English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 211 (3 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
part of ship U گروه بندی کار
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
group U جمعیت گروه بندی کردن
groups U جمعیت گروه بندی کردن
regimentation U گروه بندی
grouping U گروه بندی
groupings U گروه بندی
grouped U گروه بندی شده
ability grouping گروه بندی بر پایه توانایی
regimentalation U گروه بندی
to form into groups U گروه بندی کردن
ungrouped U گروه بندی نشده
Other Matches
pack U گروه تعقیب کننده پیشتاز گروه تازیها گروه مهاجمان در تجمع
packs U گروه تعقیب کننده پیشتاز گروه تازیها گروه مهاجمان در تجمع
beach group U گروه خدمات بارانداز ساحلی گروه پیشرو یا یورتچی دریایی
commodity groups U گروه اقلام مشابه لجستیکی گروه کالاهای مصرفی
beach party U گروه ساحلی گروه شناسایی اسکله یا ساحل
civil reserve air fleet U گروه هواپیماهای احتیاط کشوری گروه هواپیماهای غیرنظامی که در موقع جنگ مورد استفاده قرار می گیرند
task component U بخشی از یک ناوگان یا گروه رزمی یا گروه ماموریت که برای یک ماموریت مخصوص تشکیل شده است
framing U یک فرایند ارتباطات که تعیین میکند کدام گروه از بیتهاتشکیل یک کاراکتر را میدهدو کدام گروه کاراکترها یک پیام را نمایش میدهد
clean up party U گروه مسئول نظافت محل اقامت افراد گروه مسئول رفت و روب
task forces U گروه رزمی مشترک امفی بی گروه رزمی موقت زمینی
countervailing power U قدرت یک گروه که در واکنش به قدرت گروه دیگر بوجود می اید
task force U گروه رزمی مشترک امفی بی گروه رزمی موقت زمینی
kaldor criterion U ضابطهای که براساس ان هرگونه تغییر ازنظر اجتمائی مطلوب یا مفیداست مشروط برانکه میزان نفع گروه منتفع شونده ازمیزان گروه متضررشونده بیشتر باشد . این ضابطه اولین بار بوسیله اقتصاددان امریکائی
evaluation rating U درجه بندی اطلاعات یا طبقه بندی ان از نظر اعتبار وصحت و دقت
landing group U گروه پیاده شونده به ساحل گروه پیاده شدن
amphibious task group U گروه ماموریت اب خاکی گروه رزمی موقت اب خاکی
stable U گروه اتومبیلهای مسابقه زیرنظریک سازمان گروه اسبهای مسابقه زیر نظر یک سازمان
stables U گروه اتومبیلهای مسابقه زیرنظریک سازمان گروه اسبهای مسابقه زیر نظر یک سازمان
horde U گروه بیشمار گروه
hordes U گروه بیشمار گروه
word warp U فرمت بندی مجدد پس از حذف ها و اصلاحات ویژگی که درصورت جانگرفتن یک کلمه درخط اصلی ان را به ابتدای خط بعدی می برد سطر بندی
ratings U طبقه بندی کردن درجه بندی
carpet classification U طبقه بندی [درجه بندی] فرش
rating U طبقه بندی کردن درجه بندی
telescopic U دستگاه شکسته بندی تلسکوپیک چوبهای شکسته بندی مربوط به دوربین تلسکوپی یادستگاه نشانه روی
packaging U ماده محافظ اشیا که بسته بندی می شوند. مواد جذاب برای بسته بندی کالاها
battery of tests U گروه ازمونهای کارایی افراد گروه ازمونهای خصوصیات پرسنلی افراد
defense classification U طبقه بندی اطلاعات مربوط به پدافند سیستم طبقه بندی مدارک وزارت دفاع
classification U طبقه بندی رده بندی
wording U جمله بندی کلمه بندی
classifications U طبقه بندی رده بندی
lineaments U طرح بندی صورت بندی
lineament U طرح بندی صورت بندی
laggin U اب بندی کردن اب بندی ناوها
regrade U تجدید طبقه بندی اطلاعات درجه بندی مجدد اطلاعات ازنظر اهمیت
downgraded U کم کردن طبقه بندی اسناد ومدارک پایین اوردن درجه طبقه بندی
downgrade U کم کردن طبقه بندی اسناد ومدارک پایین اوردن درجه طبقه بندی
downgrades U کم کردن طبقه بندی اسناد ومدارک پایین اوردن درجه طبقه بندی
downgrading U کم کردن طبقه بندی اسناد ومدارک پایین اوردن درجه طبقه بندی
gift wrap U بسته بندی کردن در کاغذ بسته بندی روبان دارپیچیدن
line astern U صورت بندی ستون هوایی صورت بندی یک ستونه
declassification U از طبقه بندی خارج کردن حذف طبقه بندی
security classification U طبقه بندی منطقه تامینی طبقه بندی حفافتی
black designation U علامت مخصوص برای ارتباط طبقه بندی شده حامل پیام طبقه بندی شده
