Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 204 (42 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
leapfrog
U
گریز زدن گره گره حرکت کردن
leapfrogged
U
گریز زدن گره گره حرکت کردن
leapfrogging
U
گریز زدن گره گره حرکت کردن
leapfrogs
U
گریز زدن گره گره حرکت کردن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
vortex separation
U
جداکردن ذرات مختلف از یک سیال توسط نیروهای گریز ازمرکزی مختلف در حرکت حلقوی یا گردابی
stand-offs
U
سرد گریز کردن
stand-off
U
سرد گریز کردن
stand off
U
سرد گریز کردن
cruise
U
سرعت حرکت در اب دریانوردی کردن حرکت دریایی
cruised
U
سرعت حرکت در اب دریانوردی کردن حرکت دریایی
cruising
U
سرعت حرکت در اب دریانوردی کردن حرکت دریایی
cruises
U
سرعت حرکت در اب دریانوردی کردن حرکت دریایی
differential ailerons
U
ارتباط شهپرها به قسمتی که زاویه حرکت شهپری که به طرف بالا حرکت میکند اززاویه شهپر دیگر که بطرف پایین حرکت میکند بیشتر است
raster
U
سیستم اسکن کردن تمام صفحه نمایش CRT تمام صفحه , پیش نمایش CRT با یک اشعه تصویر با حرکت افقی روی آن و حرکت به پایین در انتهای هر خط
sailings
U
باکشتی حرکت کردن روی هوا با بال گسترده پرواز کردن
sailed
U
باکشتی حرکت کردن روی هوا با بال گسترده پرواز کردن
sail
U
باکشتی حرکت کردن روی هوا با بال گسترده پرواز کردن
wave
U
حرکت سیگنال که مرتب زیاد و کم میشود در حین حرکت آن در رسانه
waving
U
حرکت سیگنال که مرتب زیاد و کم میشود در حین حرکت آن در رسانه
waved
U
حرکت سیگنال که مرتب زیاد و کم میشود در حین حرکت آن در رسانه
waves
U
حرکت سیگنال که مرتب زیاد و کم میشود در حین حرکت آن در رسانه
feint
U
فریفتن با حرکت دروغین حرکت فریبنده بازو برای بازکردن گارد حریف
feinted
U
فریفتن با حرکت دروغین حرکت فریبنده بازو برای بازکردن گارد حریف
feinting
U
فریفتن با حرکت دروغین حرکت فریبنده بازو برای بازکردن گارد حریف
feints
U
فریفتن با حرکت دروغین حرکت فریبنده بازو برای بازکردن گارد حریف
mouses
U
نرخ حرکت نشانه گر در صفحه نمایش در مقایسه با مسافتی که شما mouse رد حرکت می دهید
mouse
U
نرخ حرکت نشانه گر در صفحه نمایش در مقایسه با مسافتی که شما mouse رد حرکت می دهید
route order
U
ترتیب حرکت در روی جاده حرکت به ستون راه
lumbered
U
چوب بری کردن سنگین حرکت کردن
braid
U
ناگهان حرکت کردن جهش ناگهانی کردن
braids
U
ناگهان حرکت کردن جهش ناگهانی کردن
lumbering
U
چوب بری کردن سنگین حرکت کردن
braided
U
ناگهان حرکت کردن جهش ناگهانی کردن
lumber
U
چوب بری کردن سنگین حرکت کردن
lumbers
U
چوب بری کردن سنگین حرکت کردن
move on
U
ازجای خود حرکت دادن ازجای خود حرکت کردن
trackball
U
وسیلهای برای حرکت نشانه گر روی صفحه که با حرکت دادن توپ موجود در محفظه کنترل می شوند
fish tailing
U
حرکت نوسانی یا تاب
[تریلر در حال حرکت]
tapes
U
وسیله تبدیل حرکت دورانی به حرکت خطی
stroking
U
حرکت کامل با پارو حرکت توام دست و پا
strokes
U
حرکت کامل با پارو حرکت توام دست و پا
stroked
U
حرکت کامل با پارو حرکت توام دست و پا
move off the ball
U
حرکت سریع از نقطه معین پس از حرکت توپ
stroke
U
حرکت کامل با پارو حرکت توام دست و پا
tape
U
وسیله تبدیل حرکت دورانی به حرکت خطی
taped
U
وسیله تبدیل حرکت دورانی به حرکت خطی
loop
U
گریز
fly-by-night
U
شب گریز
side step
U
گریز
misogynists
U
زن گریز
escape
U
گریز
chevy
U
گریز
escaped
U
گریز
metabasis
U
گریز
loop hole
U
گریز
leg bail
U
گریز
flight
U
گریز
jink
U
گریز
ineluctable
U
نا گریز
escapes
U
گریز
truancy
U
گریز
scampering
U
گریز
scampered
U
گریز
evasions
U
گریز
subterfuge
U
گریز
escaping
U
گریز
subterfuges
U
گریز
elusion
U
گریز
abscondence
U
گریز
scamper
U
گریز
aposteophe
