English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
strike it rich <idiom> U یک شبه ره صد ساله رفتن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
brownie U دختر پیشاهنگ هشت ساله تایازده ساله
brownies U دختر پیشاهنگ هشت ساله تایازده ساله
quinquennial U پنج ساله دوره پنج ساله
triennal U سه ساله
vicennial U 02 ساله
decennry U ده ساله
decade U 01 ساله
sexennial U شش ساله
decades U 01 ساله
year-long U یک ساله
triennial U سه ساله
annuals U یک ساله
annual U یک ساله
ten years old U ده ساله
bicentenaries U دویست ساله
bicentenary U دویست ساله
bimillenary U دو هزار ساله
seventies U هفتاد ساله
sexennium U دوره شش ساله
seventy U هفتاد ساله
chiliad U هزار ساله
annuallyy U هر ساله سالیانه
octennial U هشت ساله
quinquagenarian U پنجاه ساله
f.year old U پنج ساله
quadrangena rian U چهل ساله
year-round <idiom> U همه ساله
nonagenarian U نود ساله
sepennial U هفت ساله
septennial U هفت ساله
septuagenarian U هفتاد ساله
quinquagenary U پنجاه ساله
centenarian U جشن صد ساله
colts U اسب 3 یا 4 ساله
octogenarian U هشتاد ساله
perennials U همه ساله
octogenarians U هشتاد ساله
tercentennial U سیصد ساله
he is 0 years old U او ده ساله است
perennial U همه ساله
yearling U گیاه یک ساله
year by year U همه ساله
tenant from year to year U مستاجر یک ساله
annually U همه ساله
colt U اسب 3 یا 4 ساله
half yearly U نیم ساله
triennium U دوره سه ساله
semiyearly U نیم ساله
centenarians U جشن صد ساله
sorrel U گوزن نر سه ساله
pussyfoot U دزدکی راه رفتن اهسته ودزدکی کاری کردن طفره رفتن
goose step U رژه رفتن بدون زانو خم کردن قدم اهسته رفتن
quinquennium U دوره پنج ساله
maturity U مسابقه اسبهای 4 ساله
quinquenniad U دوره پنج ساله
quinquagenary U شخص پنجاه ساله
quinquagenarian U شخص پنجاه ساله
pricket sister U گوزن ماده دو ساله
tercentenaries U سه قرن سیصد ساله
quadrangena rian U ادم چهل ساله
teens U نوجوان ده تا91 ساله
decades U دوره ده ساله دهدهی
tercentenary U سه قرن سیصد ساله
bicentennial U جشن دویست ساله
bicentenary U جشن دویست ساله
fillies U مادیان اصیل 3 یا 4 ساله
filly U مادیان اصیل 3 یا 4 ساله
annuallyy U همه ساله هر سال
octogenarian U وابسته به ادم 08 ساله
septennium U دوره هفت ساله
septennate U دوره هفت ساله
mare U مادیان 4 ساله یا بیشتر
mares U مادیان 4 ساله یا بیشتر
octogenarians U وابسته به ادم 08 ساله
bicentennials U جشن دویست ساله
decade U دوره ده ساله دهدهی
bicentenaries U جشن دویست ساله
millenium U دوره هزار ساله
millennial U جشن هزار ساله
lustrum U دوره پنج ساله
nursey race U مسابقه اسبهای 2 ساله
nonagenarian U ادم نود ساله
indiction U دوره پانزده ساله
you have no option but to go U چارهای جز رفتن ندارید کاری جز رفتن نمیتوانیدبکنید
mother goose stakes U مسابقه کره مادیانهای سه ساله
sexagesimal U شصتم دوره شصت ساله
a man in his forties U مرد چهل و خورده ساله
She must be at least 40. U او [زن] کم کمش باید ۴۰ ساله باشد.
