English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 165 (4 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
separate company U گروهان مستقل
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
multi window editor U برنامه ایجاد و ویرایش تعدادی برنامه کاربردی مستقل هر یک در یک پنجره مستقل در صفحه نمایش در یک زمان
companies U گروهان
company U گروهان
orderly room U دفتر گروهان
service company U گروهان خدمات
company commander U فرمانده گروهان
company grade U در رده گروهان
headquarters company U گروهان قرارگاه
headquarters company U گروهان ارکان
team U گروهان تقویت شده
teams U گروهان تقویت شده
companies U گروهان همراه کسی رفتن
company U گروهان همراه کسی رفتن
terminal service company U گروهان خدمات بارانداز یاسکوی نظامی
battle group U واحد ارتشی مرکب از پنج گروهان
company grade U پرسنلی که در رده گروهان کار می کنند
mobile equipment pool U بنه متحرک افزارهای ویژه درسطح گروهان و گردان ودسته
combat team U گروهان مرکب رزمی گروه رزمی پیاده
century U عده نظامی صد نفری گروهان صد نفری
centuries U عده نظامی صد نفری گروهان صد نفری
absolutes U مستقل
maverick U مستقل
mavericks U مستقل
absolute مستقل
separate U مستقل
stand alone U مستقل
separated U مستقل
separates U مستقل
exogenous U مستقل
autonomic U مستقل
autocratic U مستقل
realty U مستقل
landed a U مستقل
free-standing U مستقل
freelance U مستقل
sovereign U مستقل
frees U مستقل
sovereigns U مستقل
freeing U مستقل
solo U مستقل
freed U مستقل
solos U مستقل
free U مستقل
independent U مستقل
absolutes U مستقل استبدادی
autonomous consumption U مصرف مستقل
detached U ستون مستقل
to stand by oneself U مستقل بودن
entities U موجودیت مستقل
individual units U یکانهای مستقل
entities U موسسه مستقل
machine independent U مستقل از ماشین
independent variable U متغیر مستقل
independent state U دولت مستقل
garrison house U ساخلو مستقل
context free U مستقل از متن
device independence U مستقل از دستگاه
autonomous variable U متغیر مستقل
independency U کشور مستقل
independent consultant U مشاور مستقل
independent equations U معادلات مستقل
explanatory variable U متغیر مستقل
autonomous operation U عملیات مستقل
entity U موجودیت مستقل
separate battery U اتشبار مستقل
separate brigade U تیپ مستقل
separates U یکان مستقل
a stand-alone company U یک شرکت مستقل
single unit U یکان مستقل
separated U یکان مستقل
separate U یکان مستقل
stand on one's own two feet <idiom> U مستقل بودن
arguments U متغیر مستقل
separate battalion U گردان مستقل
stand alone computer U کامپیوتر مستقل
entity U موسسه مستقل
argument U متغیر مستقل
a stand-alone computer U یک رایانه مستقل
autocracy U حکومت مستقل
semi independent U نیمه مستقل
self goverment U حکومت مستقل
monocracy U حکومت مستقل یا انفرادی
free standing columns U ستونهای مستقل یا مجزا
temperature independent paranagnetism U پارامغناطیس گرما مستقل
number of componentes U تعداد سازندههای مستقل
dependencies U کشور غیر مستقل
independent variable U متغیر مستقل [ریاضی]
argument [of a function] U متغیر مستقل [ریاضی]
monarchism U اصول سلطنت مستقل
autonomous investment U سرمایه گذاری مستقل
autonomous U دارای زندگی مستقل
separations U مستقل شدن یکانها
separation U مستقل شدن یکانها
dependency U کشور غیر مستقل
computer independent language U زبان مستقل کامپیوتری
dependent state U دولت غیر مستقل
standalone U سیستمی که مستقل کار میکند
monarchic U مربوط به سلطان یا سلطنت مستقل
territorialism U ایجاد حکومت مستقل ناحیهای
multicollinearity U هم خطی بین متغیرهای مستقل
pica U سیستم عامل مستقل از ماشین
territoriality U ایجاد حکومت مستقل ناحیهای
stand-alone <adj.> U خود کفا [به تنهایی] [مستقل ]
post town U شهری که پستخانه مستقل دارد
argument [of a function] U متغیر مستقل تابعی [ریاضی]
autonomous U دارای حکومت مستقل خودمختار
icca U انجمن مستقل مشاورین کامپیوتر
on an arm's length basis U بر اساس مستقل و برابر بودن [در]
autonomous investment U سرمایه مستقل از درامد ملی
autonomous U دارای حکومت مستقل داخلی
dominion U قلمرو ملک وابستگان مستقل یک کشور
defacto recognition U به عنوان یک کشورموجود و مستقل عمل کند
sovereigns U دولت مستقل و دارای اعتبار والامرتبه
diarchy U سیستم حکومت متشکل از دو رکن مستقل
sovereign U دولت مستقل و دارای اعتبار والامرتبه
biont U واحد مستقل موجود زنده سلول
unit assembly U یک قسمت مجزا و مستقل از یک دستگاه یا وسیله
orthogonal U ساخته شده از پارامترها یا بخشهای مستقل
independent U association computerconsulatans انجمن مستقل مشاورین کامپیوتر
