Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (12 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
anti drag wire
U
اجزاء بست کاری ساختمانی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
beef up
U
افزایش استحکام اجزاء ساختمانی با طراحی مجدد یااصلاح مواد انها
monocoque
U
ساختمان سه بعدی مثل بدنه هواپیما که فاقد سازه داخلی بوده و همه تنش بر پوسته و اجزاء ساختمانی که بلافاصله زیر ان قرار دارندوارد میگردد
ingredients
U
اجزاء
ingredient
U
اجزاء
component
U
اجزاء
components
U
اجزاء
mechanisms
U
اجزاء مکانیکی
part list
U
فهرست اجزاء
parts list
U
لیست اجزاء
idle component
U
اجزاء کور
electronic components
U
اجزاء الکترونیکی
shuttering
U
اجزاء قالببندی
mechanism
U
اجزاء مکانیکی
features of project
U
اجزاء اصلی یک طرح
soil separates
U
اجزاء بافت خاک
mechanisms
U
اجزاء متشکله چیزی
compositions
U
نسبت اجزاء سازنده
composition
U
نسبت اجزاء سازنده
mechanism
U
اجزاء متشکله چیزی
parts programmer
U
برنامه نویس اجزاء
lunulate
U
دارای اجزاء هلالی شکل
parse
U
اجزاء وترکیبات جمله را معین کردن
parsed
U
اجزاء وترکیبات جمله را معین کردن
parses
U
اجزاء وترکیبات جمله را معین کردن
piecemeal
U
به اجزاء ریز تقسیم کردن خردخرد
configuration
U
ترتیب فضایی کلی اجزاء اصلی
configurations
U
ترتیب فضایی کلی اجزاء اصلی
steric
U
وابسته بطرز استقرار اجزاء اتم در فضا
integration
U
یکی کردن و بهم پیوستن پیوستگی اجزاء
decouple
U
جدا کردن یا قطع ارتباط بین اجزاء یک سیستم
design load
U
حداکثر بار یا نیرویی که اجزاء سازهای توانایی ان را دارند
particularism
U
اعطا استقلال سیاسی به کشورها و اجزاء متشکله یک امپراطوری
take to pieces
U
پیاده کردن اجزاء ماشین یاکارخانه و مانند اینها
contrasts
U
اختلاف شدت فروزندگی بین اجزاء مختلف یک عکس
contrasting
U
اختلاف شدت فروزندگی بین اجزاء مختلف یک عکس
contrasted
U
اختلاف شدت فروزندگی بین اجزاء مختلف یک عکس
contrast
U
اختلاف شدت فروزندگی بین اجزاء مختلف یک عکس
allowance
U
اختلاف یا لقی عمدی بین ابعادو اجزاء جفت شونده
allowances
U
اختلاف یا لقی عمدی بین ابعادو اجزاء جفت شونده
to know the ropes
U
راههای کاری را بلد بودن لم کاری رادانستن
torch
U
کوره لحیم کاری فشنگ جوش کاری
torched
U
کوره لحیم کاری فشنگ جوش کاری
torches
U
کوره لحیم کاری فشنگ جوش کاری
torching
U
کوره لحیم کاری فشنگ جوش کاری
blow torch
U
کوره لحیم کاری فشنگ جوش کاری
compensator
U
ابزاری برای اندازه گیری اختلاف فار بین اجزاء یک نورپلاریزه
braced
U
گره فشاری که اجزاء دیگر ساختمان را نگهداری یابار انها را تحمل میکنند
