English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
norm group U گروه هنجار
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
pack U گروه تعقیب کننده پیشتاز گروه تازیها گروه مهاجمان در تجمع
packs U گروه تعقیب کننده پیشتاز گروه تازیها گروه مهاجمان در تجمع
beach group U گروه خدمات بارانداز ساحلی گروه پیشرو یا یورتچی دریایی
normalized U هنجار
bezel U هنجار
homogeneous U هنجار
normal U به هنجار
normless U بی هنجار
norm U هنجار
norms U هنجار
commodity groups U گروه اقلام مشابه لجستیکی گروه کالاهای مصرفی
beach party U گروه ساحلی گروه شناسایی اسکله یا ساحل
normalized U هنجار شده
social norm U هنجار اجتماعی
test norm U هنجار ازمون
autia U هنجار پذیری
normal U هنجار معمول
unnormalized U هنجار نشده
normalcy U هنجار نرم
normalized number U عدد هنجار
local norm U هنجار محلی
normal form U صورت هنجار
percentile norm U هنجار صدکی
age norm U هنجار سنی
comention U هنجار پذیری
normalized form U صورت هنجار
developmental norm U هنجار رشدی
grade norm U هنجار کلاسی
normalized score U نمره هنجار شده
prenormalized U پیش هنجار شده
normalizes U تحت قانون و قاعده در اوردن هنجار کردن
normalize U تحت قانون و قاعده در اوردن هنجار کردن
normalised U تحت قانون و قاعده در اوردن هنجار کردن
normalises U تحت قانون و قاعده در اوردن هنجار کردن
normalising U تحت قانون و قاعده در اوردن هنجار کردن
civil reserve air fleet U گروه هواپیماهای احتیاط کشوری گروه هواپیماهای غیرنظامی که در موقع جنگ مورد استفاده قرار می گیرند
task component U بخشی از یک ناوگان یا گروه رزمی یا گروه ماموریت که برای یک ماموریت مخصوص تشکیل شده است
framing U یک فرایند ارتباطات که تعیین میکند کدام گروه از بیتهاتشکیل یک کاراکتر را میدهدو کدام گروه کاراکترها یک پیام را نمایش میدهد
clean up party U گروه مسئول نظافت محل اقامت افراد گروه مسئول رفت و روب
countervailing power U قدرت یک گروه که در واکنش به قدرت گروه دیگر بوجود می اید
task forces U گروه رزمی مشترک امفی بی گروه رزمی موقت زمینی
task force U گروه رزمی مشترک امفی بی گروه رزمی موقت زمینی
kaldor criterion U ضابطهای که براساس ان هرگونه تغییر ازنظر اجتمائی مطلوب یا مفیداست مشروط برانکه میزان نفع گروه منتفع شونده ازمیزان گروه متضررشونده بیشتر باشد . این ضابطه اولین بار بوسیله اقتصاددان امریکائی
amphibious task group U گروه ماموریت اب خاکی گروه رزمی موقت اب خاکی
landing group U گروه پیاده شونده به ساحل گروه پیاده شدن
stables U گروه اتومبیلهای مسابقه زیرنظریک سازمان گروه اسبهای مسابقه زیر نظر یک سازمان
stable U گروه اتومبیلهای مسابقه زیرنظریک سازمان گروه اسبهای مسابقه زیر نظر یک سازمان
horde U گروه بیشمار گروه
hordes U گروه بیشمار گروه
battery of tests U گروه ازمونهای کارایی افراد گروه ازمونهای خصوصیات پرسنلی افراد
clique U گروه
trooped U گروه
hosting U گروه
shoal U گروه
shoals U گروه
folk U گروه
hosted U گروه
ensigns U گروه
host U گروه
team U گروه
troop U گروه
ensign U گروه
batches U گروه
clusters U گروه
folks U گروه
cliques U گروه
trooping U گروه
massing U گروه
teams U گروه
batch U گروه
mass U گروه
cluster bombs U گروه
cluster bomb U گروه
cluster U گروه
masses U گروه
covey U گروه
congregations U گروه
squads U گروه
squad U گروه
special interest group U گروه
swarms U گروه
swarmed U گروه
swarm U گروه
bunching U گروه
many U گروه
concourse U گروه
corps U گروه
attack group U گروه تک
herds U گروه
herding U گروه
herded U گروه
herd U گروه
multitudes U گروه
multitude U گروه
g , series U گروه ژ
concourses U گروه
bunches U گروه
bunched U گروه
bunch U گروه
throngs U گروه
thronging U گروه
thronged U گروه
throng U گروه
flocks U گروه
flocking U گروه
flocked U گروه
flock U گروه
platoons U گروه
platoon U گروه
fries U گروه
fry U گروه
t group U گروه T
gangs U گروه
gang U گروه
parcels U گروه
parcel U گروه
assembly U گروه
congregation U گروه
frying U گروه
hosts U گروه
crowd U گروه
bevy U گروه
group U گروه
lot U گروه
set U گروه
sets U گروه
setting up U گروه
cohorts U گروه
cohort U گروه
ring U گروه
company U گروه
companies U گروه
crowds U گروه
party U گروه
school U گروه
schools U گروه
groups U گروه
amino group U گروه امینی
alkyl group U گروه الکیلی
alkyl group U گروه الکیل
lobbied U گروه فشار
peasntry U گروه دهقانان
air group U گروه هوایی
passel U گروه کثیر
lobby U گروه فشار
armor group U گروه زرهی
army group U گروه ارتش
artillery group U گروه توپخانه
schools U گروه پرندگان
attack group U گروه تک به ساحل
lobbies U گروه فشار
battle group U گروه نبرد
occupational family U گروه شغلی
open group U گروه باز
optimates U گروه اشراف
school U گروه پرندگان
basic unit assembly group U گروه ساختمانی
out group U برون گروه
battery of wells U گروه چاهها
patriciate U گروه بزرگان
phosphoryl group U گروه فسفریل
winging U گروه هوایی
subgroups U زیر گروه
subgroups U خرده گروه
subgroup U زیر گروه
subgroup U خرده گروه
divisions U گروه وزنی
division U گروه وزنی
multitudes U گروه بسیار
multitude U گروه بسیار
selected group U گروه گزیده
service squadron U گروه خدمات
pack U دسته گروه
packs U دسته گروه
republic of letters U گروه ادبا
wing U گروه هوایی
advance point U گروه نوک
point group U گروه نقطهای
primary group U گروه نخستین
acidic group U گروه اسیدی
acidic group U گروه اسید
acid group U گروه اسیدی
acid group U گروه اسید
professoriate U گروه استادان
quaternary U گروه چهارچیز
abelian group U گروه ابلی
reconnaissance party U گروه شناسایی
reference group U گروه مرجع
regimentalation U گروه بندی
heaps U انبوه گروه
classing U رسته گروه
gas group U گروه گاز
groupware U گروه ابزار
diad U گروه دو عضوی
diaconate U گروه شماسان
devitry U گروه دیوان
device cluster U گروه دستگاه
gunner's party U گروه توپخانه
head's party U گروه نظافت
heguman U پیشوای گروه
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com