Perdic | گره پنجه میمون | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 184 (9 milliseconds)	ارسال یک معنی جدید

Menu	English	Persian	Menu
	monkey fist U	گره پنجه میمون

معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches

	lemurs U	میمون پوزه دار میمون لمور
	lemur U	میمون پوزه دار میمون لمور
	palmatifid U	دارای شکافی شبیه پنجه دست شکافته پنجه
	pentadactyl U	دارای پنج پنجه دارای پنج زائده شبیه پنجه
	ape U	میمون
	pygmies U	میمون
	pygmy U	میمون
	simian U	میمون
	jackanapes U	میمون
	monkey U	میمون
	snapdrayon U	گل میمون
	pigmies U	میمون
	aping U	میمون
	apes U	میمون
	snapdragons U	گل میمون
	aped U	میمون
	propitious U	میمون
	snapdragon U	گل میمون
	monkeys U	میمون
	guenon U	میمون دم درازافریقایی
	hokeypokey U	میمون صفتی
	baboonery U	میمون صفتی
	monkey's fist U	مشت میمون
	apishness U	میمون صفتی
	colugo U	میمون جهنده
	monkeyish U	میمون صفت
	pithecoid U	شبه میمون
	monkeyishness U	میمون صفتی
	simian U	میمون مانند
	apelike U	میمون مانند
	chimpanzees U	میمون ادم وار
	orangutan U	میمون درختی برنئوسوماترا
	tarsier U	میمون شبگرد هندی
	orangoutang U	میمون درختی برنئوسوماترا
	great ape U	میمون ادم وار
	simian U	بوزینه شبیه میمون
	rhesus U	میمون دم کوتاه هندی.
	mongoose U	میمون پوزه دراز
	mongooses U	میمون پوزه دراز
	gibbons U	میمون دراز دست
	gibbon U	میمون دراز دست
	lemur U	میمون پوزه دارماداگاسکار
	lemurs U	میمون پوزه دارماداگاسکار
	anthropoid U	میمون ادم نما
	aping U	میمون انسان نما
	apes U	میمون انسان نما
	anthropoids U	میمون ادم نما
	chimpanzee U	میمون ادم وار
	aped U	میمون انسان نما
	zany U	مقلد میمون صفت
	ape U	میمون انسان نما
	rhesuses U	میمون دم کوتاه هندی.
	baboons U	یکنوع میمون یا عنتر دم کوتاه
	baboon U	یکنوع میمون یا عنتر دم کوتاه
	macaque U	نوعی میمون دنیای قدیم
	pithecanthrope U	برزخ میان انسان و میمون
	macaca U	نوعی میمون دنیای قدیم
	gorilla U	بزرگترین میمون شبیه انسان
	gorillas U	بزرگترین میمون شبیه انسان
	apery U	میمون صفتی کارهای بوزینه وار
	cynocephalus U	[مجسمه حیوانی با بدن میمون و سری شبیه سگ]
	talon U	پنجه
	talons U	پنجه
	digitation U	پنجه
	griff U	پنجه
	cross arm U	پنجه
	digitigrade U	پنجه رو
	adactylous U	بی پنجه
	downstream toe U	پنجه سد
	fistula U	پنجه
	toes U	پنجه
	toe U	پنجه
	pitchforks U	پنجه
	forking U	پنجه
	fork U	پنجه
	fives U	پنجه
	claw U	پنجه
	clawed U	پنجه
	clawing U	پنجه
	claws U	پنجه
	paw U	پنجه
	pawed U	پنجه
	pawing U	پنجه
	paws U	پنجه
	pitchfork U	پنجه
	grivet U	نوعی میمون خاکستری مایل به ابی افریقای جنوبی
	homo U	جانورانی که انسان وانواع میمون ها نیز جزو ان بشمارمیروند
	toe U	با پنجه پا راندن
	hellweed U	پنجه کلاغ
	hand post U	پنجه راهنما
	toeless U	بدون پنجه
	wild bryony U	پنجه کلاغ
	lycopod U	پنجه گرگی
	toe U	با پنجه پا زدن
	lycopodium U	پنجه گرگی
	toe cap U	پنجه کفش
	palmate U	شبیه پنجه
	pedatifid U	پنجه وار
	pentadactylic U	پنجه دار
	pentadactylous U	پنجه دار
	the mailed fist U	زور سر پنجه
	lobster claw U	پنجه خرچنگی
	leptodactyl U	باریک پنجه
	kick up U	زدن پنجه
	intoed U	پنجه بتو
	intoed U	پنجه برگشته
	knuckle duster U	پنجه بوکس
	heel and toe	با پنجه و پاشنه
	tiptoed U	نوک پنجه
	branch pipe U	پنجه اگزوز
	tiptoeing U	نوک پنجه
	tiptoes U	نوک پنجه
	cyclamen U	پنجه مریم
	cyclamens U	پنجه مریم
