Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (13 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
textbook
U
اجرای حرکت کامل و فنی
textbooks
U
اجرای حرکت کامل و فنی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
stroking
U
حرکت کامل با پارو حرکت توام دست و پا
stroked
U
حرکت کامل با پارو حرکت توام دست و پا
stroke
U
حرکت کامل با پارو حرکت توام دست و پا
strokes
U
حرکت کامل با پارو حرکت توام دست و پا
cancel
U
متوقف کردن یک فرآیند یا دستور پیش از اجرای کامل
cancels
U
متوقف کردن یک فرآیند یا دستور پیش از اجرای کامل
cancelling
U
متوقف کردن یک فرآیند یا دستور پیش از اجرای کامل
wing and wing
U
حرکت با باز بودن کامل بادبانها
solid
U
چاپگری که از شکل حرف کامل برای چاپ یک حرکت استفاده کند مثل چاپگر -daisy wheel
solids
U
چاپگری که از شکل حرف کامل برای چاپ یک حرکت استفاده کند مثل چاپگر -daisy wheel
chaining
U
اجرای یک برنامه خیلی بزرگ که با اجرای بخشهای کوچکتر در یک زمان
real time
U
اجرای چندین کار بلا درنگ همزمان بدون کاهش سرعت اجرای فرایندی
Sound Recorder
U
امکانی در ویندوز ماکروسافت که به کاربر امکان اجرای فایلهای صورت ای دیجیتالی یا ضبط صوت روی دیسک و اجرای ویرایش ابتدایی میدهد
run duration
U
خطایی که هنگام اجرای برنامه یا وقوع خطا در حین اجرای برنامه تشخیص داده شود
pipeline
U
اجرای پردازش دستور دوم در حالی که هنوز پردازش اولی تمام نشده است برای سرعت اجرای برنامه
pipelines
U
اجرای پردازش دستور دوم در حالی که هنوز پردازش اولی تمام نشده است برای سرعت اجرای برنامه
full mobilization
U
تحرک کامل بحرکت دراوردن کامل
application of fire
U
اجرای اتش روی هدفهای مورد نظر اجرای اتش
feasibility study
U
مطالعه قابلیت اجرای کار بررسی امکان اجرای کار
full annealing
U
بازپخت کامل تاباندن کامل
full scale
U
باندازه کامل بمقیاس کامل
completed case
U
جعبه کامل خشاب کامل
possession money
U
حق الحفظ دستمزدی که در برای اجرای حکم تملیک یا صیانت ملک تملیک شده از طریق اجرای حکم به مامور اجراداده میشود
differential ailerons
U
ارتباط شهپرها به قسمتی که زاویه حرکت شهپری که به طرف بالا حرکت میکند اززاویه شهپر دیگر که بطرف پایین حرکت میکند بیشتر است
time resolution
U
جزییات زمان اجرای عملیات نشان دادن جزییات اجرای زمانی عملیات
imago
U
حشره کامل و بالغ اخرین مرحله دگردیسی حشره که بصورت کامل و بالغ در میاید
thorough
U
بطور کامل کامل
performance standard
U
معیارهای عملکرد معیارهای اجرای کار یاعملکرد یکان یا دستگاه معیارهای اجرای کار
waving
U
حرکت سیگنال که مرتب زیاد و کم میشود در حین حرکت آن در رسانه
wave
U
حرکت سیگنال که مرتب زیاد و کم میشود در حین حرکت آن در رسانه
waved
U
حرکت سیگنال که مرتب زیاد و کم میشود در حین حرکت آن در رسانه
waves
U
حرکت سیگنال که مرتب زیاد و کم میشود در حین حرکت آن در رسانه
feinted
U
فریفتن با حرکت دروغین حرکت فریبنده بازو برای بازکردن گارد حریف
feints
U
فریفتن با حرکت دروغین حرکت فریبنده بازو برای بازکردن گارد حریف
feint
U
فریفتن با حرکت دروغین حرکت فریبنده بازو برای بازکردن گارد حریف
feinting
U
فریفتن با حرکت دروغین حرکت فریبنده بازو برای بازکردن گارد حریف
mouse
U
نرخ حرکت نشانه گر در صفحه نمایش در مقایسه با مسافتی که شما mouse رد حرکت می دهید
mouses
U
نرخ حرکت نشانه گر در صفحه نمایش در مقایسه با مسافتی که شما mouse رد حرکت می دهید
route order
U
ترتیب حرکت در روی جاده حرکت به ستون راه
trackball
U
وسیلهای برای حرکت نشانه گر روی صفحه که با حرکت دادن توپ موجود در محفظه کنترل می شوند
fish tailing
U
حرکت نوسانی یا تاب
[تریلر در حال حرکت]
move off the ball
U
حرکت سریع از نقطه معین پس از حرکت توپ
tape
U
