English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 179 (9 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
The stage was bare but for [save for] a couple of chairs. U صحنه نمایش به استثنای چند تا صندلی لخت بود.
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
bare U لخت
to bare U آشکارکردن
to bare U عریان کردن
to bare U لخت کردن
A bare (thank you ) . U یک تشکر خشک وخالی
bare of U عاری از
bare of U تهی از
to bare U برهنه کردن
bare U خالی
bare U برهنه کردن اشکارکردن
bare U عریان
bare U ساده اشکار
bare U عاری
bare U بدون روپوش لخت
bare U بدون روکش
bare king U شاه تنها یا بی یاور شطرنج
bare machine U ماشین لخت
bare base U پایگاه اشغال نشده
bare subsistence U زندگی بخور و نمیر
bare handed U دست تنها
bare handed U بی وسیله
bare base U پایگاه اماده نشده
bare board U تخته مدار بدون هیچ عنصری معمولاگ به تخته حافظه گفته میشود که هنوز هیچ قطعهای روی آن نصب نشده است
bare board U برد خالی
bare boat U قرار داد اجاره کشتی
bare bow U کمان لخت
bare faced U بیشره
bare faced U بیحیا
bare handed U بی اسلحه
bare wire U سیم بدون روپوش
bare wire U سیم لخت
to lay bare U اشکارکردن
to lay bare U برهنه کردن
under bare poles U با دکل خالی بی بادبان
lay bare U ابراز کردن
lay bare U برهنه کردن
his bare word U قول خشک وخالی او
bare base U فرودگاهی دارای خط اتومبیل و تاکسی و منبع اب اشامیدنی
A bare hourse . U اسب لخت ( بدون زین ودهنه وغیره )
bare wire U سیم بدون روکش
bare faced U روگشاده
thread bare U فرش کهنه
bare boat charter U اجاره دربست وسیله نقلیه
The room is bare of furniture . U این اتاق خیلی لخت کردند ( مبلمان کافی ندارد )
first stage U مرحلهاول
to go on the stage U اکترشدن
third stage U مرحلهسوم
at this stage <adv.> U درحال حاضر [عجالتا] [اکنون ] [فعلا]
not stage U مدار یا جزئی در یک سیستم لاجیک که وجود یا عدم وجودخروجی برعکس حالت ورودی و یا نقیض ان میباشد
to go on the stage U بازیگرشدن
second stage U مرحلهدوم
zero stage U طبقه معمولی اضافی که به جلوی کمپرسورخطی اضافه میشود
to go on stage U وارد صحنه [نمایش] شدن
stage U مرحله
stage U مرحله دار شدن اشکوب
stage U در صحنه فاهرشدن
stage U طبقه
stage U پایه وهله
stage U منزل
stage U صحنه
stage U پرده گاه مرحله
stage U صحنه نمایش
behind the stage <adj.> <adv.> U محرمانه [اصطلاح مجازی]
behind the stage <adj.> <adv.> U خصوصی [اصطلاح مجازی]
stage U چوب بست
stage U سوار کردن پرسنل و وسایل در خودرو یاهواپیما یا کشتی
stage U اسکان دادن
stage U یکی از چند نقط ه در یک فرآیند
stage U مقام
stage U اشکوب
stage U قراردادن اتومبیل در خط اغاز
stage U مراحل مختلف یک موشک
stage U درجه مرحله
stage U سکو
stage U نیمکت اویزان
to put on the stage U بمعرض نمایش گذاشتن نمایش دادن
turbine stage U طبقه توربین
two stage experiment U ازمایش دو مرحلهای
two stage sampling U نمونه گیری دو مرحلهای
stage whisper U نجوای روی صحنه
this play does not stage well U این داستان خوب در نمایش در نمیاید
termination stage U مرحله پایانی
stage set U تعویض سن
stage set U تنظیم صحنه برای ایفای نقش معینی از نمایش
stage race U مسابقه مرحلهای دوچرخه سواری
stage payments U پرداختهای مرحلهای پرداختهای که در چند مرحله صورت میگیرد
stage fever U کرم بازیگری یا اکتری
stage director U مدیر نمایش
at the rear of the stage <adj.> <adv.> U در پس پرده
stage door U در عقب صحنه
At that point [stage] , ... U وقتی که موقعش رسید...