arm's length U مستقل و برابر بودن طرفها [یا شرکتها] در معامله ای [اقتصاد]
the 28 year-old nurse-turned-independent insurance consultant U پرستار ۲۸ ساله که مشاور مستقل بیمه شده است
power U جعبه مستقل که برای مدار ولتاژ و جریان فراهم میکند
powered U جعبه مستقل که برای مدار ولتاژ و جریان فراهم میکند
powering U جعبه مستقل که برای مدار ولتاژ و جریان فراهم میکند
plane U یک لایه از تصویر که مستقل از برنامه گرافیکی قابل تغییر باشد
planed U یک لایه از تصویر که مستقل از برنامه گرافیکی قابل تغییر باشد
powers U جعبه مستقل که برای مدار ولتاژ و جریان فراهم میکند
planes U یک لایه از تصویر که مستقل از برنامه گرافیکی قابل تغییر باشد
planing U یک لایه از تصویر که مستقل از برنامه گرافیکی قابل تغییر باشد
variable delivery pump U پمپ سیالی که برونده ان میتواند مستقل از سرعت چرخش تغییر کند
duplication check U بررسی ای که لازمه اش یکسان بودن نتایج دو اجرای مستقل یک عملیات میباشد
microcontroller U ریز کامپیوتر کوچک و مستقل برای استفاده در برنامههای کاربردی خاص
building block U واحد مستقل که میتواند با دیگران ترکیب شود و یک سیستم تشکیل دهد
building blocks U واحد مستقل که میتواند با دیگران ترکیب شود و یک سیستم تشکیل دهد
reentrant U روالی که میتواند توسط چندین برنامه مستقل بطورهمزمان بکار برده شوددرون رو
portable U کامپیوتر فشرده و مستقل که میتواند توسط بسته باری یا منبع تغذیه اجرا شود
libraries U تعدا دتوابع مفید و مستقل که وارد هر برنامهای میشود تا مانع نوشتن برنامه شود
library U تعدا دتوابع مفید و مستقل که وارد هر برنامهای میشود تا مانع نوشتن برنامه شود
module U وسیله سخت افزاری مستقل که به بخشهای دیگر وصل شود تا سیستم مدید را ایجاد کند
modules U وسیله سخت افزاری مستقل که به بخشهای دیگر وصل شود تا سیستم مدید را ایجاد کند
third party lease U توافقنامهای که بوسیله ان یک شرکت مستقل تجهیزاتی رااز سازنده خریده و به استفاده کننده کرایه میدهد
separates U استفاده از کانالهای ارتباطی مستقل در سیستمهای چندی کاناله برای ارسال داده کنترل وپیام ها
separated U استفاده از کانالهای ارتباطی مستقل در سیستمهای چندی کاناله برای ارسال داده کنترل وپیام ها
separate U استفاده از کانالهای ارتباطی مستقل در سیستمهای چندی کاناله برای ارسال داده کنترل وپیام ها
federal government U دولتهای متشکله یک دولت اتحادی که از نظر دول خارجی فقط واحدهای اداری مستقل تلقی می شوند
SGML U استاندارد مستقل از سخت افزار که نحوه علامتگذاری متن ها برای مشخص کردن bold,italic وحاشیه ها و غیره را بیان میکند
canonical schema U نوعی پایگاه داده ها که مستقل از نرم افزار یا سخت افزار موجود است
local U آنچه با CPU کار نمیکند ولی به عنوان ترمینال مستقل کار میکند
locals U آنچه با CPU کار نمیکند ولی به عنوان ترمینال مستقل کار میکند
sections U بخشی از برنامه اصلی که مستقل اجرا میشود وبدون نیاز به اجرای بقیه برنامه
section U بخشی از برنامه اصلی که مستقل اجرا میشود وبدون نیاز به اجرای بقیه برنامه
unbundled U اموزش و..... که مستقل از سخت افزارکامپیوتر توسط سازنده سخت افزاری فروخته میشود دسته نشده
modules U بخش کوچک برنامه بزرگ که در صورت لزوم میتواند مستقل به عنوان یک برنامه کار کند
module U بخش کوچک برنامه بزرگ که در صورت لزوم میتواند مستقل به عنوان یک برنامه کار کند
solo U پروازبه طور مستقل یا راندن به طور تنها
solos U پروازبه طور مستقل یا راندن به طور تنها
collective pitch control U کنترلی در رتورگرافی که زاویه تیغه یا پیچ همه تیغه ها را بطور یکسان و مستقل از وضعیت سمتی انها تغییرمیدهد
defacto recognition U شناسایی دوفاکتو شناسایی سیاسی کشوری که عملا" مستقل ودارای حق حاکمیت است ولی به عللی نمیتواند یا نمیخواهد به تعهدات بین المللی خود
ecotype U بخش فرعی از نوع مستقل جانور یا گیاه که افراد ان باهم اختلاط و امتزاج نموده و بخش واحد فرعی تشکیل میدهند
split screen U نرم افزارای که صفحه نمایش را به دو یا چند محل مستقل تقسیم میکند تا دو فایل متن متن یا گراف را در یک فایل متن نشان دهد
split-screen U نرم افزارای که صفحه نمایش را به دو یا چند محل مستقل تقسیم میکند تا دو فایل متن متن یا گراف را در یک فایل متن نشان دهد
identic notes U منظوریادداشتهایی با مضمون واحداست که چند دولت به یک دولت می دهند . چون این یادداشتها جداگانه تسلیم میشود عمل هر دولت فاهرا"مستقل از عمل دولت دیگراست تسلیم این یادداشتهاعمل غیردوستانه تلقی میشود
n-key rollover [این به این معنیست که هر کلید به طور کامل به طور مستقل توسط سخت افزار صفحه کلید اسکن شده، به طوری که هر فشرده شدن کلیدها به درستی صرفنظر از اینکه چگونه بسیاری از کلید های دیگر در حال فشرده شدن تشخیص داده شده اند]
maritime U ناوگان مستقل دریایی ناوگان دریایی دریایی
Recent search history Forum search
There is no search result on forum.
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com