English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 207 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
nonary U گروه نه تایی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
trilogies U گروه سه تایی
trilogy U گروه سه تایی
octad U گروه هشت تایی
ogdoad U گروه هشت تایی
ternary U سومین گروه سه تایی
ternate U سومین گروه سه تایی
Other Matches
pack U گروه تعقیب کننده پیشتاز گروه تازیها گروه مهاجمان در تجمع
packs U گروه تعقیب کننده پیشتاز گروه تازیها گروه مهاجمان در تجمع
beach group U گروه خدمات بارانداز ساحلی گروه پیشرو یا یورتچی دریایی
commodity groups U گروه اقلام مشابه لجستیکی گروه کالاهای مصرفی
beach party U گروه ساحلی گروه شناسایی اسکله یا ساحل
civil reserve air fleet U گروه هواپیماهای احتیاط کشوری گروه هواپیماهای غیرنظامی که در موقع جنگ مورد استفاده قرار می گیرند
task component U بخشی از یک ناوگان یا گروه رزمی یا گروه ماموریت که برای یک ماموریت مخصوص تشکیل شده است
framing U یک فرایند ارتباطات که تعیین میکند کدام گروه از بیتهاتشکیل یک کاراکتر را میدهدو کدام گروه کاراکترها یک پیام را نمایش میدهد
clean up party U گروه مسئول نظافت محل اقامت افراد گروه مسئول رفت و روب
nine U نه تایی
triads U سه تایی
triplet U سه تایی
n adic U N تایی
ternate U سه تایی
n ary U N تایی
triad U سه تایی
ternary U سه تایی
trinal U سه تایی
trinary U سه تایی
trine U سه تایی
nines U نه تایی
triplex U سه تایی
ternal U سه تایی
diphyletic U دو تایی
senary U شش تایی
task forces U گروه رزمی مشترک امفی بی گروه رزمی موقت زمینی
task force U گروه رزمی مشترک امفی بی گروه رزمی موقت زمینی
countervailing power U قدرت یک گروه که در واکنش به قدرت گروه دیگر بوجود می اید
triform U شکل سه تایی
quadrupling U چهار تایی
threescore U شصت تایی
quintet U پنج تایی
n ary operator U عملگر N تایی
tuple U چند تایی
duodenary U دوازده تایی
duodecimal U دوازده تایی
ternary alloy U الیاژ سه تایی
triploidy U حالت سه تایی
vigesimal U بیست تایی
ternary mixture U مخلوط سه تایی
troika U هر دسته سه تایی
quintets U پنج تایی
tern U یک دسته سه تایی
triads U مجموعه سه تایی
fourteener U چهارده تایی
sexagesimal U شصت تایی
sexagenary U شصت تایی
septimal U هفت تایی
fourteen U چهارده تایی
quintuplets U پنج تایی
quintuplet U پنج تایی
qyaternary U چهار تایی
quinquepartite U پنج تایی
quadric U چهار تایی
triad U مجموعه سه تایی
terns U یک دسته سه تایی
quadruples U چهار تایی
laotian U مردم تایی
quadrupled U چهار تایی
trio U سه نفری سه تایی
trios U سه نفری سه تایی
lao U مردم تایی
lao U زبان تایی
quadruple U چهار تایی
ennead U دسته نه تایی
leash U دسته سه تایی
leashes U دسته سه تایی
kaldor criterion U ضابطهای که براساس ان هرگونه تغییر ازنظر اجتمائی مطلوب یا مفیداست مشروط برانکه میزان نفع گروه منتفع شونده ازمیزان گروه متضررشونده بیشتر باشد . این ضابطه اولین بار بوسیله اقتصاددان امریکائی
stephan quintet U پنج تایی استفان
pentagram U شکل پنج تایی
pentad U دسته پنج تایی
go dan kumite U مبارزه با ضربههای 5 تایی
triform U دارای شکل سه تایی
trigon U سه حالتی ستاره سه تایی
gleek U یکجوربازی سه تایی درورق سه اس
quadripartite U چهار تایی چهارسویی
laotian U اهل لائوس زبان تایی
