English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (3 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
acceptance test آزمایش کوچک شدگی آزمایش برداشت
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
tests U آزمایش ها
examinations U آزمایش ها
trial U آزمایش
test U آزمایش
quiz [American] U آزمایش
examination U آزمایش
trials U آزمایش ها
blood test U آزمایش خون
unverified <adj.> U آزمایش نشده
blood work U آزمایش خون
proven U آزمایش شده
uninspected <adj.> U آزمایش نشده
unexamined <adj.> U آزمایش نشده
unevaluated <adj.> U آزمایش نشده
unchecked <adj.> U آزمایش نشده
unaudited <adj.> U آزمایش نشده
pass muster <idiom> U آزمایش را با موفقیت
untested <adj.> U آزمایش نشده
leap frog test U آزمایش پرسش قورباغه
exerciser U آزمایش کننده یک وسیله
Hewlett Packard U قط عات آزمایش و چاپگرها
a priori U بدون بررسی یا آزمایش قبلی
acceptance trial آزمایش قبول وسایل وتجهیزات
tested U محیط ی برای آزمایش برنامه ها
final acceptance آزمایش قبولی نهایی ناو
test U محیط ی برای آزمایش برنامه ها
oil drop experiment U آزمایش قطره روغن [فیزیک]
run the gauntlet <idiom> U درمعرفی آزمایش سخت قرارگرفتن
tests U محیط ی برای آزمایش برنامه ها
control U اطمینان از بررسی و آزمایش کردن چیزی
sense U آزمایش وضعیت یک وسیاه یا قطعه الکترونیکی
senses U آزمایش وضعیت یک وسیاه یا قطعه الکترونیکی
controls U اطمینان از بررسی و آزمایش کردن چیزی
sensed U آزمایش وضعیت یک وسیاه یا قطعه الکترونیکی
controlling U اطمینان از بررسی و آزمایش کردن چیزی
acid test آزمایش قدرت پرداخت آزمون درجه نقدینگی
cases U رجوع به بخشی از برنامه که وابسته به نتیجه آزمایش است
case U رجوع به بخشی از برنامه که وابسته به نتیجه آزمایش است
debug U آزمایش برنامه یا مکان دهی یا تصحیح خطاها و اشتباهات
debugs U آزمایش برنامه یا مکان دهی یا تصحیح خطاها و اشتباهات
hidden U اثری که در حین آزمایش برنامه دیده نشده بود
rules U روش آزمایش پیام ورودی برای وضعیتهای خاص
debugged U آزمایش برنامه یا مکان دهی یا تصحیح خطاها و اشتباهات
operation U آزمایش هایی برای برنامه و آمادگی داده را بررسی می کنند
logic U قطعه آزمایش که وضعیت منط قی قط عات یا مدارها را نشان میدهد
analyzer U وسیله آزمایش الکترونیکی که الگوهای مختلف سیگنال را نمایش میدهد
tested U اجرای آزمایش یک وسیله یا برنامه برای اطمینان از صحت کار آن
test U اجرای آزمایش یک وسیله یا برنامه برای اطمینان از صحت کار آن
tests U اجرای آزمایش یک وسیله یا برنامه برای اطمینان از صحت کار آن
tests U آزمایش شبکه ارتباطی با ارسال حجم زیاد داده و پیام روی آن
field U محصول آزمایش شده خارج شرکت یا آزمایشگاه تحقیقات در وضعیت واقعی
tested U آزمایش شبکه ارتباطی با ارسال حجم زیاد داده و پیام روی آن
fielded U محصول آزمایش شده خارج شرکت یا آزمایشگاه تحقیقات در وضعیت واقعی
saturation U آزمایش شبکه ارتباطی , با ارسال حجم بزرگ داده وپیام روی آن
test U آزمایش شبکه ارتباطی با ارسال حجم زیاد داده و پیام روی آن
crippled leapfrog test U آزمایش استانداردی که از یک محل حافظه ونه محلهای متغیر استفاده میکند
mock-up U مدل محصول جدید برای آزمایش یا نشان دادن به مشتریان موجود
Hewlett Packard U روش استاندارد واسط بین وسایل جانبی و یا قط عات آزمایش و کامپیوترها
fields U محصول آزمایش شده خارج شرکت یا آزمایشگاه تحقیقات در وضعیت واقعی
mock-ups U مدل محصول جدید برای آزمایش یا نشان دادن به مشتریان موجود
The regulations prescribe that all employees must undergo a medical examination. U آیین نامه تجویز می کند که همه کارکنان باید آزمایش پزشکی بدهند.