brace
U
گره فشاری که اجزاء دیگر ساختمان را نگهداری یابار انها را تحمل میکنند
pence for any thing
U
میل بچیزی یا کاری یااستعدادبرای کاری
stringing
U
خطوط خاتم کاری و منبت کاری
gestalt
U
معین بطوریکه اجزاء ان خواص مختصه خودراازطرح و یاشکلی که از این ترکیب بدست اید
blended
U
شکل ایرودینامیکی که در ان اجزاء اصلی بدون هیچ خط یاحد و مرز مشخصی به یکدیگرمتصل میشوند
simulations
U
روشی درتحقیق عملیات که بر اساس ان رفتار یک سیستم بر مبنای تداخل بین اجزاء ان ترسیم میشود
simulation
U
روشی درتحقیق عملیات که بر اساس ان رفتار یک سیستم بر مبنای تداخل بین اجزاء ان ترسیم میشود
structural
U
ساختمانی
building line
U
بر ساختمانی
structurally
U
ساختمانی
organic
U
ساختمانی
constructional
U
ساختمانی
artificial stone
U
سنگ ساختمانی
site building
U
زمین ساختمانی
structual engineering
U
مهندس ساختمانی
basic unit assembly group
U
گروه ساختمانی
structrual steelwork
U
فولاد ساختمانی
structrual stability
U
استحکام ساختمانی
constructive
U
مفید ساختمانی
structrual stability
U
ثبات ساختمانی
building site
U
کارگاه ساختمانی
building sites
U
کارگاه ساختمانی
site office
U
دفتر ساختمانی
ashlar
U
سنگ ساختمانی
ashler
U
سنگ ساختمانی
sites
U
کارگاه ساختمانی
sites
U
زمین ساختمانی
member
U
جزء ساختمانی
members
U
جزء ساختمانی
timber
U
چوب ساختمانی
grillage
U
شبکه ساختمانی
building unit
U
واحد ساختمانی
building work
U
کار ساختمانی
construction joint
U
درز ساختمانی
sited
U
زمین ساختمانی
contractors plant
U
ماشینهای ساختمانی
monumentality
U
عظمت ساختمانی
basic construction unit
U
واحد ساختمانی
contractors yard
U
واحد ساختمانی
site
U
کارگاه ساختمانی
site
U
زمین ساختمانی
building material
U
مصالح ساختمانی
sited
U
کارگاه ساختمانی
building limes
U
اهک ساختمانی
building operations
U
عملیات ساختمانی
construction joints
U
درزهای ساختمانی
to found a building
U
ساختمانی بینادکردن
structural timber
U
الوار ساختمانی
Construction works .
U
عملیات ساختمانی
structural draftsman
U
نقشه کش ساختمانی
structural drawing
U
نقشه ساختمانی
component
U
جزء ساختمانی
structural factor
U
ضریب ساختمانی
components
U
جزء ساختمانی
structural joints
U
درزهای ساختمانی
structural crack
U
ترک ساختمانی
structural member
U
عضو ساختمانی
structural concrete
U
بتن ساختمانی
structural steel
U
فولاد ساختمانی
glid
U
تذهیب کاری
[در زمینه فرش بوسیله نخ طلا، نقره و یا جواهرات. نوعی از این تذهیب کاری به صوفی بافی معروف است.]
