Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
availability
U
آنچه به آسانی بدست آید
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
durable
U
آنچه به آسانی خراب نخواهد شد
declarative language
U
زبان برنامه سازی در برنامههای کاربردی پایگاه داده ها که آنچه می خواهید بدست آورید وارد می کنید و نه دستورالعمل را
What one loses on the swings one makes up on the r.
<proverb>
U
آنچه کسى در بازى تاب از دست مى دهد روى بازى چرخ و فلک بدست مى آورد .
Tell not all you know , nor do all you can.
<proverb>
U
به زبان نیاور هر آنچه مى دانى,انجام نده هر آنچه مى توانى .
no sweat
<idiom>
U
بیتعارف ،به آسانی به انجام رساندن
To do something with ease(easily).
U
کاری را به آسانی انجام دادن
It takes a bit of doing.
U
همچین کارزیاد آسانی هم نیست
drawing
U
روشی است که در ان فلز گرم از سوراخهایی به شکل مخصوص کشیده میشود تا شکل نیمرخ مطلوب بدست اید . پروفیلهای مختلف را از این طریق بدست می اورند
drawings
U
روشی است که در ان فلز گرم از سوراخهایی به شکل مخصوص کشیده میشود تا شکل نیمرخ مطلوب بدست اید . پروفیلهای مختلف را از این طریق بدست می اورند
roaming
U
حرکت به آسانی ودرارتباط با فرستنده ارتباطی بی سیم بودن
roams
U
حرکت به آسانی ودرارتباط با فرستنده ارتباطی بی سیم بودن
electronic
U
سیستم ذخیره سازی متن ها که به آسانی بازیابی می شوند
roamed
U
حرکت به آسانی ودرارتباط با فرستنده ارتباطی بی سیم بودن
roam
U
حرکت به آسانی ودرارتباط با فرستنده ارتباطی بی سیم بودن
Whatsoever
U
هرچه
[هر آنچه]
[آنچه ]
ocr
U
طرح حرف که توسط خواننده OCR به آسانی قابل خواندن باشد
flowchart
U
صفحه پلاستیکی با نشانههای بریده شده موقت برای اجازه دادن به نشانه ها تا به آسانی و به سرعت رسم شوند
flow diagram
U
صفحه پلاستیکی با نشانههای بریده شده موقت برای اجازه دادن به نشانه ها تا به آسانی و به سرعت رسم شوند
Visual Basic
U
ابزار برنامه نویسی ساخت ماکروسافت که باعث ساخت برنامههای کاربردی ویندوز به آسانی میشود
fasts
U
آنچه به سرعت حرکت میکند. آنچه به سرعت کار میکند.
fastest
U
آنچه به سرعت حرکت میکند. آنچه به سرعت کار میکند.
fasted
U
آنچه به سرعت حرکت میکند. آنچه به سرعت کار میکند.
fast
U
آنچه به سرعت حرکت میکند. آنچه به سرعت کار میکند.
cards
U
کارتی که فقط حاوی شیارهای هادی است بین اتصال کارت اصلی و کارت اضافی که باعث میشود کارت اضافه به آسانی کارکند و بررسی شود در خارج از محفظه آن
card
U
کارتی که فقط حاوی شیارهای هادی است بین اتصال کارت اصلی و کارت اضافی که باعث میشود کارت اضافه به آسانی کارکند و بررسی شود در خارج از محفظه آن
constants
U
آنچه تغییر نمیکند
circulars
U
آنچه در یک دایره می چرخد
circular
U
آنچه در یک دایره می چرخد
the long and the short of it
<idiom>
آنچه گفتنی است
constant
U
آنچه تغییر نمیکند
producing
U
آنچه تولید میکند
the above was a summary
آنچه دربالا گفته شد
previous
U
آنچه زودتر رخ میدهد
incoming
U
آنچه از خارج می آید
auxiliary
U
آنچه کمک میکند
auxiliaries
U
آنچه کمک میکند
knowledge
U
آنچه دانسته است
protective
U
آنچه حافظت میکند
authentic
U
آنچه درست است
unwanted
U
آنچه لازم نیست
lightweight
U
آنچه سنگین نیست
circulating
U
آنچه به راحتی می چرخد
lightweights
U
آنچه سنگین نیست
biased
U
آنچه اریب دارد
contiguous
U
آنچه اثر می گذارد
exclusive
U
آنچه شامل نمیشود
