English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 83 (6 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
crash dive U ناگهان بزیر اب رفتن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
take a dive U تظاهر به ناک اوت
dive U غوطه خوردن
dive U غور
dive شیرجه
dive U تفحص کردن
dive U فرو رفتن
inward dive U شیرجه پشت به استخر
dive U غواصی کردن
dive شیرجه رفتن
armstand dive U بالانس برگشت
armstand dive U شیرجه توام با بالانس
power dive U شیرجه رفتن هواپیما
no decompression dive U غواصی کوتاه مدت یا در عمق کم که به هنگام صعود نیازبه توقف یا مکث در زیر اب ندارد
dive flap U ترمز هوایی از نوع فلپ
dive bombing U بمباران کردن در حالت شیرجه
dive bomber U هواپیمای بمب افکن شیرجه هواپیمای عمودرو
dive angle U زاویه شیرجه هواپیما
back dive U شیرجه از پشت و فرود با پا
dive schedule U جدول حداکثر زمان و عمق استخر برای شیرجه جدول نشاندهنده عمق و زمان ماندن زیر اب غواص
height of the dive U ارتفاعپرش
backward dive U شیرجهبهپشت
skin dive U زیر ابی رفتن
swan dive U شیرجه فرشته
swan dive U شیرجه
surface dive U غوص گرفتن در حال شنای درسطح اب
skin dive U غوص کردن
twist dive U پیچپرش
scuba dive U فرورفتن غواص به زیر اب باوسایل
forward dive U شیرجه رو به اب با چرخش
nose dive U شیرجه ناگهانی در هواپیما تنزل ناگهانی قیمت
nose dive U ناگهان شیرجه رفتن یا تنزل کردن
power dive U شیرجه
power dive U با استفاده از نیروی موتور طیاره
racing dive U شیرجه افقی دراغاز مسابقه
reverse dive U شیرجه وارونه
starting dive U شیرجهآغاز
crash U سقوط کردن
crash course U کلاسآموزشی
all crash U زمان فوریت
crash U از کار افتادن
crash U شکستگی خرابی
crash U توقف سیستم ازطریق خرابی سخت افزاری یااشتباه نرم افزاری
crash U پایان عملیات کامپیوتر
crash U سقوط
crash U متوقف شدن ناگهانی
crash U خطای یک قطعه یا یک مشکل در برنامه در حین اجرا کار را متوقف میکند و استفاده بیشتر از سیستم را نا ممکن میکند
crash U خطای ناشی از لمس کردن نوک خواندن / نوشتن سطح روی دیسک
crash U ورشکستگی ناگهانی
crash U قفل سرنگون
crash U ناخوانده وارد شدن صدای بلند یا ناگهانی
crash U سقوط هواپیما تصادف خودرو برخورد به چیزی
crash U خردکردن
crash U سقوط کردن هواپیما
crash U درهم شکستن
crash U ریزریز شدن
crash U متوقف
crash-land U سقوط کردن هواپیما
crash-landed U سقوط کردن هواپیما
crash-landing U سقوط کردن هواپیما
crash barrier U حصار کنار جاده
to crash in [to a party] U بدون دعوت وارد شدن
to crash in [to a party] U سر زده وارد شدن
crash price U قیمت مفت
crash the gate <idiom> U بی دعوت رفتن ،پابرهنه وسط پریدن
A crash language course . U دوره فشرده آموزش زبان
crash-lands U سقوط کردن هواپیما
crash helmets U کاسکت
crash helmets U خود
disk crash U خرابی دیسک
crash dolly U جرثقیل چرخدار اخراجات
crash boat U قایق نجات
crash land U سقوط کردن هواپیما
head crash U برخورد فیزیکی نوک خواندن /نوشتن با سطح دیسک برخورد نوک خواندن ونوشتن با سطح ضبط شونده یک دیسک سخت که نتیجه اش از دست اطلاعات میباشد خرابی هد
head crash U شکستگی هد
disk crash U خراش دیسک
crash conversion U تبدیل یک سیستم به سیستم دیگر به وسیله به پایان بردن عملیات سیستم قدیمی به هنگام اجرا شدن سیستم جدید
to fall crash U افتادن وباصداخردشدن
crash helmets U کلاه خود ایمنی
crash helmets U کلاه ایمنی
crash protected U دیسک که حاوی نوک محافظ یا سیستم محافظ اختلال داده است
crash locator beacon U برج اعلام سوانح دریایی برج تعیین محل سوانح دریایی
crash position indicator U برج اعلام محل وقوع سوانح دریایی برج مراقبت سوانح دریایی
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com