light weight unit
U
واحد ساختمانی سبک
masonery
U
مصالح ساختمانی سنگتراشی
to pull down a building
U
متلاشی کردن ساختمانی
module
U
مدلهای نمونه ساختمانی
corbeling
U
پیش امدگی ساختمانی
corbelling
U
پیش امدگی ساختمانی
intelligent building
U
[ساختمانی با سرویس هوشمند]
home wiring
U
سیم کشی ساختمانی
construction cost index
U
شاخص هزینه ساختمانی
constitutive
U
تشکیل دهنده ساختمانی
steel fabric
U
بافت فولاد ساختمانی
building machinery
U
ماشین الات ساختمانی
building craftsman
U
کارگر ماهر ساختمانی
fabrique
U
[ساختمانی در محوطه باغ]
masonry lining
U
پوشش با مصالح ساختمانی
structural design
U
طرح و محاسبات ساختمانی
pattern construction drawing
U
الگوی نقشههای ساختمانی
structural transformation
U
تغییر شکل ساختمانی
public works
U
کارهای ساختمانی همگانی
modules
U
مدلهای نمونه ساختمانی
sheer plan
U
نقشه ساختمانی ناو
sidewalk superintendent
U
نافر عملیات ساختمانی
structural analysis
U
محاسبات طرح ساختمانی
structural steel sheet
U
ورق فولاد ساختمانی
to demolish a building
U
متلاشی کردن ساختمانی
to tear down a building
U
متلاشی کردن ساختمانی
material storage area
U
انبار مصالح ساختمانی
material testing laboratory
U
ازمایشگاه مصالح ساختمانی
refractory
U
ماده ساختمانی نسوز
ashlar
U
سنگ ساختمانی تراشیده
to tear down a building
U
خراب کردن ساختمانی
to pull down a building
U
خراب کردن ساختمانی
to demolish a building
U
خراب کردن ساختمانی
piers
U
پایه نصب ستونهای ساختمانی
pier
U
پایه نصب ستونهای ساختمانی
studding
U
مصالح ساختمانی از قبیل تیروغیره
bombproof
U
ساختمانی که پناه بمب باشد
erection crane
U
جراثقال برای کارهای ساختمانی
structural steel
U
تیر فولاد یا اهن ساختمانی
modular design
U
مدل ساختمانی پیش ساخته
structual constituent
U
جزء تشکیل دهنده ساختمانی
To make a forcible entry into a building.
U
بزور وارد ساختمانی شدن
building unit
U
جزء ساختمانی بخشی از یک ساختمان
pier mount
U
پایه نصب ستونهای ساختمانی
leontief matrix
U
اجزاء ماتریس لئونتیف در قطراصلی اعداد مثبت و سایراجزاء ان اعداد منفی یا صفرهستند .
hybrid
U
چیزی که از چندجزء ناجورساخته شده باشدکلمهای که اجزاء ان اززبانهای مختلف تشکیل شده باشد
quick disconnect coupling
U
کوپلینگی برای لولههای ی سیالات دارای دریچههای مسدود کننده و اجزاء اب بندی- کننده
haul
U
فاصله حمل مصالح ساختمانی تا کارگاه
homomorphy
U
شباهت ساختمانی واساسی بین دو چیز
physiologic
U
وابسته به علم وفایف اعضاء ساختمانی
factories
U
ساختمانی که در آنجا محصولات تولید می شوند
factory
U
ساختمانی که در آنجا محصولات تولید می شوند
hauls
U
فاصله حمل مصالح ساختمانی تا کارگاه
hauling
U
فاصله حمل مصالح ساختمانی تا کارگاه
hauled
U
فاصله حمل مصالح ساختمانی تا کارگاه
physiological
U
وابسته به علم وفایف اعضاء ساختمانی
embryonic membrane
U
ساختمانی که ازتخم رسیده مشتق میشود
to plan a building
U
نقشه ساختمانی را کشیدن یاطرح کردن
nut structure
U
ساختمانی که در ان خاکدانه ها کوچک و مکعبی هستند
joggling
U
برجستگی قائم کوچکی درامتداد لبه ورقه ها یاباریکههای فلزی بمنظورروی هم امدن لبه اجزاء مجاور
joggled
U
برجستگی قائم کوچکی درامتداد لبه ورقه ها یاباریکههای فلزی بمنظورروی هم امدن لبه اجزاء مجاور
joggle
U
برجستگی قائم کوچکی درامتداد لبه ورقه ها یاباریکههای فلزی بمنظورروی هم امدن لبه اجزاء مجاور
joggles
U
برجستگی قائم کوچکی درامتداد لبه ورقه ها یاباریکههای فلزی بمنظورروی هم امدن لبه اجزاء مجاور
haul road
U
راه مخصوص حمل مصالح ساختمانی به کارگاه
ashlering
U
[مجموعه ای از سنگ های ساختمانی کوتاه و ایستاده]
to break into a building
U
با زور
[و غیر قانونی]
وارد ساختمانی شدن
to burgle
[British E]
/ burglarize
[American E]
a building.
