایی یا مرتب کردن به صورت الفبا
roster
U
وارد صورت کردن
rosters
U
وارد صورت کردن
dual
U
سیستم مرتب کردن قط عات RAM روی دو طرف کابلها به طوری که در صورت بروز خطا دو مسیر جداگانه بین سرور ها باشد
skew
U
میزان کردن چیزی به صورت نادرست
skewing
U
میزان کردن چیزی به صورت نادرست
skews
U
میزان کردن چیزی به صورت نادرست
declaration
U
نوشتن و مشخص کردن نوع متغیر و در صورت وجود نام توابع و محل آنها
declarations
U
نوشتن و مشخص کردن نوع متغیر و در صورت وجود نام توابع و محل آنها
auto
U
توانایی کامپیوتر برای مقدار دهی اولیه و بار کردن مجدد سیستم عامل در صورت بروز خرابی یا قط ع
autos
U
توانایی کامپیوتر برای مقدار دهی اولیه و بار کردن مجدد سیستم عامل در صورت بروز خرابی یا قط ع
schedule
U
صورت یا فهرستی ضمیمه کردن
scheduled
U
صورت یا فهرستی ضمیمه کردن
schedules
U
صورت یا فهرستی ضمیمه کردن
text
U
پردازش کلمات یا استفاده از صفحه کلید کامپیوتر , ویدایش و خارج کردن متن به صورت حروف , برچسب ها و..
texts
U
پردازش کلمات یا استفاده از صفحه کلید کامپیوتر , ویدایش و خارج کردن متن به صورت حروف , برچسب ها و..
denationalised
U
از حقوق ملی محروم کردن صنایع را از صورت ملی خارج کردن
denationalises
U
از حقوق ملی محروم کردن صنایع را از صورت ملی خارج کردن
denationalising
U
از حقوق ملی محروم کردن صنایع را از صورت ملی خارج کردن
denationalize
U
از حقوق ملی محروم کردن صنایع را از صورت ملی خارج کردن
denationalized
U
از حقوق ملی محروم کردن صنایع را از صورت ملی خارج کردن
denationalizes
U
از حقوق ملی محروم کردن صنایع را از صورت ملی خارج کردن
denationalizing
U
از حقوق ملی محروم کردن صنایع را از صورت ملی خارج کردن
lotion
U
محلول طبی مخصوص شستشویا ضدعفونی کردن صورت وغیره لوسیون
lotions
U
محلول طبی مخصوص شستشویا ضدعفونی کردن صورت وغیره لوسیون
format
U
مرتب کردن متن به طوری که به صورت چاپی روی کاغذ فاهر شود
formats
U
مرتب کردن متن به طوری که به صورت چاپی روی کاغذ فاهر شود
tabulate
U
مرتب کردن متن در ستون هایی با حرکت نشانه گر به هر ستون جدید به صورت خودکار همان طور که متن تایپ میشود
tabulated
U
مرتب کردن متن در ستون هایی با حرکت نشانه گر به هر ستون جدید به صورت خودکار همان طور که متن تایپ میشود
tabulates
U
مرتب کردن متن در ستون هایی با حرکت نشانه گر به هر ستون جدید به صورت خودکار همان طور که متن تایپ میشود
mirror
U
کپی کردن تمام عملیات دیسک روی دیسک دوم که در صورت خرابی اولی قابل استفاده است
mirrored
U
کپی کردن تمام عملیات دیسک روی دیسک دوم که در صورت خرابی اولی قابل استفاده است
mirrors
U
کپی کردن تمام عملیات دیسک روی دیسک دوم که در صورت خرابی اولی قابل استفاده است
administrative landing
U
پیاده کردن بار و مسافر به صورت اداری
check register
U
بازرسی کردن صورت حساب واریز حساب کردن واریزحساب
codress procedure
U
روش ذکر گیرندگان به صورت رمزی روش رمز کردن کلیه پیام
declarative statement
U
نوشتن و مشخص کردن نوع متغیر و در صورت وجود نام توابع و محل آنها
deletion
U
روشی برای دوباره ایجاد کردن فایلهای حذف شده وقتی فایلی حذف میشود سکتورهای دیسک نگهداری می شوند چون ممکن است حذف با اشتباه صورت گرفته باشد