tests U اجرای برنامه با داده آزمایش برای اطمینان از صحت کار نرم افزار
tested U اجرای برنامه با داده آزمایش برای اطمینان از صحت کار نرم افزار
test U اجرای برنامه با داده آزمایش برای اطمینان از صحت کار نرم افزار
prototype U اولین مدل کاری وسیله یا برنامه که بعداگ آزمایش و تط بیق میشود تا بهبود یابد
CD WO U مناسب برای ذخیره سازی متون آرشیو و یا آزمایش ROM-CD پیش از دوباره کاری
prototypes U اولین مدل کاری وسیله یا برنامه که بعداگ آزمایش و تط بیق میشود تا بهبود یابد
test U داده با نتایج از پیش تعیین شده که امکان آزمایش برنامه جدید را فراهم میکند
tested U داده با نتایج از پیش تعیین شده که امکان آزمایش برنامه جدید را فراهم میکند
tests U داده با نتایج از پیش تعیین شده که امکان آزمایش برنامه جدید را فراهم میکند
tests U قطعه مخصوص که نرم افزار با سخت افزار را آزمایش میکند
test U قطعه مخصوص که نرم افزار با سخت افزار را آزمایش میکند
tested U قطعه مخصوص که نرم افزار با سخت افزار را آزمایش میکند
hooks U نقط های در برنامه که برنامه نویس میتواند که آزمایش یا رفع مشکل را وارد کند
hook U نقط های در برنامه که برنامه نویس میتواند که آزمایش یا رفع مشکل را وارد کند
chip U قطعهای که حاوی مدارهایی برای بررسی آزمایش روی مدارهای دیگر یا قط عات دیگر است
chips U قطعهای که حاوی مدارهایی برای بررسی آزمایش روی مدارهای دیگر یا قط عات دیگر است
automatics U کامپیوتری که امکانات آزمایش را بررسی میکند و میتواند یک مدار پیچیده یا PCB را برای خطاها بررسی کند
libraries U زیر تابع آزمایش شده و ذخیره شده در کتابخانه که در صورت نیاز وارد برنامه کاربر میشود
library U زیر تابع آزمایش شده و ذخیره شده در کتابخانه که در صورت نیاز وارد برنامه کاربر میشود
automatic U کامپیوتری که امکانات آزمایش را بررسی میکند و میتواند یک مدار پیچیده یا PCB را برای خطاها بررسی کند
to take a sample of blood U گرفتن نمونه خون [برای آزمایش خون]
The wrd is a place of trial by ordeal , not of eas. <proverb> U دنیا جاى آزمایش است نه جاى آسایش .
TDR U آزمایش برای یافتن محل خطای کابل , ارسال یک سیگنال روی کابل و بررسی مدت زمان برگشت آن
top U روش نوشتن برنامه ها که کل سیستم به بلاکها یا کارهای ساده تقسیم میشود. دو واحد بلاک نوشته میشود وپیش از پردازش آزمایش میشود با بعدی
beta software U نرم افزاری که هنوز تمام آزمایش ها رویش تمام نشده و ممکن است هنوز مشکل داشته باشد
Fustat rug U فرش فسطاط [فرش فسطاط پس از آزمایش کربن قدیمی ترین فرش دنیا بعد از پازیریک شناخته شده و به قرن هفدهم میلادی نسبت داده می شود.]
