Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
consignee
U
گیرنده کالای ارسالی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
request
U
سیگنال ارسالی توسط فرستنده به گیرنده وپرسش اینکه آیا گیرنده آماده دریافت داده است یا خیر.
requested
U
سیگنال ارسالی توسط فرستنده به گیرنده وپرسش اینکه آیا گیرنده آماده دریافت داده است یا خیر.
requesting
U
سیگنال ارسالی توسط فرستنده به گیرنده وپرسش اینکه آیا گیرنده آماده دریافت داده است یا خیر.
requests
U
سیگنال ارسالی توسط فرستنده به گیرنده وپرسش اینکه آیا گیرنده آماده دریافت داده است یا خیر.
delivery
U
کالای ارسالی
shipment
[American]
U
کالای ارسالی
consignment
U
کالای ارسالی
consignment
U
محموله کالای ارسالی
consignments
U
محموله کالای ارسالی
ship ton
U
وزن کالای ارسالی با کشتی به تن
contract shipment number
U
شماره بارنامه کالای ارسالی
shipments
U
ارسال کالا باکشتی کالای ارسالی با کشتی
shipment
U
ارسال کالا باکشتی کالای ارسالی با کشتی
reversing
U
سیگنال ارسالی با گیرنده برای درخواست خاتمه ارسال
reverses
U
سیگنال ارسالی با گیرنده برای درخواست خاتمه ارسال
reversed
U
سیگنال ارسالی با گیرنده برای درخواست خاتمه ارسال
reverse
U
سیگنال ارسالی با گیرنده برای درخواست خاتمه ارسال
sync
U
باس ارسالی برای اطمینان از این که گیرنده با فرستنده سنکرون است
synchronization
U
باس ارسالی برای اطمینان از این که گیرنده با فرستنده سنکرون است
negative
U
سیگنال ارسالی گیرنده برای بیان اینکه داده نادرست یا ناکامل دریافت شده است
negatives
U
سیگنال ارسالی گیرنده برای بیان اینکه داده نادرست یا ناکامل دریافت شده است
acknowledging
U
سیگنالی که گیرنده می فرستد تا اعلام کند پیام ارسالی دریافت شده است و آماده بعدی است
acknowledges
U
سیگنالی که گیرنده می فرستد تا اعلام کند پیام ارسالی دریافت شده است و آماده بعدی است
acknowledge
U
سیگنالی که گیرنده می فرستد تا اعلام کند پیام ارسالی دریافت شده است و آماده بعدی است
ack
U
سیگنالی که گیرنده می فرستد تا اعلام کند پیام ارسالی دریافت شده است و آماده بعدی است
labeled cargo
U
کالای برچسب دار کالای علامت داری که معمولا خطرناک است
acknowledging
U
1-اعلام کردن به فرستده که پیام دریافت شده است 2-ارسال سیگنال از گیرنده تا بگوید پیام ارسالی به درستی دریافت شده است
acknowledges
U
1-اعلام کردن به فرستده که پیام دریافت شده است 2-ارسال سیگنال از گیرنده تا بگوید پیام ارسالی به درستی دریافت شده است
acknowledge
U
1-اعلام کردن به فرستده که پیام دریافت شده است 2-ارسال سیگنال از گیرنده تا بگوید پیام ارسالی به درستی دریافت شده است
backwards
U
کانال از گیرنده به فرستنده برای ارسال گیرنده
backward
U
کانال از گیرنده به فرستنده برای ارسال گیرنده
bears
U
کسی که اعتقاد به تنزل قیمت کالای خود دارد وبه همین دلیل سعی میکندکه کالای را از طریق واسطه و با تعیین اجل برای تحویل بفروشد
bear
U
کسی که اعتقاد به تنزل قیمت کالای خود دارد وبه همین دلیل سعی میکندکه کالای را از طریق واسطه و با تعیین اجل برای تحویل بفروشد
giffen good
U