used
U
آنچه جدید نیست
extensible
U
آنچه قابل گسترش است
chargeable
U
آنچه قابل شارژ است
finished
U
آنچه کامل شده است
multifunction
U
آنچه تابعهای متعددی دارد
expandable
U
آنچه قابل گسترش باشد
irretrievable
U
آنچه قابل بازگشت نیست
commonest
U
آنچه اغلب اتفاق میافتد
common
U
آنچه اغلب اتفاق میافتد
maskable
U
آنچه نادیده گرفتنی است
comparable
U
آنچه قابل مقایسه نیست
selectable
U
آنچه قابل انتخاب باشد
electric
U
آنچه با الکتریسیته کار میکند
efficient
U
آنچه که خوب کار میکند
clearest
U
آنچه به سادگی فهمیده میشود
removable
U
آنچه قابل جابجایی است
malfunctioning
U
آنچه خوب کار نکند
exchangeable
U
آنچه قابل تغییر است
prior
U
آنچه قبلاگ رخ داده است
requirements
U
آنچه مورد نیاز است
significantly
U
آنچه معنای مخصوصی دارد
significant
U
آنچه معنای مخصوصی دارد
ambiguous
U
آنچه دو معنای ممکن دارد
preformatted
U
آنچه فرمت شده باشد
quantifiable
U
آنچه قابل شمارش است
interchangeable
U
آنچه قابل تغییر است
convertibles
U
آنچه قابل تبدیل است
convertible
U
آنچه قابل تبدیل است
relevant
U
آنچه ارتباط مهمی دارد
movable
U
آنچه قابل حرکت است
computable
U
آنچه قابل محاسبه است
controllable
U
آنچه قابل کنترل است
identities
U
آنچه کسی یا چیزی است
identity
U
آنچه کسی یا چیزی است
hidden
U
آنچه قابل دیدن نیست
approximating
U
آنچه تقریبا درست است
distant
U
آنچه در محلی قرار دارد
visible
U
آنچه قابل دیدن است
recognizable
U
آنچه قابل تشخیص است
recognizably
U
آنچه قابل تشخیص است
continual
U
آنچه به طور پیاپی رخ میدهد
variable
U
آنچه قابل تغییر است
What must be must be .
<proverb>
U
آنچه باید بشود خواهد شد .
malfunctioned
U
آنچه درست کار نکند
malfunctioned
U
آنچه کامل کار نکند
malfunction
U
آنچه درست کار نکند
malfunction
U
آنچه کامل کار نکند
value
U
آنچه چیزی به اندازه آن می ارزد.
characteristically
U
آنچه مخصوص یا ویژه است
characteristic
U
آنچه مخصوص یا ویژه است
values
U
آنچه چیزی به اندازه آن می ارزد.
valuing
U
آنچه چیزی به اندازه آن می ارزد.
clear
U
آنچه به سادگی فهمیده میشود
What soes not endure does not merit attachment .
<proverb>
U
آنچه نپاید دلبستگى را نشاید .
Seldom seen soon forgotten .
<proverb>
U
از دل برود هر آنچه از دیده برفت .
variables
U
آنچه قابل تغییر است
residual
U
آنچه در پشت سر باقی می ماند
normal
U
معمولا یا آنچه به ترتیب رخ دهد
simple
U
آنچه پیچیده یا مشکل نباشد
simpler
U
آنچه پیچیده یا مشکل نباشد
simplest
U
آنچه پیچیده یا مشکل نباشد
relative
U
آنچه با دیگری مقایسه شود
malfunctions
U
آنچه درست کار نکند
malfunctions
U
آنچه کامل کار نکند
round
U
آنچه در دایره حرکت میکند
clearer
U
آنچه به سادگی فهمیده میشود
clears
U
آنچه به سادگی فهمیده میشود
differentials
U
آنچه اختلاف را نشان میدهد
differential
U
آنچه اختلاف را نشان میدهد
thirds
U
آنچه بعد از دومین می آید
roundest
U
آنچه در دایره حرکت میکند
alterable
U
آنچه قابل تغییر است
commoners
U
آنچه اغلب اتفاق میافتد
transportable
U
آنچه قابل حمل است
flexible
U
آنچه قابل تغییر است
unedited
U
آنچه ویرایش نشده است
third
U
آنچه بعد از دومین می آید
immediate
U
آنچه یکباره اتفاق افتد
audible
U
آنچه قابل شنیدن است
dependent
U
آنچه به دلیلی متغیر است
at the hand of
U
بدست
by
U
بدست
pre
U