monitors U 1-بررسی یا آزمایش چیزی که کار میکند 2-بررسی فرایند یا تجزیه برای اطمینان از اینکه درست کار میکند
monitor U 1-بررسی یا آزمایش چیزی که کار میکند 2-بررسی فرایند یا تجزیه برای اطمینان از اینکه درست کار میکند
monitored U 1-بررسی یا آزمایش چیزی که کار میکند 2-بررسی فرایند یا تجزیه برای اطمینان از اینکه درست کار میکند
dictionary U 1-بلاکی که کلمات و معنای آنها را لیست میکند. 2-ساختار مدیرت داده که امکان مراجعه و ذخیره سازی فایلها را فراهم میکند. 3-بخشی از برنامه آزمایش دیکته :لیست کلمات صحیح برای بررسی متن وجود دارند
dictionaries U 1-بلاکی که کلمات و معنای آنها را لیست میکند. 2-ساختار مدیرت داده که امکان مراجعه و ذخیره سازی فایلها را فراهم میکند. 3-بخشی از برنامه آزمایش دیکته :لیست کلمات صحیح برای بررسی متن وجود دارند
gelation U بسته شدگی سفت شدگی
imminution U کم شدگی باریک شدگی
impressions U برداشت
takings U برداشت
acceptance U برداشت
acceptances U برداشت
offtake U برداشت
impression U برداشت
land surveying U برداشت
removal U برداشت
draw off U برداشت
special drawing right U حق برداشت ویژه
special drawing right U حق برداشت مخصوص
removing U برداشت کردن
special drawing rights U حق برداشت ویژه
dual impression U برداشت دوگانه
removal of cinder U برداشت تفاله
removal of phosphorus U برداشت فسفر
under ground survey U برداشت زیرزمینی
impressionists U برداشت گرای
removes U برداشت کردن
removal of chips U برداشت براده
first impression U برداشت نخستین
take off divisor U مقسم برداشت اب
metal removal U برداشت براده
withdrawal warrant U مجوز برداشت
make a copy of U سواد برداشت
removal of slag U برداشت سرباره
draw off U بده برداشت
impressionistic U برداشت گرایانه
remove U برداشت کردن
impressionistic U برداشت گذار
impressionist U برداشت گرای
stripping U برداشت لایه رو
overdrafts U اضافه برداشت
approach U برداشت روش
withdraws U برداشت از حساب
overdraft U اضافه برداشت
withdraw U برداشت از حساب
approached U برداشت روش
approaches U برداشت روش
targets U نقطه برداشت یا قرائت
target U نقطه برداشت یا قرائت
net U برداشت خالص کردن
the timber warped U تیر تاب برداشت
handpick U برداشت محصول با دست
cropper U برداشت کننده محصول
take off distributor U اب پخشکن مقسم برداشت اب
nets U برداشت خالص کردن
targeted U نقطه برداشت یا قرائت
overdraw U اضافه برداشت کردن
targeting U نقطه برداشت یا قرائت
targetted U نقطه برداشت یا قرائت
targetting U نقطه برداشت یا قرائت
nett U برداشت خالص کردن
safe yield U بده قابل برداشت
overdraft U برداشت اب بیش از اندازه مجاز
. She dropped her demands (claim). U دست از تقاضاهای خود برداشت
paper gold U منظور حق برداشت مخصوص است
overdrafts U برداشت اب بیش از اندازه مجاز
site survey U برداشت نقشه تکهای از زمین
forbore U دست برداشت امتناع کرد
petty cash صندوق ویژه وجوه کوچک حساب هزینه های کوچک
gemmule U یاخته کوچک که ازان جانورتازه پدیدمیاید غنچه کوچک
No man can serve two masters. <proverb> U با یک دست نمى شود دو هندوانه را برداشت .
The police officer took down the car number . U افسر پلیس نمره اتوموبیل را برداشت
overdraft U دستور پرداخت بی محل اضافه برداشت
overdrafts U دستور پرداخت بی محل اضافه برداشت
widget U آلت کوچک [ابزار ] [اسباب مکانیکی کوچک]
agronomy U علم برداشت محصول وبهره برداری از خاک
demand deposit U سپرده بانکی که بدون چک میتوان برداشت کرد
harvester-thresher [rare] U کمباین [کشاورزی] [ماشین برداشت محصولات دانه دار]
corn harvester U کمباین [کشاورزی] [ماشین برداشت محصولات دانه دار]
combined harvester U کمباین [کشاورزی] [ماشین برداشت محصولات دانه دار]
harvester U کمباین [کشاورزی] [ماشین برداشت محصولات دانه دار]
combine [combine harvester] U کمباین [کشاورزی] [ماشین برداشت محصولات دانه دار]
combine harvester U کمباین [کشاورزی] [ماشین برداشت محصولات دانه دار]
pig board U تخته کوچک برای موجهای کوچک
jigger U بادبان کوچک یکجور کرجی کوچک
increments U فواصل کوچک کیسههای کوچک خرج
increment U فواصل کوچک کیسههای کوچک خرج
dostortion U کج شدگی
depression U کم شدگی
erections U شق شدگی
geniculation U خم شدگی
erection U شق شدگی
depressions U کم شدگی
necks U نخ شدگی
the mast has raked U کج شدگی
embeddeness U حک شدگی
bottling U نخ شدگی
neck U نخ شدگی
damnation U لعنت شدگی
contraction U جمع شدگی
blotted U پاک شدگی
pucker U جمع شدگی
contractions U جمع شدگی
blotting U پاک شدگی
flagginess U ول شدگی اویختگی
fixedness U تثبیت شدگی
petrification U سنگ شدگی
scarlet U سرخ شدگی
flocculence U قلنبه شدگی
blots U پاک شدگی
puckered U جمع شدگی
smelting U ذوب شدگی
gasification U تبخیر شدگی
elongation U دراز شدگی
Recent search history Forum search
Search history is off. Activate
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com