figure eight fake
U
ارایش کردن طنابهای ناو به صورت چلیپایی
grease paint
U
رنگ روعنی برای رنگ کردن صورت بازیگران
hasty sling
U
حلقه کردن بند تفنگ به صورت تعجیلی
hotspot
U
فضای خاص در تصویر یا نمایش که در صورت حرکت کردن نمایشگر روی آن کار خاصی میکند
keypad
U
مجموعه ده کلید با طرح . شامل شده در بیشتر صفحه کلیدها به صورت کلیدهای جداگانه برای وارد کردن حجم زیاد داده عددی
keep up appearances
U
فاهر خود را حفظ کردن صورت خود را با سیلی سرخ نگه داشتن
mercury delay line
U
روش مرتب کردن داده ها به صورت پاس ها در طول جیوه
mine action
U
عمل کردن به صورت مین
numeric
U
که در بسیاری صفحه کلیدهای کامپیوتر به صورت گروه جداگانه برای واد کردن حجم زیادی از داده به صورت اعداد به کار می رود
prima facie evidence
U
مدرک محمول بر صحت مدرکی که در صورت تکذیب یا توضیح طرف برای روشن کردن قضیه کافی باشد مدرکی که در نظر اول و پیش از بررسی بیشتر قاطع به نظر می اید
strike off the rolls
U
از صورت وکلا خارج کردن
to e. figures upon astone
U
صورت هایی بر سنگ نقش کردن
to marshal one's creditors
U
صورت بستانکاران خود را ازلحاظ تقدم و تاخر منظم کردن
to save ones face
U
ابروی خودراحفظ کردن صورت خودرابسیلی سرخ نگاه داشتن
to stare at person in the face
U
توی صورت کسی خیره یابربرنگاه کردن
WAV file
U
روش استاندارد مرتب کردن سیگنال آنالوگ به صورت دیجیتال در O ویندوز ماکروسافت .
WAVE file
U
روش استاندارد مرتب کردن سیگنال آنالوگ به صورت دیجیتال در O ویندوز ماکروسافت .
To take an invevtory.
U
صورت برداری کردن ( موجودی گرفتن )
take something to heart
<idiom>
U
به صورت جدی تصمیم گیری کردن
Other Matches
inventory
U
از چیزی صورت برداشتن صورت ریز مواد اولیه موجودی انبار صورت تحریرترکه متوفی
locals
U
چاپگری که به صورت فیزیکی به کامپیوتر وصل است و نه به صورت منبع اشتراکی در شبکه
local
U
چاپگری که به صورت فیزیکی به کامپیوتر وصل است و نه به صورت منبع اشتراکی در شبکه
printers
U
وسیلهای که داده ورودی به صورت الکتریکی را به صورت قابل خواندن چاپ شده تبدیل میکند
printer
U
وسیلهای که داده ورودی به صورت الکتریکی را به صورت قابل خواندن چاپ شده تبدیل میکند
plastic bubble keyboard
U
صفحه کلید که کلیدهای آن به صورت حبابهای کوچک روی ورقه پلاستیکی هستند که در صورت انتخاب مدار را کامل می کنند
packets
U
روش ارسال داده روی شبکه گسترده به صورت بستههای کوچک که بعدا به صورت درست سوار می شوند در مرحله دریافت
packet
U
روش ارسال داده روی شبکه گسترده به صورت بستههای کوچک که بعدا به صورت درست سوار می شوند در مرحله دریافت
barrage jamming
U
تولید پارازیت به صورت پرده ممانعتی پخش پارازیت به صورت توده وسیع
watt
U
واحداندازه گیری SI برای توان الکتریکی که به صورت توان تولیدشده در صورت عبور جریان یک آمپر از باری که ولتاژ یک ولت دارد تعریف میشود
watts
U
واحداندازه گیری SI برای توان الکتریکی که به صورت توان تولیدشده در صورت عبور جریان یک آمپر از باری که ولتاژ یک ولت دارد تعریف میشود
discretionary
U
آنچه در صورت نیاز لازم و در صورت عدم نیاز زیادی باشد
