Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (31 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
lap
U
یک دور کامل زمین اسبدوانی تمام کردن یک دور اسبدوانی رسیدن به اسب جلویی تمام کردن یک دور
lapped
U
یک دور کامل زمین اسبدوانی تمام کردن یک دور اسبدوانی رسیدن به اسب جلویی تمام کردن یک دور
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
speeds
U
مدت زمان تمام کردن مسابقه اسبدوانی
speed
U
مدت زمان تمام کردن مسابقه اسبدوانی
speeding
U
مدت زمان تمام کردن مسابقه اسبدوانی
terminated
U
تمام شدن تمام کردن
terminates
U
تمام شدن تمام کردن
terminate
U
تمام شدن تمام کردن
full blown
U
تمام کامل
thoro
U
کامل تمام
fuller
U
کامل تر تمام تر
full-blown
U
تمام کامل
integral
U
کامل تمام
nose ribs
U
تیغه هایی در امتداد وتر که در تمام طول بال و تا تیرک جلویی امتداد میابند
muscles
U
استفاده کامل ازعضله ها بکاربردن تمام نیرو
muscle
U
استفاده کامل ازعضله ها بکاربردن تمام نیرو
raster
U
سیستم اسکن کردن تمام صفحه نمایش CRT تمام صفحه , پیش نمایش CRT با یک اشعه تصویر با حرکت افقی روی آن و حرکت به پایین در انتهای هر خط
circuits
U
پیست اسبدوانی
circuit
U
پیست اسبدوانی
post time
U
زمان شروع اسبدوانی
grass
U
چمن مسیر اسبدوانی
turf
U
پیست چمن اسبدوانی
grasses
U
چمن مسیر اسبدوانی
boys
U
سوارکار مسابقه اسبدوانی
conditions
U
مقررات و شرایط اسبدوانی
boy
U
سوارکار مسابقه اسبدوانی
early foot
سرعت بیش از حد در آغاز اسبدوانی
posted
U
تیر یا میله در مسیر اسبدوانی
stretch
U
قسمت اخر مسیر اسبدوانی
free legged
U
بدون کلاف پا در مسابقه اسبدوانی
highweight handicap
U
مسابقه اسبدوانی با امتیازمتفاوت وزن
post
U
تیر یا میله در مسیر اسبدوانی
post-
U
تیر یا میله در مسیر اسبدوانی
posts
U
تیر یا میله در مسیر اسبدوانی
training track
U
مسیر تمرینی مسابقه اسبدوانی
flat race
U
مسیر هموار بی مانع اسبدوانی
stretched
U
قسمت اخر مسیر اسبدوانی
stretches
U
قسمت اخر مسیر اسبدوانی
carrying
U
سیگنال مدار جمع کننده برای بیان کامل بودن تمام عملیات وام ها
carries
U
سیگنال مدار جمع کننده برای بیان کامل بودن تمام عملیات وام ها
carried
U
سیگنال مدار جمع کننده برای بیان کامل بودن تمام عملیات وام ها
carry
U
سیگنال مدار جمع کننده برای بیان کامل بودن تمام عملیات وام ها
barrier
U
نقطه اغاز مسابقه اسبدوانی مانع
barriers
U
نقطه اغاز مسابقه اسبدوانی مانع
handride
U
اسبدوانی بدون کمک مهمیز یاشلاق
turfman
U
صاحب اسب و علاقه مند به اسبدوانی
clubhouse turn
U
انحنای پیست اسبدوانی پس ازخط پایان
patrol judge
U
داور برج طول مسیر اسبدوانی
condition book
U
کتابچه حاوی شرایط ومقررات اسبدوانی
beta software
U
نرم افزاری که هنوز تمام آزمایش ها رویش تمام نشده و ممکن است هنوز مشکل داشته باشد
steeplechases
U
اسب دوانی باپرش از مانع اسبدوانی صحرایی
steeplechase
U
اسب دوانی باپرش از مانع اسبدوانی صحرایی
to run away with
U
تمام کردن
to see through
U
تمام کردن
run out of
U
تمام کردن
get (something) over with
<idiom>
U
تمام کردن
fiddle away
U
تمام کردن
get through
U
تمام کردن
to fill out
U
تمام کردن