وسیله تبدیل حرکت دورانی به حرکت خطی
taped
U
وسیله تبدیل حرکت دورانی به حرکت خطی
cruise
U
سرعت حرکت در اب دریانوردی کردن حرکت دریایی
cruised
U
سرعت حرکت در اب دریانوردی کردن حرکت دریایی
cruises
U
سرعت حرکت در اب دریانوردی کردن حرکت دریایی
tapes
U
وسیله تبدیل حرکت دورانی به حرکت خطی
cruising
U
سرعت حرکت در اب دریانوردی کردن حرکت دریایی
counter clockwise
U
حرکت عکس حرکت عقربههای ساعت
compound motion
U
حرکت صلیبی حرکت عرضی و طولی
transfers
U
حرکت سمتی لوله حرکت درسمت
transfer
U
حرکت سمتی لوله حرکت درسمت
transferring
U
حرکت سمتی لوله حرکت درسمت
post attack
U
بعد از اجرای حمله یا تک وقایع بعد از اجرای حمله
aberration
جابجائی زاویه ای فاهری در جهت حرکت نافر که نتیجه ترکیب سرعت حرکت نافر و سیر نورمیباشد
drag
U
حرکت دادن mouse هنگام پایین نگهداشتن دکمه برای حرکت دادن یک تصویر یا نشانه روی صفحه
drags
U
حرکت دادن mouse هنگام پایین نگهداشتن دکمه برای حرکت دادن یک تصویر یا نشانه روی صفحه
dragged
U
حرکت دادن mouse هنگام پایین نگهداشتن دکمه برای حرکت دادن یک تصویر یا نشانه روی صفحه
mouse
U
وسیله نشانه گر که با حرکت دادن آنرا روی سطح مسط ح کار میکند. و با حرکت دادن آن
mouses
U
وسیله نشانه گر که با حرکت دادن آنرا روی سطح مسط ح کار میکند. و با حرکت دادن آن
relative
U
که حرکت نشانه گرروی صفحه نمایش مربوط مربوط به حرکت وسیله ورودی است
momentum
U
سرعت حرکت شتاب حرکت
angle of depression
U
میدان حرکت لوله توپ در زیرافق زاویه حرکت زیر افق لوله
skull
U
حرکت دادن پارو یا دست در اب حرکت دادن قایق بجلو یا عقب
moving havens
U
مناطق ازاد از نظر حرکت زیردریاییها مناطق امن حرکت دریایی
skulls
U
حرکت دادن پارو یا دست در اب حرکت دادن قایق بجلو یا عقب
travelling overwatch
U
راهپیمایی با پوشش حرکت راهپیمایی با استفاده ازمراقبت حرکت با اتش
node
U
ابتدا یا انتهای مسیر حرکت مقاطع مسیر حرکت
bounding overwatch
U
حرکت خیز به خیز با پوشش حرکت با اتش و مانور
nodes
U
ابتدا یا انتهای مسیر حرکت مقاطع مسیر حرکت
quadrature encoding
U
سیستمی که جهت حرکت mouse را مشخص میکند. در یک mouse مکانیکی , دو احساس WS و سیگنال حرکت عمودی و افقی آنرا تشخیص می دهند. با این روش این سیگنالها ارسال می شوند
run
U
اجرای
runs
U
اجرای
Sound Blaster
U
و پس اجرای آن
carry out the obligations
U
اجرای تعهدات
parallel run
U
اجرای موازی
budget execution
U
اجرای بودجه
administer justice
U
اجرای عدالت
rerun
U
اجرای مجدد
post strike
U
بعد از اجرای تک
machine run
U
اجرای ماشین
use
U
اجرای چیزی
concurrently
U
اجرای همزمان
concurrent execution
U
اجرای همزمان
program execution
U
اجرای برنامه
conduct of fire
U
اجرای تیراندازی
conduct of fire
U
اجرای اتش
test run
U
اجرای ازماینده
fulfilment of an obligation
U
اجرای تعهد
performance of a contract
U
اجرای قرارداد
execution of wills
U
اجرای وصایا
execution of judgments
U
اجرای احکام
dry run
U
اجرای ازمایشی
ground work
U
اجرای فن در خاک
auto da fe
U
اجرای رای
enforcement of a judgment
U
اجرای حکم
administration of justice
U
اجرای عدالت
uses
U
اجرای چیزی
test run
U
اجرای ازمایشی
plan implementation
U
اجرای برنامه
stabile
U
بدون حرکت بی حرکت
operates
U
دستورات اجرای کامپیوتر
operated
U
دستورات اجرای کامپیوتر
legal enforcement
U
اجرای حکم دادگاه
pursuance of a plan
U
اجرای نقشه یا طرحی
launch an attack
U
اجرای حمله شروع تک
war game
U
اجرای بازی جنگ
wargaming
U
اجرای بازی جنگ
by the number
U
اجرای فرمان با شماره
launch
U
شروع یا اجرای یک برنامه
launches
U
شروع یا اجرای یک برنامه
operate
U
دستورات اجرای کامپیوتر
transattack period
U
زمان اجرای تک اتمی
