Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
synchronous admittance
U
گذرایی همزمان
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
admittance
U
گذرایی
admitance
U
گذرایی
y
U
گذرایی
cyclic admittance
U
گذرایی حلقهای
asynchronous admittance
U
گذرایی ناهمزمان
transadmittance
U
گذرایی سراسری
electrode admittance
U
گذرایی الکترد
complex admittance
U
گذرایی مختلط
processor
U
به صورت همزمان همزمان کار کند
effective input admittance
U
گذرایی موثر ورودی
effective output admittance
U
گذرایی موثر خروجی
parallel
U
همزمان
synchronous
U
همزمان
proportional
U
همزمان
synchronizer
U
همزمان گر
parallelled
U
همزمان
paralleling
U
همزمان
parallels
U
همزمان
synchronic
U
همزمان
paralleled
U
همزمان
isochronous
U
همزمان
contemporary
U
همزمان
simultaneously
U
همزمان
simultaneous
U
همزمان
concurrent
U
همزمان
coincidentally
U
همزمان
parallelling
U
همزمان
isochrone
U
همزمان
contemporaries
U
همزمان
concurrent training
U
اموزش همزمان
concentred reaction
U
واکنش همزمان
concurrent execution
U
اجرای همزمان
coinciding
U
همزمان بودن
concurrent operation
U
عملکرد همزمان
concurrent processing
U
پردازش همزمان
coincides
U
همزمان بودن
coincide
U
همزمان بودن
coincided
U
همزمان بودن
synchronised
U
همزمان کردن
concurrent validity
U
اعتبار همزمان
concurrent reinforcement
U
تقویت همزمان
simultaneous processing
U
پردازش همزمان
concentred elimination
U
حذف همزمان
synchronizes
U
همزمان کردن
synchronize
U
همزمان کردن
synchronizing
U
همزمان سازی
synchronising
U
همزمان کردن
synchronises
U
همزمان کردن
concentred exchange
U
تبادل همزمان
concurrent variation
U
تغییر همزمان
synchronization
U
همزمان سازی
synchronous network
U
شبکه همزمان
synchronous reactance
U
راکتانس همزمان
synchronous operation
U
عملیات همزمان
synchronous motor
U
موتور همزمان
concurrently
U
اجرای همزمان
concurrent
U
همرو همزمان
synchronous communication
U
ارتباط همزمان
synchronous condenser
U
خازن همزمان
synchronous phase advance
U
خازن همزمان
synchronous device
U
دستگاه همزمان
synchronous machine
U
ماشین همزمان
synchronous generator
U
مولد همزمان
concurrent
U
تقریباگ همزمان
synchronized sweep
U
روبش همزمان
synchronous speed
U
سرعت همزمان
synchronous telegraphy
U
تلگراف همزمان
synchroscope
U
همزمان نما
synchronous vibrator
U
لرزه گر همزمان
synchronous transmission
U
انتقال همزمان
selsyn
U
موتور همزمان
simultaneity
U
همزمانی همزمان
synchronous transmission
U
مخابره همزمان
simultaneous extinction
U
خاموشی همزمان
syncheronous communications
U
مخابره همزمان
synchrinized
U
همزمان بودن
synchronic
U
همگاه همزمان
synchronous impedance
U
ناگذرایی همزمان
full duplex
U
پروتکل دوسوی همزمان
two way simultaneous operation
U
عملکرد همزمان دو طرفه
volley fire
U
پرتاب همزمان گلوله ها با هم
compatability
U
قابلیت کار همزمان
horizontal synchronizing
U
همزمان ساز افقی
concurrent programming
U
برنامه نویسی همزمان
