English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 19 (3 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
centralized U متمرکز
centralized U تمرکزی
centralized U متمرکزشده
centralized U به طور تمرکزی انجام شده
centralized U مین میشود
centralized U امکانات پردازش داده که در یک محل متمرکز و قابل دستیابی توسط سایر کاربران انجام می شوند
centralized U آنچه در یک موقعیت مرکزی قرار دارد
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
centralized system U نظام متمرکز
centralized planning U برنامه ریزی متمرکز
centralized lubrication U روغنکاری متمرکز
centralized items U اقلامی که دستور کنترل توزیع تمرکزی ان رسیده
centralized items U اقلام اماد تمرکزی
centralized design U طراحی تمرکز یافته
centralized plan U پلان مرکزی
centralized control U کنترل تمرکزی
centralized control U انجام کنترل به طریقه تمرکزی
centralized network configuration U ساختار شبکهای متمرکز
centralized data processing U پردازش تمرکز یافته داده پردازش داده متمرکز
centralized oil shot system U روغنکاری متمرکز فشاری
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com