نوعی کالای پست که اثر درامدی ان بزرگتر ازاثر جانشینی بوده و تقاضا بابالا رفتن قیمت افزایش مییابدمنحنی تقاضا در مورد کالای گیفن صعودی است
signalling
U
1-روش فرستنده برای هشدار به گیرنده برای ارسال یک پیام . 2-ارتباط با فرستنده درباره وضعیت گیرنده
consignee
U
گیرنده کالا برای بارنامه گیرنده اصلی کالا
goods afloat
U
کالای در راه
dead stock
U
کالای بنجل
luxury good
U
کالای لوکس
rip-offs
U
کالای قلابی
the goods in question
U
کالای موردبحث
easy commodity
U
کالای نا مرغوب
labeled cargo
U
کالای ویژه
jetsam
U
کالای اب اورد
consumer's goods
U
کالای مصرفی
consumer brand
U
کالای پر مصرف
free good
U
کالای رایگان
import
U
کالای رسیده
consigned inventory
U
کالای امانی
naval stores
U
کالای دریایی
normal good
U
کالای معمولی
class ii property
U
کالای طبقه 2
normal good
U
کالای عادی
knit goods
U
کالای کش بافت
end item
U
کالای ضروری
giffen good
U
کالای گیفن
general cargo
U
کالای معمولی
frustrated cargo
U
کالای متروکه
frustrated cargo
U
کالای سرگردان
scaron
U
کالای کمیاب
goods in pledge
U
کالای گروی
in wards
U
کالای رسیده
final goods
U
کالای نهائی
inferior good
U
کالای پست
purpose made
U
کالای سفارشی
smuggled goods
U
کالای قاچاق
smuggled merchandise
U
کالای قاچاق
fakement
U
کالای قلب
merchandise
U
کالای تجارتی
stolen goods
U
کالای مسروقه
economic good
U
کالای اقتصادی
class i property
U
کالای طبقه 1
commodity
U
کالای مصرفی
commodities
U
کالای مصرفی
importing
U
کالای رسیده
consignments
U
کالای امانی
importing
U
کالای وارده
flotsam
U
کالای اب اورده
stapling
U
کالای عمده
consignment
U
کالای امانی
contraband
U
کالای قاچاق
contraband
U
کالای غیرمجاز
imported
U
کالای وارده
staple
U
کالای عمده
business goods
U
کالای تولیدی
bonded good
U
کالای گمرکی
shoddy
U
کالای تقلبی
consumer goods
U
کالای مصرفی
import
U
کالای وارده
wage good
U
کالای مزدی
Contraband goods.
U
کالای قا چاق
rip-off
U
کالای قلابی
limited editions
U
کالای محدود
limited edition
U
کالای محدود
stapled
U
کالای عمده
imported
U
کالای رسیده
remittance
U
وجه ارسالی
remittances
U
وجه ارسالی
consignments
U
کالای امانت فروش
opportunity cost
U
هزینههای کالای تولیدی
consignment
U
کالای امانت فروش
inwards
U
واردات کالای رسیده
stock in trade
U
موجودی کالای مغازه
inbound cargo
U
کالای تخلیه نشده
shipments
U
کالای در حال حمل
commodity market
U
بازار کالای مصرفی
ban item
U
کالای ممنوع الورود
dead stock
U
کالای بدون خریدان
perishable
U
کالای سریع الفساد
perishable
U
کالای فاسد شونده
perishable
U
کالای فاسد شدنی
standard
U
کالای جانشین رزمی
standards
U
کالای جانشین رزمی
finished product
U
کالای اماده فروش
scrap-heap
U
انبار کالای قراضه
scrap heap
U
انبار کالای قراضه
shipment
U
کالای در حال حمل
importable
U
کالای قابل واردکردن
commercial loading
U
بارگیری کالای تجارتی
to make a market of
U
با کالای دیگرمعاوضه کردن
shipment
[American]
U
کالای ارسال شده
secondary item
U
کالای تدارکاتی فرعی
wreckage
U
کالای بازیافتی از کشتی و.....