rom
U
دیسک پلاستیکی کوچک که به عنوان قطعه ROM با فرفیت بالا استفاده میشود. داده به صورت دودویی ذخیره میشود به صورت سوراخهای حکاکی شده روی سطح آن که سپس توسط لیزر خوانده می شوند
chargeable accessions
U
استخدام به صورت پرسنل کادر استخدام به صورت پیمانی
line astern
U
صورت بندی ستون هوایی صورت بندی یک ستونه
dat
U
سیستم ضبط صورت به صورت اطلاعات دیجیتال روی نوار مغناطیسی که تولید مجدد با کیفیت بالا دارد ونیز نوار با فرفیت بالا برای سیستم پشتیبانی
basic
U
بخشی از سرویس ISDN که شامل دو کانال انتقال داده است . که داده را به صورت کیلو بایت در ثانیه ارسال میکند و یک کانال کنترلی دارد که میتواند اطلاعات کنترلی جانبی را به صورت کیلو بایت در ثاینه منتقل کند
basics
U
بخشی از سرویس ISDN که شامل دو کانال انتقال داده است . که داده را به صورت کیلو بایت در ثانیه ارسال میکند و یک کانال کنترلی دارد که میتواند اطلاعات کنترلی جانبی را به صورت کیلو بایت در ثاینه منتقل کند
approach formation
U
صورت بندی تقرب به باند صورت بندی تقرب به دشمن
automatic programming
U
روندی که طی ان کامپیوتر به صورت خودکار برنامه مبدابه زبان برنامه نویسی را به برنامه مقصد به کد ماشین ترجمه میکند برنامه نویسی به صورت خودکار برنامه سازی خودکار
listings
U
صورت
roster
U
صورت
formed
U
صورت
rosters
U
صورت
slipped
U
صورت
conformer
U
هم صورت
slips
U
صورت
image
U
صورت
shape
U
صورت
conformational isomers
U
هم صورت
images
U
صورت
forms
U
صورت
coat card
U
صورت
constellation
U
صورت
phases
U
صورت
roll
U
صورت
phased
U
صورت
figure
U
صورت
phase
U
صورت
version
U
صورت
rolled
U
صورت
figures
U
صورت
circumstantially
U
در صورت
figuring
U
صورت
shapes
U
صورت
versions
U
صورت
form
U
صورت
list
U
صورت
kalendar
U
صورت
facies
U
صورت
mazard
U
صورت
constellations
U
صورت
rolls
U
صورت
statement
U
صورت
providing
U
در صورت
physiognomies
U
صورت
visages
U
رو صورت
visage
U
رو صورت
file
U
صورت
invoicing
U
صورت
effigy
U
صورت
filed
U
صورت
faces
U
صورت
invoice
U
صورت
statements
U
صورت
invoices
U
صورت
face
U
صورت
freckle
U
لک صورت
physiognomy
U
صورت
invoiced
U
صورت
hues
U
صورت
effigies
U
صورت
slip
U
صورت
medals
U
صورت
hue
U
صورت
medal
U
صورت
listing
U
صورت
rosters
U
صورت نگهبانی
carry out
U
صورت دادن
carry ineffect
U
صورت دادن
rosters
U
صورت کار
makable
<adj.>
U
صورت پذیر
celestial body
U
صورت فلکی
serial
U
و به صورت سری
certificate of expenditure
U
صورت هزینه
certificate of expenditure
U
صورت حساب
clear text
U
به صورت کشف
put ineffect
U
صورت دادن
achievable
<adj.>
U
صورت پذیر
implement
U
صورت دادن
to put in to shape
U
سر و صورت دادن
constellations
U
صورت فلکی
formulation
U
صورت بندی
carte
U
صورت غذا
greasepaint
U
صورت گرتماشاخانه
anyhow
U
در هر صورت بهرجهت
roster
U
صورت کار
roster
U
صورت نگهبانی
to take an inventory of
U
صورت دارایی
carry into effect
U
صورت دادن
make something happen
U
صورت دادن
impanel
U
در صورت نوشتن
serials
U
و به صورت سری
It didnt come off. It didnt take place.
