Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (3 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
ablate
U
کنده شدن و از بین رفتن موادسطحی یک جسم در اثر تبخیرو گداز و غیره
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
to go clubbing
U
به باشگاه
[های]
شب رفتن
[برای رقص و غیره]
scale
U
فلس پشم
[این عامل اصلی کهنه جلوه نمودن فرش در اثر کنده شدن فلس از سطح پشم در اثر مرور زمان و راه رفتن بر روی فرش می باشد.]
fusion
U
گداز
melting
U
گداز
melt
U
گداز
fusions
U
گداز
liquation
U
گداز
deliquescence
U
گداز
smelting
U
گداز
melts
U
گداز
f.n.p
U
نقطه گداز
slag
U
گداز اتشفشانی
fusible
U
زود گداز
first order transition
U
گداز مرتبه یک
liquefiable
U
گداز پذیر
liquation
U
گداز جزیی
melting point
U
نقطه گداز
fusions
U
گداز ذوب
infusible
U
گداز نا پذیر
fusion point
U
نقطه گداز
fusible
U
گداز پذیر
melting furnace
U
کوره گداز
iron founder
U
اهن گداز
fusibility
U
قابلیت گداز
fusions
U
ذوب گداز
fusibility
U
گداز پذیری
transient flow
U
جریان گداز
fusion
U
گداز ذوب
fusion
U
ذوب گداز
infusibility
U
گداز نا پذیری
nuclear fusion
U
گداز هستهای
liquation
U
گداز ابگونسازی
foundries
U
کارخانه گداز فلز
foundry
U
کارخانه گداز فلز
MP
U
مخفف نقطهی گداز
MPs
U
مخفف نقطهی گداز
flux
U
گداز تغییرات پی درپی
melting point
U
نقطه ذوب یا گداز
soldering flux
U
گداز اور لحیم کاری
ablation
[melting of snow or ice]
U
گداز
[آب شدن]
[سطح کوه یخ یا برف]
pussyfoot
U
دزدکی راه رفتن اهسته ودزدکی کاری کردن طفره رفتن
goose step
U
رژه رفتن بدون زانو خم کردن قدم اهسته رفتن
you have no option but to go
U
چارهای جز رفتن ندارید کاری جز رفتن نمیتوانیدبکنید
stock
U
کنده
timber
U
کنده
log
U
کنده
logs
U
کنده
chumps
U
کنده
blocs
U
کنده
chump
U
کنده
dugout dewelling
U
کنده
stocked
U
کنده
pulled
U
کنده
graven
U
کنده
bloc
U
کنده
clog
U
: کنده
stubs
U
کنده
bilboes
U
کنده
block aead
U
سر کنده
stubbed
U
کنده
stubbing
U
کنده
chunk
U
کنده
stub
U
کنده
chunks
U
کنده
clogs
U
: کنده
clogged
U
: کنده
block
U
کنده
blocks
U
کنده
anvil stock
U
کنده
knockstone
U
کنده
blocked
U
کنده
wooden anvil stock
U
کنده چوب
building block
U
بنا کنده
deblocking
U
کنده شکنی
building blocks
U
بنا کنده
dugout
U
کنده شده
dugouts
U
کنده شده
block length
U
درازای کنده
block mark
U
نشان کنده
block size
U
اندازه کنده
blockette
U
کنده کوچک
aboveboard
U
پوست کنده
carver
U
کنده کار
stumpy
U
پر از کنده درخت
building block
U
کنده ساخت
trunks
U
کنده درخت
stumps
U
کنده درخت
stumping
U
کنده درخت
stumped
U
کنده درخت
stump
U
کنده درخت
trunk
U
کنده درخت
picked
U
پوست کنده
plummer block
U
کنده شفت
unstuck
U
کنده شده
control block
U
کنده کنترل
engraver
U
کنده کار
engravers
U
کنده کار
grits
U
جوپوست کنده
deblock
U
شکستن کنده
building blocks
U
کنده ساخت
frankly
U
رک وپوست کنده
near leg pickup and turnover
U
نوعی کنده رو
olympic lift
U
کنده یک چاک
plummer block
U
کنده محور
leg pickup
U
کنده کشی
leg lift and side roll
U
کنده سرانبون
logrolling
U
کنده غلتانی
inside sarma
U
انواع کنده رو
graving
U
کنده کاری
rear crotch and near arm
U
نوعی کنده رو
logs
U
کنده چوب
entry block
U
کنده مدخل
glyptics
U
کنده کاری
near leg and craddle
U
کنده گوسفندانداز
peeled
U
پوست کنده
hulled
U
پوست کنده
husked
U
پوست کنده
ingraving
U
کنده کاری
log
U
کنده چوب
in intaglio
U
بشکل کنده
in plain english
U
پوست کنده
shelled almond
U
بادام پوست کنده
plain
U
ساده پوست کنده
plains
U
ساده پوست کنده
plainer
U
ساده پوست کنده
plainest
U
ساده پوست کنده
I had a very hard time ot it.