millenial U وابسته به دوره هزار ساله
junior college U دانشکده مقدماتی تا دو ساله اموزشکده
men affifty and above U مردان پنجاه ساله به بالا
indiction U مالیات پانزده ساله املاک
millenarianism U اعتقاد به سلطنت هزار ساله مسیح
derby U مسابقه سالانه اسبهای سه ساله در انگلستان
derbies U مسابقه سالانه اسبهای سه ساله در انگلستان
millenarian U معتقد به سلطنت هزار ساله مسیح
pythiad U دوره چهار ساله جشنهای ورزشی " پیتین "
one thousand guineas U مسابقه شرطبندی مادیانهای اصیل 3 ساله در انگلستان
two thousands guineas U مسابقه شرطبندی بین اسبهای اصیل 3 ساله انگلیسی
the 28 year-old nurse-turned-independent insurance consultant U پرستار ۲۸ ساله که مشاور مستقل بیمه شده است
juniorate U مدرسه شبانه روزی متوسطه محصلین دو ساله مقدماتی یسوعیون
mouch U راه رفتن دولادولاراه رفتن
oedipal U وابسته به احساسات و علائق کودکان 3 تا 6 ساله نسبت بوالدین جنس مخالف خود
trots U یورتمه رفتن صدای یورتمه رفتن اسب کودک
trotted U یورتمه رفتن صدای یورتمه رفتن اسب کودک
trotting U یورتمه رفتن صدای یورتمه رفتن اسب کودک
trot U یورتمه رفتن صدای یورتمه رفتن اسب کودک
Grands Prix U یک دوره مسابقه بین المللی بین اسبهای سه ساله درفرانسه
Grand Prix U یک دوره مسابقه بین المللی بین اسبهای سه ساله درفرانسه
parade U سان رفتن رژه رفتن محل سان
parades U سان رفتن رژه رفتن محل سان
parading U سان رفتن رژه رفتن محل سان
paraded U سان رفتن رژه رفتن محل سان
Ushak medallion U ترنج عشاق [این ترنج مربوط به شهری به همین نام در ترکیه است که دارای سابقه پانصد ساله در بافت فرش است.]
Khotan rug U فرش ختن [این شهر در جنوب ترکستان چین واقع می باشد و سابقه سیصد ساله در فرش بافی دارد. اکثر لچک های ترنجی را منسوب به این منطقه می دانند و از پودهای پشمی و گاه نخ های زربفت در طرح ها استفاده می شود.]
meddle U ور رفتن
short-changing U کش رفتن
to go to the bottom U ته رفتن
to skirt along the coast U رفتن
to go to mess U رفتن
crawl U رفتن
to go bang U در رفتن
to run off U در رفتن
crawled U رفتن
regress U پس رفتن
regressed U پس رفتن
crawls U رفتن
regresses U پس رفتن
regressing U پس رفتن
receding U پس رفتن
to pair off U رفتن
retracts U تو رفتن
retracting U تو رفتن
retracted U تو رفتن
sink U ته رفتن
short-changes U کش رفتن
twiddles U ور رفتن
going U رفتن
twiddled U ور رفتن
to d.deep in to U فر رفتن در
twiddle U ور رفتن
meddles U ور رفتن
to boil over U سر رفتن
meddled U ور رفتن
retire U پس رفتن
niggles U ور رفتن
niggled U ور رفتن
niggle U ور رفتن
retract U تو رفتن
to hang back U پس رفتن
short-changed U کش رفتن
short-change U کش رفتن
to sleep fast U رفتن
filches U کش رفتن
to take to ones heels U در رفتن
to whisk away or off U رفتن
twiddling U ور رفتن
retires U پس رفتن
admit U رفتن
go U رفتن
swiping U کش رفتن
swiped U کش رفتن
swipe U کش رفتن
to make ones getaway U در رفتن
pilfer U کش رفتن
to flow over U سر رفتن
gang U رفتن
gangs U رفتن
to fly off U در رفتن
goes U رفتن
to get over U رفتن از
to get one's monkey up U از جا در رفتن
to get away U رفتن
admits U رفتن
to foot it U رفتن
filch U کش رفتن
pilfered U کش رفتن
recede U پس رفتن
receded U پس رفتن
recedes U پس رفتن
to fall short U کم رفتن
to fall away U پس رفتن
to fall away U رفتن
to do out of U کش رفتن
sinks U ته رفتن
to go backward U پس رفتن
retrograde U پس رفتن
snitching U کش رفتن
pilfering U کش رفتن
filched U کش رفتن
admitting U رفتن
filching U کش رفتن
pilfers U کش رفتن
snitch U کش رفتن
snitched U کش رفتن
snitches U کش رفتن
to go back ward U پس رفتن
to do a guy U در رفتن
to break loose U در رفتن
putters U ور رفتن
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com