U
صورت نگرفت
plural
U
صورت جمع
the brush
U
صورت گری
outward show
U
صورت فاهر
At any rate . In any case . Anyway .
U
درهر صورت
put inpractice
U
صورت دادن
forgeries
U
صورت سازی
constellation
U
صورت فلکی
forgery
U
صورت سازی
facial
U
مربوط به صورت
facets
U
صورت کوچک
incarnations
U
صورت خارجی
makable
[spv. makeable]
<adj.>
U
صورت پذیر
feasible
<adj.>
U
صورت پذیر
statement
U
صورت حساب
statement
U
صورت وضعیت
long robe
U
صورت کشیده
doable
<adj.>
U
صورت پذیر
schedules
U
صورت فهرست
shift
U
تبدیل صورت
facet
U
صورت کوچک
contrivable
<adj.>
U
صورت پذیر
move
U
تبدیل صورت
scheduled
U
صورت فهرست
incarnation
U
صورت خارجی
to the casual eye
<adv.>
U
به صورت ظاهر
possible
[doable, feasible]
<adj.>
U
صورت پذیر
practicable
<adj.>
U
صورت پذیر
schedule
U
صورت فهرست
manageable
<adj.>
U
صورت پذیر
at first glance
<adv.>
U
به صورت ظاهر
makeable
<adj.>
U
صورت پذیر
at face value
<adv.>
U
به صورت ظاهر
statements
U
صورت حساب
sick list
U
صورت بیماران
bills of fare
U
صورت غذا
canonical form
U
صورت متعارفی
workable
<adj.>
U
صورت پذیر
minute
U
صورت جلسه
transfiguration
U
تبدیل صورت
outside appearance
U
صورت فاهر
actualise
[British]
U
صورت دادن
transformation
U
تبدیل صورت
in no case
U
به هیچ صورت
erythema
U
گل انداختن صورت
similitude
U
شباهت صورت
statements
U
صورت وضعیت
on foot
U
به صورت پیاده
executable
<adj.>
U
صورت پذیر
at all events
U
درهر صورت
enumeration
U
صورت ریز
matricula
U
صورت اعضا
semblance
U
صورت فاهر
actualize
U
صورت دادن
veiling
U
تور صورت
bill of quantities
U
صورت مقداری
isolate
U
به صورت الکتریکی
if necessary
U
در صورت لزوم
bill of material
U
صورت قطعات
bill of goods
U
صورت کالا
bill of exceptions
U
صورت استثنائات
numerator
U
صورت کسر
powder
U
پودر صورت
inventory
U
صورت اموال
reorganization
U
صورت جدید
isolates
U
به صورت الکتریکی
bill of sale
U
صورت فروش
ever
U
درهر صورت
ever-
U
درهر صورت
if so
U
در صورت مثبت
isolating
U
به صورت الکتریکی
archetype
U
صورت ازلی
archetypes
U
صورت ازلی
if possible
U
در صورت توانایی
if possible
U
در صورت امکان
in memory of
<idiom>
U
به صورت رایگان
normalized form
U
صورت هنجار
if need be
U
در صورت بایست
inventory
U
صورت کالا
white face
U
جانورسفید صورت
bill of fare
U
صورت غذا
pictograph
U
صورت نگاره
pictogram
U
صورت نگاشت
formalism
U
صورت گرایی
on the Q.T.
<idiom>
U
به صورت سری
crackling
U
صورت نمکی
processionize
U
صورت مجلس
face cream
U
کرم صورت
put into effect
U
صورت دادن
nomenelature
U
صورت اسامی
nominal list
U
صورت اسامی
waveform
U
به صورت موج
aspects
U
صورت فاهر
BS
U
صورت فروش
aspect
U
صورت فاهر
apparition
U
صورت وهمی
normal form
U
صورت هنجار
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com