English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 205 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
advance party U گروه پیشرو
billeting party U گروه پیشرو
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
beach group U گروه خدمات بارانداز ساحلی گروه پیشرو یا یورتچی دریایی
beach party U گروه پیشرو اب خاکی
shore party U گروه پیشرو ساحلی درعملیات اب خاکی
Other Matches
packs U گروه تعقیب کننده پیشتاز گروه تازیها گروه مهاجمان در تجمع
pack U گروه تعقیب کننده پیشتاز گروه تازیها گروه مهاجمان در تجمع
commodity groups U گروه اقلام مشابه لجستیکی گروه کالاهای مصرفی
beach party U گروه ساحلی گروه شناسایی اسکله یا ساحل
civil reserve air fleet U گروه هواپیماهای احتیاط کشوری گروه هواپیماهای غیرنظامی که در موقع جنگ مورد استفاده قرار می گیرند
task component U بخشی از یک ناوگان یا گروه رزمی یا گروه ماموریت که برای یک ماموریت مخصوص تشکیل شده است
framing U یک فرایند ارتباطات که تعیین میکند کدام گروه از بیتهاتشکیل یک کاراکتر را میدهدو کدام گروه کاراکترها یک پیام را نمایش میدهد
clean up party U گروه مسئول نظافت محل اقامت افراد گروه مسئول رفت و روب
right wing toward U پیشرو
front man U پیشرو
right wing to ward U پیشرو
progressive U پیشرو
fugleman U پیشرو
postillion U پیشرو
postilion U پیشرو
front men U پیشرو
advance guard U پیشرو
harbinger U پیشرو
vanward U پیشرو
harbingers U پیشرو
futuristic U پیشرو
antecessor U پیشرو
forerunner U پیشرو
forerunners U پیشرو
file leader U پیشرو
foregoer U پیشرو
outrider U پیشرو
precursor U پیشرو
precursors U پیشرو
chief U پیشرو
chiefs U پیشرو
van U پیشرو
vans U پیشرو
fascias U پیشرو
outrunner U پیشرو
forward-looking U پیشرو
outriders U پیشرو
avant courier U پیشرو
heralds U پیشرو
heralding U پیشرو
heralded U پیشرو
herald U پیشرو
fascia U پیشرو
pathfinder U پیشرو کاشف
left wing for ward U پیشرو دست چپ
progenitor U اجداد پیشرو
brand leader U پیشرو در بازار
progenitors U اجداد پیشرو
leadden limbs U پیشرو راهنما
left for ward U در فوتبال پیشرو چپ
leading sectors U بخشهای پیشرو
pathfinders U پیشرو کاشف
leading region U نواحی پیشرو
market leader U پیشرو بازار
rear takedown with single leg tackel U افلاک پیشرو
trails U پیشقدم پیشرو
progressive education U ازمون پیشرو
trail U پیشقدم پیشرو
trailed U پیشقدم پیشرو
trailing U پیشقدم پیشرو
advance party U قسمت پیشرو
fugle U پیشرو شدن
avant-garde U پیشرو و موجد
leader merchandising U پیشرو در عرضه
avant garde U پیشرو و موجد
advance detachment U قسمت پیشرو
forward motion U جنبش پیشرو
flag ship U کشتی پیشرو
countervailing power U قدرت یک گروه که در واکنش به قدرت گروه دیگر بوجود می اید
task force U گروه رزمی مشترک امفی بی گروه رزمی موقت زمینی
task forces U گروه رزمی مشترک امفی بی گروه رزمی موقت زمینی
leader pricing U پیشرو در قیمت گذاری
precursory U وابسته به پیشرو بودن
right wing forward U پیشرو دست راست
kaldor criterion U ضابطهای که براساس ان هرگونه تغییر ازنظر اجتمائی مطلوب یا مفیداست مشروط برانکه میزان نفع گروه منتفع شونده ازمیزان گروه متضررشونده بیشتر باشد . این ضابطه اولین بار بوسیله اقتصاددان امریکائی
head U رهبر یا دسته پیشرو یک ستون
near leg pickup and leg block U زیر یک خم و تبدیل ان به کنده افلاک پیشرو
lictor U پیشرو حاکم وغیره متصدی مجازات
landing group U گروه پیاده شونده به ساحل گروه پیاده شدن
amphibious task group U گروه ماموریت اب خاکی گروه رزمی موقت اب خاکی
stable U گروه اتومبیلهای مسابقه زیرنظریک سازمان گروه اسبهای مسابقه زیر نظر یک سازمان
stables U گروه اتومبیلهای مسابقه زیرنظریک سازمان گروه اسبهای مسابقه زیر نظر یک سازمان
hordes U گروه بیشمار گروه
horde U گروه بیشمار گروه
By international standards Germany maintains a leading role. U در معیارهای بین المللی آلمان نقش پیشرو دارد.
battery of tests U گروه ازمونهای کارایی افراد گروه ازمونهای خصوصیات پرسنلی افراد
forward chaining U روش استدلال مبتنی بر وقایع که از شرایط شناخته شده به هدف مطلوب می رسد زنجیره پیشرو
leading indicators U شاخصهای اساسی شاخصهای پیشرو
cluster bombs U گروه
hosts U گروه
platoon U گروه
many U گروه
hosting U گروه
hosted U گروه
host U گروه
clusters U گروه
concourse U گروه
masses U گروه
mass U گروه
multitudes U گروه
folks U گروه
folk U گروه
massing U گروه
cluster U گروه
concourses U گروه
special interest group U گروه
teams U گروه
team U گروه
cluster bomb U گروه
platoons U گروه
fry U گروه
frying U گروه
t group U گروه T
attack group U گروه تک
multitude U گروه
swarms U گروه
swarmed U گروه
herded U گروه
gangs U گروه
swarm U گروه
bunching U گروه
bunches U گروه
assembly U گروه
bunch U گروه
parcel U گروه
parcels U گروه
fries U گروه
squad U گروه
herds U گروه
herd U گروه
flock U گروه
flocked U گروه
flocking U گروه
congregations U گروه
flocks U گروه
congregation U گروه
throng U گروه
thronged U گروه
bunched U گروه
thronging U گروه
throngs U گروه
herding U گروه
squads U گروه
schools U گروه
school U گروه
cohort U گروه
cohorts U گروه
group U گروه
crowds U گروه
groups U گروه
ring U گروه
crowd U گروه
company U گروه
companies U گروه
gang U گروه
set U گروه
sets U گروه
setting up U گروه
bevy U گروه
lot U گروه
corps U گروه
g , series U گروه ژ
covey U گروه
ensigns U گروه
shoal U گروه
troop U گروه
trooped U گروه
trooping U گروه
party U گروه
batch U گروه
cliques U گروه
clique U گروه
batches U گروه
ensign U گروه
shoals U گروه
minority group U گروه اقلیت
selected group U گروه گزیده
formal group U گروه رسمی
advance point U گروه نوک
abelian group U گروه ابلی
we group U گروه خودی
functional group U گروه عاملی
shock troops U گروه حمله
acid group U گروه اسید
acid group U گروه اسیدی
acidic group U گروه اسید
hydrogxyl group U گروه هیدروکسیل
experimental group U گروه ازمایشی
end group U گروه انتهایی
landing party U گروه اب خاکی
in group U گروه خودی
hexad U گروه شش چیز
multitudes U گروه بسیار
service squadron U گروه خدمات
acidic group U گروه اسیدی
knightage U گروه سلحشوران
gas group U گروه گاز
subgroups U زیر گروه
subgroups U خرده گروه
subgroup U زیر گروه
Recent search history Forum search
Search history is off. Activate
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com