English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
growth U گوشت زیادی تومور
growths U گوشت زیادی تومور
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
sarcoma U تومور بدخیم بافت پیوندی تومور بدخیم نسج همبند تومور سرطانی
fuzz ball U گوشت زیادی
outgrowth U گوشت زیادی
outgrwth U برامدگی گوشت زیادی
polypus U گوشت زیادی ساقه دار
profound gangrene U یعنی انکه گوشت زیادی را تباه کرده باشد
tumours U تومور برامدگی
tumour U تومور برامدگی
tumor U تومور برامدگی
tumors U تومور برامدگی
syphiloma U تومور سفلیسی
scirrhus U تومور سفت بدخیم
salami U گوشت خوک ویا گوشت گاو خشک شده
teratoma U تومور متشکله از انساج مختلف جنینی
sarcomatosis U ابتلاء به تومور بدخیم نسج همبند
myeloma U تومور بدخیم سلولهای مغز استخوان
pomace U گوشت سیب گوشت میوه
he inherited a large fortune U دارایی زیادی بمیراث برد دارایی زیادی به او رسید
club steak U قسمتی از گوشت ران گاو گوشت گاو بریان شده
extra- U زیادی
redundance U زیادی
excrescent U زیادی
extra U زیادی
profoundness U زیادی
overly U زیادی
superfluity U زیادی
profuseness U زیادی
extras U زیادی
supervacaneous U زیادی
excesses U زیادی
muchness U زیادی
unduly U زیادی
profoundly U زیادی
excess U زیادی
to a large extent U تا حد زیادی
greatly U به زیادی
greatness U زیادی
undue U زیادی
immensity U زیادی
abundance U زیادی
surplus U زیادی
surpluses U زیادی
frequentness U زیادی
infiniteness U زیادی
inordinacy U زیادی
intenseness U زیادی
intensity U زیادی
enormousness U زیادی
excessiveness U زیادی
excrescential U زیادی
wealth U زیادی
immoderacy U زیادی
immenseness U زیادی
superfluous U زیادی
heaviness U زیادی
hugeness U زیادی
extremeness U زیادی
numerousness U زیادی
nimiety U زیادی
to a degree U تادرجه زیادی
interleaf U برگ زیادی
clog U زیادی پرکردن
clogs U زیادی پرکردن
increscent U زیادی توسعه
clogged U زیادی پرکردن
largely U تا درجه زیادی
gaudery U پیرایههای زیادی
for long U مدت زیادی
inordinateness U زیادی بی اندازگی
hyperacidity U زیادی اسید
extensiveness U کثرت زیادی
over production U محصول زیادی
overblance U زیادتی زیادی
riffraff U زیادی توده
exorbitance U زیادی افراط
distichiasis U مژگان زیادی
overweight U وزن زیادی
excesses U مقدار زیادی از چیزی
oversale U پیش فروش زیادی
excess U مقدار زیادی از چیزی
long a go U مدت زیادی پیش
over estimation U زیادی درنظر گرفتن
go on <idiom> U زیادی صحبت کردن
go out of one's way <idiom> U تلاش زیادی کردن
I incurred a heavy loss. U ضرر زیادی کردم
You have given me too much. U زیاد ( زیادی ) به من دادی
long ago U مدت زیادی پیش
many of them U عده زیادی از انها
redun dantly U بطور زائدیا زیادی
it will not take long U مدت زیادی نمیخواهد
it was a U مبلغ زیادی بود
intensity of gravity U شدت با زیادی جاذبه
exairesis U برش اندام زیادی
odd come short U زیادی باقی مانده
make a bundle <idiom> U پول زیادی درآوردن
make a killing <idiom> U پول زیادی درآوردن
Quite a few people ... U تعداد زیادی [از مردم]
extras U موضوعی که زیادی است
extra U موضوعی که زیادی است
to shoot one's mouth off <idiom> U زیادی حرف زدن
No small number of ... U تعداد زیادی [از مردم]
extra- U موضوعی که زیادی است
kajillion [slang] U تعداد بسیار زیادی
quite a number of people U عده زیادی از مردم
so U خیلی باین زیادی
I have lost a lot of blood. U خون زیادی از من رفته است
To go to great expenses . U خرج زیادی را متحمل شدن
ring bone U استخوان زیادی در بخولق اسب
He is bound to come. U احتمال زیادی دارد که بیاید
it takes much room U فضای زیادی را اشغال میکند
compact U چیزی که فضای زیادی نمیگیرد
quickly U بدون مصرف زمان زیادی
compacted U چیزی که فضای زیادی نمیگیرد
compacting U چیزی که فضای زیادی نمیگیرد
it makes a t. difference U تفاوت خیلی زیادی نمیکند
surpluses U مازاد کالاهای اقتصادی زیادی
surplus U مازاد کالاهای اقتصادی زیادی
compacts U چیزی که فضای زیادی نمیگیرد
To cover (traverse)long distances. U مسافت زیادی راطی کردن
lose one's shirt <idiom> U پول زیادی را از دست دادن
excess demand U تقاضای زیادی مازاد تقاضا
much sugar was left U قند زیادی باقی ماند
hyperacid U حاوی مقدار زیادی اسید
Suffering many privations . U محرومیتهای زیادی رامتحمل شدن
splurge on something <idiom> U پول زیادی خرج کردن
Do you have an extra pen to lend me? U یک قلم زیادی داری به من بدهی ؟
super numerary U نفر یا سرباز اضافه برسازمان یا زیادی
to overdose a patient U داروی زیادی به بیمار دادن یاخوراندن
polyposis U دچاری بگوشت زیادی یابواسیر لحمی
You are sure a dead ringer for muy brother. U تو قطعا شباهت زیادی با برادر من داری.