U
با زور
[و غیر قانونی]
وارد ساختمانی شدن
masonary
U
مصالح ساختمانی مانند اجر سیمان و غیره
dolmen
U
ساختمانی که دارای چندستون یک پارچه سنگی است
interlacing arches
U
طاقهایی که نقشه ساختمانی انهابه پرگارهای متقاطع میماند
pin joint
U
اتصال بین اعضای ساختمانی بصورت لولا یا پاشنه
dimension stone
U
سنگ ساختمانی که به ابعاد معین بریده شده است
heterology
U
عدم تجانس بین اعضای مختلف ناهمگنی اعضاء ازلحاظ ساختمانی
earthquake factor
U
مقدار درصد شتاب ثقلی که درطرح محاسبات ساختمانی منظور میگردد
cellulose nitrate
U
ترموپلاستیکی متشکل ازسلولز و اسیداستیک که درمواد منفجره دوپها وپلاستیکهای ساختمانی بکارمیرود
cannibalising
U
استفاده از اجزاء یا قطعات یک هواپیما یا ماشینهای دیگربمنظور تهیه قطعات یدکی برای ماشینهای دیگر
cannibalizing
U
استفاده از اجزاء یا قطعات یک هواپیما یا ماشینهای دیگربمنظور تهیه قطعات یدکی برای ماشینهای دیگر
cannibalizes
U
استفاده از اجزاء یا قطعات یک هواپیما یا ماشینهای دیگربمنظور تهیه قطعات یدکی برای ماشینهای دیگر
cannibalized
U
استفاده از اجزاء یا قطعات یک هواپیما یا ماشینهای دیگربمنظور تهیه قطعات یدکی برای ماشینهای دیگر
cannibalised
U
استفاده از اجزاء یا قطعات یک هواپیما یا ماشینهای دیگربمنظور تهیه قطعات یدکی برای ماشینهای دیگر
cannibalize
U
استفاده از اجزاء یا قطعات یک هواپیما یا ماشینهای دیگربمنظور تهیه قطعات یدکی برای ماشینهای دیگر
cannibalises
U
استفاده از اجزاء یا قطعات یک هواپیما یا ماشینهای دیگربمنظور تهیه قطعات یدکی برای ماشینهای دیگر
bulb angle
U
جزء ساختمانی که معمولابعنوان ستون یا پایه بکارمیرود و به شکل دایرهای یاچند وجهی میباشد
free haul
U
در حمل مصالح ساختمانی به کارگاه حداکثر مسافتی را که کرایه اضافی بدان تعلق نگیردگویند
drilling pattern
U
نمونه مته کاری الگوی مته کاری
anti tear strips
U
باریکه یا نوارهایی از جنس هواپیما که روی قطعات ساختمانی بال و زیرنوارهای تقویت کننده قرارمیگیرند
operating bridge
U
پلی که جهت عبور و انتقال وسایل کار در کارگاه ساختمانی ساخته میشود پل بهره برداری
polymers
U
جسمی که از ترکیب ذرات متشابه الترکیب وازتکرار واحدهای ساختمانی یکنوخت ایجاد شده باشد بسپار
polymer
U
جسمی که از ترکیب ذرات متشابه الترکیب وازتکرار واحدهای ساختمانی یکنوخت ایجاد شده باشد بسپار
gurantee period
U
مدت زمانیکه قبل از تحویل نهائی پیمانکار ساختمانی موفف است خسارات ساختمان رارفع نماید
circuitry
U
شدت جریان برق اجزاء ترکیب کننده جریان برق
bed drop or bod fall
U
اختلاف سطح کف نهر دردوطرف ساختمانی که روی نهر ساخته میشود
office
U
اتاق یا ساختمانی که شرکتی کار میکند یا کار تجاری انجام میشود
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com