Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 112 (7 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
besetting sin
U
گناه دست برندار
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
inductile
U
کش برندار
irrepleviable
U
ضمانت برندار
irreplevisable
U
ضمانت برندار
obsidional
U
احاطه کننده دست برندار
vises
U
گناه
delict
U
گناه
reproachless
U
بی گناه
misdemeanors
U
گناه
vice-
U
گناه
vice
U
گناه
misdemeanor
U
گناه
niet culpable
U
بی گناه
pure of guilt
U
بی گناه
crime
U
گناه
misdemeanour
U
گناه
deep dyed
U
گناه
cleanhanded
U
بی گناه
transgression
U
گناه
irreprehensible
U
بی گناه
faults
U
گناه
faulted
U
گناه
fault
U
گناه
misdemeanours
U
گناه
offenceless
U
بی گناه
offense
U
گناه
offense,etc
U
گناه
blameless
U
بی گناه
sinning
U
گناه
sinned
U
گناه
sin
U
گناه
sinless
U
بی گناه
sackless
U
بی گناه
offence
U
گناه
vices
U
گناه
offenses
U
گناه
guilt
U
گناه
guiltless
U
بی گناه
irreproachable
U
بی گناه
hamartophobia
U
گناه هراسی
peccatophobia
U
گناه هراسی
erring
U
گناه کار
sin of the f.
U
گناه جسم
peccabillo
U
گناه کوچک
mortal sin
U
گناه کبیره
resipiscent
U
معترف به گناه
irreprovable
U
بی گناه رد نکردنی
venial sin
U
گناه صغیره
resipiscence
U
اقرار به گناه
to perpetrate a crime
U
گناه کردن
guilt feeling
U
احساس گناه
deadly sin
U
گناه کبیره
blames
U
اشتباه گناه
transgression
U
خطا گناه
absolution
آمرزش گناه
blaming
U
اشتباه گناه
venial
U
گناه صغیر
sinning
U
گناه ورزیدن
misdeed
U
جرم گناه
misdeeds
U
جرم گناه
crime
U
گناه کردن
blamed
U
اشتباه گناه
remission
U
عذر گناه
blame
U
اشتباه گناه
sin
U
گناه ورزیدن
sinned
U
گناه ورزیدن
guilt
U
گناه مجرمیت محکومیت
a guilty conscience
[about]
U
وجدان با گناه
[بخاطر]
to sin agaist god
U
بخدا گناه ورزیدن
pardoner
U
کشیش امرزنده گناه
to purify from sin
U
از گناه پاک کردن
the f.of adem
U
گناه یا انحراف ادم
of malice prepense
U
با قصد ارتکاب گناه
impemitently
U
بااصرار در گناه کاری
incendiary crime
U
گناه اتش انگیزی
in flagrant delict
U
درعین ارتکاب گناه
impenitently
U
بالجاجت در گناه کاری
incestuously
U
با گناه نزدیکی بمحارم
capital offence or crime
U
گناه مستوجب اعدام
i may thank myself
U
گناه از خودم است
d.sin
U
گناه بزرگ عمدی
i am shaped in sin
U
در گناه سرشته شده ام
He was dismissed though (while) he was in fact innocent.
U
اخراج شد درصورتیکه بی گناه بود
sin of omission
U
گناه فروگذاری از انجام امری
to acknowledge your own guilt
[culpability]
U
به گناه خود اقرار کردن
to purify from sin
U
از قید گناه ازاد کردن
capital
U
گناه مستوجب اعدام سرمایه
to perpetrate a crime
U
گناه یا جنایتی را مرتکب شدن
own up
<idiom>
U
گناه رابه گردن گرفتن
original sin
U
نخستین گناه ادم ابوالبشر
absolved
U
کسی را از گناه بری کردن
salvationism
U
اعتقاد بلزوم رستگاری از گناه
absolving
U
کسی را از گناه بری کردن
absolve
U
کسی را از گناه بری کردن
infallible
U
مصون از خطا منزه از گناه
absolves
U
کسی را از گناه بری کردن
puratorial
U
پاک کننده گناه کفارهای
i insist on his innocence
U
جدا` عقیده دارم که او بی گناه است
i insist that he is innocent
U
جدا` عقیده دارم که او بی گناه است
dewy-eyed
U
معصوم و پاک چون کودک بی گناه
dewy eyed
U
معصوم و پاک چون کودک بی گناه
peccability
U
ژمادگی برای گناه کردن جایزالخطایی
conscience-stricken
U
دچار ناراحتی وجدان یا احساس گناه
impenitence
U
سر سختی زیاد در گناهکاری پشیمان نشدن از گناه
She is more culpable than the others.
U
او
[زن]
بیشتر از دیگران گناه کار
[مقصر]
است.
to feel a pang of guilt
U
ناگهانی احساس بکنند که گناه کار هستند
penance
U
تحمل عذاب جسمی برای بخشوده شدن گناه
king's evidence
U
گواهی واعتراف شریک گناه برضدهمدستان خودرادرامریکا.....گویند
misprision
U
گناه فرو گذاری از فاش کردن تبه کاری دیگران
She is laying a guilt trip on
[is guilt-tripping]
me for not breast feeding.
U
او
[زن]
به من احساس گناه کاربودن میدهد چونکه من
[به او]
شیر پستان نمی دهم.
parricidal
U
وابسته به گناه پدر کشی یامادر کشی
to blame somebody for something
U
کسی را تقصیرکار دانستن بخاطر چیزی
[اشتباه در چیزی را سر کسی انداختن]
[جرم یا گناه]
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com