Perdic | crime | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

✘ Close


Total search result: 30 (3 milliseconds)		ارسال یک معنی جدید
Menu	English	Persian	Menu
	crime U	جنایت
	crime U	گناه
	crime U	جرم
	crime U	تقصیر تبه کاری
	crime U	بزه
	crime U	تبهکاری
	crime U	گناه کردن

معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches

	perpetration of a crime U	ارتکاب جرم
	pumishment p to the crime U	کیفربه فراخورگناه
	to perpetrate a crime U	گناه یا جنایتی را مرتکب شدن
	to perpetrate a crime U	گناه کردن
	victimless crime U	جرم بدون قربانی
	war crime U	جنایات جنگی
	to become an accessory to a crime U	در جرمی شریک شدن [قانون ]
	no crime or punishment except in U	law the with accordance اصل قانونی بودن جرم ومجازات
	capital crime U	جنایت بزرگ یامهم
	commit a crime U	مرتکب جنایتی شدن
	computer crime U	جرم کامپیوتری
	exposure of a crime U	کشف جرم
	incendiary crime U	گناه اتش انگیزی
	physical element of crime U	عنصر مادی جرم
	punishment of a crime not yet committed U	قصاص قبل از جنایت
	Hunger begets crime. U	گرسنگی سبب جرم و جنایت میشود.
	mental element of crime U	عنصر روانی جرم
	capital offence or crime U	گناه مستوجب اعدام
	suit the punishment to the crime U	انطباق مجازات بر جرم
	constituent elements of crime U	عناصر متشکله جرم
	The crime lies heavily on his conscience. U	جنایت اش بار سنگینی بر وجدان اواست
	national crime information center U	شبکه کامپیوتری FBI که مربوط به جرائم رخ داده درسراسر ایالات متحده امریکا میباشد
	There was too muh greed in the past, and now the chickens are coming hoe to roost with crime and corruption soaring. U	در گذشته طمع ورزی زیاد بود و حالا با افزایش جنایت و فساد باید تاوان پس دهیم.

Recent search history

Forum search

more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)

Contact | Terms | Privacy