	cat's paw U	پنجه گربه
	sowbread U	پنجه مریم
	tiptoe U	نوک پنجه
	paws U	پنجه زدن
	swine bread U	پنجه مریم
	paw U	پنجه زدن
	fissiped U	پنجه شکافته
	fissidactyl U	پنجه شکافته
	knuckle-duster U	پنجه بوکس
	knuckle-dusters U	پنجه بوکس
	pawed U	پنجه زدن
	pawing U	پنجه زدن
	brass knuckles U	پنجه بوکس
	cat's paws U	پنجه گربه
	crow foot zinc U	پیل پنجه کلاغی
	pigeon toed U	دارای پنجه برگشته
	winnowwing fan U	جام پنجه شانه
	brass knuckles U	پنجه مشت زنی
	toeplate U	نعل پنجه کفش
	pounce U	درحال حمله با پنجه
	pounced U	درحال حمله با پنجه
	pounces U	درحال حمله با پنجه
	square toed U	دارای پنجه مربع
	pouncing U	درحال حمله با پنجه
	pedate U	پنجه دار شبیه پا
	ball of toe U	گوشت زیر پنجه پا
	hunker U	روی پنجه پاایستادن
	forepaw U	پنجه دست حیوانات
	devil's claw U	خفت پنجه دیوی
	digitation U	انشعاب بشکل پنجه
	ground fir U	پنجه گرگ سلاژین
	forepaw U	پنجه پای جلو
	clevis U	اتصال پنجه مفصلی
	lumbrical U	ماهیچه انگشت یا پنجه
	cross swords U	دست و پنجه نرم کردن
	scoop U	پنجه ماشین خاک برداری
	toe off U	جدا شدن پنجه پا از زمین
	He has a delightful touch on the guitar . U	گیتار را با پنجه گرمی می نوازد
	syndactylism U	پیوستگی واتصال پنجه ها بیکدیگر
	scooping U	پنجه ماشین خاک برداری
	base thickness of buttress U	عرض پنجه پشت بند
	hand-to-hand U	دسته و پنجه نرم کردن
	fingering U	پنجه گذاری انگشت کاری
	pigeon toed U	دارای پنجه خمیده بداخل
	scoops U	پنجه ماشین خاک برداری
	hand to hand U	دسته و پنجه نرم کردن
	heat muff U	پوشش اطراف پنجه اگزوز
	scooped U	پنجه ماشین خاک برداری
	pithecanthropus U	انسان اولیه میمون نمای دورهء پلیوسن که جمجمه اش در جاوه کشف شده
	Foxglove U	گل پنجه علی [در تهیه رنگ زرد]
	Ravishingly beautiful. U	مثل پنجه آفتاب ( بسیار زیبا )
	palmipede U	پرندهای که پنجه هایش پرده دارد
	pentadactylate U	دارای پنج زائده شبیه پنجه
	larkspur U	[نوعی گل میمون که در تهیه رنگ های گیاهی خصوصا زرد و بنفش بکار می رود.]
	cats paw U	الت دست دیگران گره پنجه گربهای
	barburetor heater U	جلد نصب شده دراطراف لولههای پنجه اگزوز
	tap dance U	نوعی رقص که در ان پنجه وپاشنه پا را به سرعت به زمین می زنند
	jacana U	پرنده پا دراز و پنجه بزرگ مکزیکی که در اب راه میرود
	to sit up and beg U	التماس کردن [سگی با بالا بردن پنجه های جلویی]
	crow's foot	هرچیزی بشکل پنجه کلاغ چین و چروک گوشه لب و چشم.
	longspur U	انواع پرندگان پنجه بلند نواحی قطبی وشمال امریکا
	to beg [of a dog holding up front paws] U	التماس کردن [سگی با بالا بردن پنجه های جلویی]
	bear's foot	نوعی گیاه خریق که برگ هایی به شکل پا و پنجه ها خرس دارد.
	flavonal dyes U	فلاون [مجموعه ای از رنگینه های زرد که از گیاهان مختلفی همچون زردچوبه، میمون و اسپرک بدست آمده و ریشه آنها از ترکیب کیتون می باشد.]
	bushbaby U	گونههای نخستیان میمون مانند جنگلهای حارهی افریقا از تیرهی Galagidae که شبگرد هستند و چشمان درشت و دم پرپشت و جارو مانند دارند
	bushbabies U	گونههای نخستیان میمون مانند جنگلهای حارهی افریقا از تیرهی Galagidae که شبگرد هستند و چشمان درشت و دم پرپشت و جارو مانند دارند
	musub duchi U	موسوب داچی ایستادن بگونه ایکه پاشنه پاها به هم چسبیده و پنجه ها به اندازه 54 درجه زاویه داشته باشند
	parmakli U	لوزی پنجه ای [این طرح در گلیم های ترکیه بکار رفته و در اصطلاح محلی به معنی انگشت می باشد.]
	pentadactylate U	پنج انگشتی دارای پنج پنجه