surcharges U اضافه بارکردن عوارض زیادی گرفتن از
A big crowd surged into the streets. U جمعیت زیادی ریخت توی خیابانها
It seems I am not welcome (wanted) here. U مثل اینکه من اینجا زیادی هستم
to pad a sentence U جمله را با واژههای زیادی دراز کردن
We have two books extra. U دوتا کتاب اضافه ( زیادی) داریم
surcharge U اضافه بارکردن عوارض زیادی گرفتن از
I made a lot of profit in the deal . U دراین معامله فایده زیادی بردم
To stint . To be cheese - paring . U گدا بازی درآوردن ( صر فه جویی زیادی )
granulation tissue U گوشت نو
flesh and blood U گوشت
flesh-and-blood U گوشت
brawn U گوشت
meats U گوشت
meat U گوشت
basting U گوشت
viand U گوشت
pulpless U بی گوشت
flesh U گوشت
proud flesh U گوشت نو
preserved meat U گوشت
zeroes U کوتاه کردن فایل با حذف صفرهای زیادی
zeros U کوتاه کردن فایل با حذف صفرهای زیادی
to raise big problems for the country U روبرو کردن این کشور با مشکلات زیادی
labour intensive industry U صنعتی که به نیروی انسانی زیادی احتیاج دارد
to face a serious problem for the country U روبرو کردن این کشور با مشکلات زیادی
digital research inc U یک شرکت نرم افزاری که محصولات زیادی دارد
zero U کوتاه کردن فایل با حذف صفرهای زیادی
ladies' man U مردی که علاقه زیادی بمعاشرت زنان دارد
hard wheat U گندم ماکارونی دارای مقدارگلوتن زیادی است
lady's man U مردی که علاقه زیادی بمعاشرت زنان دارد
to face a serious problem for the country U مواجه کردن این کشور با مشکلات زیادی
to raise big problems for the country U مواجه کردن این کشور با مشکلات زیادی
normalization U تابع نرمالساز عدد اعشاری که ارقام زیادی
The bus stop is no distance at all . U ایستگاه اتوبوس فاصله زیادی با اینجا ندارد
trouty U دارای تعداد زیادی ماهی قزل الا
new broom sweeps clean <idiom> U شخص تازهای موجب تغییرات زیادی شود
blue chip U ژتون ابی رنگ که ارزش زیادی دارد
I cant see much difference in them. U فرق زیادی بین آنها نمی بینم
blue-chip U ژتون ابی رنگ که ارزش زیادی دارد
There are not many amusements in this town. U دراین شهر تفریحات زیادی وجود ندارد
pay through the nose <idiom> U برای چیزی پول زیادی خرج کردن
ladies' men U مردی که علاقه زیادی بمعاشرت زنان دارد
put on one's thinking cap <idiom> U زمان زیادی روی چیزی فکر کردن
to occupy much space U فضای زیادی را اشغال کردن زیاد جا بردن
carnification U گوشت سازی
leal meat U گوشت لخم
gambrel U قلاب گوشت
lenten U بی گوشت لاغر
flesher U گوشت فروش
stringer U چنگک گوشت
stringers U چنگک گوشت
collop U برش گوشت
haslet U گوشت کبابی
green meat U گوشت کهنه
shins U گوشت قلم پا
carnosity U گوشت زیاد
murrain U گوشت مرده
caruncle U گوشت پاره
masher U گوشت کوب
meatman U گوشت فروش
shin U گوشت قلم پا
fruit pulp U گوشت میوه
incarnant U گوشت نو اور
diastasc U اب خوش گوشت
flash hook U قلاب گوشت
lappet U گوشت اویخته
mangler U گوشت خرد کن
spareribs U گوشت دنده
french chop U گوشت دنده
consomme U اب گوشت تنگاب
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com