launching
U
شروع یا اجرای یک برنامه
launched
U
شروع یا اجرای یک برنامه
task element
U
عنصر اجرای عملیات
enforcement by writ
U
اجرای حکم دادگاه
class i activity
U
اجرای اماد طبقه 1
insubordination
U
سرپیچی از اجرای دستور
multi tasking
U
اجرای چندین کار
policy instrument
U
ابزار اجرای سیاست
task forces
U
نیروی اجرای عملیات
multitasking
U
اجرای چندین کار
check
U
اجرای خشک یک برنامه
checked
U
اجرای خشک یک برنامه
checks
U
اجرای خشک یک برنامه
final process
U
دستور اجرای حکم
enforcement of judgement
U
اجرای احکام قضایی
enforcement of a judment
U
اجرای حکم دادگاه
techniques
U
روش یا فن اجرای کار
methode of fire
U
روش اجرای تیراندازی
law enforcement
U
اجرای قوانین
[حقوقی]
reprieves
U
تعلیق اجرای مجازات
class ii activity
U
اجرای اماد طبقه 2
administration of a will
U
اجرای وصیت نامه
involve
U
آغاز با اجرای یک برنامه
involves
U
آغاز با اجرای یک برنامه
involving
U
آغاز با اجرای یک برنامه
concept of operations
U
روش اجرای عملیات
concurrent program execution
U
اجرای همزمان برنامه
reprieving
U
تعلیق اجرای مجازات
reprieve
U
تعلیق اجرای مجازات
reprieved
U
تعلیق اجرای مجازات
technique
U
روش یا فن اجرای کار
desks
U
اجرای خشک برنامه
desk
U
اجرای خشک برنامه
apply a correct holt
U
اجرای فن صحیح کشتی
task force
U
نیروی اجرای عملیات
self aid
U
اجرای کمکهای اولیه
implementation of the decisions
U
اجرای قرار
[رای]
specific performance
U
نحوه اجرای معین در قرارداد
collectivism
U
اجرای اصول اشتراکی درزندگی
phased
U
دوره زمانی اجرای برنامه
phase
U
دوره زمانی اجرای برنامه
execution
U
اجرای برنامه کامپیوتری یا فرآیند
operator
U
ترتیب اجرای عملیات ریاضی
ambuscade
U
دام محل اجرای کمین
executes
U
اجرای برنامه کامپیوتری یا فرآیند
phases
U
دوره زمانی اجرای برنامه
high angle pit
U
چاله مخصوص اجرای تیرقائم
suspends
U
به عقب انداختن اجرای حکم
operators
U
ترتیب اجرای عملیات ریاضی
concept
U
تدبیر روش اجرای یک چیز
concepts
U
تدبیر روش اجرای یک چیز
execute
U
اجرای برنامه کامپیوتری یا فرآیند
precedence
U
ترتیب اجرای عملیات ریاضی
suspend
U
به عقب انداختن اجرای حکم
mission request
U
درخواست اجرای ماموریت هوایی
overlap processing
U
اجرای همزمان فعالیتهای ورودی
sword dance
U
اجرای رقص در اطراف شمشیر
staged
U
اجرای به ترتیب یکی پس از دیگری
task element
U
قسمت مامور اجرای عملیات
suspending
U
به عقب انداختن اجرای حکم
executed
U
اجرای برنامه کامپیوتری یا فرآیند
enterprises
U
اقدام به اجرای قوانین کردن
executing
U
اجرای برنامه کامپیوتری یا فرآیند
passes
U
1-اجرای حلقه یک بار. 2-یک عمل
fire time
U
زمان اجرای اتش یا انفجار
enterprise
U
اقدام به اجرای قوانین کردن
exempted , adressee
U
گیرنده معاف از اجرای دستور
launches
U
اجرای حمله شروع عملیات
launched
U
اجرای حمله شروع عملیات
passive
U
وقت کشی بدون اجرای فن
passed
U
1-اجرای حلقه یک بار. 2-یک عمل
guarantee a contract
U
اجرای قراردادی را ضمانت کردن
launch
U
اجرای حمله شروع عملیات
to guarantee a contract
U
اجرای قراردادی راضمانت کردن
pass
U
1-اجرای حلقه یک بار. 2-یک عمل
launching
U
اجرای حمله شروع عملیات
passives
U
وقت کشی بدون اجرای فن
aerodynamics
U
مبحث حرکت گازها و هوا علم مربوط به حرکت اجسام در گازها و هوا
moment of momentum
U
اندازه حرکت زاویهای گشتاور اندازه حرکت
angular momentum
U
اندازه حرکت زاویهای گشتاور اندازه حرکت
rate of march
U
سرعت حرکت اهنگ حرکت اهنگ راهپیمایی
perfect
U
کامل
starkest
U
کامل
plenaries
U
کامل
full
U
کامل
full-fledged
U
کامل
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com