nineteens U نوزدهمین مرتبه نوزده تایی
nineteen U نوزدهمین مرتبه نوزده تایی
amphibious task group U گروه ماموریت اب خاکی گروه رزمی موقت اب خاکی
landing group U گروه پیاده شونده به ساحل گروه پیاده شدن
icosi U پیشوندی بمعنی بیست وبیست تایی
quincunx U ارایش پنج تایی گل یابرگ گیاه
stable U گروه اتومبیلهای مسابقه زیرنظریک سازمان گروه اسبهای مسابقه زیر نظر یک سازمان
stables U گروه اتومبیلهای مسابقه زیرنظریک سازمان گروه اسبهای مسابقه زیر نظر یک سازمان
horde U گروه بیشمار گروه
hordes U گروه بیشمار گروه
hexadecimal notation U نمایش بخشی از حافظه در مبنای شانزده تایی
triple tongue U نتهای سه تایی را بسرعت باساز نایی زدن
hex U نمایش بخشی از حافظه در مبنای شانزده تایی
battery of tests U گروه ازمونهای کارایی افراد گروه ازمونهای خصوصیات پرسنلی افراد
trey U پیشوندیست بمعنی دارای سه قسمت وسه قسمتی وسه تایی وهرسه واحد یکبار
all but a few U همه به غیر از چند تایی [چند نفری]
quintuple U تبدیل به پنج کردن پنج تایی
pentamerous U پنج جزئی پنج تایی
teams U گروه
bunched U گروه
cluster bombs U گروه
cluster bomb U گروه
bunch U گروه
cluster U گروه
swarm U گروه
flocked U گروه
masses U گروه
swarmed U گروه
swarms U گروه
bunching U گروه
bunches U گروه
team U گروه
hosting U گروه
mass U گروه
parcel U گروه
squad U گروه
flocking U گروه
flocks U گروه
throng U گروه
thronged U گروه
thronging U گروه
set U گروه
throngs U گروه
assembly U گروه
congregation U گروه
congregations U گروه
frying U گروه
fry U گروه
flock U گروه
parcels U گروه
clusters U گروه
g , series U گروه ژ
hosted U گروه
hosts U گروه
platoon U گروه
platoons U گروه
squads U گروه
gangs U گروه
gang U گروه
fries U گروه
party U گروه
crowds U گروه
corps U گروه
bevy U گروه
sets U گروه
setting up U گروه
ring U گروه
t group U گروه T
massing U گروه
multitudes U گروه
multitude U گروه
covey U گروه
cohort U گروه
cohorts U گروه
special interest group U گروه
crowd U گروه
company U گروه
companies U گروه
attack group U گروه تک
schools U گروه
school U گروه
herds U گروه
herding U گروه
lot U گروه
herded U گروه
herd U گروه
concourses U گروه
batch U گروه
groups U گروه
troop U گروه
trooped U گروه
ensigns U گروه
trooping U گروه
many U گروه
host U گروه
clique U گروه
batches U گروه
ensign U گروه
folk U گروه
folks U گروه
shoals U گروه
shoal U گروه
group U گروه
cliques U گروه
concourse U گروه
cell U در یک سیستم ارسال داده مثل ATM بستههای داده با طول ثابت مثلاگ یک خانه در سیستم ATM شامل دادههای هشت تایی است
cells U در یک سیستم ارسال داده مثل ATM بستههای داده با طول ثابت مثلاگ یک خانه در سیستم ATM شامل دادههای هشت تایی است
biotype U زیست گروه
gas group U گروه گاز
experimental group U گروه ازمایشی
billeting party U گروه یورتچی
armor group U گروه زرهی
heguman U پیشوای گروه
bit stream U گروه بیتی
battery of wells U گروه چاهها
coordinated group U گروه کوئوردینانسی
attack group U گروه تک به ساحل
basic unit assembly group U گروه ساختمانی
functional group U گروه عاملی
artillery group U گروه توپخانه
bridged group U گروه پل شده
formal group U گروه رسمی
battle group U گروه نبرد
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com