English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
senior high school U مدرسه متوسطه
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
high school U دبیرستان
high school U مدرسه متوسطه دبیرستان
junior high school U دبیرستان مقدماتی
They dont recognize your high-school diploma here. U دیپلم دبیرستان شما را اینجا برسمیت نمی شناسند
senior U بالاتر بالارتبه
senior U مسابقه گلف برای بازیگران بالاترازسن معین بازیگر سالمند مسابقه دو برای بالاترین سطح بدون شرط سنی
senior U ارشد
senior U مهتر
senior U بزرگتر
senior U تنیس باز سالمند
senior U قدیمی
senior citizen U پیرانسال
senior officer U افسر ارشد
senior citizen U بازنشسته
senior citizen U شهروند سالخورده
senior members U اعضای بالارتبه یا ارشد
senior officer U ارشدترین افسران
senior citizens U شهروند سالخورده
senior citizens U بازنشسته
senior officers U افسران ارشدیا بالارتبه
senior citizens U پیرانسال
he is years senior to me U اودوسال ازمن بزرگتریاجلوتراست
senior technical college U دانشگاه فناوری
senior master sergeant U سرگروهبان
senior officer afloat U ارشدترین افسر حاضر در ناو
senior chief petty officer U ناوبان یکم
to go to school to U یاد گرفتن یا تقلید کردن از
to go to school U درس خواندن
first school U پایهدبسبان
to go to school U باموزشگاه رفتن
go to school U خواننده میله نوری
the school is out U مدرسه تعطیل است
first school U -مخصوصبچههایبین5تا9سال
school U مرکز اموزش نظامی
school U تربیت اسب
school U جماعت
school U دسته
school U مکتب
school U تحصیل در مدرسه
school U رام کردن وعادت دادن
school U تدریس درمدرسه
school U پیروان یک مکتب اموزشگاه
school U بمدرسه فرستادن درس دادن
school U تادیب یا تربیت کردن
school U جماعت همفکر
school U دانشکده
school U دبیرستان
school U مکتب دبستان
school U گروه
school U دسته ماهی
school U مدرسه
school U اموزشگاه
school U مکتب علمی یافلسفی
school U گروه پرندگان
school U تربیب کردن
school U مکتب نحله
Sunday School U مدرسهی یکشنبه
private school U اموزشگاه خصوصی
private school U مدرسه ملی
night school U اموزشگاه شبانه
trade school U مدرسه حرفهای
secondery school U مدرسه متوسطه
preparatory school U اموزشگاه امادگی
school zone U قلمرومدرسه
school psychologist U روانشناس اموزشگاهی
school phobia U مدرسه هراسی
school pence U پول هفتگی اموزشگاه
school of tecnology U مدرسه عالی فنی
school of jurisprudence U مذهب جعفری Ashari Ithna of Imam sixthshii the Sadiq al Imamafar after named uslims
nursery school U مدرسه بچههای کمتر از پنج سال
nursery school U کودکستان
school psychology U روانشناسی اموزشگاهی
school readiness U امادگی ورود به مدرسه
school slang U اصطلاح ویژه اموزشگاه
business school U مدرسهیا دانشکدهاقتصادیوتجاری
boarding school U اموزشگاه شبانه روزی
school friend U دوستمدرسهای
driving school U آموزشگاهرانندگی
graduate school U دفتریدرآمریکایشمالیکهبهافرادفارغالتحصیلآموزشمیدهدgovernment
secondery school U دبیرستان
school year U سال تحصیلی
school teacher U اموزگار
infant school U کودکستان
public school U دبیرستان شبانه روزی مدرسه عمومی
summer school U مدرسه تابستانی
old school tie U سر سپردگیها و دوستیهای آموختگان این نوع مدارس
old school tie U کراوات ویژهی دانش آموزان هر مدرسه
day school U مدرسهای که فقط در روز کلاس دارد
day school U مدرسهی روزانه
zurich school U مکتب زوریخ
wurzburg school U مکتب وورتسبورگ
vocational school U اموزشگاه حرفهای
vienna school U مکتب وین
special school U اموزشگاه استثنایی
technical school U اموزشگاه فنی
technical school U مدرسه فنی
technical school U هنرستان دبیرستان فنی
theological school U مدرسه علوم دینی
training school U کاراموزگاه
training school U اموزشگاه حرفهای
to leave school U ازاموزشگاه یامدرسه بیرون رفتن
to leave school U ترک تحصیل کردن
pre-school U شیرخوارگاه
pre-school U مهدکودک
summer school U کلاس تابستانی
association school U مکتب تداعی
foundation school U اموزشگاه موقوف
grade school U مدرسه ابتدایی
grammar school U مدرسه ابتدایی
austrian school U یزر و بوهم باورک
austrian school U مکتب اتریشی
banking school U مکتب بانکداری
school age U سالهای تحصیل
school age U سن مدرسه
finshing school U مدرسه تکمیلی دختران