the free list
U
صورت کالای بی گمرک
we d. in silks
U
ما کالای ابریشمی میفروشیم
velveting
U
کالای مخملی مخمل
we ran out of these goods
U
این کالای ما تمام شد
swag
U
کالای دزدیده شده
staple goods
U
کالای بسیار ضروری
consignment
U
کالای ارسال شده
delivery
U
کالای ارسال شده
permit goods coveredby
U
کالای موضوع پروانه
r. ofanyone's chattles
U
پس دادن کالای کسی
pilefered shipment
U
کالای حراج شده
mails
U
نامههای ارسالی یا دریافتی
mail
U
نامههای ارسالی یا دریافتی
jettisoning
U
بدریا ریزی کالای کشتی
stockist
U
فرد یا شرکتی که کالای خاصی را
I have nothing to declare.
کالای گمرکی همراه ندارم.
shipments
U
کالای حمل شده باکشتی
stockists
U
فرد یا شرکتی که کالای خاصی را
shipment
U
کالای حمل شده باکشتی
exporting
U
بیرون بردن کالای صادره
ocean manifest
U
بارنامه حمل کالای دریایی
ware
U
کالای فروشی پرهیز کردن از
wares
U
کالای فروشی پرهیز کردن از
common goods
U
کالای مورد نیاز عموم
finish stock
U
موجودی کالای ساخته شده
pilefered shipment
U
کالای فرسوده حراج شده
jettisons
U
بدریا ریزی کالای کشتی
merchandies
U
معامله کردن کالای تجارتی
jettisoned
U
بدریا ریزی کالای کشتی
roll out
U
معرفی یک کالای تجارتی به بازار
exported
U
بیرون بردن کالای صادره
found shipment
U
کالای بدون بارنامه یا رسید
export
U
بیرون بردن کالای صادره
bulk cargo
U
کالای بسته بندی نشده
jettison
U
بدریا ریزی کالای کشتی
carrier
U
داده ارسالی موج مانند
impluse sending key
U
تکمه ارسالی ضربه جریان
carriers
U
داده ارسالی موج مانند
bursts
U
ترتیب مختصری از سیگنالهای ارسالی
ended
U
کد ارسالی پس از آخرین حرف متن
ends
U
کد ارسالی پس از آخرین حرف متن
docketing
U
فهرست محتوی بسته ارسالی
docketed
U
فهرست محتوی بسته ارسالی
docket
U
فهرست محتوی بسته ارسالی
end
U
کد ارسالی پس از آخرین حرف متن
burst
U
ترتیب مختصری از سیگنالهای ارسالی
dockets
U
فهرست محتوی بسته ارسالی
exclusion principle
U
درانصورت کالا یک کالای غیر عمومی
sea borne goods
U
کالای حمل شده بوسیله دریا
stolen goods
U
مال دزدی کالای دزدیده شده
to take inventory
U
صورت سالیانه از کالای موجودی برداشتن
Do you have nothing to declare?
U
آیا کالای گمرکی همراه دارید؟
joint product offer
U
فروش یک کالا همراه با کالای دیگر
fixed supply
U
ذخیره معین کالای فاسد شدنی
inbound cargo
U
کالای پیاده نشده از کشتی یاهواپیما
bulk carriers
U
کشتی که کالای فله حمل مینماید
bulk carrier
U
کشتی که کالای فله حمل مینماید
wreckage piece
U
تکه کالای بازیافتی از کشتی و غیره
complete substitution
U
وقتی یک کالاجای کالای دیگر را بگیرد
catchier
U
گیرنده
sensor
U
گیرنده
getter
U
گیرنده
receptor
U
گیرنده
fetching
U
گیرنده
receptors
U
گیرنده
consignee
U
گیرنده
catchy
U
گیرنده
catchiest
U
گیرنده
payee
U
گیرنده
adopter
U
گیرنده
assignee
U
گیرنده
barrage reception
U
سد گیرنده
prehensile
U
گیرنده
payees
U
گیرنده
accipient
U
گیرنده
acceptor
U
گیرنده
catcher
U
گیرنده
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com