attains
U
تمام کردن
fulfilled
U
تمام کردن
fulfilling
U
تمام کردن
attaining
U
تمام کردن
fulfills
U
تمام کردن
attain
U
تمام کردن
fulfil
U
تمام کردن
fulfils
U
تمام کردن
to finish off
U
تمام کردن
to see out
U
تمام کردن
forth
U
تمام کردن
attained
U
تمام کردن
go through with
<idiom>
U
تمام کردن
integrate
U
تمام کردن
use up
U
تمام کردن
to eat up
U
تمام کردن
integrates
U
تمام کردن
fulfill
U
تمام کردن
integrating
U
تمام کردن
nip and tuck
<idiom>
U
به سختی تمام کردن
make a day of it
<idiom>
U
تمام روزکار کردن
to apply for written testimony
U
استشهاد تمام کردن
exhausts
U
تمام کردن بادقت بحث کردن
exhaust
U
تمام کردن بادقت بحث کردن
breaks
U
جداکردن دو بوکسور ازیورتمه به چهارنعل حرکت از دروازه شروع اسبدوانی
break
U
جداکردن دو بوکسور ازیورتمه به چهارنعل حرکت از دروازه شروع اسبدوانی
use up
U
تمام شدن مصرف کردن
dost
U
بپایان رسانیدن تمام کردن
call it quits
<idiom>
U
متوقف کردن تمام کار
unquote
U
نقل قول را تمام کردن
process
U
بانجام رساندن تمام کردن
see out
<idiom>
U
تمام کردن وخارج شدن
shoot one's wad
<idiom>
U
تمام پول را خرج کردن
ended
U
تمام کردن خاتمه دادن
processes
U
بانجام رساندن تمام کردن
put one's foot down
<idiom>
U
با تمام وجود اعتراض کردن
end
U
تمام کردن خاتمه دادن
to get done with
U
خاتمه دادن تمام کردن
ends
U
تمام کردن خاتمه دادن
ceasing
U
بند امدن تمام کردن
do one's best
<idiom>
U
تمام تلاش خودرا کردن
done with
<idiom>
U
تمام کردن استفاده از چیزی
ceased
U
بند امدن تمام کردن
for all one is worth
<idiom>
U
تمام سعی خودرا کردن
cease
U
بند امدن تمام کردن
ceases
U
بند امدن تمام کردن
poles
U
چوبدستی اسکی تیرهای عمودی در کنارداخلی مسیر اسبدوانی نیزه پرش
pole
U
چوبدستی اسکی تیرهای عمودی در کنارداخلی مسیر اسبدوانی نیزه پرش
tracks
U
پیست مسابقه اتومبیل رانی یا اسبدوانی مسیر بیضی شکل دو و میدانی
track
U
پیست مسابقه اتومبیل رانی یا اسبدوانی مسیر بیضی شکل دو و میدانی
tracked
U
پیست مسابقه اتومبیل رانی یا اسبدوانی مسیر بیضی شکل دو و میدانی
fish out
U
تمام کردن ذخیره ماهی یک منطقه
finish
U
تمام کردن رنگ وروغن زدن
finishes
U
تمام کردن رنگ وروغن زدن
To consume all ones energy .
U
تمام نیروی خودرا مصرف کردن
polish off
U
از جلو کسی درامدن تمام کردن
erasing
U
پاک کردن تمام سیگنال ها از رسانه مغناطیسی
erases
U
پاک کردن تمام سیگنال ها از رسانه مغناطیسی
erase
U
پاک کردن تمام سیگنال ها از رسانه مغناطیسی
strike out
U
تمام کردن بازی با سه استرایک پی در پی در بخش دهم
erased
U
پاک کردن تمام سیگنال ها از رسانه مغناطیسی
zapping
U
حذف یک فایل یاپاک کردن ناگهانی یک صفحه فرمان پاک کردن تمام اطلاعات روی صفحه گسترده
zapped
U
حذف یک فایل یاپاک کردن ناگهانی یک صفحه فرمان پاک کردن تمام اطلاعات روی صفحه گسترده
zap
U
حذف یک فایل یاپاک کردن ناگهانی یک صفحه فرمان پاک کردن تمام اطلاعات روی صفحه گسترده
zaps
U
حذف یک فایل یاپاک کردن ناگهانی یک صفحه فرمان پاک کردن تمام اطلاعات روی صفحه گسترده
to make an end of
U
موقوف کردن تمام کردن
To sell at coast price .