U
دراینکار پوستم کنده شد
Bluntly. Without mincing words.
U
صاف وپوست کنده
intagliated
U
کنده کاری شده
dug in
U
سنگر کنده شده
stubby
U
پراز کنده درخت
blocks
U
کنده مانع ورادع
rock hewn
U
از کوه کنده شده
carvings
U
کنده کاری کردن
carves
U
کنده کاری کردن
loggets
U
کنده کوچک دیرک
carved
U
کنده کاری کردن
carve
U
کنده کاری کردن
make no bones about something
<idiom>
U
رک و پوست کنده گفتن
olympic lift and cross face
U
کنده حصیر مال
loggats
U
کنده کوچک دیرک
ptisan
U
گندم پوست کنده
trunk
U
الوار کنده چوب
trunks
U
الوار کنده چوب
chalcographer
U
کنده کاری روی مس
chalcogrophy
U
کنده کاری روی مس
block
U
کنده مانع ورادع
record blocking
U
کنده یی کردن مدارک
blocked
U
کنده مانع ورادع
break ground
U
لنگر از زمین کنده شد
flump
U
تلوتلوخوردن کنده زدن
logged
U
از کنده پاک شده
groats
U
گندم یاجوپوست کنده
cutting chisel
U
اسکنه کنده کاری
talk turkey
<idiom>
U
رک و پوست کنده گفتن
quarried
U
ازکان کنده شده
as fresh as a rose
<idiom>
U
مثل هلوی پوست کنده
she is a peach
U
هلوی پوست کنده است
it peels better
U
بهتر پوست ان کنده میشود
to stub a piece
U
از کنده یاریشه پاک کردن
sidero graphy
U
کنده کاری روی پولاد
ditch
U
ابرو کنار راه کنده
ditched
U
ابرو کنار راه کنده
ditches
U
ابرو کنار راه کنده
point takedown with inside standing leg
U
زیر خم که تبدیل به کنده رومیشود
The handle of the bucket has come off.
U
دسته سطل کنده شده
stew in one's own juice
<idiom>
U
افتادن درچاهی که خود کنده
ivory carving
U
کنده کاری روی عاج
man-to-man
<idiom>
U
مستقیم یارک وپوست کنده
anchor's aweight
U
لنگر از زمین کنده شده
zincograph
U
روی کنده کاری شده
aweigh
U
لنگر اززمین کنده شده
ivory carving
U
کنده کاری روی عاج
mouch
U
راه رفتن دولادولاراه رفتن
grainer
U
و غیره
etcetera
U
و غیره
exoskeleton
U
مو و غیره
whatnot
U
غیره
plainspoken
U
صاف و پوست کنده بی ریا و تزویر
router
U
ابزار کنده کاری لیسه نجاری
My buttons mave come off.
U
تکمه های لباسم کنده شده
sawlog
U
کنده درخت مناسب اره کردن
near leg pickup and leg block
U
زیر یک خم و تبدیل ان به کنده افلاک پیشرو
groat
U
بلغور جو یا گندم یاجو پوست کنده
To give it straight from the shoulder.
U
مطلبی راصاف وپوست کنده گفتن
track and field
U
دیسک و غیره
queueing
U
صف اتوبوس و غیره
collective goods
U
پارک و غیره
queued
U
صف اتوبوس و غیره
queue
U
صف اتوبوس و غیره
queues
U
صف اتوبوس و غیره
etc
U
مخفف و غیره
fallow
U
غیره مزروع
saw yer
U
درخت از ریشه کنده که روی اب شناور باشد
glyptics
U
کنده کاری در روی سنگهای گران بها
hominy grits
U
ذرت پوست کنده با دانههای متحد الشکل
To give it to someone straight from the shoulder . To tell someonestraight
U
صاف وپوست کنده مطلبی را به کسی گفتن
divot
U
چمن گلف کنده شده با ضربه چوب
departure end
U
نقطه شروع کنده شدن هواپیما از زمین
These oranges peel easily.
U
این پرتقالها پوستشان زود کنده می شود
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com