school age U سن آغاز تحصیل
prep school U دبیرستان آمادگی برای ورود به دانشگاه
pre-school U پیش دبستانی
pre-school U وابسته به سنین 2 تا 5 سالگی
hedge school U اموزشگاه پست
hedge school U مکتب اموزشگاهی که درهوای ازاددایربود
to leave school U ازتحصیل دست کشیدن
reform school U مدرسه تهذیب اخلاقی
one of the sunni school U Imam after jurisprudencenamed al-shafeiof Idris
normal school U دارالمعلمین
normal school U دانش سرا
nongraded school U اموزشگاه بی دانشپایه
neoclassical school U مکتبی که براساس ان رقابت و پیروی ازاصول حداکثرساختن مطلوبیت و سود میتواندتخصیص ایده الی از منابع رادر اقتصاد بوجود اورد
neoclassical school U مکتب نئوکلاسیک
nancy school U مکتب نانسی
school truancy U مدرسه گریزی
one of the sunni school U شافعی مذهب شافعی
orthodox school U مکتب کلاسیک
orthodox school U مکتب اقتصادی سنتی که اقتصاددانان قبل ازکینز را نیزشامل میشود
reform school U دارالتادیب نوجوانان
roman school U مکتب رفائیل
raphael school U مکتب رفائیل
ragged school U اموزشگاه مجانی برای بچههای بینوا
principal of a school U مدیر اموزشگاه
preliminary school U مدرسه ابتدائی
parochial school U اموزشگاه کلیسایی
parochial school U مدرسه وابسته به کلیسای بخش
monetary school U مکتب اقتصادی تحت رهبری میلتون فریدمن که معتقد به کارائی بیشترسیاست پولی نسبت به سیاست مالی در اقتصاد است
monetary school U مکتب پولی
kailyard school U مکتب نویسندگی درباره اسکاتلند
industrial school U اموزشگاه حرفهای مدرسه صنعتی
school shooting U تیراندازی در مدرسه
school of law U دانشکده حقوق
leipzig school U مکتب لایپزیک
liberal school U مکتب ازادی اقتصادی
mixed school U اموزشگاه مختلط اموزشگاهی که پسران ودختران با هم درس می خوانند
mathematical school U مکتبی که مسائل اقتصادی را از دیدگاه ریاضی مورد تجزیه و تحلیل قرار میدهد از جمله اقتصاددانان این مکتب میتوان از استانلی جونز و لئون والراس نام برد
mathematical school U مکتب ریاضی
maternal school U اموزشگاهی که درانجا مانند مادرازکودک نگهداری میشود
maternal school U کودکستان
manchester school U مکتب انگلیسی طرفدار ازادی مبادله
manchester school U مکتب منچستر
liberal school U مکتب اقتصادی کلاسیک
school fellow U هم شاگردی
resident school U مدارس حضوری یا مدارسی که شاگرد عملا در کلاس حاضر میشود
elementary school U دبستان
drop out (of school) <idiom> U ترک مدرسه
school neurosis U روان رنجوری اموزشگاهی
school miss U دخترکم رو یانا ازموده
school figures U حرکات اسب
school figures U مجموعه 96 حرکت در اسکیت
school mate U هم شاگردی
school mate U هم مدرسه
school fellow U هم مدرسه
school fee U ماهیانه یا شهریه اموزشگاه
school drop out U ترک تحصیل کرده
It is some distance to the school . U تا مدرسه فاصله زیاد است
school drop out U افت تحصیلی
school-leaver U کسیکهبتازگیازمدرسهفارغشدهاست
The last school day. U آخرین روز مدرسه
secondary school U دبیرستان
junior school U دوره اول دبیرستان
middle school U دبیرستان
comprehensive school U اموزشگاه جامع
Since I left school. U ازوقتیکه مدرسه را ترک کردم
I must take the kid to school . U باید بچه راببرم مدرسه
primary school U دبستان
school report U گزارش اموزشگاه
school doctor U استاد دانشگاه یا اموزشگاه الهیات در قرنهای میانه
school divine U اموزگارالهیات
Glasgow School U [نامی برای معماری ها و طراحی های همزمان در گلاسکو]
school counselor U مشاور مدرسه
school center U مرکز اموزش
to enrol somebody at a school U کسی را در آموزشگاه ای نام نویسی کردن
to be moved to another school U به آموزشگاه دیگری فرستاده شدن
finishing school U اموزشگاهی که زنان جوان رابرای دخول درجامعه اماده ومهذب میسار
salpetriere school U مکتب سالپتریر
school divine U طلبه
to be excused [from work or school] U معاف بودن [از کار یا مدرسه]
The boy is fresh from school. U پسرک تازه مدرسه راتمام کرده
school age children U کودکان واجب التعلیم
go to the school of hard knocks <idiom> U در کوچه و بازار یاد گرفتن
go to the school of hard knocks <idiom> U نخوانده ملا شدن
blue water school U انانی که نیروی دریایی انگلیس راتنها نیروی کافی ان میدانند
school of hard knocks <idiom> U تجربه عادی از زندگی
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com