concurrent program execution
U
اجرای همزمان برنامه
simultaneous color television
U
تلویزیون رنگی همزمان
simultaneous input/output
U
ورودی و خروجی همزمان
coincident penalty
U
پنالتی همزمان دو تیم
binary synchronous communication
U
ارتباطات همزمان دودویی
acoustic synchronizer
U
همزمان ساز صوتی
synchronizing pulses
U
ضربههای همزمان سازی
synchronizing signal
U
پیام همزمان ساز
synchronizing torque
U
گشتاور پیچشی همزمان
synchronizer
U
دستگاه همزمان کننده
held ball
U
گرفتن همزمان توپ
parallelling
U
که همزمان ارسال می شوند
paralleled
U
که همزمان ارسال شود
paralleled
U
که همزمان ارسال می شوند
paralleling
U
که همزمان ارسال شود
parallels
U
که همزمان ارسال شود
paralleling
U
که همزمان ارسال می شوند
parallelled
U
که همزمان ارسال شود
parallelled
U
که همزمان ارسال می شوند
parallelling
U
که همزمان ارسال شود
parallel
U
که همزمان ارسال می شوند
parallel
U
که همزمان ارسال شود
synchronizing separator
U
جداکننده همزمان سازی
parallels
U
که همزمان ارسال می شوند
duplexes
U
ارسال داده در دو جهت همزمان
synchronising
U
همزمان شدن با هم مطابق کردن
burst
U
پیام همزمان ساز رنگ
synchronize
U
همزمان شدن با هم مطابق کردن
duplex
U
ارسال همزمان دو سیگنال در یک امتداد
duplex
U
ارسال داده در دو جهت همزمان
bursts
U
پیام همزمان ساز رنگ
mainframe computer
U
مانند تعداد عملوند همزمان
color sync signal
U
پیام همزمان ساز رنگ
synchronised
U
همزمان شدن با هم مطابق کردن
synchronizing limiter
U
لامپ مراقب همزمان سازی
bisync
U
synchronouscommunication binaryارتباطات همزمان دودویی
synchronizes
U
همزمان شدن با هم مطابق کردن
simultaneous
U
باهم واقع شونده همزمان
synchronises
U
همزمان شدن با هم مطابق کردن
overlap processing
U
اجرای همزمان فعالیتهای ورودی
duplexes
U
ارسال همزمان دو سیگنال در یک امتداد
doubled
U
گرفتن همزمان دو ماهی تفنگ دولول
multiple foul
U
خطای همزمان چند بازیگرروی یک حریف
operand
U
عملوند همزمان با دستور بازیابی میشود
petri nets
U
مدل نمایش سیستمهای همزمان یا موازی
simultaneous
U
آنچه همزمان با چیز دیگری رخ میدهد
simultaneous
U
دو یا چند فرآیند که همزمان اجرا شوند
double
U
گرفتن همزمان دو ماهی تفنگ دولول
synchronising
U
همزمان بودن هماهنگ کردن حرکت
synchronize
U
همزمان بودن هماهنگ کردن حرکت
synchronises
U
همزمان بودن هماهنگ کردن حرکت
tandem
U
وضعیتی که در آن دووسیله همزمان کار می کنند
tandems
U
وضعیتی که در آن دووسیله همزمان کار می کنند
doubled up
U
گرفتن همزمان دو ماهی تفنگ دولول
synchronizes
U
همزمان بودن هماهنگ کردن حرکت
synchronised
U
همزمان بودن هماهنگ کردن حرکت
immediate
U
عملوندی که همزمان با دستور بازیابی میشود.
parallelling
U
که امکان افزودن چندین رقم همزمان میدهد
parallels
U
که امکان افزودن چندین رقم همزمان میدهد
paralleled
U
که امکان افزودن چندین رقم همزمان میدهد
multitasking
U
همزمان بدون کم کردن سرعت اجرای پردازنده
parallelled
U
که امکان افزودن چندین رقم همزمان میدهد
simultaneous
U
ارسال داده و کدهای کنترل در دو جهت همزمان .