speed stage U مرحله سرعت
To appear on the scene (stage). U روی صحنه ظاهر شدن
landing stage U حملباقایق
centre-stage U شرائطبسیار حساسو مهم
stage curtain U پردهنمایش
stage clip U سطحنمایش
speed stage U سطح سرعت
regulator first stage U صفحهنمایشنخستینرگلاتور
mechanical stage U پایهمکانیکی
stage-struck U شیفتهی بازیگری
stage-struck U عاشق هنرپیشگی و صحنهی نمایش
stage whispers U نجوای روی صحنه
at the rear of the stage <adj.> <adv.> U پشت پرده نمایش [مخصوص اطاق رخت کن]
stage doors U در عقب صحنه
stage direction U کاگردانی
stage manager U مدیر نمایش
buffer stage U مرحله میانگیر
killer stage U صافی رنگ
converter stage U طبقه مبدل
developmental stage U مرحله تکوینی
developmental stage U مرحله پیشرفت
differential stage U مرحله تفاضلی
energy stage U لایه انرژی
first audio stage U مرحله صوتی نخست
flood stage U تراز بحرانی طغیان
impluse stage U طبقه فشار مستقیم
initial stage U طبقه نخستین
input stage U طبقه ورودی
input stage U طبقه اولیه
stage craft U فن درست کردن نمایش
anal stage U مرحله مقعدی
stage fright U صحنه هراسی
stage manager U کارگردان نمایش
stage managers U مدیر نمایش
stage managers U کارگردان نمایش
stage manage U اداره کردن
stage manage U کارگردانی کردن
stage-manage U اداره کردن
stage-manage U کارگردانی کردن
stage-managed U اداره کردن
stage-manages U اداره کردن
stage-manages U کارگردانی کردن
stage-managing U اداره کردن
stage-managing U کارگردانی کردن
stage fright U وحشت حاصله در اثر فهوردر صحنه نمایش
larval stage U مرحله کرمی
main stage U عرشه اصلی
phallic stage U مرحله التی
output stage U مرحله خروجی
multi stage U چند طبقه
multi stage U چند مرحلهای
oral stage U مرحله دهانی
modulator stage U طبقه مدولاسیون
oedipal stage U مرحله ادیپی
stage-managed U کارگردانی کردن
single stage U یک طبقهای
mixer stage U طبقه مخلوط کننده
single stage U یک طبقه
quick stage U ان مرحله ازابستنی که زن جنبش بچه رادرزهدان خودحس میکند
main stage U طبقه اصلی
stage coach U دلیجان
stage direction U مدیریت
macro stage U مرحله کلان
multi stage scaffolding U داربست چند طبقه
power amplifier stage U مرحله فزون ساز توان
three stage least squares method U روش حداقل مربعات سه مرحلهای برای تخمین پارامترهای معادلات همزمانی در اقتصاد سنجی
power output stage U طبقه خروجی
push pull stage U طبقه پوش- پول
low power stage U طبقه کم قدرت
anal expulsive stage U مرحله مقعدی دفعی
anal retentive stage U مرحله مقعدی ضبطی
mechanical stage control U کنترلپایهمکانیکی
To stage political demonstrations. U تظاهرات سیاسی برپاکردناسلااهل تظاهر نیستم
high pressure stage U طبقه فشار قوی
It was stage –managed . It was trumped up. U صحنه سازی بود
frequency divider stage U طبقه مقسم فرکانس
multi stage amplifier U تقویت کننده چند طبقه
multi stage amplifier U امپلی فایر چند طبقه
multi stage experiment U ازمایش چند مرحلهای
multi stage press U پرس چند طبقه
multi stage production U تولید چند مرحلهای
two stage least squares method U برای تخمین پارامترها در اقتصادسنجی
two stage least squares method U روش حداقل مربعات دومرحلهای
multi stage sampling U نمونه گیری چند مرحلهای
intermediate frequency stage U طبقه ی فرکانس میانی
Stage party ( films , movies ) . U میهمانی ( فیلمهای ) مردانه
bed building stage of river U تراز سطح متوسط اب رودخانه
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com