transparently U نرم افزاری که به کاربر امکان دسترسی به محل حافظه در سیستم حافظه در سیستم صفحه بندی شده میدهد به صورتی که گویی صفحه بندی نشده است
transparent U نرم افزاری که به کاربر امکان دسترسی به محل حافظه در سیستم حافظه در سیستم صفحه بندی شده میدهد به صورتی که گویی صفحه بندی نشده است
group U دسته بندی کردن طبقه بندی کردن
groups U دسته بندی کردن طبقه بندی کردن
grade U درجه بندی کردن رتبه بندی کردن
grades U دسته بندی کردن طبقه بندی کردن
grades U درجه بندی کردن رتبه بندی کردن
grade U دسته بندی کردن طبقه بندی کردن
insulation testing apparatus U دستگاه ازمایش عایق بندی دستگاه اندزه گیری عایق بندی
unitized load U بار بسته بندی شده یا باردست چین شده بار تقسیم بندی شده
approach formation U صورت بندی تقرب به باند صورت بندی تقرب به دشمن
army class manager activity U سازمان مدیریت طبقه بندی اماد در نیروی زمینی مدیریت طبقه بندی اماد
ring U گروه
shoal U گروه
covey U گروه
batches U گروه
setting up U گروه
sets U گروه
set U گروه
folk U گروه
shoals U گروه
corps U گروه
cliques U گروه
clique U گروه
ensigns U گروه
ensign U گروه
cohort U گروه
batch U گروه
g , series U گروه ژ
groups U گروه
cohorts U گروه
group U گروه
trooping U گروه
trooped U گروه
troop U گروه
folks U گروه
fries U گروه
flocks U گروه
flocking U گروه
flocked U گروه
flock U گروه
swarm U گروه
swarmed U گروه
swarms U گروه
squads U گروه
congregation U گروه
congregations U گروه
many U گروه
concourse U گروه
throng U گروه
thronged U گروه
thronging U گروه
fry U گروه
frying U گروه
assembly U گروه
parcel U گروه
parcels U گروه
gang U گروه
gangs U گروه
bunch U گروه
bunched U گروه
bunches U گروه
bunching U گروه
throngs U گروه
concourses U گروه
platoons U گروه
platoon U گروه
cluster U گروه
teams U گروه
team U گروه
massing U گروه
masses U گروه
cluster bomb U گروه
cluster bombs U گروه
multitude U گروه
multitudes U گروه
herd U گروه
herded U گروه
herding U گروه
herds U گروه
attack group U گروه تک
hosts U گروه
hosting U گروه
hosted U گروه
host U گروه
clusters U گروه
mass U گروه
crowds U گروه
bevy U گروه
schools U گروه
t group U گروه T
company U گروه
school U گروه
companies U گروه
squad U گروه
party U گروه
lot U گروه
special interest group U گروه
crowd U گروه
phasing U مرحله بندی مرحله بندی عملیات
classification U طبقه بندی کردن طبقه بندی
classifications U طبقه بندی کردن طبقه بندی
lobby U گروه فشار
death squad U گروه کشتار
anchormen U رئیس گروه
commonwealth of letters U گروه نویسندگاه
commutative group U گروه جابجاپذیر
contact party U گروه تماس
lobbies U گروه فشار
coordinated group U گروه کوئوردینانسی
death squads U گروه کشتار
flying squad U گروه ضربت
social U گروه دوست
flying squads U گروه ضربت
class of suplies U گروه کالاها
flying squad U گروه تندکنش
marginal group U گروه حاشیهای
flying squad U گروه تندواکنش
crisis team U گروه ضد بحران
sections U گروه دایره
section U گروه دایره
closed group U گروه بسته
coacting group U گروه همکار
command group U گروه فرماندهی
chevroner U فرمانده گروه
anchor men U رئیس گروه
user group U گروه کاربران
encounter group U گروه رویارویی
end group U گروه انتهایی
swarms U گروه زنبوران
classing U رسته گروه
swarmed U گروه زنبوران
experimental group U گروه ازمایشی
choir U گروه خوانندگان
formal group U گروه رسمی
swarm U گروه زنبوران
control group U گروه گواه
nexus U گروه متحد
trigon U گروه سه صورتی
quire U گروه کر [موسیقی]
workgroup U گروه کاری
dyad U گروه دو عضوی
criterion group U گروه ملاک
lobbied U گروه فشار
schools U گروه پرندگان
diad U گروه دو عضوی
anchor man U رئیس گروه
task force U گروه کار
school U گروه پرندگان
device cluster U گروه دستگاه
devitry U گروه دیوان
diaconate U گروه شماسان
disk pack U گروه بسته
duty hands U گروه نگهبانان
basic unit assembly group U گروه ساختمانی
classes U رسته گروه
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com