Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (7 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
beach organization
U
یکان مسئول اداره اسکله قسمت ساحلی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
beach unit
U
یکان مسئول اسکله یا خدمات ساحلی
detachment
U
یکان جزء یک قسمت یکان کوچک دسته یا قسمت جدا شده از یکان بزرگترقسمت قرارگاه
detachments
U
یکان جزء یک قسمت یکان کوچک دسته یا قسمت جدا شده از یکان بزرگترقسمت قرارگاه
hard beach
U
قسمت مستحکم ساحل یا اسکله اسکله روسازی شده
layig up position
U
موضع یا اسکله مخصوص تهیه سرپل ساحلی
beach organization
U
یکان ساحلی
subactivity
U
یکان زیردست یک قسمت یا یکان یا موسسه
cellular unit
U
یکان قسمت به قسمت یکان مبنا
beachmaster's unit
U
یکان لجستیک ساحلی
beachmaster's unit
U
یکان عملیات بارانداز یکان عملیات اسکله
shipment unit
U
یکان مسئول ارسال کالاها
beach party
U
گروه ساحلی گروه شناسایی اسکله یا ساحل
operations detachment
U
قسمت مسئول عملیات
aeromedical unit
U
یکان تخلیه پزشکی هوایی یکان مسئول تخلیه پزشکی
offshore
U
دور از ساحل قسمت ساحلی دریا
courier transfer officer
U
افسر مسئول قسمت پیک ارتشی
beach diagram
U
طرح نمودار بارانداز ساحلی طرح نمودار قسمت ساحلی
section crew
U
دسته کارگران مسئول یک قسمت از راه اهن
section gang
U
دسته کارگران مسئول یک قسمت از راه اهن
organization
U
یکان قسمت
organizations
U
یکان قسمت
organisations
U
یکان قسمت
service
U
قسمت یکان
activities
U
قسمت یکان
serviced
U
قسمت یکان
activity
U
قسمت یکان
force
U
یکان قسمت نظامی
forces
U
یکان قسمت نظامی
organic
U
مربوط به یک قسمت یا یکان
forcing
U
یکان قسمت نظامی
activity designator
U
شاخص فعالیت یکان یا قسمت
installation property book
U
دفتر دارایی قسمت یا یکان
support command
U
فرمانده پشتیبانی یکان مسئول پشتیبانی
special administration
U
اداره قسمت خاصی از ترکه
national command
U
یکان یا قسمت نظامی مربوط به هر ملت در عملیات چندکشور
deck department
U
قسمت اداره امور باربری و کالای ناوگان
drill sergeant
U
گروهبان مسئول صف جمع درجه دار مسئول تمرین حرکات نظامی
equity accounts
حساب قسمت ذیحساب حساب های اموال یکان
range section
U
قسمت مسئول مسافت یاب یاکار با دستگاه مسافت یاب دریک اتشبار
shore patrol
U
انتظامات ساحلی یا گشتی ساحلی
clean up party
U
گروه مسئول نظافت محل اقامت افراد گروه مسئول رفت و روب
intercommand
U
داخل قسمت داخل یکان
zeroed out
U
ازرده خارج شدن یکان رسیدن استعداد رزمی یکان به صفر
casual detachment
U
یکان جدا شده و منتظر دستوریا ماموریت قسمت جدا شده
procuring activity
U
یکان تهیه کننده و تحویل دهنده اماد قسمت اماد کننده
action agent
U
مسئول اقدام در مورد هدفها مسئول تقویم و تفسیر هدفها
contiguous zone
U
منطقهای ازابهای متصل به ابهای ساحلی کشور را گویند که هرچند قواعد مربوط به ابهای ساحلی در مورد انها رعایت نمیشود ولی برای کشورمجاور در محدوده ان حقوق استیلایی خاص و محدودی وجود دارد
defense coastal area
U
منطقه ساحلی مورد پدافند منطقه پدافندی ساحلی
visit of courtesy
U
بازدیدرسمی دوستانه فرمانده یک یکان از یکان دیگر