U
مایه کاری حساب کردن ( به قیمت تمام شده )
to listen with rapt attention
U
با مجذوبیت تمام گوش کردن با ششدانگ حواس وغیره
clearest
U
آزاد کردن خط ارتباطی وقتی ارسال تمام شده است
clears
U
آزاد کردن خط ارتباطی وقتی ارسال تمام شده است
clear
U
آزاد کردن خط ارتباطی وقتی ارسال تمام شده است
clearer
U
آزاد کردن خط ارتباطی وقتی ارسال تمام شده است
zero in on
<idiom>
U
تمام توجه شخصی را جلب کردن(میخ کسی شدن)
lapped
U
رسیدن به حریف جلویی
lap
U
رسیدن به حریف جلویی
classics
U
مسابقههای سنتی سالانه پنج مسابقه مهم اسبدوانی سالانه انگلستان
classic
U
مسابقههای سنتی سالانه پنج مسابقه مهم اسبدوانی سالانه انگلستان
fastest
U
سریع سطح سیقیلی مسیر بولینگ مسیر خشک و سفت اسبدوانی
fasts
U
سریع سطح سیقیلی مسیر بولینگ مسیر خشک و سفت اسبدوانی
fasted
U
سریع سطح سیقیلی مسیر بولینگ مسیر خشک و سفت اسبدوانی
fast
U
سریع سطح سیقیلی مسیر بولینگ مسیر خشک و سفت اسبدوانی
quick format
U
که تمام داده موجود روی فلاپی دیسک را در حین فرآیند فرمت پاک نمیکند, از فرمت کامل سریع تر است و امکان ترسیم داده را میدهد
adobe type manager
U
استاندارد برای نوشتارهایی که اندازه شان قابل تغییر است که توسط System Apple و Windows Microsoft برای تقریبا تمام اندازه ها و قابل چاپ روی تمام چاپگرها ایجاد شده است
earom
U
Only Read Alterableحافظه فقط خواندنی تغییرپذیرالکتریکی RO که میتواند بدون پاک کردن تمام اصلاعات ذخیره شده به طور انتخابی تغییرکند
tilting mixer
U
نوعی بتن ساز دوار که با کج کردن مخزن ان تمام بتن خارج میشود
log
U
وارد کردن نشانه یا دستور در انتهای بخش کامپایل برای بستن تمام فایل ها و قط ع کانال بین ترمینال کاربر و کامپیوتر اصلی .
logs
U
وارد کردن نشانه یا دستور در انتهای بخش کامپایل برای بستن تمام فایل ها و قط ع کانال بین ترمینال کاربر و کامپیوتر اصلی .
beneficial occupancy
U
اشغال ساختمان نیمه تمام استفاده از ساختمان نیمه تمام
exhaust
U
تمام شدن انرژی خسته شدن یا کردن
exhausts
U
تمام شدن انرژی خسته شدن یا کردن
mirror
U
کپی کردن تمام عملیات دیسک روی دیسک دوم که در صورت خرابی اولی قابل استفاده است
mirrored
U
کپی کردن تمام عملیات دیسک روی دیسک دوم که در صورت خرابی اولی قابل استفاده است
mirrors
U
کپی کردن تمام عملیات دیسک روی دیسک دوم که در صورت خرابی اولی قابل استفاده است
panorama
U
تمام نما اینه تمام نما
full track
U
تمام شنی خودرو تمام شنی
panoramas
U
تمام نما اینه تمام نما
faults
U
خطای پا در سرویس خطای سرویس اسکواش خطای پرش اسبدوانی
faulted
U
خطای پا در سرویس خطای سرویس اسکواش خطای پرش اسبدوانی
fault
U
خطای پا در سرویس خطای سرویس اسکواش خطای پرش اسبدوانی
all night
U
در تمام شب
lion's share
U
تمام
full
U
تمام
fullest
U
تمام
whole
U
تمام
thorough
U
تمام
full length
U
تمام قد
rounded
U
پر تمام
thru
U
تمام
incomplete
U
نا تمام
full face
U
تمام رخ
complete
U
تمام
full-length
U
تمام قد
through
U
تمام
whole length
U
تمام قد
off
U
تمام
out-and-out
U
تمام
entire
U
تمام
it is all up
U
تمام شد
completing
U
تمام
It's over.
U
تمام شد.
completes
U
تمام
completed
U
تمام
full-face
U
تمام رخ
yame
U
تمام
out and out
U
تمام
to beg
[of a dog holding up front paws]
U
التماس کردن
[سگی با بالا بردن پنجه های جلویی]
to sit up and beg
U
التماس کردن
[سگی با بالا بردن پنجه های جلویی]
the game is up
U
بازی تمام شد
lie-in
U
تمام شدن
fullest
U
تمام تکمیل
full duplex
U
تمام دو رشتهای
par excellence
U
به تمام معنی
fullest
U
تمام قدرت
best of both worlds
<idiom>
U
تمام مزایا
full adder
U
تمام افزایشگر
spring-clean
U
تمام وکمالتمیزکردن
whole hog
U
تمام راه
pucka
U
تمام عیار
full wave
U
تمام موج
pass
U
تمام شدن
three whole years
U
سه سال تمام
holohedral
U
تمام وجه
to blow over
U
تمام شدن
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com