paralleling
U
که امکان افزودن چندین رقم همزمان میدهد
multi tasking
U
همزمان بدون کم کردن سرعت اجرای پردازنده
isochronal
U
همزمان واقع شونده در فواصل منظم و مساوی
sdlc
U
Control Link SynchronousData کنترل پیونددادهای همزمان
parallel
U
که امکان افزودن چندین رقم همزمان میدهد
coresident
U
دو یا چند برنامه که همزمان در حافظه اصلی هستند
interleaving
U
به طوری که در حین اجرا همزمان آماده می شوند
pseudostereo
U
ناوبری همزمان و هماهنگ موشک در سمت و ارتفاع
arithmetic
U
عمل ریاضی انجام شده توسط پردازنده همزمان
alternate
U
که دو اپراتور می توانند به یک فایل همزمان دستیابی داشته باشند
coordination
U
سازماندهی کارهای پیچیده همزمان کردن دو یا چند فرآیند
duplex
U
مدار الکترونیکی برای ارسال داده در دو جهت همزمان
Glasgow School
U
[نامی برای معماری ها و طراحی های همزمان در گلاسکو]
parallelled
U
کامپیوتری که روی چندین کاز همزمان کار میکند
duplexes
U
مدار الکترونیکی برای ارسال داده در دو جهت همزمان
alternates
U
که دو اپراتور می توانند به یک فایل همزمان دستیابی داشته باشند
macs
U
کد مخصوص که همزمان با پیام ارسال میشود برای صحت آن
mac
U
کد مخصوص که همزمان با پیام ارسال میشود برای صحت آن
parallel
U
کامپیوتری که روی چندین کاز همزمان کار میکند
parallels
U
کامپیوتری که روی چندین کاز همزمان کار میکند
deal
U
قراردادی که در آن روی چنیدن موضوع همزمان توافق میشود
paralleling
U
کامپیوتری که روی چندین کاز همزمان کار میکند
multi programming
U
سیستم عامل که چندین برنامه را همزمان اجرا میکند
alternated
U
که دو اپراتور می توانند به یک فایل همزمان دستیابی داشته باشند
deals
U
قراردادی که در آن روی چنیدن موضوع همزمان توافق میشود
paralleled
U
کامپیوتری که روی چندین کاز همزمان کار میکند
parallelling
U
کامپیوتری که روی چندین کاز همزمان کار میکند
multitasking
U
توانایی سیستم کامپیوتری برای اجرا دو یا چند برنامه همزمان
paralleling
U
تعداد پردازنده ها انجام شده همزمان روی تعدادی ورودی
parallels
U
تعداد پردازنده ها انجام شده همزمان روی تعدادی ورودی
packs
U
توافق وقتی چندین موضوع مختلف همزمان موافق باشند
multi tasking
U
توانایی سیستم کامپیوتری برای اجرای دو یا چند برنامه همزمان
parallelled
U
تعداد پردازنده ها انجام شده همزمان روی تعدادی ورودی
vector
U
پردازنده همزمان که روی یک سط ر یا ستون آرایه در هر لحظه کار میکند
parallel
U
تعداد پردازنده ها انجام شده همزمان روی تعدادی ورودی
packages
U
توافق وقتی چندین موضوع مختلف همزمان موافق باشند
chord keying
U
عمل انتخاب دو یا چند کلید همزمان برای انجام کاری
pack
U
توافق وقتی چندین موضوع مختلف همزمان موافق باشند
clocking
U
روشی برای همزمان کردن دو دستگاه فرستنده و گیرنده مخابراتی
package
U
توافق وقتی چندین موضوع مختلف همزمان موافق باشند
packaged
U
توافق وقتی چندین موضوع مختلف همزمان موافق باشند
parallelling
U
تعداد پردازنده ها انجام شده همزمان روی تعدادی ورودی
paralleled
U
تعداد پردازنده ها انجام شده همزمان روی تعدادی ورودی
concurrent jurisdiction
U
رسیدگی قضایی همزمان به چند جرم دادگاه الحاقی یاهمزمان
vectors
U
پردازنده همزمان که روی یک سط ر یا ستون آرایه در هر لحظه کار میکند
freeing
U
حالت محاورهای که به بیش از یک کاربرد امکان استفاده همزمان از برنامه میدهد
freed
U
حالت محاورهای که به بیش از یک کاربرد امکان استفاده همزمان از برنامه میدهد
secondary
U
کانال دوم که حاوی اطلاعات کنترلی ارسالی همزمان با داده باشد
entrymate
U
اسب شرکت کننده همزمان بااسب دیگر برای شرط بندی
free
U
حالت محاورهای که به بیش از یک کاربرد امکان استفاده همزمان از برنامه میدهد
interleaved
U
بخشی از دو برنامه که جداگانه اجرا می شوند به طوری که به نظر همزمان می آید
frees
U
حالت محاورهای که به بیش از یک کاربرد امکان استفاده همزمان از برنامه میدهد
GOSIP
U
استاندارد دولت آمریکا برای اطمینان از کار همزمان کامپیوترها و سیستمهای ارتباطی
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com