tenant
U
یکان مستقر در یک محل یاتاسیسات یکان پادگانی
force augmentation
U
تقویت یکان اضافه کردن به نیروی یکان
tenants
U
یکان مستقر در یک محل یاتاسیسات یکان پادگانی
detailing
U
شرح مفصل یکان بقیه یکان
detail
U
شرح مفصل یکان بقیه یکان
parent
U
یکان سازمانی یکان مادر یا اصلی
designation
U
عنوان یکان یاشخص معرف یکان
designations
U
عنوان یکان یاشخص معرف یکان
line replacement
U
یکان تعویض کننده یکان جبهه
combat arms
U
یکان رزمی یکان درگیر در رزم
yamen
U
اداره یا مقام رسمی مندرین یا کارمند دارای رتبه اداره دولتی
transfer processing
U
امور اداری نقل و انتقال وتسویه حساب با یکان اولیه برای انتقال به یکان دیگر
tactical element
U
یکان رزمی یکان تاکتیکی
unit mill
U
سوخت استحقاقی یکان به حسب خودروهای موجودسوخت مصرفی خودروهای یکان در یک ستون
army component
U
نیروی زمینی شرکت کننده درعملیات یکان زمینی شرکت کننده در عملیات مشترک قسمت زمینی
combat cargo officer
U
افسر مسئول ترابری رزمی افسر مسئول بارگیری کالاهای رزمی
shadower
U
یکان مامور تعاقب دشمن یکان اخذ تماس با دشمن
intersectional service
U
قسمت پشتیبانی داخل منطقه مواصلات یکان پشتیبانی منطقه مواصلات
coast pilot
U
کتاب راهنمای ساحلی راهنمای ساحلی
command information program
U
برنامه اطلاعاتی یکان برنامه اگاه سازی یکان
butts
U
ضربه با سر به حریف سرشاخ انتهای چوب هاکی قسمت انتهایی چوب گلف قسمت انتهای راکت تنیس قسمت انتهای چوب بیلیارد تپه یا برامدگی پشت زمین هدف
butt
U
ضربه با سر به حریف سرشاخ انتهای چوب هاکی قسمت انتهایی چوب گلف قسمت انتهای راکت تنیس قسمت انتهای چوب بیلیارد تپه یا برامدگی پشت زمین هدف
butted
U
ضربه با سر به حریف سرشاخ انتهای چوب هاکی قسمت انتهایی چوب گلف قسمت انتهای راکت تنیس قسمت انتهای چوب بیلیارد تپه یا برامدگی پشت زمین هدف
scotland yard
U
اداره مرکزی جدیدی برای شهربانی لندن در کناررود تایمز بنا شده است اداره جنایی که نام اختصاری ان cid میباشد نیز جزء این سازمان است
readiness condition
U
وضعیت امادگی رزمی وضعیت امادگی یکان شرایط اماده باش یکان
terne
U
ورق الیاژی مرکب از چهار قسمت سرب ویک قسمت قلع
terneplate
U
ورق الیاژی مرکب از چهار قسمت سرب ویک قسمت قلع
quartersaw
U
الوار رابچهار قسمت بریدن چوپ را بچهار قسمت اره کردن
ecphora
U
پیش آمدگی
[طرحی که یک قسمت روی قسمت دیگر قرار بگیرد.]
shuttling
U
حمل قسمت به قسمت یکانها ووسایل با استفاده از تعدادمعینی خودرو
plank
U
قسمت مهم مرام سیاسی قسمت اصلی یک روش فکری
long bone
U
که شامل یک قسمت استوانهای و دو قسمت برجسته در انتها میباشند
base section
U
رسد مبنا قسمت پایه قسمت تحتانی
cross disbursing
U
انتقال اعتباراز یک قسمت به قسمت دیگرتبدیل اعتبارات
section
U
قسمت قسمت کردن برش دادن
sections
U
قسمت قسمت کردن برش دادن
headquarters
U
اداره کل اداره مرکزی
pier
U
اسکله
quays
U
اسکله
piers
U
اسکله
beached
U
اسکله
waterfront
U
اسکله
beach
U
اسکله
jetty
U
اسکله
waterfronts
U
اسکله
jetties
U
اسکله
quay
U
اسکله
beaches
U
اسکله
berthed
U
اسکله
docked
U
اسکله
docks
U
اسکله
berth
U
اسکله
wharf
U
اسکله
dock
U
اسکله
wharfs
U
اسکله
wharves
U
اسکله
berthing
U
اسکله
landings
U