U
گریز
lubricious
U
گریز پا
allusions
U
گریز
allusion
U
گریز
get away
U
گریز
escapement
U
گریز
scuttling
U
گریز
scuttles
U
گریز
evasion
U
گریز
elopement
U
گریز
elopements
U
گریز
leakages
U
گریز
desertion
U
گریز
leakage
U
گریز
scampers
U
گریز
misogynist
U
زن گریز
scuttle
U
گریز
scuttled
U
گریز
digression
U
گریز
loiters
U
معطل کردن باتنبلی حرکت کردن
loitered
U
معطل کردن باتنبلی حرکت کردن
loiter
U
معطل کردن باتنبلی حرکت کردن
loitering
U
معطل کردن باتنبلی حرکت کردن
inch
U
حرکت کردن
departures
U
حرکت کردن
have way on
U
حرکت کردن
get under way
U
حرکت کردن
departure
U
حرکت کردن
waggled
U
حرکت کردن
moves
U
حرکت کردن
to bear oneself
U
حرکت کردن
sail
U
حرکت کردن
sailed
U
حرکت کردن
move
U
حرکت کردن
moved
U
حرکت کردن
whir
U
حرکت کردن
sailings
U
حرکت کردن
waggle
U
حرکت کردن
to weigh anchor
U
حرکت کردن
skewing
U
کج حرکت کردن
skews
U
کج حرکت کردن
skew
U
کج حرکت کردن
waggling
U
حرکت کردن
waggles
U
حرکت کردن
transfer
U
حرکت سمتی لوله حرکت درسمت
transfers
U
حرکت سمتی لوله حرکت درسمت
counter clockwise
U
حرکت عکس حرکت عقربههای ساعت
transferring
U
حرکت سمتی لوله حرکت درسمت
compound motion
U
حرکت صلیبی حرکت عرضی و طولی
fugue reaction
U
واکنش گریز
escape clause
U
شرط گریز
escape code
U
رمز گریز
evasible
U
گریز زدنی
escapist
U
گریز گرای
escape convention
U
قرارداد گریز
escape velocity
U
سرعت گریز
escapist
U
گریز گرایانه
escape charaoter
U
دخشه گریز
escape character
U
کاراکتر گریز
contrifuge
U
گریز از مرکز
corticofugal
U
قشر گریز
dodage
U
گریز با توپ
eludible
U
قابل گریز
drive
U
گریز پا به توپ
drives
U
گریز پا به توپ
Luddite
U
پیشرفت گریز
getaways
U
گریز فرار
getaway
U
گریز فرار
escapists
U
گریز گرایانه
escapists
U
گریز گرای
esc
U
کاراکتر گریز
misanthrope
U
انسان گریز
centrifugal
U
مرکز گریز
glycophyte
U
نمک گریز
hit and run
U
جنگ و گریز
hit-and-run
U
جنگ و گریز
running fight
U
جنگ و گریز
to give leg
U
گریز زدن
misogynous
U
متنفر از زن زن گریز
dodges
U
گریز زدن
dodging
U
گریز زدن
prison breaker
U
زندان گریز
parthian shaft or shot
U
جنگ و گریز
parthian shaft or shot
U
تیرهنگام گریز
loup
U
گریز خیززدن
dodge
U
گریز زدن
misanthropes
U
انسان گریز
misanthropes
U
مردم گریز
velocity of escape
U
سرعت گریز
loss
U
گریز سقوط
to run off
U
گریز زدن
dodged
U
گریز زدن
to put by
U
گریز زدن
ineludible
U
گریز ناپذیر
flight
U
عزیمت گریز
centrifuge
U
مرکز گریز
centrifuges
U
مرکز گریز
unsocial
U
مردم گریز
misanthrope
U
مردم گریز
negative movement reflex
U
بازتاب گریز
evaded
U
گریز از دشمن
guys
U
فرار گریز
Luddites
U
پیشرفت گریز
evading
U
گریز از دشمن
centrifugal
U
گریز از مرکزی
inescapable
U
گریز نا پذیر
evasions
U
گریز زنی
evasion
U
گریز زنی
escaping
U
گریز فرار
guy
U
فرار گریز
centrifugal
U
گریز از مرکز
loopholes
U
راه گریز
escapes
U
گریز فرار
evade
U
گریز از دشمن
loophole
U
راه گریز
evades
U
گریز از دشمن
unsociable
U
مردم گریز
escape
U
گریز فرار
apostrophize
U
گریز زدن
escaped
U
گریز فرار
trailing
U
بدنبال حرکت کردن
trances
U
باچالاکی حرکت کردن
trails
U
بدنبال حرکت کردن
laziest
U
باکندی حرکت کردن
lazier
U
باکندی حرکت کردن
to tail to the tide
U
باجزرومد حرکت کردن
infile
U
به ستون دو حرکت کردن
pule
U
باصدا حرکت کردن
trance
U
باچالاکی حرکت کردن
darting
U
بسرعت حرکت کردن
to bolt
U
ناگهانی حرکت کردن
make leeway
U
حرکت پهلویی کردن
spirals
U
بطورمارپیچ حرکت کردن
ranges
U
سیر و حرکت کردن
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com