آنچه قبلا توافق شده است
simultaneous
U
آنچه همزمان با چیز دیگری رخ میدهد
available
U
آنچه قابل دستیابی یا خرید است
magnetic
U
آنچه میدان مغناطیسی مربوطه داد
alternate
U
آنچه از یکی به دیگری تغییر می یابد
alternated
U
آنچه از یکی به دیگری تغییر می یابد
alternates
U
آنچه از یکی به دیگری تغییر می یابد
special
U
آنچه متفاوت یا غیر عادی است
selectively
U
آنچه داده خاصی را انتخاب میکند
incompatible
U
ناسازگار یا آنچه خوب کار نمیکند
blinded
U
آنچه به کدهای خاصی پاسخ نمیدهد
blinds
U
آنچه به کدهای خاصی پاسخ نمیدهد
pre-
U
آنچه قبلا توافق شده است
selective
U
آنچه داده خاصی را انتخاب میکند
preventive
U
آنچه مانع رویدادن چیزی شود
blind
U
آنچه به کدهای خاصی پاسخ نمیدهد
centralized
U
آنچه در یک موقعیت مرکزی قرار دارد
hand-held
U
آنچه قابل نگهداری در دست است
optional
U
آنچه قابل انتخاب شدن باشد
unauthorized
U
آنچه باید مجوز داشته باشد
unconditional
U
آنچه به هیچ شرطی بستگی ندارد
impulsive
U
آنچه برای زمان کوتاهی می ماند
addressable
U
آنچه قابل آدرس دهی است
magnet
U
آنچه میدان مغناطیسی تولید میکند
magnets
U
آنچه میدان مغناطیسی تولید میکند
frequent
U
آنچه می آید و می رود و اغلب رخ میدهد
heuristic
U
آنچه از تجربیات گذشته درس گیرد
successive
U
آنچه یکی پس از دیگری فاهر میشود
contents
U
محتوا یا آنچه دروی چیزی باشد
frequented
U
آنچه می آید و می رود و اغلب رخ میدهد
frequenting
U
آنچه می آید و می رود و اغلب رخ میدهد
downloadable
U
آنچه قابل بار کردن است
easy to use
U
آنچه قابل فهم و انجام باشد
erasable
U
آنچه قابل پاک شدن است
frequents
U
آنچه می آید و می رود و اغلب رخ میدهد
continuous
U
آنچه بدون توقف ادامه یابد
desktop
U
آنچه در بالا میز قرار دارد
synchronous
U
آنچه همان با دیگری اجرا شود.
What costs little is little esteemed .
<proverb>
U
آنچه کم بهاست ارج کمترى دارد .
unique
U
آنچه با هر چیز دیگر متفاوت است
uniquely
U
آنچه با هر چیز دیگر متفاوت است
specifies
U
بیان واضح آنچه نیاز است
specify
U
بیان واضح آنچه نیاز است
specifying
U
بیان واضح آنچه نیاز است
predefined
U
آنچه قبلا معرفی شده است
accessible
U
آنچه قابل دستیابی و دسترسی است
original
U
آنچه اول استفاده یا ساخته شود
Except what is mentioned in paragraph 3.
U
باستثنای آنچه درپاراگراف 3 آمده است
I spoke my mind.
U
آنچه دردل داشتم بزبان آوردم
desktop
U
آنچه روی میز انجام میشود
logical
U
آنچه از منط ق در عملیاتش استفاده میکند
complete
U
آنچه به چیزی دیگر نیاز ندارد
completed
U
آنچه به چیزی دیگر نیاز ندارد
completes
U
آنچه به چیزی دیگر نیاز ندارد
completing
U
آنچه به چیزی دیگر نیاز ندارد
adjacent
U
آنچه مقابل یا نزدیک چیزی است
originals
U
آنچه اول استفاده یا ساخته شود
inactive
U
آنچه کار نمیکند یا اجرا نمیشود
accidental
U
آنچه تصادفی اتفاق افتاده است
additional
U
آنچه جمع شده یا اضافه است
undetected
U
آنچه تشخیص داده نشده است
ambiguity
U
آنچه به روشنی تعریف نشده است
ambiguities
U
آنچه به روشنی تعریف نشده است
damaged
U
آنچه آسیب یا رنج دیده است
payment on account
آنچه علی الحساب پرداخت میشود
acquirer
U
بدست اورنده
obtain
U
بدست اوردن
acquirable
U
بدست اوردنی
gains
U
بدست آوردن
procured
U
بدست اوردن
procures
U
بدست اوردن
catch
U
بدست اوردن
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com