اسکله
landing
U
اسکله
berths
U
اسکله
personnel
U
کارمندان مجموعه کارمندان یک اداره اداره کارگزینی
casualty staging unit
U
یکان بارگیری بیماران وزخمیها درهواپیما یکان بارگیری بیماران
wharfmaster
U
رئیس اسکله
beach capacity
U
فرفیت اسکله
wharfinger
U
اسکله دار
pier
U
اسکله ستون
beach patrol
U
نگهبان اسکله
berthage
U
عوارض اسکله
beachy
U
اسکله دار
piers
U
اسکله ستون
jetties
U
اسکله کرپی
pontoon
U
اسکله شناور
wharf
U
اسکله ابی
wharfs
U
اسکله ابی
charging berth
U
اسکله بارگیری
charging wharf
U
اسکله بارگیری
landing place
U
فرودگاه اسکله
wharves
U
اسکله ابی
jetty
U
اسکله کرپی
dockage
U
هزینه اسکله
jetty
U
اسکله بندر
discharging berth
U
اسکله تخلیه
jetties
U
اسکله بندر
discharging wharf
U
اسکله تخلیه
longshoreman
U
کارگر اسکله
longshoremen
U
کارگر اسکله
pontoons
U
اسکله شناور
eolith
U
اسکله سنگی
fanfold
U
یک قسمت به یک جهت قسمت دیگر در جهت مخالف تا کاغذ به طور مناسب در چاپگر قرار گیرد
shuttle
U
قسمت قسمت حرکت کردن
shuttles
U
قسمت قسمت حرکت کردن
shuttle
U
حمل کردن قسمت به قسمت
shuttled
U
قسمت قسمت حرکت کردن
shuttled
U
حمل کردن قسمت به قسمت
executing agency
U
قسمت اجراکننده قسمت اجرایی
shuttles
U
حمل کردن قسمت به قسمت
division slice
U
یکان استاندارد لشگری یکان لشگری
guiden
U
پرچم یکان پرچم نماینده یکان
staging unit
U
یکان خدمات بارگیری یکان بارگیری
beach head
U
سر پل ساحلی
seasider
U
ساحلی
offing
U
اب ساحلی
inshore water
U
اب ساحلی
bridge head
U
سر پل ساحلی
coastlines
U
خط ساحلی
coastline
U
خط ساحلی
inshore
U
ساحلی
strandline
U
خط ساحلی
bridgehead line
U
خط سر پل ساحلی
coastal
U
ساحلی
sea board
U
خط ساحلی
cargo whip
U
طناب بوم اسکله
leave the jetty
U
جدا شدن از اسکله
landing ship dock
U
اسکله فرود اب خاکی
seafronts
U
اسکله کنار دریا
beach flag
U
پرچم شاخص اسکله
beach exit
U
محل خروجی اسکله
seafront
U
اسکله کنار دریا
beach diagram
U
طرح نمودار اسکله
roustabout
U
کارگر اسکله یا بندر گاه
clearance capacity
U
فرفیت تخلیه بار اسکله
sea island terminal
U
باراندازیا اسکله روی دریا
save all
U
توربندی بین ناو و اسکله
To dock . To berth.
U
پهلو گرفتن (کشتی در اسکله )
alongside
U
پهلوی اسکله در کنار در طول
beach obstacle
U
مانع ساحلی
shore boat
U
تاکسی ساحلی
beach erosion
U
فرسایش ساحلی
inshorepatrol
U
گشتی ساحلی
quays
U
دیوار ساحلی
intermediate type submarine cable
U
کابل ساحلی
beach matting
U
کف پوش ساحلی
shore stablishment
U
تاسیسات ساحلی
land breeze
U
باد ساحلی
shore erosion
U
فرسایش ساحلی
beach exit
U
گذرگاه ساحلی
beach exit
U
معبر ساحلی
links
U
تپه ساحلی
barrier light
U
نورافکن ساحلی
shore patrol
U
دژبان ساحلی
quay
U
دیوار ساحلی
over the beach operations
U
عملیات ساحلی
shore patrol
U
پلیس ساحلی
costal frontier
U
مرز ساحلی
dune
U
توده شن ساحلی
shoreline
U
خط ساحل یا خط ساحلی
sea dike
U
دیوار ساحلی
tidewater
U
خط ساحلی کشند اب
groyne
U
سد یا دیواره ساحلی
coast defence
U
پدافند ساحلی
coast station
U
ایستگاه ساحلی
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com